eitaa logo
طراوت 1400
74 دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
13.5هزار ویدیو
140 فایل
● گزینش اخبار و تحلیل مسائل سیاسی روز ○روشنگری نسبت به جریان غربگرا و لیبرال ●مقابله با دشمنی ها علیه ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 بدتر از دولت سوم روحانی 👤 🔸آقای روحانی را می‌توان «نامحبوب‌ترین» رئیس‌جمهور ایران لقب داد. این نه ادعای ما که نتیجه نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) وابسته به جهاد دانشگاهی است؛ که از قضا جهت‌گیری‌اش در پاره‌ای امور همسو با دولتمردان آقای روحانی دسته‌بندی می‌شد. درآخرین نظرسنجی ایسپا در مرداد ۱۴۰۰ میزان محبوبیت آقای روحانی تنها ۷ درصد بود که رکوردی بی‌سابقه در میان رؤسای جمهور ایران محسوب می‌شود. 🔸اما این روزها برای تشخیص عدم محبوبیت آقای روحانی نیازی به نظرسنجی نیست. فقط کافی است نگاهی به نامزدهای انتخاباتی همسو با ایشان انداخت و تلاش‌شان برای ایجاد فاصله‌گذاری معنادار با آقای روحانی و دولتش را مشاهده کرد. 🔸مشابه همین اتفاق برای آقای مسعود پزشکیان افتاد. او هم ۲۷ خرداد در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری با قاطعیت گفت: «من دولت سوم روحانی نیستم» و فردای آن روز در قسمت پایانی سخنانش در اولین مناظره تلویزیونی ضمن ابراز ارادت به شهید رئیسی از حسن روحانی اعلام برائت کرد و گفت: «من هیچ ربطی به دولت روحانی ندارم» اما این سخنان از جانب آقای پزشکیان غیرقابل باور بود. 🔸کمتر از ۱۲ ساعت بعد آقای پزشکیان، محمدجواد ظریف یکی از چهره‌های اصلی دولت روحانی را به عنوان مشاور خود در میزگرد سیاسی رسانه ملی انتخاب کرد. انتخابی که با توجه به حضور گسترده دولتمردان آقای روحانی در ستاد تبلیغاتی مسعود پزشکیان کاملا نشان می‌داد ما با دولت سوم روحانی مواجه هستیم اما ظاهرا آقای پزشکیان به دلیل تلخ‌کامی مردم از عملکرد خسارت‌بار آقای روحانی از اینهمانی با دولت ایشان به شدت پرهیز می‌کنند؛ این یک نوع اعتراف ناخواسته به سوءمدیریت در دولت‌های موسوم به اعتدال بود. 🔸آقای پزشکیان در مناظره پنجشنبه شب در توجیه حضور گسترده دولتمردان روحانی در ستاد انتخاباتی خود علی‌رغم اینکه از کارنامه آن دولت اعلام برائت می‌کرد، گفت: «هر کسی به ستاد من بیاید می‌پذیرم، چون می‌خواهم رای بگیرم.» همین عبارت یک زنگ خطر جدی است. دقیقا به همین دلیل کاروانی از ورشکستگان سیاسی، پشت سر آقای پزشکیان پنهان شده‌اند تا پس از کسب رأی توسط ایشان؛ تکه‌ای از لقمه چرب قدرت را به دندان بگیرند؛ از این منظر دولت آقای پزشکیان حتی از دولت سوم روحانی نیز خسارت‌بارتر خواهد بود. https://kayhan.ir/001Da8 @Kayhan_online
🔰 دلم برای رئیسی سوخت 👤 🔸انسان‌ها گاهی سرشان را در خاک می‌کنند تا خودشان واقعیت را نبینند و گاهی به چشم دیگران خاک می‌پاشند تا هیچ کس واقعیت را نبیند. در مورد جریان غرب‌گرای داخل ایران که مدعیان اصلاحات بخشی از آن هستند؛ گزینه دوم صدق می‌کند. آنها طی ۲ سال و ۹ ماه فعالیت دولت سید ابراهیم رئیسی تقریبا از هیچ تلاشی برای سانسور خدمات و دستاوردهای او و یا تحریف واقعیت‌های دوران کوتاه ریاست‌جمهوری او فروگذار نکردند. 🔸۲۴ اسفند ۱۴۰۲ مدیرمسئول روزنامه غرب‌گرای «دنیای اقتصاد» در ضیافت افطاری با آقای رئیسی به همین پیشرفت‌ها در دولت ایشان اشاره کرد و خطاب به رئیس‌جمهور گفت: 🔻«طبق آمار رسمی، وضعیت اقتصادی کشور مثبت است. هم تورم کاهنده است، هم رشد اقتصادی مثبت است و هم نرخ بیکاری رو به کاهش است که این جای تقدیر و تشکر دارد.» 🔸برخلاف اظهارات آقای مدیرمسئول اما روزنامه تحت امرشان غالبا تصویری تیره و تار از عملکرد اقتصادی دولت شهید رئیسی ارائه می‌کرد. حدود دو هفته از این سخنان گذشته بود که این روزنامه با موضعی کاملا متناقض با اظهارات مدیرمسئولش در سرمقاله خود نوشت: 🔻«ما در ایران تقریبا هر سه پایه رسیدن به رشد اقتصادی را از دست داده‌ایم.» آنها نه فقط موفقیت‌های دولت شهید رئیسی را سانسور می‌کردند بلکه با انتشار ادعاها و تحلیل‌های مخدوش واقعیت را نیز یکصدوهشتاد درجه تحریف می‌کردند. 🔸۳۱ ژانویه ۲۰۲۴ (۱۱ بهمن ۱۴۰۲) سناتورهای آمریکایی از هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه طی نامه‌ای به «جو بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا ضمن اینکه خواستار تشدید فشار بر ایران شدند؛ ناخواسته به عملکرد موفقیت‌آمیز دولت شهید رئیسی نیز اعتراف کردند: 🔻«از فوریه ۲۰۲۱ تا اکتبر ۲۰۲۳، ایران حداقل ۸۸ میلیارد دلار از صادرات نفت، درآمد دریافت کرده است. ایران منافع اقتصادی قابل توجهی را از دور زدن تحریم‌های فراگیر به دست می‌آورد، به طوری که اقتصاد ایران سالانه چهار درصد رشد می‌کند و ذخایر ارزی این کشور نیز از سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ افزایش ۴۵ درصدی داشته است.» 🔸این اعتراف به قدرت و توانایی ایران در دولت سید ابراهیم رئیسی نیز توسط رسانه‌های زنجیره‌ای مدعیان اصلاح‌طلبی سانسور شد. آنها هنگام بازتاب این نامه «رشد سالانه چهار درصدی اقتصاد ایران علی‌رغم تحریم‌ها» را کاملا از نسخه ترجمه شده خود حذف کردند و اعتراف آشکار سناتورهای آمریکایی به افزایش درآمدهای نفتی و رشد ذخایر ارزی ایران را نیز صرفا در حد یک «ادعا» تقلیل دادند. 🔸 اما شاید هیچ‌کدام از اینها به پای ادعای کذبی نرسد که توسط محمدجواد ظریف درباره فروش نفت در دولت سیزدهم مطرح شد. او ۳۳ ماه زحمات شبانه‌روزی آقای رئیسی و دولتمردانش را نادیده گرفت و در عوض مدعی لطف «بایدن» به ایران برای فروش نفت شد. ادعای دروغینی که از طرف مقامات آمریکایی نیز تکذیب شده بود. ۲۳ ژانویه ۲۰۲۳ (۳ بهمن ۱۴۰۱) «رابرت مالی» نماینده وقت وزارت خارجه آمریکا در امور ایران به شبکه تلویزیونی بلومبرگ گفت: 🔻«ما هیچ‌کدام از تحریم‌هایمان به‌ویژه تحریم‌های مربوط به خرید نفت را علیه ایران کاهش نداده‌ایم... به اقدامات خود برای تحریم کسانی که در واردات نفت ایران دست دارند ادامه خواهیم داد... از زمان روی کار آمدن رئیس‌جمهور بایدن به‌ویژه در رابطه با صادرات نفت ایران ما هیچ یک از تحریم‌های خود را کاهش نداده یا ملغی نکرده‌ایم.» 🔸غرب‌گرایان وطنی چه در زمان حیات شهید رئیسی و چه پس از شهادت ایشان در رقابت‌های انتخاباتی با تیغ سانسور و تحریف عملکرد موفق رئیسی عزیز و پیشرفت مستقلانه ایران را کتمان کردند. آنها واقعیت را می‌دیدند اما به چشم دیگران خاک می‌پاشیدند تا حقیقت را نبینند. تاریخ سیاسی ایران یک‌بار دیگر جفای آنان به ملک و ملت را ثبت کرد. https://kayhan.ir/001Doq @Kayhan_online
