eitaa logo
طراوت 1400
74 دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
13.3هزار ویدیو
140 فایل
● گزینش اخبار و تحلیل مسائل سیاسی روز ○روشنگری نسبت به جریان غربگرا و لیبرال ●مقابله با دشمنی ها علیه ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 مقاومت؛ از لالایی مادران فلسطینی تا میدان‌های نبرد (۱) 👤 🔻۱- «از یک مادر فلسطینی که با او آشنایی دیرینه داشتم خواستم، یکی از لالایی‌هایی را که برای کودکان خود می‌خوانند، برایم ارسال کند. قصدم این بود تا نوه‌ام را از همان کودکی با خواندن لالایی‌های عربی با زبان عربی آشنا کنم و برای این کار، از ترانه‌هایی که مادران فلسطینی در لالایی‌هایشان استفاده می‌کنند، بهره ببرم. ترانه‌ای عربی برایم فرستاد. فایل را که باز کردم دیدم شعری است سراسر حماسه، جنگ و شهادت. تصور کردم فایل را اشتباه فرستاده است. دوباره پیام دادم و نوشتم به نظر می‌رسد فایل را اشتباه فرستاده‌ای، این که لالایی نیست. مادر فلسطینی در جوابم نوشت ما ۷۰ سال است که با این ترانه‌ها برای نوزادانمان لالایی خوانده و به خواب می‌بریمشان...» (نقل به مضمون) 🔸خطوط بالا اظهارات یکی از فعالان زن ایرانی در حوزه بین‌الملل و مقاومت است که چندی پیش در فضای مجازی دیدم. در این خطوط بیش از هر چیز دو نکته توجه را جلب می‌کند: یک) مقاومت دو) سبک زندگیِ مقاومت. در این نوشتار می‌خواهیم این دو و ارتباطشان با تحولات منطقه از جمله آنچه بر سوریه گذشت را بررسی کنیم. 🔻۲- «مقاومت»، نقطه مقابل تسلیم و سازش است؛ مقاومت، معلول است نه علت. به این معنا که، به علتِ بروز یک زورگویی یا گردن کلفتی است که، مقاومت شکل می‌گیرد. این مقاومت می‌تواند از سوی یک دانش‌آموز مقابل زورگوییِ همکلاسی زورگویش برای گرفتن پول توجیبی «شکل» بگیرد، می‌تواند در شکلی کلان، از سوی یک گروه، یا کشور در برابر یک گروه یا کشور زورگوی دیگر شکل بگیرد. مقاومت برای توقف زورگویی و گردن کلفتی است. برای متوقف کردن زورگو و مستکبر و برای رسیدن به ثبات و آرامش و صلح است. «سبک زندگی» هم یعنی درونی کردن یک‌سری امور که در نهایت، شخصیت و منش و رفتار و اندیشه ما را شکل می‌دهد. نتایج «سبک زندگی» شدن یک مسئله-اینجا مقاومت- خود را در کوچک‌ترین امور و کنش فرد نشان می‌دهد. در نحوه لالایی خواندن برای نوزاد و کودک، در نحوه قصه گفتن، در نحوه درس خواندن، خریدن کردن، حرف زدن، دعا کردن، خوردن، خوابیدن، جنگیدن، اندیشیدن، موسیقی ساختن و....حتی در نحوه مُردن! خود را نشان می‌دهد. برای فهم راحت‌تر کمی به ساکنان غزه فکر کنید؟ آنها چگونه درس می‌خوانند، چگونه حرف می‌زنند، چگونه نماز می‌خوانند، چگونه بزرگ می‌شوند، چگونه می‌جنگند، چگونه زندگی می‌کنند و چگونه می‌میرند؟ مقاومت در غزه، درونی شده است. تبدیل به سبک زندگی فلسطینی‌ها شده است. بنابراین «سبک زندگی مقاومت» یعنی، «نوعی تفکر، نوعی اندیشیدنِ مبتنی بر یک باور قلبی» که فرد را به ایستادن مقابل سلطه‌گر و نظام سلطه متعهد می‌کند. خلاصه این که، می‌شود بروز این سبک زندگی را در افکار و رفتار و در جزئی‌ترین کنش‌های فرد دید... به نحوه شهادت یحیی سنوار نگاه کنید! 🔻۳- مقاومت یک شِق «سخت‌افزاری و جنگ سخت» دارد و یک شِق «نرم» و درونی شده و به شکل دقیق‌تر، «سبک زندگی شدگی» دارد. برای موفقیت و رفع زورگویی و استکبار، هر دوی این‌ها توامان لازم است. ما فکر می‌کنیم یکی از دلایل مهم سقوط ۱۱ روزه دمشق، در همین نکته نهفته است. 🔸چگونه؟! بخوانید: در مقاومت اگر فقط جنبه سخت‌افزاری و جنگ سخت، مورد توجه قرار بگیرد، با اولین ضربه، احتمال فروپاشی وجود دارد. ارتش سوریه به دلیل کمبود تجهیزات نظامی یا قوی بودن آن ۳۷ گروه تروریستی و تکفیری نبود که سقوط کرد. ارتش سوریه، هم جنگنده داشت، هم نیروی دریایی داشت، هم تجهیزات نظامی و هم ده‌ها هزار نظامی و تجربه‌ای به بزرگی چند دهه. ارتش سوریه به لحاظ سخت‌افزاری و تجهیزات نظامی، از تروریست‌های اجاره‌ای تحریرالشام، کمتر نداشت. آن عامل مؤثر و اصلی که باعث سقوط دمشق شد، درونی نشدن «مقاومت» بین نظامیان ارتش سوریه و حتی مردم بود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 مقاومت؛ از لالایی مادران فلسطینی تا میدان‌های نبرد (۲) 👤 🔸به عبارت کامل‌تر، «مقاومت» تبدیل به سبک زندگیِ مردم و ارتش سوریه- بنا به دلایل متعدد- نشده بود. ارتش سوریه اگر به مقاومت «باور» داشت و آن را درونی کرده و تبدیل به سبک زندگی‌اش کرده بود، قطعا کمر تروریست‌های تکفیری را خیلی راحت می‌شکست.-یا لااقل به این سرعت فرو نمی‌پاشید- از خود سؤال کنیم، چگونه کشوری که بیش از ۴۰ سالِ موفق، در خط مقدم مقاومت بود، ناگهان طی ۱۱ روز سقوط می‌کند؟! آیا اگر «جیش الوطنی» با آن سابقه درخشان در دوران یکه‌تازی داعش و آن سبکِ مقاومت منحصر به فردش، منحل نشده بود، باز هم دمشق سقوط می‌کرد!؟ حتما خیانت‌ها، کم‌کاری‌ها، «بی‌توجهی به هشدارها و لزوم اصلاحات»، در این سقوط تاثیر داشته است اما مهم‌ترین دلیل، «سبکِ زندگی نشدن مقاومت» در میان سوری‌ها-چه نظامیان و چه غیر نظامیان- بود. حزب‌الله لبنان و حماس را نگاه کنید! اگر صرفا متکی به «مقاومت سخت‌افزاری و جنگ سخت» بودند، با شهادت سید نصرالله و یحیی سنوار، این دو جنبش فرو می‌پاشید. بنابر این اگر در حوزه «سخت‌افزاری» ضربه بخوریم اما «اراده» و «درونی شدگیِ مقاومت» پابرجا باشد، مقاومت ادامه پیدا می‌کند و «ادامه» هر چیزی از جمله مقاومت، در نهایت به پیروزی منجر می‌شود. 