eitaa logo
تربیت و حکمرانی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
636 ویدیو
32 فایل
🔰طلبه درس خارج حوزه علمیه، #مبلغ اسلام ناب 🔰افتخارم #معلم بودن، آرزویم #مربی شدن 🔰پژوهشگر و نویسنده حوزه #تربیت (تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب، قالبهای برنامه‌سازی تربیتی، خلوت ناامن و...) 🔰دانش‌پژوه دکتری #حکمرانی #مرتضی_رجائی
مشاهده در ایتا
دانلود
نمونه "پاراگراف پشتیبان": دومین علت کاهش گرایش به دین در میان جوانان، ناسازگاری گفتار و رفتار متولیان ترویج وتبلیغ دین است. در شرایطی که رفتار مدعیان دین باید راهگشا و مشوق جوانان در گرایش به دین باشد، این رفتارها راهزن هست؛ زیرا بین آن‌ها و سخن این افراد ناسازگاری وجود دارد. جوانان با مشاهده کسانی که قول و عملشان یکی نیست و در عین حال، به دین‌داری دعوت می‌کنند، ازخود می‌پرسند: اگر اسلام خوب و ارزشمند است، چرا مدعیان دین به آن عمل نمی‌‌کنند؟ آن‌ها با خود می‌گویند: چرا این مدعیان دین فقط ما را به دستورات دینی توصیه می‌کنند، حال آنکه خودشان با دین و احکام دینی فرسنگ‌ها فاصله دارند؟ جوان چون هنوز پختگی لازم را ندارد و به آن حد از شناخت و عرفان مذهبی نرسیده است تا لغزش افراد را به حساب خود افراد بگذارد نه دین و مذهبشان، با دیدن این صحنه‌ها دیگر نمی‌تواند به دین و دین‌داری گرایش پیدا کند. پس یکی از علل مهم دیگر در افت گرایش به دین در جوانان بدبین شدن آن‌ها به دین‌داران و متولیان تبلیغ دین است. (آقای عباس جُرجَندی، از فعالان فرهنگی شهر بم،شرکت‌کننده در دوره یکم آموزش مقاله‌نویسی مقدماتی) 🆔️ @ghalamestaan
روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت: سال ۱۳۶۶ شمسی است. بازی‌های فوتبال مقدماتی جام ملت‌های آسیا. کاتماندو پایتخت کشور فقیر نپال. تیم فوتبال ایران با تیم میزبان در حال بازی است. در نیمه دوم، در حالی که بازیکنان ایران بازی را از حریف، تا اینجای کار، برده‌اند، مرتضی کرمانی مقدم بازیکن ستاره مهاجم تیم ملی در زمین خوش‌ می‌درخشد و نیمکت‌نشینان بازی برجسته او را تشویق می‌کنند. ناگهان مرحوم پرویز دهداری مدیر فنی تیم ملی به رضا وطن‌خواه سرمربی تیم می‌گوید مرتضی را از زمین بیرون بکش! وطن‌خواه به دهداری می‌گوید پرویزخان! ما هر سه تعویض‌مان را انجام داده‌ایم. نمی‌توانیم دیگر تعویض کنیم. مرتضی هم که فوق‌العاده ظاهر شده است. پرویزخان اما می‌گوید می‌دانم که نمی‌توانیم تعویض کنیم، گفتم از زمین بیرون بیار. ده نفره بازی می‌کنیم! مرتضی در میان بهت خودش و ناباوری بازیکنان حریف و تماشاچیان، از زمین بیرون می‌آید بدون آنکه کسی بتواند جانشینش شود. بعد از بازی، وطن‌خواه مرتضی کرمانی مقدم را می‌خواهد و می‌گوید پرویزخان با شما کار دارد. به اتاقش برو. پرویز دهداری با او آرام آرام شروع به سخن می‌کند. از او و توانایی‌اش در فوتبال تعریف می‌کند و او را تشویق و تحسین می‌کند. بعد از این تعریف‌ها، مرتضی بیشتر تعجب می‌کند. از او می‌پرسد: خیلی عذر می‌خواهم پرویزخان. اگر این طور است که می‌فرمائید پس چرا وسط بازی مرا کشیدید بیرون. من که حتی کارت زرد هم نداشتم… . دهداری نگاهی عمیق به مرتضی می‌کند. مرتضی احساس می‌کند نگاه‌های پرویزخان از او گذر کرد و تا دوردست‌ها، آنسوی دیوار اتاق، امتداد یافت… پرویزخان نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: تو آن بازیکن حریف را دریبل یکسره و دو سره زدی و بعد توپ را از میان پاهایش عبور دادی و دوباره توپ را گرفتی و منتظر ماندی تا دوباره تقلا کند و دوباره دریبلش کنی؟ فکر نکردی که آن بازیکن هم، مثل تو، بازیکن تیم ملی یک سرزمین است. ملتی منتظر دیدن درخشش و شایستگی او هستند. از آن گذشته، او پدر دارد، مادر دارد، احتمالاً زن دارد، بچه دارد، خویشاوند دارد، آنها دارند بازی را می‌بینند، منتظرند ببینند فرزندشان، همسرشان یا پدرشان در مصاف با حریف چه می‌کند. تو او را نزد خانواده‌اش، بچه‌محل‌هایش، دوستانش و ملتش تحقیر کردی، خوار و خفیف کردی. مرتضی جان! ما قبل از اینکه فوتبالیست باشیم، انسانیم. چه کسی به ما حق داده است انسان دیگری را کوچک کنیم، حقیر کنیم، خجالت‌زده کنیم. آن هم در برابر میلیون‌ها جفت چشم…؟ پس انسانیت چه می‌شود؟ اخلاق چه می‌شود؟ جوانمردی چه می شود؟ فتوت چه می‌شود؟… پرویزخان سخن می‌گفت و مرتضی اشک می‌ریخت…....... 🆔️ @jalvat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زِ نو آمد ، به تن کن رخت ماتم، به اذن مادر ارباب عالَم... این نوحه قدیمی و زیبای حاج محمود کریمی را ببینید و بشنوید و با اجازه وارد این محرم متفاوت بشید. 🆔️ @jalvat
واقعاً اشکال این ازدواج چیه؟!🤔 🆔️ @kowkabkhaanom
💠اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند...💠 🔰سال گذشته کاری برایم پیش آمد که نتوانستم به سفر تبلیغی بروم. در قم ماندم و در مجالس سخنرانی و ذکر مصیبت شرکت می‌کردم. چون توفیق شرکت در عملیات تبلیغی محرم را از دست داده بودم، دل و دماغ نداشتم؛ ولی سعی می‌کردم خودم را با حال خوش سخنرانی‌های استاد در و ذکرمصیبت‌های حجت‌الاسلام آرام کنم. 🔰امسال از وقتی گفتند ممکن است برای مقابله با شیوع دوباره‌ی ویروس منحوس ، فرصت تبلیغی دهه محرم هم مثل ماه مبارک رمضان از دست برود، دل همه آشوب بود. 🔰ولی به لطف خدا و عنایت خود سیدالشهدا سلام الله علیه و درنتیجه‌ی پیگیری‌های نهادهای دست‌اندرکار، به‌ویژه ، این بار مسئولان ، توصیه‌های رهبر انقلاب را شنیدند و به پیشنهادهای واعظان و مادحان توجه کردند. 🔰مجوز عملیات تبلیغی محرم ۱۴۴۲ که صادر شد، قدری از ناراحتی‌ها کم شد؛ ولی هنوز ابهام‌هایی وجود داشت. فقط این‌قدر می‌دانستیم که محرم و صفر امسال با سال‌های قبل فرق می‌کند. به این فکر می‌کردم که امسال در ایام تبلیغی دهه محرم چه‌کار باید بکنیم... سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۱ 🆔️ @jalvat
💠إن الحسین مصباح هدیً و سفینة نجاةٍ💠 🔰با خودم گفتم شاید سال‌های قبل می‌شد برای شرکت نکردن در عملیات تبلیغی دهه محرم توجیهی دست و پا کرد، ولی امسال نه. محرم ۱۴۴۲ باید در تاریخ ثبت شود تا فرزندان ما بعدها بخوانند که ما از صمیم قلب معتقد بوده‌ایم "محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است". 🔰در همین فکرها بودم که ناگهان این جمله از ذهنم خطور کرد که "من هم باید بروم و نگذارم چراغ محافل عزاداری سیدالشهدا کم‌سو شود، حتی اگر وسعم در حد یک شمعِ کوچک باشد!" بلافاصله پس از خطور این جمله، ندایی در درونم شنیدم که "احسنت، در برابر دستگاه سیدالشهدا باید خاکسار بود؛ خوب گفتی که تو برای دستگاه اباعبدالله بیشتر از یک شمع نمی‌توانی باشی!" ولی به لطف خود حضرت، باز بلافاصله به قلبم افتاد که این جمله شیطانی است... 🔰آخر من و امثال من کجا می‌توانیم شمعی باشیم برای رونق محافل عزاداری امام حسین سلام الله علیه؟ وجودی که سراسر ظلمت است را چه به این حرف‌ها؟ اصلاً منِ بی‌سروپا که باشم که رفتنم کمکی به رونق این محافل بکند؟ من باید بروم تا وجودم را از تاریکی‌های تو در توی روی هم انباشته پاک کنم و از وجود سیدالشهدا نور بگیرم، که "إن الحسین مصباح هدیً و سفینة نجاةٍ". 🔰از این خطور شیطانی استغفار کردم و خدا را سپاس گفتم که مولا به همین سرعت مرا متوجه لغزشم کرد و دستم را گرفت؛ آخر حسین کشتی نجات در غرقاب فتنه‌هاست... سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۲ 🆔️ @jalvat