🔰 با «وفاق» کدام گره باز می‌شود؟ (۱) 👤 🔸بهار ۱۳۸۸ هرچه به روزهای پایانی‌اش نزدیک می‌شد؛ هوای سیاست در ایران داغ‌تر می‌شد. دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ داغ‌ترین روز آن بود. روزی که مردم با مشارکت خیره‌کننده حدود ۸۵ درصدی در انتخابات، حد نصاب جدیدی را در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به ثبت رساندند. این تاریخ‌سازی اما خیلی زود به کام مردم تلخ شد. 🔸غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی به عنوان بازنده انتخابات با ادعای تقلب دست به اردوکشی خیابانی زدند و نتیجه را بدون ارائه مستندات تقلب ادعایی‌شان زیر سؤال بردند. آنها حدود ۸ ماه کشور را به آشوب کشیدند و بانی تحریم‌های فلج‌کننده آمریکا علیه ایران شدند. «باراک اوباما» رئیس‌جمهور وقت آمریکا در خاطرات خود از آن روزها می‌نویسد: «در شرایطی که این کشور [ایران] وارد چرخه هرج‌ومرج و سرکوبگری بیشتر می‌شد ما راهبردمان را به‌ سمت دومین گام راهبرد منع اشاعه‌ای تغییر دادیم: یعنی بسیج کردن جامعه بین‌المللی برای اعمال تحریم‌های اقتصادی سخت» قطعنامه تحریمی ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران با همین هدف و در آستانه اولین سالگرد آن آشوب‌ها در ۱۹ خرداد ۱۳۸۹ صادر شد. این قطعنامه با قوانین تحریمی یکجانبه‌ای که آمریکا پس از آن اعمال کرد تکمیل شد و حلقه محاصره اقتصادی ایران را محکم کرد. «قانون جامع تحريم‌ها، مسئوليت‌پذيري و محروميت»(CISSADA) اصلي‌ترين و پايه‌اي‌ترين قانون تحريمي ايران بود که دو هفته پس از قطعنامه ۱۹۲۹ در مجلس سناي آمريكا به تصويب رسيد و اول جولاي همان سال با امضاي اوباما رسمیت پيدا كرد. قانونی که در آن بارها به آشوب‌های سال ۱۳۸۸ اشاره شده و در مقدمه‌اش خواستار تخصیص بودجه اضافی برای حمایت از عوامل آن شده بود. 🔸یک سال بعد وقتی مردم طعم خیانت غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی را با اعمال تحریم‌های اقتصادی آمریکا آهسته‌آهسته می‌چشیدند؛ غائله آشوب‌ها کاملا خوابیده بود و چیزی جز بدنامی برای آشوبگران به همراه نداشت. آنها حالا دیگر نه یک جریان سیاسی در چارچوب قانون اساسی که «براندازان ناکام نظام جمهوری اسلامی» به حساب می‌آمدند. سیاست «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» تقریبا از همان زمان توسط آنها راه افتاد. آنها انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۹۰ را در حالی تحریم کردند که نامزدهای مورد نظرشان به طمع قدرت برای ثبت‌نام در این انتخابات صف کشیدند؛ و محمد خاتمی به عنوان یکی از سرکردگان این جریان در حالی پای صندوق رأی در شهرستان دماوند حاضر شد که تمایل داشت این خبر چندان رسانه‌ای نشود. 🔸سال ۱۳۹۲ آنها بار دیگر به طمع کسب قدرت وارد رقابت‌های انتخاباتی شدند و این‌بار با علم به شکست نامزد مورد حمایت‌شان او را وادار به کناره‌گیری به نفع چهره‌ای دور از خود اما تقریبا همسو کردند. غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی بعد از آن همه آشوب‌آفرینی باز هم پای صندوق رأی جمهوری اسلامی ایران حاضر شدند تا مهر ابطال دیگری بر تمامی ادعاهای خود درباره تقلب در انتخابات بزنند. 🔸وقتی آقای حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ پیروز شد، نوبت به سهم‌خواهی مدعیان اصلاحات از دولت او رسید. آن روزها اصلی‌ترین مانع برای آنها در تکیه زدن بر صندلی‌های مدیریتی، ننگ آشوب‌های ۱۳۸۸ بر پیشانی‌شان بود. کلیدواژه «آشتی ملی» در چنین شرایطی ساخته و در رسانه‌های زنجیره‌ای وابسته به غربگرایان اصلاح‌طلب ترویج شد تا راه سهیم شدن در قدرت را برای آنها هموار کند. آنها با تحریف واقعیت‌ها، جامعه ایران را بحرانی و از هم‌گسیخته جا می‌زدند و تجویزشان برای رفع این بحران خودخوانده به‌کارگیری عناصر بدنام آشوب‌های ۱۳۸۸ در مدیریت کشور تحت شعار «آشتی ملی» بود. اتفاقی که با واکنش رهبر انقلاب در ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ مواجه شد: «ملّت ایران ایستاده‌اند، مجتمع هستند. حالا یک عدّه‌ای یاد گرفته‌اند تعبیرات «آشتی ملّی، آشتی ملّی» [را گفتن]؛ این حرف‌ها به نظر من معنی ندارد؛ مردم مجتمعند، با هم متّحدند؛ آنجایی که پای اسلام در میان است، پای ایران در میان است، پای استقلال در میان است، پای ایستادگی در مقابل دشمن در میان است، مردم با همه‌ وجودشان ایستاده‌اند. ممکن است در فلان مسئله‌ سیاسی دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشند [امّا] تأثیری نمی‌گذارد. چرا می‌گویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ این تعبیرات را روزنامه‌ها پَر و بال می‌دهند، متوجّه نیستند که اشکال ایجاد می‌کند. وقتی شما می‌گویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد؛ [درحالی‌که] قهری وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهائی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمی‌کنیم.» 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 با «وفاق» کدام گره باز می‌شود؟ (۲) 👤 🔸تحلیل دقیق و درست رهبر انقلاب کمتر از سه سال بعد به وضوح آشکار شد؛ وقتی ملت ایران علی‌رغم سوءتدبیرهای دولت وقت و پس از ناآرامی‌های دی‌ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ برای تشییع سردار پرافتخارشان، شهید قاسم سلیمانی تصاویری باشکوه در خیابان‌های اهواز، تهران، قم، مشهد و کرمان خلق کردند و در گوشه و کنار کشور به یاد او مراسم یادبود گرفتند. حاج قاسم نمادی از جمهوری اسلامی ایران و آرمان‌هایش بود و ملت با همه گلایه‌هایش از مدیریت برخی امور اجرائی، پای این نظام ایستاده بود. 🔸یک سال بعد در ۲۶ آذر ۱۳۹۹ رهبر انقلاب باز هم بر اتحاد ملت ایران تأکید کردند و البته برای حفظ آن به مسئولان کشور هشدار دادند: «ملّت ایران در خیلی از امور صدای‌شان صدای واحد است، خواست‌شان خواست واحد است، [امّا] مسئولان می‌توانند این را از بین ببرند. هنر مسئولان ما این است که این اتّحاد را، این هم‌صدایی را تکّه‌تکّه کنند، ملّت را تکّه‌ِتکّه کنند، اینها را از بین ببرند! مسئولین کشور مراقب باشند که این اتّحاد را زیاد کنند.» مخاطب بخش قابل توجهی از این هشدار رهبر انقلاب همان جریان غربگرای مدعی اصلاح‌طلبی بود که این‌بار در قامت برخی مسئولان اجرائی وقت کشور از هیچ تلاشی برای دوقطبی‌سازی‌های کاذبی مثل «میدان - دیپلماسی»، «تندرو-معتدل»، «جنگ‌طلبی - تعامل با دنیا»، «کاسبان تحریم-حامیان مذاکره» و... در میان مردم دریغ نمی‌کرد! 🔸پاییز ۱۴۰۱ این جریان بدنام و بدسابقه یک‌بار دیگر در خیانت به منافع ملی کشور کم نگذاشت و این‌بار به بهانه حقوق زنان هم‌دوش با مقامات آمریکایی در مقابل نظام ایستاد و مشوق آشوب و ناامنی شد. مردم اما باز هم علی‌رغم مشکلات‌شان، آشوبگران را ناکام گذاشتند و در حمایت از آنها به خیابان نیامدند. سال ۱۴۰۳ با برگزاری انتخابات زودتر از موعد ریاست‌جمهوری آنها باز هم در سودای کسب قدرت دست به‌کار شدند. در حالی که طبق نظرسنجی‌های انجام شده ۵۵ تا ۵۷ درصد از مردم علت عدم مشارکت در انتخابات را نارضایتی از مسائل معیشتی و اقتصادی بیان کرده بودند؛ غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی اما با تحریف واقعیت در رسانه‌های زنجیره‌ای‌شان عدم مشارکت را به عدم حضور فعال خودشان در انتخابات و در نتیجه مدیریت کشور تفسیر کردند و از این طریق برای تأیید نامزدهای مورد نظرشان فضاسازی کردند. با پیروزی «مسعود پزشکیان» در چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در رویدادی مشابه با سال ۱۳۹۲ آنها این‌بار کلیدواژه «وفاق ملی» را جایگزین «آشتی ملی» کردند تا مسیر دستیابی خود به مناصب مدیریتی کشور را علی‌رغم سابقه سیاه‌شان هموار کنند. اکنون به نظر می‌رسد شعار «وفاق ملی» از سوی این جریان تبدیل به اسم رمزی برای تحمیل عناصر زاویه‌دار و بدسابقه به آقای پزشکیان شده است. شعاری که در تبلیغات انتخاباتی آقای پزشکیان نمود خاصی نداشت و دستپخت حلقه‌ای خاص پس از ریاست‌جمهوری ایشان است. 🔸آنها برای این شعار حتی همایش هم برگزار کردند اما جالب آنجا بود که «مسعود پزشکیان» در سخنرانی خود در این همایش بیش از آنکه از «وفاق ملی» صحبت کند از «حق و عدالت» به عنوان اصول کاری‌اش نام برد و با اشاره به متنی که اطرافیانش برای سخنرانی او آماده کرده بودند، گفت: «متونی که عزیزان تهیه کرده‌اند، بسیار ارزشمند و تأثیرگذار است، اما آنچه به باورم از اهمیت بیشتری برخوردار است، بیان آن چیزی است که از دل برمی‌آید و در متون از پیش آماده‌ شده، یافت نمی‌شود... آنچه که باور دارم و پیش‌تر در جریان انتخابات نیز بر آن تأکید کردم، اصولی است که حول محور حق و عدالت شکل می‌گیرد.» 🔸ناهمگونی شعار «وفاق» با واقعیات ملموس کشور به حدی بود که «علی لاریجانی» نیز به عنوان یکی از چهره‌های همسو با دولت چهاردهم به آن واکنش نشان داد و گفت: 🔻«امروز مشکلات گرانی و قیمت ارز وجود دارد اما ناگهان مسئله «وفاق» مطرح می‌شود که این ارتباط با زندگی مردم ندارد.» او درست می‌گفت؛ شعار «وفاق» ارتباطی با مسائل جامعه ایران ندارد و گرهی از کار مردم باز نخواهد کرد اما این شعار برای غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی به‌شدت گره‌گشاست! آنها که تا دیروز پیشتاز چند پاره کردن جامعه با اردوکشی‌های خیابانی و دوقطبی‌سازی‌های واهی بودند، امروز سنگ «وفاق ملی» را به سینه می‌زنند تا چهره‌های بدسابقه خود را در مناصب مدیریتی کشور جانمایی کنند. در صورت موفقیت این پروژه، آنها این‌بار اتاق آشوب خود را به جای خیابان در ادارات دولتی تشکیل خواهند داد. @Kayhan_online
🔰 متهم طلبکار (۱) 👤 🔸«استوارت برند» را به عنوان یکی از اولین فعالان حوزه محیط زیست در دهه 1960 و 1970 میلادی می‌شناسند. او نشریات و مؤسسات متعددی برای آگاهی از شرایط زیست‌محیطی و اقلیمی تأسیس کرد و الهام‌بخش بسیاری از فعالان این حوزه شد. 🔸«استوارت برند» همچنین یکی از مخالفان سرسخت «انرژی هسته‌ای» بود و آن را «ناایمن»، «پرهزینه» و «ضدطبیعت» می‌دانست. او از سال 1977 تا 1979 به عنوان «مشاور ویژه» فرماندار کالیفرنیا توصیه‌های زیادی برای بهره‌گیری از انرژی خورشیدی به مقامات این ایالت کرد اما سال 2005 همه چیز عوض شد. 🔸«برند» مقاله‌ای با عنوان «بدعت‌های زیست‌محیطی» در مجله «مرور فناوری ام.آی.تی» (MIT Technology Review) نوشت و بسیاری از دیدگاه‌های پیشین خود را پس گرفت و زیر سؤال برد. از آن زمان او به دفاعی جانانه از «انرژی هسته‌ای» پرداخت و به طرفداران محیط زیست توصیه کرد «انرژی هسته‌ای» و «مهندسی ژنتیک» را به عنوان فناوری‌هایی نویدبخش برای آینده‌ بهتر انسان‌ها و کره زمین بپذیرند. 