🔻۴- بسته به جا و مکان و شرایطِ محیطی و فرهنگی، بسته به باورها و اعتقادات دینی و غیر دینی، این «سبک زندگیِ مقاومت»، می‌تواند متفاوت باشد. غزه چون خط مقدم مقاومت و جنگ است، چون ساکنانش مسلمانند، «سبک زندگی مقاومتِ» آن به یک شکل است.... مایی که در ایران زندگی می‌کنیم و مسلمانیم با آن کس که در آمریکا زندگی می‌کند، سبک زندگی مقاومتش می‌تواند به شکل دیگری باشد. به عنوان مثال راه افتادن جنبش boycott Israeli Products «تحریم کالاهای اسرائیلی» در غرب و ضربه به اقتصاد رژیم صهیونیستی که از اعتقادِ «نباید بی‌اعتنا بود، باید مقابل ظلم ایستاد و...» سرچشمه گرفته است، «سبک زندگی مقاومتِ» آنهاست. اعتراض‌های دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های آمریکا به جنایات هولناک رژیم صهیونیستی که به قیمت، اخراج، تعلیق، زندان و محرومیت‌های اجتماعی انجام می‌گرفت، یک مثال دیگر می‌تواند باشد. وقتی «مقاومت» تبدیل به «سبک زندگی شد»، بسته به شرایط، شکلی به خود می‌گیرد و راهی برای جلوگیری از آن زورگویی و استکبار می‌یابد. 🔻۵- به قول رهبر انقلاب «مقاومت فقط به معنای ایستادگی در برابر دشمنان نیست، بلکه به مفهوم عمیق‌تر و گسترده‌تری از ایستادگی در برابر مشکلات، تقویت روحیه خودباوری و داشتن سبک زندگی مبتنی بر ایمان، تقوا و تلاش است...» یا «...مقاومت به معنای واقعی کلمه، سبک زندگی‌ای است که یک ملت را از ضعف و تسلیم به اوج عزت و اقتدار می‌رساند.» همین‌طور این جمله که «اگر مقاومت در میان مردم به یک فرهنگ تبدیل شود، نه‌تنها در میدان‌های نبرد، بلکه در زندگی روزمره، در اقتصاد، در دانش و در هنر نیز معجزه می‌کند.» بنابراین از نگاه رهبر حکیم انقلاب، مقاومت باید در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مردم ریشه بدواند و به یک فرهنگ تبدیل شود و به یک «سبک زندگی» تبدیل شود. 🔸سبک زندگی مقاومت، از نحوه تربیت فرزندان تا شیوه مبارزه و ایستادگی در برابر ظلم را در بر می‌گیرد. تجربه شکست ارتش سوریه و سقوط دمشق نشان داد که اگر مقاومت تنها به ابزارهای نظامی محدود بماند و به عمق باور مردم و نیروها نفوذ نکند، آسیب‌پذیر خواهد بود. در مقابل، حرکت‌هایی مانند حزب‌الله و حماس، که مقاومت را به‌عنوان یک سبک زندگی پذیرفته‌اند، حتی در صورت ضربه‌خوردن نیز پابرجا مانده و ادامه پیدا می‌کنند. @Kayhan_online
🔰 ۳ نکته درباره آتش‌سوزی لس‌آنجلس(۱) 👤 🔻۱- در جامعه‌شناسی می‌خوانیم، اندیشمندان غربی- به‌خصوص اندیشمندان قرن ۱۹ و ۲۰- غالبا «مسئله‌محور» بوده‌اند. یعنی، بسیاری از نظریات در این حوزه مهم علوم انسانی، به دلیل درگیر بودن جامعه دورانِ زندگی آن اندیشمند به یک «مسئله» و «بحران»، ظهور و بروز یافته‌اند. مثلا افرادی مثل پارسونز و مرتون و امثالهم که روی نظریه «ساختی کارکری» کار کرده‌اند یا افرادی که بعد از آنها، روی نظرات «کشمکش» و «تضاد» مطالعه کرده‌اند یا آنهایی که تلاش کرده‌اند این دو نظریه را با هم آشتی داده و تلفیقی از این دو داشته باشند، به دلیل این بوده است که، جامعه آن روزهای این افراد، درگیر مسائل حادی شده بود و آنها برای حل این مسائل حاد و خطرناک، شروع به تحقیق و مطالعه و پژوهش کرده‌اند. «مسئله‌محور بودن» یعنی اول مسئله و مشکلی ایجاد می‌شود بعد، کارهای مطالعاتی و پژوهشی برای حل آن مسئله آغاز می‌گردد. «مسئله‌محور» بودن، مهم و کارگشا است اما نه همیشه. بسته به نوع و جنس مسئله، فرق می‌کند که باید «مسئله‌محور» بود یا پیش از مسئله شدن یک معضل، به فکر چاره افتاد. برخی مسائل پس از بروز، می‌توانند جامعه‌ای را ویران کنند. مثل مسائل محیط زیستی که امروز در آمریکا به شکل «یکی از پرهزینه‌ترین فجایع تاریخ جهان» خود را به نمایش گذاشته و در حال بلعیدن لس‌آنجلس است. 🔸محیط زیست، مسائل آب و هوایی و خشکسالی، از جمله نکاتی هستند که همواره وجود داشته‌اند و به جرأت می‌توان گفت، هیچ یک از کشورهای دنیا به آن به عنوان «یک مسئله فوری» و «حیاتی» که «باید چاره‌ای اساسی برای آن اندیشید» نگاه نکرده‌اند. شاید هرازچندگاهی در گوشه‌ای از جهان، با تبلیغات گسترده، نشست یا همایشی برگزار کنند و سران کشورها درباره اهمیت آن، متن‌های از پیش تهیه شده‌ای را بخوانند، ولی به نظر می‌رسد، پای عمل که می‌رسد، پای پُرمدعاترین کشورهای دنیا در این حوزه هم می‌لنگد. فقط وقتی فاجعه‌ای مثل آنچه امروز در لس‌آنجلس آمریکا به شکل آتش‌سوزی بزرگ رخ می‌دهد، محیط زیست و خشکسالی و تغییرات آب و هوایی برای کشورها تبدیل به «مسئله» می‌شود و اگر همین حالا به رسانه‌های آمریکایی رجوع کنید، خواهی دید که مملو از گزارش‌ها و یادداشت‌ها و مصاحبه‌هایی است که می‌گویند اگر منتظر «مسئله شدن خشکسالی» نمانده بودیم و پیش از این چاره‌ای اساسی درباره آن می‌اندیشیدیم، امروز ۷۶ کیلومتر مربع از شهر به سرعت باد از بین نمی‌رفت. 🔸۱۰۰ هزار خانه به صورت صد درصد خاکستر نمی‌شد، ۱۵۰ میلیارد دلار در عرض ۴ روز دود شده و به هوا نمی‌رفت و... به عبارتی، وقتی مسئله «آتش‌سوزی بی‌سابقه در لس‌آنجلس» رخ داد، محیط زیست و خشکسالی دوباره تبدیل شد به یک دغدغه و «مسئله»! آنچه در لس‌آنجلس رخ داد، یک هشدار به همه است. هشدار نسبت به این امر مهم که، اولا محیط زیست و مسئله خشکسالی، یک مسئله فانتزی و از سر شکم‌سیری نیست و ثانیا، تا کار از کار نگذشته همه کشورهای دنیا از جمله کشور عزیز خود ما باید برای آن چاره‌ای بیندیشند. 🔻۲- مهرماه سال ۹۹ بود که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا طی نشستی مطبوعاتی در کاخ سفید گفت: «۸ تریلیون دلار در خاورمیانه هزینه کرده‌ایم، ولی آنچه دیدیم، تابوتِ سربازان ما بود و این شرم‌آور است.» او در سال ۹۵ هم گفته بود «نظام آموزش و پرورش ما دیگر کارایی ندارد و بیست تریلیون بدهی داریم که بیشتر از هر زمان دیگر است.... زیرساخت‌های آمریکا در وضع خوشایندی نیست و نظام آموزش و پرورش هم کارایی خود را از دست داده است...» جو بایدن، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا نیز طی ۱۵ ماهی که از جنگ غزه می‌گذرد، چیزی بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار صرف کمک به رژیم صهیونیستی کرده است و طی سه سال گذشته نیز رقمی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار به اوکراین و زلنسکی کمک کرده