💠چگونه در پایان سال قمری داد شیطان را در بیاوریم؟💠 روز آخر ذی‌الحجه، آخرين روز سال قمری است. سيّد بن طاووس در كتاب اقبال براساس یک روايت ذكر كرده است كه هر کس در این روز، دو ركعت نماز به جای آورد و در هر ركعت سوره "حَمد" یک مرتبه، "قُل هُوَاللهُ اَحَدٌ" ده مرتبه و "آیة الكُرسی" را ده مرتبه بخواند و پس از نماز بگويد: "اَللَّهُمَّ مَا عَمِلْتُ فِي هَذِهِ اَلسَّنَهِ مِنْ عَمَلٍ نَهَيْتَنِي عَنْهُ وَ لَمْ تَرْضَهُ وَ نَسِيتُهُ وَ لَمْ تَنْسَهُ وَ دَعَوْتَنِي إلَي التَّوْبَهِ بَعْدَ اجْتِرَائِي عَلَيْكَ اَللَّهُمَّ فَإِنِّي أَسْتَغْفِرُكَ مِنْهُ فَاغْفِرْ لِي وَ مَا عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُنِي إلَيْكَ فَاقْبَلْهُ مِنِّي وَ لاَ تَقْطَعْ رَجَائِي مِنْكَ يَا كَرِيمُ"، شيطان فرياد می‌زند: "وای بر من، آنچه در اين سال عليه او رنج بردم، همه را خراب كرد و سالی كه گذشت برای او گواهی می‌دهد كه سالش را ختم به خير نمود". 🆔️ @jalvat
و من مسافرم ای بادهای همواره... 🔰القصه؛ ظاهراً رزق امسال ما در مقدر شده است. قرار شد با چند نفر از دوستان همراه، برای یک عملیات تبلیغی-تربیتی راهی این شهر شویم. 🔰سوار اتوبوس شدیم و قدم در راه گذاشتیم. الحمدلله؛ همین که از خانه و کاشانه‌ی خود کندیم و به راه افتادیم، هزار الحمدلله؛ که باور دارم همین خارج شدن از خود و هجرت به سوی الله از مسیر حسین، عین وصل است؛ همین که در دریای پرتلاطم آخرالزمان رو به سوی کشتی نجات حسین داشته باشیم، رسیدن است. به قول قیصر عزیز: موجیم و وصل ما، از خود بریدن است ساحل بهانه‌ای است، رفتن رسیدن است 🔰دوباره یاد اعزام‌های سال‌های دفاع مقدس افتادم؛ سال‌هایی که پیشگامان جهاد و شهادت و خط‌شکنان انقلاب خمینی کبیر، با اتوبوس و قطار خود را به خط مقدم می‌رساندند. همین الآن در اتوبوس ما غیر از ما چهار نفر، ده طلبه‌ی دیگر هم هستند که قرار است در کرمانشاه عملیات کنند. 🔰حال خوبی است که خودم را ادامه دهنده‌ی راه رزمندگان و شهدا بدانم، ولی خودم خوب می‌دانم که نباید کارِ نیکان را قیاس از خود بگیرم. با این همه، این حال خوب را خریدارم و دوست دارم چند دقیقه‌ای با خاطره شهدا عشق‌بازی کنم. سلام و درود خدا به همه شهیدانی که با خون پاکشان انقلاب اسلامی را تثبیت کردند و به دست ما سپردند. خدایا ما را پیش شهدا شرمنده‌تر از این که هستیم، مپسند. 🔰ان شاءالله در این چند روز، هروقت فرصت شد و چیزی دیدم یا شنیدم که خواندنش برای کسی بهره و هدایتی داشته باشد، آن را می‌نویسم. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۳ 🆔️ @jalvat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏من می‌گم ‎ و ‎ ؛ شما شادی روح شهید حسن طهرانی مقدم یه صلوات بفرستید. آمریکا، اسرائیل و هر کس دیگر می‌خواهد ناراحت شود، بشود؛ آرزوی شهید طهرانی مقدم که روی سنگ قبرش نوشته شده، آرزوی همه ماست. ‎ 🆔️ @jalvat
سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۴ 🆔️ @jalvat