🔸«استوارت برند» اولین نفری نبود که دچار چنین تحولی می‌شد. «مایکل شلنبرگر» یکی دیگر از فعالان زیست‌محیطی ضد «انرژی هسته‌ای» بود که پس از چند سال با تغییر دیدگاه‌هایش به یکی از مدافعان سرسخت «انرژی هسته‌ای» تبدیل شد. آنها به همراه چندین دانشمند برجسته دیگر در حوزه محیط زیست پس از سال‌ها فعالیت و بررسی آمار و اطلاعات، عمیقا به این نتیجه رسیدند که «انرژی هسته‌ای» قدرتمندترین و پاک‌ترین نوع انرژی دست‌یافته بشر است که ضمن بازدهی بالا بیشترین سازگاری را با محیط زیست دارد. بگذارید این موضوع را با کمی مقایسه روشن کنیم. یک قرص سوخت هسته‌ای (حاوی دی‌اکسید اورانیوم) با ابعاد و وزنی کمتر از یک باتری قلمی (قُطر حدودا یک سانتی‌متر و ارتفاع یک و نیم سانتی‌متر و وزن کمتر از 20 گرم) به اندازه تقریبا یک تُن زغال‌سنگ، بیش از 560 لیتر نفت و 480 متر مکعب گاز طبیعی انرژی تولید می‌کند. به بیان دیگر میزان انرژی ۱ کیلوگرم اورانیوم طبیعی 235، پس از غنی‌سازی مناسب و تبدیل به سوخت هسته‌ای برای تولید برق در راکتورهای آب سبک؛ معادل تقریباً ۱۰۰۰۰ کیلوگرم نفت یا ۱۴۰۰۰ کیلوگرم زغال سنگ است و امکان تولید ۴۵۰۰۰ کیلووات ساعت برق را فراهم می‌کند. انجمن هسته‌ای کانادا در این زمینه دست به مقایسه جالبی زده است. طبق آمار آنها برای تأمین انرژی یک خانوار کانادایی به مدت یک سال، به صورت میانگین کمتر از ۱۰ قرص سوخت هسته‌ای مورد نیاز است. در حالی که برای تولید همان مقدار برق به 4100 لیتر نفت یا 3500 متر مکعب گاز طبیعی نیاز است. اینکه شما بتوانید با حجمی کمتر از 10 باتری قلمی برق یک سال خانه‌تان را تأمین کنید در مقایسه با سایر منابع انرژی به معنی تخریب کمتر محیط زیست، تولید کمتر کربن(یکی از عوامل مهم تغییرات اقلیمی) و کاهش چشمگیر پسماند صنعتی است. 🔸تولید برق فقط یکی از مصارف انرژی هسته‌ای است. انرژی هسته‌ای در کاربرد نوین خود می‌تواند با راکتورهای دمای بالا، منبع تولید هیدروژن به عنوان سوخت پاک آینده باشد. کاری که ژاپن با احداث نیروگاه هیدروژن هسته‌ای در شهر اوآرای برای آن هدف‌گذاری کرده است. انرژی هسته‌ای حتی در جزئی‌ترین مسائل روزمره نیز کاربرد دارد. اگر از مصارف پزشکی آن مانند رادیوداروها و پرتودرمانی بگذریم؛ انرژی هسته‌ای کاربرد مستقیمی در شیرین‌سازی آب دریا، سیستم‌های هشدار دود، ابزارهای سنجش صنعتی، ردیابی جریان و تشخیص نشتی لوله‌های نفت و گاز، بررسی مسیر و منابع آب زیرزمینی و... دارد. انرژی هسته‌ای در کاربرد غیرمستقیمش و با پرتودهی می‌تواند ماندگاری موادغذایی را افزایش دهد، بذرهای گیاهان را نسبت به آفات مقاوم کند و از آثار باستانی در مقابل قارچ‌ها میکروارگانیسم‌ها محافظت کند. حتی محصولی مانند «پوشک بچه» نیز از انرژی هسته‌ای بی‌نصیب نیست. در ساخت پوشک بچه و دیگر محصولات بهداشتی مانند آن، از پلیمرهای فوق‌جاذبی استفاده می‌شود که با پرتودهی به دست می‌آیند و در نتیجه استفاده از مواد شیمیایی را به حداقل می‌رسانند. 🔸انرژی هسته‌ای حتی در غنی‌سازی‌های سطح بالای اورانیوم مانند 60 تا 90 درصد هم مصارف غیرنظامی دارد. تولید رادیوداروهای خاص، توسعه نسل جدید راکتورهای کوچک(SMRs) در نیروگاه‌ها و ساخت پیشران‌های هسته‌ای از جمله این مصارف است. بر این اساس چرا باید یک کشور با چشم‌‌پوشی از انرژی هسته‌ای این دریچه فوق‌العاده را به روی خود ببندد و نسل‌های آینده‌اش را از گستره وسیعی از فناوری‌ها و توانایی‌ها محروم و یا به دیگران وابسته کند؟! 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 متهم طلبکار (۲) 👤 🔸این سؤالی است که رئیس‌جمهور و وزیر خارجه آمریکا باید پاسخ آن را به ما بدهند. «دونالد ترامپ» در گفت‌وگو با شبکه ان‌بی‌سی‌نیوز تأکید کرد که هدف او از مذاکرات هسته‌ای با ایران و «تنها گزینه‌اش» در آن «برچیدن کامل برنامه هسته‌ای» ایران است. او در ادامه گفت: «[ایرانی‌ها] با این همه نفتی که دارند به انرژی هسته‌ای برای تولید برق چه نیازی دارند؟» پیش از او «مارکو روبیو» وزیر خارجه آمریکا البته در موضعی خفیف‌تر گفته بود: «تنها کشورهایی در جهان اورانیوم را غنی می‌کنند که دارای سلاح هسته‌ای هستند.... ایران باید بپذیرد که دیگر اورانیوم را غنی نمی‌کند، نیروگاه خواهد داشت چون به انرژی هسته‌ای نیاز دارد، و اورانیوم غنی‌شده را وارد خواهد کرد.» 🔸اما هم رئیس‌جمهور و هم وزیر خارجه آمریکا به وضوح اطلاعات نادرست و مخدوشی را منتشر کردند. آمریکا یکی بزرگ‌ترین صاحبان نفت در جهان است و در دسامبر 2024 با تولید 13 میلیون و 491 هزار بشکه، رکورد تولید نفت در جهان را شکست. با این حال آمریکا با 94 راکتور؛ بیشترین راکتورهای هسته‌ای فعال را در میان کشورهای جهان دارد. انرژی هسته‌ای یکی از سه منبع اصلی تولید برق در آمریکا است و در سال 2023 این کشور با تولید 775 تراوات‌ساعت، یک پنجم (نزدیک به 20 درصد) از برق مورد نیاز خود را از طریق انرژی هسته‌ای تأمین کرد. با این اوصاف شاید بهتر باشد رئیس‌جمهور آمریکا این سؤال را از خودش بپرسد که کشورش با این همه نفت چه نیازی به انرژی هسته‌ای برای تولید برق دارد! 🔸برخلاف اظهارات وزیر خارجه آمریکا نیز همه کشورهای صاحب فناوری غنی‌سازی اورانیوم، دارای سلاح اتمی نیستند. طبق گزارش «مؤسسه انرژی و تحقیقات محیط‌زیست» و «انجمن جهانی هسته‌ای» 17 کشور در جهان صاحب فناوری غنی‌سازی اورانیوم هستند. از این میان 8 کشور آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین، هند، پاکستان و کره شمالی تسلیحات اتمی دارند و ایران در کنار آلمان، هلند، ژاپن، کره‌جنوبی، استرالیا، آرژانتین، برزیل و آفریقای جنوبی از جمله کشورهای صاحب فناوری غنی‌سازی اورانیوم است که هیچ سلاح هسته‌ای در اختیار ندارند و از انرژی هسته‌ای برای مقاصد غیرنظامی استفاده می‌کنند. 🔸در این ترکیب آمریکا از جمله کشورهای دارای فناوری غنی‌سازی اورانیوم است که سلاح اتمی نیز دارد. وزارت انرژی آمریکا در سال 2024 اعلام کرد این کشور تا سپتامبر 2023؛ سه هزار و هفتصد و چهل و هشت(3748) کلاهک هسته‌ای در زرادخانه‌های خود انبار کرده است. آمریکا تنها کشوری است که از تسلیحات هسته‌ای در جنگ استفاده کرده و یکی از بزرگ‌ترین زرادخانه‌های اتمی جهان را نیز دارد. و همیشه این سؤال باقی است کشوری که خودش در زمینه استفاده نظامی از انرژی هسته‌ای متهم است چگونه طلبکار شده و نسبت به رقابت تسلیحات اتمی در غرب آسیا و یا جهان ابراز نگرانی می‌کند؟ 🔸پاسخ را شاید بتوان در سخنان «جرج کنان» دیپلمات برجسته آمریکایی در میانه قرن بیستم میلادی که نقش قابل توجهی در طراحی راهبردهای آمریکا طی جنگ سرد داشت؛ پیدا کرد. او سال 1948 درباره سیاست پیش روی واشنگتن گفت: «ما با جمعیتی برابر 3/6 درصد از جمعیت جهان، 50 درصد ثروت آن را در اختیار داریم. در چنین وضعیتی کار اصلی در دوران پیش رو... حفظ این نابرابری است.» سیاست ساکنان کاخ سفید حفظ نابرابری در جهان به نفع خودشان است. در این چهارچوب انرژی هسته‌ای، برنامه فضائی، قدرت دفاعی و موشکی، نفوذ منطقه‌ای و... برای آنها فرقی ندارد؛ آنها هیچ‌کدام از مؤلفه‌های قدرت‌ساز ما و ابزار‌های برهم زننده این نابرابری را تحمل نخواهند کرد. @Kayhan_online
