ادامه...
از حرف هایشان معلوم است که ترسیده اند، فهمیده اند که خطا کرده اند و خدایی که تقدیر عالم در اختیار اوست عزت را برای تو خواسته حتی اگر آن ها چشم دیدنش را روزی نداشتند.
خوب چه می کنی؟
هیچ!!!
پاسخ #یوسف نبی در این صحنه خیلی تکان دهنده است.
این پاسخ را در کنار همه این ماجراهایی که گفتم ببینید.
⚡️ سه جمله می گوید :
امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست.
واقعا چرا؟!
ملامت برای چیست؟
برای این است که شما به خودتان بیایید و بفهمید #عزت_دست_خداست با حسادت چیزی عوض نمی شود.
خوب این را خودتان فهمیده اید.
پس چرا ملامت کنم؟
ملامت کنم که دلم خنک شود؟
متلک بیندازم که دیدید خدا دماغتان را به خاک مالید؟
این رفتارها نه #رشدی برای من دارد و نه برادرانم.
یوسف بنده خداست نه خواسته دلش.
⚡️جمله دوم:
خداوند شما را می بخشد.
چرا خدا؟ پس تو چی؟
من که کسی نیستم.
من همان پیامبری هستم که همه این سال ها #انتظار کشیده ام تا شما را ببینم.
من آن چوپانی هستم که بره ای را سال ها گم کرده و انتظار برگشتنش را می کشد.
من همان هستم که آمده ام شما را به خدا وصل کنم.
چه فرصتی بهتر از این.
مربی ای که کار کشته است مترصد لحظه ها و حادثه ها است تا در بهترین شرایط دست متربی اش را در دست خدا بگذارد.
یوسف در این صحنه خودش را حذف می کند و مستقیم برادرها را در آغوش لطف خدا قرار می دهد.
⚡️جمله سوم:
او مهربان ترین مهربانان است.
یعنی چه؟
یعنی فکر نکنید یوسف در حق شما #محبت زیادی کرده است.
خدای یوسف را هنوز نمی شناسید.
من که بنده و غلام او هستم به رویتان نمی آورم چه کرده اید.
او از همه مهربان ها مهربان تر است.
بروید با او زندگی جدیدی را شروع کنید.
راستی خدایی که یوسف می شناسد چقدر مهربان تر و بخشنده تر از خدایی است که ما می شناسیم و به مردم معرفی می کنیم.
واقعا چرا؟