است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 ۳ نکته درباره آتش‌سوزی لس‌آنجلس(۲) 👤 🔸حالا این اعداد و ارقام و اخبار را که منبع انتشار آنها، خود غربی‌ها و مقامات رسمی‌شان است، بگذارید کنار اظهارات اخیر رئیس آتش‌نشانی لس‌آنجلس که گفته است: «بودجه ندارم!» او می‌گوید، کاهش بودجه اداره تحت امرش، باعث کاهش توانایی آتش‌نشانی و اختلال در فعالیت آن در مهار آتش‌سوزی شده است. خانواده ترامپ هم اعتراض کرده است که اگر آن همه پول مالیات‌دهندگان آمریکایی را به زلنسکی نمی‌دادیم، (از کمک نجومی مالی و تسلیحاتی به رژیم صهیونیستی نام نمی‌برند!) امروز شاهد این افتضاح و رسوایی نبودیم. به عبارتی، کشوری که ۸ تریلیون دلار پول زبان‌بسته را در غرب آسیا برای هیچ و پوچ حیف و میل کرده، طی ۱۵ ‌ماه ۳۰ میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی برای کشتار زنان و کودکان کمک کرده است و طی ۳ سال گذشته نیز ۲۰۰ میلیارد دلار را برای نجات اوکراین، تلف کرده است، هم خود، و هم پادوهای رسانه‌ای‌اش در داخل و خارج کشورمان، مدام می‌گویند، ایران نباید به متحدان منطقه‌ای‌اش کمک کند! این در حالی است که اولا؛ رقم و عدد کمک‌های ایران به متحدانش، در مقابل این رقم و اعداد شبیه به شوخی است، ثانیا؛ آمریکایی‌ها آن حجم عظیم از پول مالیات‌دهندگان خود را حقیقتا به فنا داده‌اند، ولی ما در حفظ امنیت خود با جبهه مقاومت مشارکت کرده‌ایم. 🔻۳- در کار رسانه، اصطلاحی داریم با عنوان «دروازه‌بانی خبر». این اصطلاح یعنی، شناخت بموقع اخبار و سوژه‌های خبری مهم و بازنشر آن. به عبارتی، وقتی خبری «مهم» بود و افکار عمومی دنیا را درگیر کرد، رسانه‌ها مثل یک دروازه‌بان، آن را گرفته و روی آن مانور رسانه‌ای می‌دهد. اخبار مربوط به آتش‌سوزی بی‌سابقه آمریکا، به لحاظ خبری «مهم» است چون تمام عناصر لازم برای «مهم» بودن را دارد. هم حادثه‌ای عظیم و بی‌سابقه است - چرا که به قول بایدن، لس‌آنجلس را شبیه به شهری بمباران شده و جنگ‌زده کرده است - و هم جای پرداختن از زوایای گوناگون مثل همین زاویه محیط زیستی، سوء مدیریت و یا مقایسه آن با شرایط غزه را دارد - اما بخشی از طیفی که در ایران آنها را «غرب‌زده» می‌نامند، دیروز شنبه اخبار این آتش‌سوزی عظیم و خسارت‌بار را در صفحات نخست خود به طور کامل «سانسور» کردند. دلیل این امر در خوش‌بینانه‌ترین حالت این است کارشان غیرحرفه‌ای است و کار رسانه را بلند نیستند! اما این امر می‌تواند دلایل دیگری هم داشته باشد. واقعیت این است که برخی در ایران، غربی‌تر از خود غربی‌ها هستند. چرا که امروز، بزرگ‌ترین انتقادات علیه بی‌کفایتی نظام سیاسی حاکم بر آمریکا در مهار این آتش‌سوزی را همین کارشناس غربی و رسانه‌هایشان می‌کنند. اما غربگرایان ما، غرب را «همیشه قهرمان، پیروز و موفق» می‌خواهند. یکی از آنها اخیرا در جلسه‌ای با عنوان وفاق ملی گفته است: «واقعیت این است که از این بین تنها آمریکاست که مؤلفه‌های قدرت جهانی را دارد و الباقی همگی قدرت‌های منطقه‌ای هستند و تا ۲۵ سال آینده هیچ کشوری نمی‌تواند قدرت آن را به چالش بکشد.»(!) این در حالی است که ترامپ با شعار «آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم» به پیروزی رسید. «آمریکا را دوباره بزرگ می‌کنیم» یعنی اولا؛ آمریکا بزرگ نیست و ضعیف شده است و ثانیا؛ مردم آمریکا هم این واقعیت را پذیرفته‌اند که اگر نپذیرفته بودند، به آن رای نمی‌دادند. اما غربگرایان ما این واقعیت را نمی‌توانند بپذیرند! @Kayhan_online
🔰 دیوهای تحریف فرشته‌های حقیقت!(۱) 👤 🔸با شروع ایام مبارک دهه فجر، شبهه‌افکنی‌ها نیز مثل هر سال، با حجم حیرت‌انگیزی شروع شده است. برخی حتی به تجزیه تحلیل خط به خط سرودها و اشعار ایام انقلاب مشغولند تا ضمن «مقایسه» دو دوره قبل و بعد از انقلاب نتیجه بگیرند، انقلاب اسلامی ایران، شکست خورده و دوران قبل از انقلاب اوضاع بهتر بوده است! برخی با انتشار مثلا یک عکس از یکی از میادین شهر تهران (پایتخت) در سال‌های قبل از وقوع انقلاب اسلامی و گذاشتن آن عکس کنار عکسی در مثلا یکی از روستاهای دورافتاده کشور (که غالبا پس از بررسی متوجه می‌شوی اصلا عکس نیست) تلاش می‌کنند، «مقایسه»‌ای در ذهن مخاطب ایجاد کرده و چنین القا کنند که، با وقوع انقلاب، کشور عقبگرد داشته است. برخی نیز اصلا نیاز به مقایسه نمی‌بینند و با انتشار تصاویر و گزارش‌های کذب و ساختگی، به این انقلاب و کشور و مردمانش، حمله و شبهه‌افکنی می‌کنند. (برای آشنایی کامل با این روش‌ها، مطالعه «تعمیم افراطی» یا Overgeneralization که یک خطای شناختی است و دکتر «آرون بک»، روانشناس آمریکایی از آن در کتابش استفاده کرده است، به‌شدت توصیه می‌شود.) همه این شبهه‌افکنی‌ها و «کج‌روایت‌ها» نیز با تکیه بر شرایط نه چندان مساعد اقتصادی، صورت می‌گیرند تا محتوای تولیدی‌شان، قدرت «اقناع‌سازی» مخاطب را داشته باشد. از آنجایی که استفاده از «تکنیک مقایسه» بین این طیف بسیار برجسته و پُرطرفدار است، در این یادداشت قصد داریم ضمن تایید وجود مشکلات اقتصادی در کشور به بررسی روش پُرکار بُرد این تکنیک در رسانه پرداخته و به این سؤال‌ها پاسخی منطقی و علمی دهیم که ۱- «آیا با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، واقعا اوضاع کشور بدتر شده است؟» و ۲- «جمهوری اسلامی ایران را دقیقا با کدام دوران درخشان مقایسه می‌کنند؟» 🔸برای فهم دقیق‌تر «تکنیک مقایسه» در رسانه، بد نیست ابتدا با یک اصطلاح مهم جامعه‌شناسیِ مرتبط، یعنی «محرومیت نسبی» (Relative Deprivation) آشنا شویم. از جمله جامعه‌شناسان مطرحی که در این حوزه خوب کار کرده است، «پیتر تاونزند» (Peter Townsend) انگلیسی است که در کتاب مهم خود «فقر در بریتانیا»، به جای تمرکز صرف روی کمبود درآمد، بر مفهوم «محرومیت نسبی» تاکید کرده است. 