🔰 گزینه پوچ (۱) 👤 🔸«ایران نباید غنی‌سازی داشته باشد» این آخرین موضع رسانه‌ای مقامات آمریکایی درباره برنامه هسته‌ای ایران است. «استیو ویتکاف» نماینده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا در امور غرب آسیا و مذاکره‌کننده ارشد این کشور در گفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران؛ جمعه شب (19 اردیبهشت 1404) در مصاحبه با سایت بریتبارت گفت: «هیچ‌گونه برنامه غنی‌سازی در ایران نباید ادامه یابد و سه سایت اصلی نطنز، فردو و اصفهان باید به‌طور کامل برچیده شوند... ایران به فناوری غنی‌سازی برای داشتن یک برنامه هسته‌ای غیرنظامی نیاز ندارد.» پیش از او نیز «مارکو روبیو» وزیر خارجه آمریکا 1 می‌2025 (11 اردیبهشت 1404) در مصاحبه با شبکه فاکس‌نیوز گفته بود: «ایران باید بپذیرد که دیگر اورانیوم را غنی نمی‌کند، نیروگاه خواهد داشت چون به انرژی هسته‌ای نیاز دارد، و اورانیوم غنی‌شده را وارد خواهد کرد.» 🔸«غنی‌سازی اورانیوم» در تقابل ایران و آمریکا البته موضوعی فرعی است و اصل ماجرا ایستادگی در برابر درخواست‌های زورگویانه و غیرقانونی واشنگتن و دفاع از حق قانونی ملت ایران طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای(NPT) است. ماجرائی که اگر به عقب‌نشینی ایران منتهی شود، راه را برای درخواست‌های غیرقانونی و سلطه‌طلبانه دیگر کاخ سفید باز خواهد کرد و این اطمینان را به دولتمردان آمریکا خواهد داد که در صورت اعمال فشار کافی بر ایران، آنها از حقوق و منافع ملی خود صرف نظر خواهند کرد! 🔸اما حتی اگر بر فرض محال جمهوری اسلامی ایران به این پیشنهاد فکر کند که اورانیوم غنی‌شده مورد نیازش را با واردات از خارج کشور تأمین کند؛ یک مرور تاریخی کوتاه کافی است تا متوجه شویم چنین پیشنهادی هرگز کارآمد نبوده و ضمانت اجرائی نداشته است. 🔸سال 1967 میلادی (1346 شمسی) بود که مرکز اتمی دانشگاه تهران طی قراردادی با شرکت آمریکایی AMF (American Machine and Foundry) یک راکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی را برای تحقیقات علمی، تولید رادیوایزوتوپ‌های پزشکی، صنعتی و کشاورزی خریداری و حدود 5 کیلوگرم سوخت اولیه آن (اورانیوم غنی‌شده 93 درصد) را دریافت کرد. طبق قرارداد، شرکت آمریکایی AMF موظف بود در سال‌های بعد سوخت اولیه 93 درصدی را با سوخت تازه جایگزین کند. آنها همچنین متعهد شده بودند تا علاوه‌بر افزایش توان راکتور تحقیقاتی تهران از 5 به 10 مگاوات، قابلیت‌های آن را نیز به نوع پیشرفته‌تر TRIGA ارتقا دهند. اما تقریبا هیچ‌کدام از این تعهدات عملی نشد. در حالی که این راکتور توسط آمریکا ساخته و راه‌اندازی شده بود و از این نظر واشنگتن اشراف اطلاعاتی کاملی به آن داشت و از سطح کارایی غیرنظامی‌اش نیز مطمئن بود ولی در همان اولین سال پس از انقلاب اسلامی با بهانه‌تراشی مانع اجرای تعهدات شد. 🔸مجموعه‌هاي سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران در سال 1980 توسط AMF آماده انتقال به ايران بود که مقامات واشنگتن مانع شدند و اجازه صادرات این سوخت را به شرکت آمریکایی ندادند. آمریکا حتی اجازه نداد 2 میلیون دلاری که پیش از انقلاب در چارچوب قرارداد با این شرکت آمریکایی پرداخت شده بود و دیگر امکان اجرای تعهدات آن نبود؛ به ایران مسترد شود. راهزن‌های مستقر در کاخ سفید، نه سوخت را دادند و نه پول را! 🔸علاوه‌ بر این، آمریکا ۱۴ اسفند ۱۳۵۳ (۵ مارس ۱۹۷۵) قراردادی به ارزش 6.4 میلیارد دلار برای فروش 8 راکتور هسته‌ای تولید برق به ایران امضا کرد. راکتورهایی که قرار بود توسط شرکت‌های آمریکایی وستینگهاوس(Westinghouse) و جنرال‌الکتریک (General Electric) ساخته شوند ولی واشنگتن این قرارداد را نیز به بهانه انقلاب اسلامی ایران متوقف کرد. آن زمان ایران نه تنها هیچ فعالیتی در زمینه غنی‌سازی اورانیوم نداشت بلکه حتی دانش غنی‌سازی را هم نداشت؛ ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران با هر متر و معیار آمریکایی برای دولتمردان واشنگتن کاملا مشخص بود زیرا خودشان آن را پایه‌گذاری کرده بودند اما با این حال ساکنان کاخ سفید از هیچ تلاشی برای لغو، تعلیق و توقف قراردادهای هسته‌ای مرتبط با ایران فروگذار نکردند چون اساسا دغدغه آنها نه ماهیت برنامه هسته‌ای ایران که اصل انقلاب اسلامی ایران بود. 🔸13 تیر 1355 (4 جولای 1976) سازمان انرژی اتمی ایران سه قرارداد همکاری با وزارت تحقیقات و تکنولوژی آلمان غربی به امضا رساند که دو مورد آن مربوط به ساخت نیروگاه هسته‌ای و تأمین سوخت آن توسط شرکت آلمانی کرافت‌ورک یونیون (KWU) بود. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 گزینه پوچ (۲) 👤 🔸در قرارداد اول این شرکت آلمانی پذیرفت طراحی، ساخت، نصب و راه‌اندازی دو واحد نیروگاهی 1300 مگاواتی از نوع آب سبک در 18 کیلومتری شهر بوشهر را برعهده بگیرد؛ و در قرارداد دوم کرافت‌ورک یونیون (KWU) تأمین سوخت اولیه نیروگاه بوشهر و سوخت‌گذاری‌های بعدی آن را برای 30 سال آینده نیز تضمین کرد. اما حدود سه سال بعد آلمان تعهدات سی‌ ساله‌اش به ایران را فراموش کرد. 