eitaa logo
تربیت و حکمرانی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
642 ویدیو
32 فایل
🔰طلبه درس خارج حوزه علمیه، #مبلغ اسلام ناب 🔰افتخارم #معلم بودن، آرزویم #مربی شدن 🔰پژوهشگر و نویسنده حوزه #تربیت (تربیت اسلامی از نگاه رهبر فرزانه انقلاب، قالبهای برنامه‌سازی تربیتی، خلوت ناامن و...) 🔰دانش‌پژوه دکتری #حکمرانی #مرتضی_رجائی
مشاهده در ایتا
دانلود
رویداد تخصصی حجاب از نگاه علم "نگرشی چند‌ رشته ای" 🔴برگزارکننده: آکادمی اخلاق‌پژوهی روشمند، انجمن علمی معارف اسلامی دانشگاه شهید بهشتی و دفتر هم‌اندیشی استادان دانشگاه با همکاری انجمن ها و مراکز علمی و فرهنگی ☑️ مزایا: بهره‌مندی از ایده‌های ۱۳۰ استاد داخلی و خارجی/ اعطای گواهینامه معتبر دانشگاهی 📅زمان: ۲۸ شهریور تا ۲۵ آبان ماه ۱۴۰۲ 👈 آی‌دی ثبت نام: @Ethics_academy (پیام‌رسان ايتا، بله و تلگرام) 🌐اطلاعات نشست ها: http://eitaa.com/ethicssbu 📌جزئیات رويداد: https://eitaa.com/ethicssbu/1035 🚨لطفا در به اشتراک‌گذاری این رویداد علمی فرهنگی،‌ سهیم باشید.
4_807267849499312481.mp3
6.16M
چقدر زود دلمون تنگ شد براتون....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 آفریقا؛‌ معدن سرمایه‌های پنهانی که غرب که نمی‌خواهد ایران به آن نزدیک شود! این قسمت: کودتا در و نگرانی از پایان استعمار اقتصادی این کشور. نظم فعلی جهان دارد دگرگون می‌شود! 🆔️ @rajaaei_ir
می‌روم خیابان‌ها شلوغ سمت رفتم شبستان‌ها شلوغ هم کل ایوان‌ها شلوغ اربعین حتی بیابان‌ها شلوغ هیچ کس مثل تو بی زوار نیست دور قبرت یک در و دیوار نیست دسته‌گل نه، بوته‌ای از خار نیست چون هیچ جا غمبار نیست یابن زهرا یا 🖤😭 🆔️ @rajaaei_ir
این جمله، یعنی نمی‌دونی اصلاً برای چی وضع شده. "یه محجبه خااااص که با همه فرق داره"، خودش یه نوع و جلوه‌نمایی و جلب توجه دیگرانه. اساساً حجاب در جایی برای خانم‌ها واجبه که نامحرمی باشه؛ برای اینکه جلوی جلب توجه اون نامحرم رو به‌سوی خانم بگیره. پ.ن: این فرسته (پست)، تبلیغ شبانه یک کانال انقلابی در ایتا است. 🆔️ @rajaaei_ir
🔸مدرسه علوم انسانی و اسلامی فکرت برگزار می‌کند: 💠 نشست حکمرانی تعلیم و تربیت (بررسی چالش‌های نظام آموزشی کشور) با حضور: ▪️حجت‌الاسلام مرتضی رجایی، دانش‌پژوه دکتری حکمرانی مدرسه عالی حکمرانی شهید بهشتی ▫️حجت‌الاسلام حمید ساجدیان، پژوهشگر تربیت و حکمرانی ⏰ زمان: شنبه اول مهر، ساعت ۱۴ تا ۱۶ 📌مکان: قم، بلوار بسیج، مؤسسه شناخت 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه | فکرت | مدرسه فکرت | رادیوفکرت
در حال برگزاری...