🔸«محرومیت نسبی» به زبان ساده، به «احساس نارضایتی» و «کمبود»ی اشاره دارد که فرد هنگام مقایسه با دیگران با آن مواجه می‌شود. این احساسِ نارضایتی، نه لزوما بر اساس کمبود، بلکه بر اساس مقایسه با دیگران شکل می‌گیرد. به عبارت دیگر، فرد ممکن است به اندازه کافی داشته باشد، اما به دلیل مقایسه با کسانی که «بیشتر» یا «بهتر»ش را دارند، احساس محرومیت و نارضایتی کند. نکته کلیدی در این اصطلاح مهم جامعه‌شناختی، میزان «داشته‌های من» نیست، مهم این است که، «داشته‌های طرف مورد مقایسه» بیشتر یا بهتر است. به این نکته هم باید توجه داشت که انسان، به طور ذاتی، اهل مقایسه است. با آمدن فضای مجازی و به نمایش گذاشته شدن زندگی‌های شخصی در آن، محرومیت نسبی بیش از گذشته، حس می‌شود! «تکنیک مقایسه» اما یک اصطلاح رسانه‌ای است که بی‌ارتباط با «محرومیت نسبی» مورد بحث ما نیست. به این مثال‌ها توجه کنید: 🔻وقتی خودروی سمند در اوج محبوبیت بود، یکی از شبکه‌های برون‌مرزی فارسی زبان(که بسیاری از آنها با آمدن ترامپ بودجه‌شان قطع شده است) سمند ایرانی را کنار آخرین مدل بنز آلمانی گذاشت و شروع به مقایسه آنها با هم کرد! نتیجه معلوم بود. رسانه‌ای دیگر، ناو جماران را کنار ناو هواپیمابر «یو اس اس جرالد آر. فورد»، بزرگ‌ترین ناو جهان گذاشت! و با ادبیات طنز، به مقایسه این دو پرداخت بدون این که اشاره کند، جمهوری اسلامی ایران فقط ۴۰ سال است که از یوغ همین آمریکا خارج شده و به تنها تولید‌کننده ناو در منطقه تبدیل شده است و اینکه، «پیش از انقلاب، ایران تحت چمبره آمریکا، توان - یا اجازه - تولید چه چیزی را داشت؟» ضمن اینکه مقایسه هم اگر صورت می‌گیرد باید با کشورهای منطقه و اطراف صورت بگیرد که بسیاری از آنها از بدو تولد، تحت امر همین آمریکا بوده‌اند و حالا قادر نیستند بدون حمایت‌ قدرت‌ها، یک پیچ تولید کنند؟! کشورهایی که همه چیزشان - از کارشناس و خلبان و مهندس تا فیلمساز و فوتبالیستشان - همه و همه وارداتی است. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 دیوهای تحریف فرشته‌های حقیقت!(۲) 👤 🔸سؤال مهم دیگری که از این طیف باید پرسید این است که، وقتی از مقایسه و تکنیک‌های رسانه‌ای استفاده می‌کنند، «ایران بعد از انقلاب اسلامی» را دقیقا با کدام دورانِ ایرانِ قبل از انقلاب مقایسه می‌کنند تا نتیجه بگیرند اوضاع بدتر شده است؟! با ایرانی که هم در جنگ جهانی اول و هم در جنگ جهانی دوم اشغال شد، مقایسه می‌کنند؟ یا با ایرانِ سال‌های ۱۲۹۶ تا ۱۲۹۸ مقایسه می‌کنند که بر اساس برآوردهای مختلف، فقط بر اثر قحطی و گرسنگی حاصل از اشغالگری بیش از ۴ میلیون و به روایتی تا ۱۰ میلیون نفر جان باختند؟! یا با ایرانبعد از اشغال در سال ۱۳۲۰ مقایسه می‌کنند که تا ۵۰۰ هزار نفر از مردم کشورمان از بیماری، گرسنگی و... جان باختند؟! این حجم از تلفات، جدای از کشته شدگان در جنگ و هرج‌ومرج و درگیری‌های پس از اشغال است. شاید هم با دوران پهلوی و سال ۱۳۴۱ مقایسه می‌کنند که وزیر کشاورزی وقت گفت: «۸۰ درصد مردم گرسنه یا نیمه گرسنه اند»؟! 🔸(روزنامه اطلاعات ۲۱ تیر ماه ۱۳۴۱ شماره ۱۰۸۴۶) ممکن است گفته شود، با پیش از این سال‌ها مقایسه می‌کنند. مثلا با سال ۱۲۰۷ شمسی و دوران جنگ ایران و روسیه که با عهدنامه ترکمنچای مناطق وسیعی از کشورمان یعنی ایروان، نخجوان و تالش جدا شد! با ایامی که کوه‌های آرارات و جمهوری فعلی آذربایجان را از دست دادیم هم می‌توانند مقایسه کرده باشند! 🔸از این مقایسه‌ها باز هم می‌توان کرد. آن هم نه فقط در حوزه‌های سیاسی و نظامی که، در حوزه‌های علمی و تکنولوژیکی. می‌توان دوران بعد از انقلابِ درگیر در انواع جنگ‌ها و توطئه‌ها را با دوران پیش از انقلابِ دوستی با آمریکا و غرب، در حوزه‌های زیادی مقایسه کرد. مثلا در حوزه پزشکی و درمان می‌توان دورانی را که به پزشک‌های بنگلادشی و هندی محتاج بودیم را با دورانی مقایسه کنیم که بیش از ۲ میلیون نفر فقط در چارچوب صنعت «توریسم‌درمانی» از کشورهای مختلف جهان به کشورمان می‌آیند تا از خدمات ارزان، با کیفیت و کم‌نظیر متخصصان کشورمان استفاده کنند. مقایسه شاخص مرگ و میر نوزادان هم بد نیست. اینکه پیش از انقلاب شاخص مرگ و میر نوزادان ۱۵۰ نفر در هر هزار نفر بود و اکنون این شاخص رسیده است به ۹ نفر در هر هزار نفر. این شاخص در مرگ‌ومیر مادران هم از ۲۵۰ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر در پیش از انقلاب رسیده است به ۲۳ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر پس از وقوع انقلاب. 🔻بیایید یک مقایسه‌ای هم در حوزه «آموزش زنان» داشته باشیم: کاهش شکاف جنسیتی در آموزش به ۳درصد، افزایش سهم زنان در جمعیت دانشجویان به بیش از ۵۲ درصد و رشد حضور زنان در رشته‌های علوم، فناوری، مهندسی و ریاضیات که همگی از جمله دستاوردهای مهم ایرانِ پس از انقلاب است. و اما در حوزه اشتغال زنان باید گفت اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، ۴۱درصد از شغل‌های ایجاد شده، ۳۰درصد از مجوزهای مشاغل و ۸۰درصد از مجوزهای مشاغل خانگی به زنان اختصاص یافته است. همچنین بیش از ۴هزار شرکت از ۱۰هزار شرکت دانش‌بنیان کشور توسط زنان مدیریت یا هدایت می‌شود. انتصاب زنان در مشاغل مدیریتی نیز به بیش از ۴۰هزار نفر در سال ۲۰۲۳ افزایش یافته است. 🔸همچنین انتصاب زنان به عنوان وزیر، معاون رئیس‌جمهور، سخنگوی دولت و دیگر مناصب کلیدی به بیش از ۷۰ نفر رسیده است. اینکه «اعداد و ارقام» این حوزه‌ها در پیش از انقلاب را نمی‌آوریم به این دلیل است که، عدد و رقم‌ها، اصلا قابل مقایسه با پس از انقلاب نیست... . @Kayhan_online