🔸تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران تقریبا 80 درصد از عملیات ساختمانی و 65 درصد از عملیات الکترومکانیکی واحد یک نیروگاه بوشهر به پایان رسیده بود؛ همچنین 70 درصد سوخت مورد نیاز نیروگاه نیز تولید شده و آماده تحویل بود که در سال 1980 شرکت آلمانی کار را متوقف کرد. پس از دو سال مطالبه و پیگیری ایران، شرکت زیمنس جایگزین کرافت‌ورک یونیون (KWU) شد و قرار شد در 18 ژوئن 1982، 110 تن اورانيوم با غناي پايين به صورت هگزا فلوريد اورانيوم (UF6) و ۳۹۲ تن دورريز مربوط به آن را به ايران تحويل دهد. این دفعه دولت آلمان مانع از اجرای قرارداد و انتقال مواد به ایران شد. بیش از ده سال پیگیری این قرارداد توسط ایران نتیجه‌ای نداشت جز اینکه کشورمان ۲۳ جولاي 2003 پذیرفت مواد توقیف شده خود در آلمان را به شركت غني‌سازي اورانيوم اروپايي یورنکو(EURENCO) بفروشد. 🔸یک سال پس از قرارداد با آلمان غربی، یعنی در سال ۱۹۷۷ شرکت فرانسوی کومورکس (COMOREX) طی قراردادی پذیرفت UF6 (هگزا فلوراید اورنیوم) مورد نیاز ایران را از کنستانتره اورانیوم تولید کند. دولت فرانسه اما دو سال بعد با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و برخلاف تعهدات قانونی‌اش، مانع از اجرای قرارداد شد. با پیگیری‌های حقوقی ایران، دادگاه لوزان در این پرونده به نفع کشورمان حکم داد اما دولت فرانسه باز هم اجازه تحویل ۵۰ تن اورانیوم طبیعی در قالب UF6 را به ایران نداد و در نتیجه ۵۰ تُن هگزا فلوراید اورانیوم(UF6) ایران به صورت کاملا غیرقانونی در فرانسه توقیف شد. 🔸علاوه‌ بر توقیف این 50 تُن UF6، دولت فرانسه یک عهدشکنی فاحش دیگر نیز مرتکب شد. سال 1974 طبق توافقی میان سازمان انرژی اتمی ایران و کمیساریای انرژی اتمی فرانسه، شرکت فرانسوی- ایرانی سوفیدیف (Sofidif) در حوزه کاری غنی‌سازی اورانیوم با نسبت شراکت 60 درصد کوگمای (COGEMA) فرانسه و 40 درصد سازمان انرژی اتمی ایران تأسیس شد. هدف از تأسیس این شرکت جایگزینی سهام سوئد با ایران در شرکت تخصصی غنی‌سازی یورودیف (Eurodif) بود. از آنجا که این شرکت کنسرسیومی اروپایی متشکل از فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، سوئد و بلژیک بود و طبق اساس‌نامه‌اش مجاز به پذیرش سهامدار غیراروپایی نبود؛ قرار شد ایران به شکل غیرمستقیم و از طریق شرکت سوفیدیف، با خرید 25 درصد از سهام یورودیف (به ارزش حدود یک میلیارد دلار) جایگزین سوئد در این کنسرسیوم شود. بدین ترتیب ترکیب سهام یورودیف عملا به صورت 56.7 درصد فرانسه، 11.1 درصد ایتالیا، 11.1 درصد اسپانیا، 11.1 درصد بلژیک و 10 درصد ایران درآمد. ایران همچنین علاوه‌ بر خرید غیرمستقیم سهام به ارزش حدود یک میلیارد دلار، همان سال یک میلیارد دلار دیگر نیز در قالب وام به کمیساریای انرژی اتمی فرانسه اعطا کرد تا در ساخت کارخانه یورودیف هزینه شود و در ازای آن حق خرید 10 درصد از اورانیوم غنی‌سازی شده توسط یورودیف را به دست آورد. 🔸در کمال تعجب اما دولت فرانسه پس از پیروزی انقلاب اسلامی دست به بهانه‌جویی زد و برخلاف تمام اصول حقوقی و تجاری از انجام تعهدات خود طفره رفت. ایران در حالی که 10 درصد از سهام شرکت شناخته شده یوردیف را در اختیار دارد و برای شکل‌گیری کارخانه‌های آن در سا‌ل‌های اولیه تأسیس، یک میلیارد دلار وام داد ولی نتوانست کوچک‌ترین خدماتی از غنی‌سازی چه برای راکتور تحقیقاتی تهران و چه برای نیروگاه هسته‌ای بوشهر دریافت کند. این بار راهزنان اروپایی نه سوخت را دادند و نه پول را! 🔻ادامه دارد... @Kayhan_online
🔰 گزینه پوچ (۳) 👤 🔸اینها فقط گوشه‌ای از رذالت و خباثت اروپا و آمریکا در مواجهه با ایران در زمینه هسته‌ای است. آن سال‌ها ایران هیچ دانش هسته‌ای نداشت و صنعت هسته‌ای‌اش کاملا وارداتی محسوب می‌شد؛ در نتیجه برنامه هسته‌ای ایران تحت اشراف اطلاعاتی کامل غرب قرار داشت و ماهیت غیرنظامی‌اش برای آنها از هر نظر مسجل بود. با این حال آمریکا و اروپا اجازه هیچ‌گونه واردات سوخت و یا سایر مواد و فناوری‌های مشابه را به ایران ندادند؛ آن هم در حالی که ایران پیشاپیش هزینه همه خدمات و محصولات را پرداخت کرده بود! 🔸مسلما این روزها که ایران از دانش بومی هسته‌ای برخوردار است و به فناوری چرخه کامل سوخت هسته‌ای دست یافته است؛ آمریکا و اروپا بهتر از آن سال‌ها با ایران رفتار نخواهند کرد. یک نمونه در اردیبهشت 1389 (می 2010) رخ داد. ترکیه و برزیل با چراغ سبز آمریکا وارد گفت‌وگو با ایران برای یک معامله هسته‌ای شدند که طی آن قرار بود ایران 1200 کیلوگرم از اورانیوم کم غنی شده (LEU) خود را با خارج کردن از کشور در ترکیه به امانت بگذارد و در ازای آن گروه وین (آمریکا، فرانسه، روسیه و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی) 120 کیلوگرم سوخت مورد نیاز راکتور تحقیقاتی تهران (اورانیوم 20 درصد غنی شده) را برای تولید رادیودارو تأمین کنند. پس از موافقت تهران و امضای توافق با ترکیه و برزیل اما آمریکا زیر میز زد و حاضر به پذیرش توافق نشد. 🔸ایران طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای(NPT) از حق غنی‌سازی حتی تا 90 درصد برخوردار است و هیچ چیز نمی‌تواند این حق را از ایران بگیرد. پیشنهاد توقف یا محدودیت غنی‌سازی در ایران و واردات سوخت هسته‌‌ای و اورانیوم غنی‌شده از خارج که این روزها از سوی مقامات آمریکایی مطرح می‌شود؛ پیشنهادی تکراری و غیرقابل قبول است چون تجربه تاریخی ایران به خوبی نشان می‌دهد این پیشنهاد فقط یک گزینه پوچ است. @Kayhan_online