💠دوستان سیدالشهدا دوستان یکدیگرند.💠 🔰دیروز ساعت ۶ عصر رسیدیم . وقتی پیاده شدیم، پای اتوبوس منتظرمان ایستاده بود. چهره‌اش چقدر آشنا بود؛ حتماً در یکی از دوره‌‌های تربیتی که برگزار کرده بودیم، دیده بودمش. از آشنا بودن چهره‌اش مهم‌تر، آرامش و صمیمیت آن بود؛ با لبخند و روی گشاده‌اش، خستگی راه را از تن‌مان گرفت. 🔰سوار ماشین آقا فاضل شدیم و به سوی محل اسکانی که برای‌مان پیش‌بینی شده بود راه افتادیم. قرار شده بود در خوابگاهی در محوطه مستقر شویم. پس از مدتی معطلی جلوی در خوابگاه، که دلیل آن ناهماهنگی مسئول بالادستی با سرایدار بود، وارد ساختمان شدیم. 🔰از همان لحظه ورود، سرایدار هشدار جدی داد که حتماً از ماسک و دستکش استفاده کنیم. کرمانشاه از نظر در است، ولی سرایدار نگران انتقال بیماری به ما، از چند مهمان خاص خوابگاه بود. در برخی اتاق‌های خوابگاه، همراهان چند بیمار بستری در بیمارستان سکونت داشتند که هر روز به بیمارستان رفت و آمد می‌کردند و همین، سرایدار را نگران کرده بود که نکند ناقل بیماری به ما شوند. اینکه سرویس‌های بهداشتی همه اتاق‌های هر طبقه مشترک و در راهرو بود هم در جدی‌تر شدن این نگرانی بی‌اثر نبود. 🔰این مسئله و البته اوصاف اتاقی را که به ما داده بودند، به گوش مسئول که میزبان اصلی‌مان بود، رساندند. بلافاصله به آقا فاضل زنگ زده بود که بیاید دنبال ما. او هم سریع آمد و چقدر خوشحال بود. می‌گفت: خودم ناراحت بودم از اینکه شما را آورده‌ام اینجا. حالا امشب می‌رویم پیش خودمان و در ساختمان اتحادیه مستقر می‌شوید. خیلی هم بهتر است. 🔰دوستان اتحادیه با روی باز از ما استقبال کردند؛ از همه مهربان‌تر، خود آقای صفدری. البته با ایشان خاطره‌ای به هم زدیم که شاید وقت دیگری نوشتم. بعد از نماز، مشغول هماهنگی اولیه برای شروع عملیات از روز شنبه شدیم. آقای صفدری با همه خستگی‌اش، تا ساعت ۱۰ پیش ما بود. آخرش هم به دلیل تماس‌هایی که با او گرفته می‌شد رفت. قرار شد امروز بیاید و هماهنگی‌های نهایی را بکنیم. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۵، جمعه اول محرم 🆔️ @jalvat
💠همه جای ایران سرای امام کاظم و فرزندانش است...💠 🔰با و یکی دو نفر از دوستان آمدیم زیارت . گروهی از خادمان اربعین در شهر ، محوطه امامزاده را فرش کرده‌اند و فضایی برای برگزاری هیئت خودشان در شب‌های دهه اول محرم فراهم کرده‌اند. آمدیم تا هم اجازه برگزاری هیئت دانش‌آموزی اتحادیه را بگیریم، هم اوضاع را برای بررسی باکیفیت هیئت خودمان کنیم. 🔰قرار شد ساعت ۱۸:۴۵ هر روز هیئت داشته باشیم؛ این ساعت هوا خنک‌تر است و بخشی از محوطه را هم سایه می‌گیرد. 🔰نسب این امامزاده عظیم‌الشأن که مهم‌ترین امامزاده کرمانشاه است، به سلام الله علیه می‌رسد. محوطه امامزاده در مجاورت است و در نزدیکی آن، یک بوستان بزرگ و زیبا هم وجود دارد. البته محله‌ای که امامزاده در آن قرار دارد، وضعیت معیشتی متوسطی دارد که مایه تأسف است. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۶، جمعه اول محرم 🆔️ @jalvat
💠چه کسی عقد اخوت قم و کرمانشاه را منعقد کرد؟💠 🔰داشتیم از خیابان به سوی می‌رفتیم که یک پدیده‌ی آشنا نظرم را جلب کرد؛ مونوریل. 🔰ما قمی‌ها با خاطرات تلخی داریم، کرمانشاهی‌ها هم؛ ویژگی مشترک مونوریل هر دو شهر هم، نیمه‌کاره رها شدن آن‌‌هاست. 🔰به گفته‌ی دوستان، در زمان فقط دو استاندار ضعیف بودند که زیر بار فشار دولت پذیرفتند که این اشتباه در استانشان شروع شود. می‌گفتند چقدر از بودجه استان برای این پروژه نادرست هدر رفت و بعد هم رها شد. سفرنامه ۱۴۴۲ بخش۷، جمعه اول محرم 🆔️ @jalvat