🔰 مدیرانی که همیشه زیر سایه پنهانند (۱) 👤 🔻۱- «ضعف و ناکارآمدی خدمات درمانی در هند، ریشه‌ای عمیق دارد. خدمات درمانی دولتی در هند- حداقل در ظاهر- ارزان و به طورگسترده قابل دسترسی است و کارکنان آن عموما از صلاحیت‌های مورد نیاز برخوردارند. اما حتی فقیرترین هندی‌ها از تسهیلات درمانی بخش دولتی استفاده نمی‌کنند. در عوض خدمات بسیار گران قیمت‌تر، نامنظم‌تر و گاه حتی پرعیب و نقص‌تر بخش خصوصی را ترجیح می‌دهند. این به دلیل نوع رفتارِ غیرعقلانی هندی‌ها نیست. بلکه مردم قادر نیستند از امکانات دولتی که به سبب «کارگریزی» مختل شده است، هیچ درمانی دریافت کنند. اگر یک هندی از این امکانات دولتی بازدید کند، نه تنها هیچ‌ پرستاری را در آنجا نخواهد یافت بلکه ممکن است، حتی نتواند وارد ساختمان شود، چرا که در اکثر اوقات مراکز درمانی دولتی این کشور تعطیل‌اند. سال 2006 «سواماندیر» که یک سازمان غیر‌دولتی است، به همراه گروهی از اقتصاددانان، مجموعه‌ای از محرک‌ها را برای تشویق‌ پرستاران ناحیه «اوئادیپور» واقع در «راجستان» طرح ریزی کردند تا آنها بر سر کار حاضر شوند. تمهید آنها ساده بود: سواماندیر با استفاده از دستگاه‌های کارت خوان، تاریخ و زمان حضور‌ پرستاران را در ساختمان ثبت کرد. فرض بر آن بود که ‌پرستاران سه بار در روز کارت‌های ورود و خروج خود را در این دستگاه‌ها بکشند، تا از ورود بموقع، حضور در محل خدمت و خروج بموقع آنها اطمینان حاصل شود. اگر این تمهید جواب می‌داد و ارائه خدمات درمانی از لحاظ کمی وکیفی افزایش می‌یافت، نمونه‌ای قدرتمند از صحت این نظر بود که راه‌حل‌های ساده‌ای برای مسائل کلیدی توسعه وجود دارد. مدت کوتاهی پس از به اجرا درآمدن این برنامه، افزایش شدیدی در حضور ‌پرستاران به وجود آمد. اما این وضعیت چندان طول نکشید. کمی بیش از یک سال از اجرای طرح «سواماندیر» نگذشته بود که مجریان محلی بخش سلامت، عامدانه به تضعیف آن پرداختند. کارگریزی به سطح معمول خود بازگشت و افزایش چشمگیری در روزهای معاف از کار ایجاد شد؛ که به معنای آن بود که‌ پرستاران در واقع سر کار خود حاضر نمی‌شوند. این وضع اما رسما مورد تایید مسئولان محلی [مدیران میانی و رده پایین] بخش سلامت بود. کمی بعد مشکلات سخت‌افزاری هم شروع و به شدت افزایش یافت و دستگاه‌های ثبت ورود و خروج خراب شدند(!) اما سواماندیر به دلیل عدم همکاری کارمندان محلی بخش سلامت قادر به تعویض آنها نبود....» (چرا ملت‌ها شکست می‌خوردند، فصل پانزده، صفحه 590 و 591) 🔻۲- طرح ساماندهی آرد و نان در ایران در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۸۳ با تصویب «طرح ساماندهی بازار گندم، آرد و نان» توسط هیئت وزیران آغاز شد. (سایت مرکز پژوهش‌های مجلس) در اردیبهشت ۱۴۰۱ نیز طرح هوشمندسازی آرد و نان با هدف جلوگیری از قاچاق آرد و بهبود کیفیت نان اجرا شد. (دنیای اقتصاد۳۰ /۵/ ۱۴۰۳) بر اساس آمارهای موجود، اجرای این طرح‌ها تأثیرات قابل‌توجهی در کاهش قاچاق آرد داشته است. به‌عنوان‌مثال، در سال ۱۴۰۱، با اجرای طرح هوشمندسازی یارانه آرد و نان، حدود ۱.۵ میلیون تن در مصرف آرد صرفه‌جویی شد که معادل ۲۷ هزار میلیارد تومان کاهش هزینه برای دولت بود.(همشهری ۸/۶/ ۱۴۰۲) از جمله مهم‌ترین اهداف اجرای این طرح، جلوگیری از قاچاق گسترده آرد ارزان ایرانی و صرفه‌جویی در مصرف آن اعلام شد. همچنین جلوگیری از «آزادفروشی» آردهای ارزان‌قیمت دولتی. ماجرا از این قرار بود که، به دلیل اختلاف بالای قیمت بین آرد آزاد و آرد دولتی، برخی نانوایی‌ها به جای پختن نان، بخشی از این آرد را بدون این که زحمت پخت و فروش آن را به جان بخرند، با قیمت خیلی بالا‌تر در بازار آزاد می‌فروختند. اجرای این طرح شروع طوفانی داشت و همان‌طورکه به بخشی از دستاوردهای آن اشاره شد، تا حد زیادی به اهداف خود رسید. اما رفته رفته- بنا به دلایلی که در ادامه به بخشی از آن خواهیم پرداخت- شاهد این موضوع بودیم که، برخی نانوایی‌ها، با یافتن راه‌های‌گریز و باگ‌های موجود دوباره تخلفات را از سرگرفته‌اند. کما فی‌السابق نانی را که قیمت مصوب آن مثلا 2500 تومان است، با پاشیدن چند دانه کُنجد، به مبلغ 10 هزار تومان یعنی 4 برابر قیمت به مصرف‌کننده می‌فروشند. از آنجایی که 10 هزار تومان 4 برابر 2500 تومان است، 90 درصد نانی که در هر بار وارد تنور می‌شود، کُنجدی است و عملا نان ساده‌ زیادی پخت نمی‌شود! گاه می‌بینیم در برخی نانوایی‌ها دستگاه‌های مخصوص خرید نان هم، گوشه‌ای افتاده و نانوا به راحتی آن را به «وسیله‌ای بی‌مصرف» تبدیل کرده است. چگونه؟! مشتری ۲ عدد نان می‌خواهد. نانوا ۲۰ هزار تومان می‌گیرد و کارت را در دستگاه پوز قدیمی می‌کشد! یا در همان دستگاه جدید، تعداد را ۸ عدد می‌زند! به همین راحتی...! 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 مدیرانی که همیشه زیر سایه پنهانند (۲) 👤 🔸با این که هنوز - بنا به دلایل متعدد- مثل رعایت بسیاری از نانوایی‌ها یا نیاز نداشتن برخی نان‌ها (مثل نان لواش) به کُنجد! دستگاه‌های هوشمند هنوز تا اندازه‌ای کارکرد خود را حفظ کرده‌اند اما، رفته رفته نانوایی‌های متخلف می‌روند به سمت احیاء آزادفروشی و گران‌فروشی. آنها تعداد واقعی نان فروش رفته را در سیستم ثبت نمی‌کنند و بدین ترتیب اقدام به آزاد فروشی می‌کنند. همانکه، یکی از اهداف اصلی از راه‌اندازی این طرح، مقابله با آن بود. مواردی زیادی دیده شده که نانوا کارت را روی دستگاه پوز معمولی کشیده است تا در سیستم ثبت نشود! وقتی علت را می‌پرسی می‌گوید، دستگاه اصلی خراب است! این را با رضایت کامل می‌گوید! مشکل کار کجاست؟! آیا این طرح اشتباه بود؟ بخوانید: 🔻۳- از آنجایی که این طرح (هوشمند‌سازی آرد و نان و تجهیزکردن نانوایی‌ها به کارت‌خوان‌های مخصوص) هنوز مزایای زیادی دارد و به اندازه خود می‌تواند از خسارات و هزینه‌های قبل از هوشمند‌سازی جلوگیری کند، نمی‌توان گفت، طرح اشتباه بود. مسئله این است که وقتی طرحی به ویژه پُرهزینه و بزرگ آغاز می‌شود، باید «منفذ»‌های آن از قبل شناسایی و راه‌های دور خوردن آن پیش‌بینی و رفع شود. اگر چنانچه قابل پیش‌بینی نبودند باید بلافاصله پس از نشان دادن خود، اقدام به رفع آنها کرد. اکنون بسیاری از این منفذ‌ها خود را نشان داده است و به راحتی می‌توان آنها را رفع کرد؟ 