🔰 خدای ما؛ ناخدای ما(۲) 👤 🔸روابط یکطرفه به نفع رژیم صهیونیستی در حوزه امنیتی و نظامی از این هم بیشتر بود. اسرائیل نه تنها نقش پررنگی در تجهیز و آموزش نیروهای ساواک داشت بلکه حتی از امکانات ساواک برای پیشبرد پروژه‌های خود استفاده می‌کرد و بدون اطلاع آنها علیه کشورهای منطقه عملیات انجام می‌داد. آنها سه پایگاه جاسوسی در ایران برای رصد تحرکات عراق و دیگر کشورهای عربی راه انداختند و برای پوشش فعالیت‌هایشان از شناسنامه‌های ایرانی استفاده می‌کردند. با وجود اینکه بخش عمده تسلیحات ایران از آمریکا تهیه می‌شد اما از فروردین 1344 به بعد رژیم پهلوی طی قراردادهای متعدد با رژیم صهیونیستی به یکی از بزرگ‌ترین خریداران تسلیحات و خدمات نظامی از اسرائیل تبدیل شد. در یک مورد اسفند 1346 رژیم صهیونیستی یک اعتبار 75 میلیون دلاری برای خرید نظامی ایران از اسرائیل اختصاص داد. نه تنها ارتش ایران به عنوان یکی از استفاده کنندگان اصلی سلاح‌های اسرائیلی درآمد بلکه در پرتو این روابط و اقدامات، نفوذ وابستگان نظامی و امنیتی اسرائیل در ایران به حدی شد که گاهی چهره‌های سیاسی و نظامی ایرانی برای رشد و ترفیع در رژیم پهلوی به آنها متوسل می‌شدند تا برایشان کارسازی کنند. بنجامین بیت‌هلحمی از اساتید دانشگاه حیفا در اراضی اشغالی درباره موارد متعدد مراجعاتی از این دست به یعقوب نیمرودی وابسته نظامی وقت رژیم صهیونیستی در ایران می‌نویسد: «میهمانان اسرائیلی او مسلماً حیرت می‌کردند از اینکه می‌دیدند، ژنرال‌های ارتش ایران، صبورانه در راهروی دفتر کار وی انتظار می‌کشند، تا طی دیدار کوتاهی با او، از وی بخواهند نزد رئیس ستاد و یا حتی «شاه» وساطت و یا شفاعت آنها را بکند.» 🔸برای ناظران تیزبین داخلی وخارجی کاملاً مشخص بود که رابطه رژیم صهیونیستی با ایران یک همکاری مشترک و متعارف بین‌المللی نیست بلکه ایران با هدایت آمریکا در اختیار اسرائیل قرار داشت و مانند لقمه‌ای در دهان این رژیم بود. از نیمه خرداد 1342 به بعد اما این لقمه کم‌کم گلوگیر شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 دیگر می‌رفت تا راه تنفس رژیم اشغالگر قدس را مسدود کند. شاید اگر 14 آذر 1340 روزی که هواپیمای «داود بن‌گوریون» اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست؛ به او می‌گفتند کمی آن طرف‌تر در محله «یخچال قاضی» قم مردی 60 ساله به نام سید روح‌الله خمینی(ره) زندگی می‌کند که نه تنها تمام تلاش‌های او و همقطارانش را در ایران به باد می‌دهد بلکه این کشور را به پایگاهی علیه رژیم اشغالگر صهیونیستی در جهان تبدیل می‌کند؛ لبخندی ناباورانه از روی تمسخر می‌زد. این لبخند البته چندان دوام نمی‌آورد چون صهیونیست‌ها انقلاب خمینی(ره) را نه با چشم بلکه با تمام وجودشان احساس کردند. 19 خرداد 1368 وقتی «فتحی شقاقی» رهبر جنبش جهاد اسلامی فلسطین برای سخنرانی در اولین نماز جمعه پس از رحلت امام خمینی(ره) به تهران دعوت شد؛ طوری درباره امام(ره) صحبت کرد که مشخص شد انقلاب سید روح‌الله خمینی در فلسطین به اندازه ایران قدرت داشته است: 🔻«ای امام! آیا واقعاً از میان ما رفته‌ای؟! واقعاً ستاره درخشان جماران خاموش شد؟! نه! باور نمی‌کنیم! تو هرگز نمرده‌ای؛ حتماً رفته‌ای تا از خستگی مبارزه دمی بیاسایی و بازگردی. شاید کودکان سنگ به دست انتفاضه فلسطین، امشب و هر شب در بالاترین قله‌های کوه کَرمِل منتظر تو باشند تا دست خود را بالا بیاوری و از رنج آنان بکاهی و خستگی از تن‌شان بزدایی. آنان حتماً تو را بر منبر مسجدالاقصی خواهند دید، در حالی که پرچم جهاد در دست داری و بر سر خائنان فریاد می‌زنی!... نه! تو نمرده‌ای ‌ای سید من!» 🔸خدایی که یوسف(ع) را از قعر چاه به حکمرانی در مصر رساند و موسی(ع) را در دامن فرعون پرورش داد؛ ناخدایی را هم برای ما فرستاد تا اصلی‌ترین کانون مقاومت در برابر اشغالگری و سلطه اسرائیل بر غرب آسیا را درست از جایی که هیچ‌کس انتظارش را نداشت یعنی ایران، بیرون بیاورد. آن خدا هنوز هم هست و رژیم صهیونیستیِ متوهم از برتری و پیروزی را در ویرانه‌های غزه فروخواهد بلعید: فَخَسَفنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الأَرضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِن فِئَة يَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللهِ (قارون را با خانه‌اش در زمين فرو برديم و او در برابر خدا هيچ گروهى نداشت كه يارى‌اش كنند.) @Kayhan_online
🔰 براندازی زیر پوست وحدت ملی! (۱) 👤 🔸بعضی جملات را باید به خاطر سپرد؛ درست مانند جمله‌ای که «دیک چنی» پس از تجربه سفرش به ایران و دیدار با برخی چهره‌ها و جریان‌های سیاسی داخل ایران بیان کرد: «در ایران کسانی هستند که منتظر یک اشاره ما هستند تا علیه نظام شلیک کنند». سال 1379 سومین سال دولت اصلاحات بود که شرکت نفتی ‌هالیبرتون با یک تبانی کثیف دفترش را در تهران تأسیس کرد. «دیک چنی» آن روزها در قامت رئیس هیئت‌مدیره و مدیرعامل اجرائی این شرکت به ایران آمده بود و البته فقط چند ماه بعد در پایان همان سال معاون رئیس‌جمهور آمریکا شد. ارزیابی معاون رئیس‌جمهور وقت آمریکا از ایران کاملا صحیح به نظر می‌رسید؛ چنین افراد و گروه‌هایی در ایران وجود داشتند و هنوز هم وجود دارند. 🔸روزها را باید به خاطر سپرد؛ درست مانند 28 شهریور 1388، آخرین جمعه ماه رمضان، روزی که مردم مثل هر سال برای شرکت در راهپیمایی روز قدس با هدف حمایت از مردم مظلوم فلسطین و محکوم کردن جنایات رژیم اسرائیل به خیابان آمده بودند. آنها اما این‌بار با صحنه‌ای عجیب مواجه شدند؛ گروه اندکی که سنگ یک جریان سیاسی داخلی را به سینه می‌زدند با شعار «نه غزه، نه لبنان» قصد بر هم زدن راهپیمایی روز قدس را داشتند. آنها پشت نقاب دلسوزی برای ایران پنهان شده بودند و پروژه صهیونیستی خود را با این شعار پیش می‌بردند. سه ماه قبل از آن، سردمداران این جریان سیاسی داخلی به بهانه واهی تقلب در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، اردوکشی‌های خیابانی را آغاز کرده بودند. اقدامی که برای مقامات رژیم صهیونیستی امیدبخش و دلگرم‌کننده بود. 20 ژوئن 2009 (30 خرداد 1388) یک هفته از آغاز آشوب‌ها در ایران می‌گذشت که «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در گفت‌وگو با شبکه ان.بی.