برای یک ۳۰میلیون تومانی شش ماه به همه رو زده بود تا یک ضامن موردپسند جناب مستطاب پیدا کند، و البته مطمئن بود در این کشور کسانی بی هیچ وثیقه‌ای وام‌های میلیاردی می‌گیرند و می‌خورند و می‌روند؛ آن‌وقت دیوارنگاره میدان ولیعصر بار امانت یک جمله را هم به دوش نکشید. 🆔️ @rajaaei_ir
سال ۹۶ بود شب، خیابان کنار ریل قم ماشینم خاموش شد حیرون ، کاپوت بالا ،کنار ریل ایستاده بودم یه سمند نوک مدادی مدل پایین ایستاد یه طلبه خوشرو با دختر چهار پنج ساله اش ، پیاده شد یه نیم ساعتی ور رفت روشن نشد گفتم زنگ بزنیم امداد خودرو گفت نه خودم بوکسل میکنم بوکسل کرد برد یم تعمیرگاه اول دید مکانیک وارد نیست داره الکی تو موتور ماشین می پلکه با یه ارامشی گفت حاج اقا بریم جای دیگه گفتم ممنون شما برید من خودم انجام میدم با ته لهجه اهوازی گفت مگه میشه شیخنا؟ با ادب هر چه تمام از مکانیک عذرخواهی کرد باز بکسل کرد بردیم مکانیک دوم... حسابی سفارش کرد و تا مطمین نشد مکانیک عیب خودرو رو درست تشخیص داده یا نه اجازه نداد شروع کنه معلوم بود خودشم خیلی به ماشین و خودرو وارد بود داشت خیلی دیر میشد حدودا ساعت ۱۰ شب شده بود مغازه های کناری داشتن یکی یکی می بستن هر چی گفتم حاج اقا شما برید منزل با یه متانتی می گفت نه حالا که هستم خدمتتون. خیلی داشتم خجالت زده میشدم معذب بودم دو ساعتی بود معطل من بود اهوازی بود مشغول صحبت بودیم از تبلیغ هاش برام گفت.... از خانوادشون ... خیلی کم حرف بود تا اینکه یه مرتبه صدای مهیبی اومد دخترش که اگه اشتباه نکنم اسمش ریحانه بود از عقب افتاد داخل چال سرویس صورتش خورد توی پله های چال پرید پایین دخترشو بغل کرد خدا روشکر آسیب جدی ندید فقط گونه اش کبود شد و بیشتر ترسیده بود طفل معصوم اون لحظه ای که بچه توی بغلش داشت از پله های چال بالا می اومد هیچ وقت یادم نمیره و هنوز جلو چشممه من بالای چال پر پر میزدم و میپرسیدم چی شد نه بهم نگاه میکرد نه جواب میداد اول گفتم حق داره حسابی از دستم عصبی شده داشتم از خجالت و شرمندگی دیوونه میشدم ولی بعد از دقایقی همه چیز عادی شد و رفتارش مثل قبل شد فهمیدم نمیخواسته بروم بیاد و نخواسته نکنه من خجالت زده بشم نمیدونم چرا اینقدر جزییات رفتارش توی ذهنم نقش بستن و نشستن تا مدتها برای همه تعریف میکردم این کارشو دیگه داشتم از دستش ناراحت می شدم که چرا ول نمیکنه بره بچه دستاشو دور گردن باباش حلقه کرده بود و پایین نمی اومد و آروم نمیگرفت بالاخره اومد جلو عذرخواهی کرد و اجازه خواست که بره عجیب ادب موج میزد توی رفتارش نمیدونم شما حال من رو تو اون لحظه می فهمید؟ گفتم حاج اقا شرمنده کردید من لطفتون رو فراموش نمیکنم گفت شمارمو سیو کنید من نمیخوابم به محض اینکه ماشین استارت خورد به من خبر بدید شمارشو زدم گفتم اسم شریفتون گفت: حجت اعتبار 😭 فامیل منو پرسید گفتم دردمند یه خوش و بشی هم سر فامیلهامون باهم کردیم بعد از اون روز دوبار دیگه با هم ملاقات داشتیم ولی متاسفانه شمارشون از دستم رفت اما اسمشون همیشه تو ذهنم بود و از طلاب اهوازی هم سراغشون رو میگرفتم اما پیداشون نکردم . همیشه دوست داشتم یکبار دیگه ببینمشون چه مفت و مجانی توفیق ارتباط با چنین انسانی از دستم رفت واحسرتا چهره شون از یادم رفته خدایا یعنی این حجت اعتبار توی این اعلامیه ها، همون طلبه پاک و مودبه ؟ اگر آری انی لا اعلم منه الا خیرا حقا حقا
پیشنهاد می‌کنم حتماً بخوانید. چقدر خوب نوشته این شیخ جوان... انصافا بیان روایی روان و زیبایی داره.