🔸مسئله اصلی در حال حاضر این نیست که «چرا اصلا این طرح را پیاده کردیم؟» مسئله اصلی این است که «چرا با وجود مشخص شدن راه‌های دور خوردن طرح، اقدامی صورت نمی‌گیرد؟!» پاسخ این سؤال مهم، همان «رضایت»ی است که در چهره آن نانوا در ایران - و آن‌ پرستار و مدیر محلی در هند- از خراب بودن دستگاه مخصوص مشاهده کردیم! خراب بودن دستگاه و بودن منفذ‌ها، برای عده‌ای نان دارد. قاچاق آرد و نان درست مثل قاچاق سوخت و بنزین، آورده سرسام‌آوری برای قاچاقچیان دارد. جایی که «پول» هست، امکان وقوع تخلف بالاست. راه‌حل برداشتن دستگاه‌های مخصوص در نانوایی‌ها یا پمپ بنزین‌ها نیست. قاچاقچی‌ها آرزو می‌کنند این دستگاه‌ها برداشته شود تا همان کارکردی که ایجاد کرده هم، نباشد. راه‌حل، بستن این منفذهایی است که اکنون خود را نشان داده‌اند. راه‌حل، رها نکردن قوانین قضائی است که برای چنین شرایطی نوشته شده‌اند! نقش و تاثیر مدیران میانی و رده پایین را نباید دست کم گرفت. این را ما نمی‌گوییم، علم مدیریت می‌گوید. بخوانید: 🔻۴- مدیریت خوانده‌ها می‌گویند «نقش مدیران میانی و رده پایین در سازمان بسیار حیاتی است، زیرا آنها به ‌عنوان حلقه واسط بین استراتژی‌های کلان سازمان و عملیات اجرائی عمل می‌کنند.» و چنانچه این مدیران کار خود را به‌درستی انجام ندهند، طرح‌ها و استراتژی‌ها صرفاً روی کاغذ باقی می‌مانند. (فلوید اس.دابلیو و وولدریج.بی 1992) مدیران میانی و رده پایین «حلقه واسط بین مدیریت ارشد و کارکنان» نیز هستند و وظیفه دارند پیام‌های مدیریتی را به کارکنان منتقل کرده و مشکلات و نیازهای کارکنان را به مدیران ارشد گزارش دهند. ضمن این که، همین مدیران میانی و رده پایین هستند که «در خط مقدم مواجهه با مشکلات و بحران‌ها قرار دارند و باید تصمیمات سریع و مؤثر بگیرند.» (میتزبرگ اچ 1973) اگر به یک «چارت سازمانی» نگاه کنید، سلسله مراتب و روابط بین بخش‌ها و افراد را خواهی دید. همه این افراد و سازمان‌ها مثل حلقه‌های زنجیری هستند که به یکدیگر وصلند. اختلال در عملکرد هر یک از این حلقه‌ها، باعث ایجاد اختلال درکل سیستم می‌شود. مسئله‌ای که در این یادداشت به آن پرداختیم، اختلال در یکی از این حلقه‌ها نبود. مسئله این بود که‌، چرا این اختلال رفع نمی‌شود! چرا به نظر می‌رسد برخی از وجود این اختلال «راضی»‌اند؟! @Kayhan_online
🔰 فصل شکار «اف- 35»‌ها (۱) 👤 🔻۱-اظهارات «مهدی المشاط»، رئیس شورای عالی سیاسی یمن درباره پدافند هوائی جدید این کشور «بسیار مهم» است. المشاط دیروز به شبکه تلویزیونی المیادین گفت که، کشورش به تکنولوژی و تجهیزات لازم برای هدف قرار دادن جنگنده‌های اف-35 آمریکا دست یافته است. او این را هم اضافه کرد که «در روزهای آینده هواپیماهای دشمن صهیونیستی را به منبعی برای تمسخر تبدیل خواهیم کرد.» این اظهارات در واکنش به حملات رژیم صهیونیستی به بنادر یمن بیان می‌شوند. رژیم صهیونیستی برای حمله به یمن، باید مسافتی بالغ بر 1000 کیلومتر را طی کند و برای این کار غالبا از جنگنده‌های اف-15 و اف-35 به همراه هواپیمای سوخت‌رسان بوئینگ ۷۰۷ استفاده می‌کند. حالا یمنی‌ها صراحتا می‌گویند «دوران بزن در رو تمام شده» و آنها از این پس، در کنار موشکباران سرزمین‌های اشغالی، می‌توانند این جنگنده‌ها را هم به راحتی در آسمان شناسایی و مورد هدف قرار دهند. ادعای بزرگی است؛ آن‌قدر بزرگ که ممکن است تصور شود، این اظهارات «رجزهای رایج در جنگ» است که همیشه خوانده می‌شود تا دشمن را در انجام حملات، دچار تردید کرده و وادار به تغییر محاسبات کند. این ادعا در صورت موفقیت می‌تواند، معادلات جنگ تغییر دهد. جالب است بدانید، چند روز قبل از مهدی المشاط، نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» با استناد به اظهارات برخی مقامات مطلع آمریکایی، اعلام کرده بود فقط، سه کشور فن‌آوری‌ لازم برای پایان دادن به «برتری بلامنازع جنگنده رادار‌گریز اف-35 آمریکا» را در اختیار دارند و این سه کشور عبارتند از «روسیه، چین و....یمن»! ماجرا وقتی جالب‌تر می‌شود که بدانیم روزنامه معتبر و آمریکایی «نیویورک تایمز» نیز وقتی می‌خواست پشت پرده آتش‌بس ناگهانی بین آمریکا و یمن و فرار ناو هواپیمابر «هری ترومن» از دریای سرخ را افشا کند نوشت، ترامپ از ترس خسارات حملات یمنی‌ها و همین‌طور از ترس سرنگونی اف-35های خود، با آنها از در مذاکره وارد شد و ناو خود را خارج کرد....وقتی از ترامپ پرسیدند، اگر بعد از این آتش‌بس، یمنی‌ها به اسرائیل حمله کنند، واکنش شما چگونه خواهد بود؟ نیز پاسخ او جالب بود. ترامپ گفت: «با هر دو طرف گفت‌و‌گو می‌کنم!» 🔻۲-شلیک به ناوهای غول‌پیکری که اصولا، هدف از راه انداختنشان در دریاها، ترساندن حریف است، همین‌طور به دریا ریختن جنگنده‌های گران قیمت و مدرن آمریکا، کاری نیست که هرکشوری توان آن را داشته باشد. یا اگر هم توان آن را دارد، جرأت انجام آن را داشته باشد. چین و روسیه شاید توان حمله به ناوهای غول‌پیکر آمریکا یا سرنگونی اف-35‌های آمریکا را داشته باشند اما آیا جرأت انجام این کار را هم دارند؟ یمنی‌ها نشان داده‌اند، جرأت انجام این کار را دارند. مهدی المشاط می‌گوید فقط چند روز صبر کنید تا ببینید، توان سرنگونی اف-35های اسرائیل را دارند یا خیر....! 🔻۳- در ماه مه (که دیروز تمام شد)، کمتر روزی بود که یمنی‌ها تل‌آویو و فرودگاه‌ها و مراکز حساس نظامی رژیم صهیونیستی را هدف حملات خود قرار نداده باشند. به احتمال زیاد رژیم صهیونیستی نیز برای متوقف کردن این حملات، دوباره به یمن حمله خواهد کرد. این حمله احتمالیِ رژیم صهیونیستی با توجه به اظهارات مهدی المشاط، بسیار سرنوشت‌ساز خواهد بود! باید منتظر ماند و دید. اگر چه این را هم باید در نظر داشت که ممکن است، اخبار سرنگونی احتمالی اف-35های رژیم اسرائیل، سانسور شود و به گوش هیچ کس نرسد! 🔻۴-کارشناسان «یمن» می‌گویند، جنگ با این کشور به دلایل متعدد برای هر کشوری حتی بزرگ‌ترین قدرت‌های نظامی، کار بسیار سختی است. این سخت بودن، بیش از هر چیز باز می‌گردد به «جنس مردمان یمن». یمنی‌ها مردمان ویژه‌ای هستند. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 فصل شکار «اف- 35»‌ها (۲) 👤 🔸کسانی که به صورت تخصصی درباره جامعه یمن مطالعه کرده‌اند، همگی بالاتفاق این «ویژه» بودن را تایید می‌کنند. به عنوان مثال گفته می‌شود، آنها وقتی دچار مشکل یا بحرانی می‌شوند، «منتظر» نمی‌مانند. خود، هر طور که شده راه‌حلی پیدا کرده و امور را پیش می‌برند. آنها همان‌طور که برای ناوهای غول‌پیکر و هواپیمابر آمریکا راه‌حلی پیدا کردند، می‌گویند برای اف-35ها هم راه‌حلی یافته‌اند! باید منتظر ماند و کاراییِ راه‌حلشان را دید. «شجاعت» یکی دیگر از ویژگی‌های یمنی‌هاست که جنگ با آنها را برای هر دشمنی سخت کرده است. آنها بارها و بارها و پس از هر حمله بزرگ آمریکا و رژیم صهیونیستی گفته‌اند، این حملات باعث نمی‌شود پشت برادران فلسطینی‌شان را خالی کنند. همین که جرات کنی و به بزرگ‌ترین قدرت نظامی حال حاضر جهان سیلی بزنی و از منطقه اخراجشان کنی، کم شجاعتی است؟! رژیم صهیونیستی و آمریکا چون پیش از این هیچ‌گاه به طور جدی درگیر یمن نبوده‌اند، از این کشور و مردمانش اطلاعات ناچیزی دارند. 🔸به قول آن نویسنده صهیونیست: «اسرائیل نقطه به نقطه لبنان را می‌شناسد چون این کشور، همسایه دیوار به دیوار است اما از یمن، تقریبا هیچ اطلاعاتی نداریم... بنابراین جنگ با حوثی‌ها کار دشواری است.» اما یکی از خاص‌ترین ویژگی‌های یمنی‌ها، ایمان و «باور قلبی» است که به آنها قدرتی ویژه و خاص داده است. به قول برتراند راسل «به آسانی می‌توان این دعوی را مطرح کرد که باور دل‌ها، قدرت مطلق است و همه صورت‌های دیگر قدرت از آن ناشی می‌شوند....می‌توان گفت که در امور اجتماعی قدرت اصلی همان قدرت باور است....» 🔻۵-همان‌طور که بالا اشاره شد، روزهای آینده با توجه به ادعای بزرگ مهدی المشاط، روزهای حساسی خواهد بود. چنانچه یمنی‌ها بتوانند جنگنده فوق پیشرفته و استراتژیک اف-35 را سرنگون کنند، به احتمال خیلی زیاد، با یک عملیات روانی بزرگ رسانه‌ای از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی مواجه خواهیم بود. آنها ابتدا تلاش خواهند کرد، این رویداد را کوچک جلوه دهند. مثلا خواهند گفت «وقوع خطای فنی» باعث سرنگونی این جنگنده پیشرفته شده است. درست مانند سرنگونی آن 3 فروند اف-18 آمریکایی که تلاش شد علت سقوط آن، چرخش ناگهانی ناو هری ترومن اعلام شود، نه شلیک موشک‌های دقیق یمنی. ضمن این که احتمال حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به مراکز غیر نظامی یمن نیز وجود دارد. همین‌طور کشتار وحشیانه‌تر ساکنان غزه. صهیونیست‌ها عادت دارند، با گروگان گرفتن غیرنظامیان، امورشان را پیش ببرند. «ورود به مذاکرات پنهان» یکی دیگر از سناریوهای احتمالی خواهد بود که در صورت سرنگونی اف-35 اسرائیلی‌ها، محتمل است. این احتمال وجود دارد، صهیونیست‌ها از طریق آمریکا وارد مذاکرات پنهانی با یمن شوند-درست مثل مذاکرات پنهانی ترامپ با یمنی‌ها- چرا که رژیم صهیونیستی و حتی آمریکا، تحمل چنین ضربه حیثیتی بزرگی را نخواهند داشت. 🔻۶-لحن رئیس شورای عالی سیاسی یمن درباره پدافند قدرتمند و جدید یمنی‌ها، آن‌قدر جدی هست که بتوان گفت، خبرهای مهمی در راه است. بهترین کار در این شرایط این است که منتظر بمانیم و ببینیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد. در صورت تحقق وعده یمنی‌ها می‌توان گفت هم قواعد این جنگ تغییر خواهد کرد، هم محاسبات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی مختل خواهد شد. سؤال کلیدی این است که آیا رژیم صهیونیستی و آمریکا حاضرند ریسک از دست دادن اف -35 را بپذیرند، یا ترجیح می‌دهند از درگیری مستقیم با یمن دوری کنند؟ @Kayhan_online
🔰 قدرت، تنها ضامن امنیت (۱) 👤 🔻1- چه بخواهیم و چه نخواهیم، دنیای امروز بر مدار «قدرت» می‌چرخد. اگر در چنین دنیایی، «قدرت» نداشته باشیم، کلاه‌مان پس معرکه است. اگر می‌بینید در قرن 21، چند کشور زورگو، مقابل دیدگان میلیاردها انسان، با ابزار «رژیم صهیونیستی» مثل آب خوردن در حال نسل‌کشی و کشتار 2 میلیون و 400 هزار نفر در باریکه‌ای به نام غزه هستند، صرفا به خاطر ماهیت «تمدن وحشی غرب» و «شیطان صفتی» صهیونیزم جهانی نیست. آنها مست قدرتند. مسلح به فناوری و اقتصاد هستند و با همین ابزارهاست که قدرت را بازتولید می‌کنند. همین دیروز رسانه‌ها اعلام کردند، انگلیس 51 میلیارد دلار دیگر در حوزه برنامه اتمی‌اش سرمایه‌گذاری می‌کند! سرمایه‌گذاری در چنین حوزه‌هایی همزمان با فشار به سایر کشورها برای سرمایه‌گذاری نکردن در همان حوزه‌ها، ادامه همان پروسه «تولید قدرت» از سوی صاحبان قدرت است. هیچ کس با عقب‌نشینی از علم و تکنولوژی‌های نوین به قدرت نمی‌رسد! 🔻2- سؤال‌ها خیلی ساده‌اند: هدف از آن «مذاکره»‌ای که عده‌ای در کشور لحظه‌ای از دهان‌شان نمی‌افتاد، و تنها راه‌حل برون‌رفت از مشکلات کشور را مذاکره «جار» ‌زدند، آیا افزایش «مولفه‌های قدرت» ایران بود یا کاهش آن؟ آیا حریف با این مذاکرات می‌خواهد، توانایی‌های هسته‌ای و نظامی و دفاعی کشورمان را زیاد کند یا کم؟ آیا موضوع این مذاکرات، توانایی‌های هسته‌ای و موشکی ماست یا توانایی‌های دشمن؟! آیا اصلا، نام روشی که دشمن در پیش گرفته، «مذاکره» است؟ اینکه وسط یک جنگ معتبر و تجربه شده، دشمن بگوید باید توانایی‌های اتمی و موشکی‌ات را منهدم کنی، متحدانت را ضعیف کنی، و نام آن را هم بگذارد «مذاکره برای حل اختلافات» و عده‌ای در کشور آن را به افکار عمومی به عنوان تنها راه‌حل برون‌رفت از مشکلات! تزریق کنند، دیوانگی هست یا نیست؟ 