سی از «شجاعت تظاهرکنندگان[!] ایرانی در خیابان» تمجید کرد و «کسانی را که سرکشی‌های‌شان در خیابان و جاهای دیگر، جمهوری اسلامی را به لبه پرتگاه کشانده، ستود.» همان روز «موشه یعلون» وزير وقت امور راهبردي رژيم صهيونيستي و رئيس سابق اطلاعات ارتش اشغالگر قدس با اشاره به آشوب‌ها و اردوکشی‌های خیابانی در تهران به روزنامه یدیعوت‌آحارانوت گفت: «اتفاقي كه در آنجا در حال روي دادن است نشانه‌هاي دلگرم كننده‌اي براي غرب دارد.» و مدعی شد«[میرحسین] موسوی و همسرش روح جدیدی به آزادی بخشیده‌اند.» پنج ماه بعد در 2 نوامبر 2009 (11 آبان 1388) «شیمون پرز»، رئیس وقت رژیم صهیونیستی نیز زبان به تحسین شجاعت آشوبگران خیابانی در تهران گشود و از این آشوب حمایت کرد. 🔸با شکست آشوب‌های 1388 جریان غربگرای مدعی اصلاح‌طلبی در داخل کشور، دیگر نه یک جریان سیاسی در چارچوب قانون اساسی که به عنوان «براندازان ناکام نظام جمهوری اسلامی ایران» دسته‌بندی می‌شدند. پس از این شکست، آنها که «نه غزه، نه لبنان» گفتن‌شان را با «جانم فدای ایران» می‌پوشاندند برای شست‌وشوی سابقه ننگین خود در همراهی با رژیم صهیونیستی و نفوذ مجدد در بدنه اجرائی کشور پشت شعار «آشتی ملی» پنهان شدند. «آشتی ملی» بازتاب‌دهنده فضای واقعی جامعه ایران نبود و تنها برای سهیم کردن عناصر شکست‌خورده آشوب‌های 1388 در مدیریت اجرائی کشور، لقلقه زبان غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی شد. 🔸همین سوءاستفاده شرورانه آنها از واژه‌های ملی، ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ مورد تذکر رهبر انقلاب قرار گرفت: «ملّت ایران ایستاده‌اند، مجتمع هستند. حالا یک عدّه‌ای یاد گرفته‌اند تعبیرات «آشتی ملّی،آشتی ملّی» [را گفتن]؛ این حرف‌ها به نظر من معنی ندارد؛ مردم مجتمعند، با هم متّحدند؛ آنجایی که پای اسلام در میان است، پای ایران در میان است، پای استقلال در میان است، پای ایستادگی در مقابل دشمن در میان است، مردم با همه‌ وجودشان ایستاده‌اند. ممکن است در فلان مسئله‌ سیاسی دو نفر با هم اختلاف نظر داشته باشند [امّا] تأثیری نمی‌گذارد. چرا می‌گویید آشتی؟ مگر قهرند که بیایند با هم آشتی کنند؟ این تعبیرات را روزنامه‌ها پَر و بال می‌دهند، متوجّه نیستند که اشکال ایجاد می‌کند. 🔸وقتی شما می‌گویید آشتی، مثل این است که یک قهری وجود دارد؛ [درحالی‌که] قهری وجود ندارد. بله، مردم ما با آن کسانی که به روز عاشورا اهانت کردند قهرند. ملّت با آنهائی که روز عاشورا، با قساوت، با لودگی، با بی‌حیایی آمدند جوان بسیجی را در خیابان لخت کردند و کتک زدند، قهر است. با اینها آشتی هم نمی‌کنیم.» 🔸تصویرها را باید به خاطر سپرد؛ مثل تصویر شعارنویسی سربازان ارتش کودک‌کش رژیم صهیونیستی روی بمب‌هایی که برای شلیک به ایران آماده می‌کردند؛ آنها شعار آشوبگران 1401 در ایران را روی بمب‌های‌شان نوشتند. تصویرها را باید به خاطر سپرد، مثل تصویر نتانیاهو در گفت‌وگوی تلویزیونی‌اش وقتی به زبان فارسی شعار «زن، زندگی، آزادی» را داد. 🔻ادامه دارد... @Kayhan_Online
🔰 براندازی زیر پوست وحدت ملی! (۲) 👤 🔸تصاویر را باید به خاطر سپرد چون همین شعار بر روی نشریات جریان غربگرای مدعی اصلاح‌طلبی در داخل ایران نقش بسته بود. این جریان و سردمدارانش یکی از حامیان شورشی بودند که سال 1401 با شعار فریبکارانه «زن‌، زندگی، آزادی» شکل گرفت؛ آنها برای زنده نگهداشتن این آشوب پیام دادند، بیانیه امضا کردند و منبع اخبار کذب رسانه صهیونیستی اینترنشنال شدند. اسرائیل نیز با همین شعار بر سر مردم ایران بمب ریخت و 126 زن، 41 کودک و در مجموع بیش از 1000 ایرانی را به شهادت رساند. 🔸کارنامه‌ها را باید به خاطر سپرد؛ نباید اجازه داد کارنامه جریانی که در تمام دهه‌های اخیر چسبندگی غیرقابل انکاری به رژیم صهیونیستی داشته است، فراموش شود. آنها در دهه هفتاد زمزمه دست‌کشیدن از فلسطین و پذیرش اسرائیل را برای اولین‌بار در فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور راه انداختند، در دهه هشتاد به مقامات آمریکایی پیشنهاد به رسمیت شناختن اسرائیل و خلع سلاح گروه‌های مقاومت را دادند و با آشوب 88 سران رژیم صهیونیستی را دلگرم کردند، در دهه 90 با تحقیر مدافعان حرم و تضعیف سیاست حضور مستشاری ایران در سوریه آب به آسیاب اسرائیل ریختند و سال 1401 در شورش مزورانه«زن، زندگی، آزادی» با رژیم صهیونیستی همراه و همصدا شدند. آنها حتی پس از عملیات طوفان‌الاقصی و در اوج حملات ارتش صهیونیستی به غزه و کشتار مردان و زنان و کودکان فلسطینی، در نشریات و بیانیه‌های سیاسی‌شان راه برون رفت از این شرایط را به رسمیت شناختن اسرائیل عنوان کردند و کمتر از سه ماه پیش خواستار توقف حملات یمن به اسرائیل شدند و آن را حمله به منافع ایران در میز مذاکرات خواندند! 🔸واژه‌ها مظلومند، واژه‌ها بی‌پناهند؛ جریان تحریف به واژه‌ها تجاوز می‌کند تا مسیر تجاوز دشمن به کشور را باز کند. آنها حالا به سراغ واژه «وحدت ملی» آمده‌اند. وحدت ملی یعنی در جمهوری اسلامی، مردم هم‌دوش و همراه یکدیگرند، چه آنها که همیشه با همه وجود پای کار بودند و چه آنها که با تبلیغات دشمن لغزیدند، در مسیر مردد و حتی پشیمان شدند و اکنون پس از جنگ ۱۲ روزه صحنه برایشان آشکار شده و به مسیر بازگشته‌اند. نباید فراموش کرد چه کسانی با انکار دشمن و شبهه‌آفرینی در جامعه دو دستگی و چند دستگی ایجاد کردند. وحدت با عاملان تبلیغات دشمن و بانیان شک و تردید در افکار عمومی نقض غرض است، آنها هیچ‌وقت با ملت ایران همراه نبودند و آغوش جمهوری اسلامی هرگز نباید به روی آنها باز باشد. غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی مثل سال 1388 که پس از شکست پروژه‌شان پشت واژه «آشتی ملی» سنگر گرفتند تا به صحنه برگردند، این روزها پس از شکست پروژه براندازی در جنگ 12 روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، پشت «وحدت ملی» پنهان شده‌اند تا در صفوف مردم رخنه کنند، وقتی تب و تاب حوادث افتاد آنها اولین کسانی خواهند بود که دوباره با تحریف واقعیات نسبت به دشمنی دشمن در افکار عمومی شک و شبهه ایجاد می‌کنند. @Kayhan_Online