🔻3- «اقدام» و «عمل»، نتیجه «مشاهده» و «محاسبه» است. هرچه این اقدام بزرگ‌تر و مهم‌تر، محاسبات بیشتر و پیچیده‌تر. تجاوز 12روزه به کشورمان از سوی رژیم صهیونیستی و آمریکا، نتیجه یک‌سری محاسبات بود. آنها کدام کنش‌ها و واکنش‌ها، کدام اقدامات و صحبت‌ها، کدام تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ ما را دیدند، محاسبه کردند و تصمیم به حمله گرفتند؟! وقتی پس از تجاوز 12 روزه دشمن به کشور، به شهادت رساندن فرماندهان ارشد، به شهادت رساندن1100 هموطن، بمباران تاسیسات اتمی و تصریح دشمن به «رژیم چنج» و «ترور مقامات کشور» آن هم وسط مذاکره، کسانی بگویند بیایید مشکلاتمان را با مذاکره حل کنیم، چه پیامی برای دشمن مخابره می‌کنند؟ پیام ضعف یا قدرت؟ پاسخ خیلی روشن است. وقتی دشمن از مواضع ما، برداشت ضعف کند، چه محاسباتی‌ می‌کند؟ اگر از این مواضع، پیام «ضعف» برداشت کند، چه می‌کند؟ همین که دشمن سیلی خورد و برای آتش‌بس به التماس افتاد (رجوع کنید به اظهارات نخست‌وزیر قطر پس از حمله ایران به پایگاه العدید) نشان می‌دهد، محاسبات دشمن غلط بود.نباید با موضع‌گیری‌های غلط، ارسال پیام ضعف، دادن پاسخ‌های نرم به گستاخی‌های و اقدامات سخت دشمن، دشمن را دوباره به «محاسبه غلط» انداخت! «له» شدن دشمن در 12 روز جنگ، علاوه ‌بر این که نشان داد، دشمن در محاسباتش اشتباه کرده، این را هم اثبات کرد که اظهارات و مواضع برخی در داخل کشور نیز اشتباه بوده! بخشی از اظهارات دیروز آقای عراقچی در مصاحبه با فاکس نیوز آیا، تکرار این اشتباهات نبود؟ 🔻4- یک لحظه -فقط یک لحظه-تصورش را بکنید، ما در جریان مذاکراتی که به برجام ختم شد، اجازه داده بودیم برجام 2 و 3 و... هم شکل بگیرد. برجام‌های 2 و 3 و... به دنبال گرفتن کدام مؤلفه‌های قدرت ‌ما بود. برجام یک برای گرفتن توان هسته‌ای بود. برجام 2 برای توان موشکی و برجام 3 متحدان منطقه‌ای. اگر توانایی‌های موشکی و منطقه‌ای ما در کنار توجه ویژه خدای بزرگ به این ملت و به این کشور نبود، چه بلایی به سر ایران می‌آمد؟ آیا بلایی که امروز بر سر مردم سوریه و لبنان آمده، برای ما تکرار نمی‌شد؟ چرا هیچ مسئولی تاکنون حاضر نشده اظهارات اخیر «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی پیشین آمریکا را که گفته است «ایران حاضر شده بود غنی‌سازی خود را به نزدیک صفر رسانده و حتی روی برنامه موشکی و متحدان منطقه‌ای‌اش هم مذاکره کند»(نقل به مضمون) تکذیب کند؟ 🔻5- وقتی در آستانه وقوع جنگ قرار دارید، باید با تمام توا و ظرفیت شما، مانع از بروز جنگ شود. اما وقتی جنگ شروع شد، باید با تمام توان و بدون ذره‌ای تردید، وارد میدان شد. ما اکنون در جنگ قرار داریم و فقط شکل آن پس از آتش‌بس تغییر کرده است. ما این جنگ را شروع نکردیم. این جنگ بر ایران عزیز تحمیل شد آن هم وسط مذاکره. و این یعنی، آنها دنبال مذاکره نبودند؛ دنبال تبدیل ایران به سوریه یا لیبی ‌بودند و نتوانستند. این را پنهان هم نمی‌کنند و به صراحت می‌گویند. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 قدرت، تنها ضامن امنیت (۲) 👤 🔸علائم دیگری غیر از این اظهارات وجود دارد که نشان می‌دهد، تفاوت نگاه آنها به مذاکره با نگاه ما، از زمین است تا آسمان. کمی به عقب برگردید. به ماه‌ها و هفته‌های منتهی به جنگ 12 روزه. وقتی خبر می‌رسید که در 5 دور مذاکره غیر مستقیم ایران و آمریکا، طرف آمریکایی اصلا جدی نیست و اظهاراتِ داخل جلسه‌اش با موضع‌گیری‌های پس از جلسات متفاوت است، یعنی آنها دنبال مذاکره نبودند بلکه در حال برنامه‌ریزی برای حمله به کشورمان بودند. هدف قطعی‌شان هم چند پاره کردن ایران بود، چون طبق دکترین بن گوریون، «هیچ کشوری در منطقه نباید بزرگ‌تر و قوی‌تر از اسرائیل باشد». آنها این هدف را با دو روش دنبال می‌کردند:1- تجاوز نظامی 2-مذاکره! در تجاوز نظامی سیلی خوردند و نتوانستند. حالا همین هدف را با مذاکره دنبال می‌کنند. هدف ما از مذاکره اما، لغو تحریم‌های اقتصادی است! حالا باید درباره ساده‌لوحی کسانی که فکر می‌کردند دشمن به دنبال لغو تحریم‌های اقتصادی ایران است، چه باید گفت؟! 🔻6- ماجرای 23 خرداد ماه، خیلی شفاف، «غلط» بودن مسیر طیفی از مدعیان اصلاحات را نشان داد. «حمله به ایران وسط مذاکره» که در این روز رخ داد، برای تحلیل مسئله این یادداشت، گزاره مهمی است. هیچ مدعیِ اصلاح‌طلبی نمی‌تواند صحت این گزاره را رد کند. حالا امروز این طیف باید پاسخ دهد که آیا، این که چند دهه است می‌گوید «با مذاکره سایه جنگ را از کشور دور کردیم» از سر کج فهمی بوده یا نه، با حساب و کتاب‌هایی این ادعاها را مطرح کرده است؟ باید پاسخ دهد، وقتی دشمن با شعار «تغییر رژیم» به ایران حمله نظامی کرده و از قضا سیلی سختی می‌خورد، و بلافاصله این طیف وارد شده و از لزوم «تغییر پارادایم» سخن می‌گوید! این «هماهنگی» اتفاقی است یا نوعی تقسیم کار یا حتی «پلن بی» است؟! این که چند ماه قبل از تجاوز رژیم صهیونیستی به کشورمان، فیلتر برخی پیام رسان‌های بدسابقه و مورد استفاده دشمن در این جنگ برداشته می‌شود، چطور؟ این هم اتفاقی است؟ لایحه دو فوریتی که اسفند ماه 1403 اعلام شد، برای تصویب به مجلس شورای اسلامی ارسال شده چطور و..... 🔻7- در نظام بین‌الملل، قدرت‌ها نه بر اساس اخلاق و مرام و رفاقت، که بر اساس منافع و محاسبات «عمل» می‌کنند. رفتار و گفتار و عمل مقامات یک کشور در این محاسبات موثرند. ایران عزیز نیز اگر در چهار دهه گذشته توانسته در برابر فشارها مقاومت کند، نه به خاطر مذاکره و امتیاز دادن به دشمن بلکه به دلیل حفظ و تقویت مولفه‌های قدرتش بوده است. سؤال اساسی اما اینجاست: آیا مذاکره‌ای که طرف مقابلش با تابلویی مثل «اجرای دکترین بن‌گوریون» حاضر شده و هدفش «براندازی» بود، می‌تواند به قدرتمند شدن کشور بینجامد؟ وقتی دشمن پس از تجاوز با پاسخ قاطع ایران مواجه می‌شود و به آتش‌بس تن می‌دهد، اما بلافاصله طیفی در داخل پیدا می‌شود که دم از «مذاکره» می‌زند، چه سیگنالی به دشمن ارسال می‌شود؟ دشمن این را نشانه ضعف می‌بیند یا قدرت؟ راه‌حل واقعی تعامل هوشمندانه در کنار افزودن بر مؤلفه‌های قدرت است، نه کاهش این مولفه‌ها. @Kayhan_Online