اسمش مرتضی است. چندان باسواد نیست، ولی بامعرفت است. درباره طلبه شدن یکی از شاگردهای مغازه‌اش حرف می‌زد. گفت: سخته؛ درست مثل . معلم نمی‌تونه بد باشه. یعنی اگه می‌خواد یه کم بد باشه نباید باشه؛ چون شاگردهاش همونی میشن که او هست، نه اونی که میگه. حواستون هست آقایان و خانم‌های معلم؟! 🆔️ @rajaaei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خواست یکی از دوستان، امروز صبح داشتم یادداشتی می‌نوشتم با موضوع "مسئله تصویر آینده و دانش حکمرانی". ویرایش نهایی آن تازه تمام شده بود که بزرگواری از تماس گرفت تا مرا برای برگزاری یک دوره کارگاه تربیتی با محوریت مجموعه پنج جلدی دعوت کند. لابه‌لای صحبت‌هایش از گفت و اینکه یک اردوی شبه‌نظامی است که از سال ۱۳۹۶، برگزارکننده‌اش مجموعه تربیتی آن‌ها بوده است. بعد از پایان مکالمه، را در اینترنت جست‌وجو کردم؛ با دیدن تصاویر، یادم افتاد که چند سال پیش یک کلیپ خیلی جذاب از این اردو دیده بودم. (متأسفانه آن کلیپ در اینترنت نبود و کلیپ پیوست شده، بهترین فیلم موجود در اینترنت بود). با خودم گفتم چه جالب! همین امروز که داشتم درباره جایگاه و اهمیت تصویر آینده در حکمرانی و ضرورت تصویرسازی به‌منظور حرکت مستمر نسل آینده به‌سوی آرمان انقلاب اسلامی فکر می‌کردم و می‌نوشتم، یک نفر از برگزارکنندگان این اردوی تصویرساز با من تماس می‌گیرد. راستی؛ شما با دیدن این تصاویر چه حالی پیدا می‌کنید؟! می‌شود ساعت‌ها درباره و جنگ رو در رو با و حرف زد و سخنرانی کرد؛ می‌شود یک فیلم خوب از آن ساخت و نمایش داد؛ می‌شود فرصتی فراهم کرد تا مخاطب بتواند این تصویر را از نزدیک ببیند و لمس کند و اصلاً خودش در خلق آن سهیم شود. به نظر شما کدام یک اثرگذارتر است و بهتر می‌تواند مخاطب را به وادارد؟! پ.ن: یادداشت را پس از انتشار در نشریه مربوط، در کانال بارگذاری می‌کنم. 🆔️ @rajaaei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیگه از این صریح‌تر بفرمایند؟! حضرت : یکی از کارهای غلط در کشور، اجازه بود. 🆔️ @rajaaei_ir
دیگه چه اهمیتی داره که جناب یه کانال زیبایی رو تبلیغ کنه که توش تصویرهای بی‌اعتنا به حریم حیا و فراوانه. مهم کسب درآمده که محقق می‌شه؛ هم که اگر دیدی، سلام بهش برسون. 🆔️ @rajaaei_ir
🔹 مسئله از موضوعاتی است که نیاز به کنکاش و گفت‌وگوی فراوان دارد. 🔹 در نشست فوق که به میزبانی مدرسه فکرت انجام شد، به کمک دوست عزیزم جناب حجت الاسلام رجائی که هم فعال تربیتی و هم دانشجوی دکتری حکمرانی هستند ( @rajaaei_ir )، کمی در این موضوع گفت‌وگو کردیم. فیلم کامل نشست را در صفحه مدرسه فکرت در آپارات به آدرس زیر می‌توانید مشاهده فرمایید: https://www.aparat.com/v/Zg2lO 🔹 ان شاءالله اگر توفیق داشته باشم در طول این نیم سال به کمک طلاب سطح چهار رشته تربیت اعتقادی به بررسی بیشتر این موضوع خواهیم پرداخت. https://eitaa.com/HamidSajedian
این ‏یک پرسش مهم مرتبط با حوزه ‎ است که در یک مسئله پیچیده ریشه دارد: اگر گروهی از ذینفعان حوزه ‎ چنین مطالبه‌ای داشته باشند، حاکمیت چه باید بکند؟! بی‌اعتنایی و تمرکز بر یک الگوی آموزشی و تربیتی، یا چاره‌اندیشی برای یافتن راه‌های دیگری که بتواند اکثریت ذینفعان را راضی کند؟ پ.ن: فیلم پیوست شده به توییت آقای اکبری، مربوط به جشن نامتعارف آغاز سال تحصیلی در یکی از مدارس کرمان است. 🆔️ @rajaaei_ir
📌کتاب‌خوانی یا کتاب‌خواری؟! اول نوشته کوتاه عکس‌نوشته بالا را یکی دو بار با دقت بخوانید. دوم کمی فکر کنید و ببینید چقدر این حرف را قبول دارید. حالا نوشته زیر را مطالعه کنید: افراد مختلفی را سراغ دارم که در زمینه‌های مختلف به‌دنبال یک می‌گردند؛ با این توضیح که برای آشنایی با یک حوزه دانشی و تسلط بر آن، داشتن یک ضروری است. سال‌هاست به کسانی که برای گرفتن چنین سیر و برنامه‌ای به سراغم می‌آیند می‌گویم: چنین چیزی را بلد نیستم تا تقدیم کنم؛ چون نه‌تنها به آن معتقد نیستم، که آن را غلط می‌دانم. پاسخ من به این پرسش که "پس چه موقع باید به سراغ برویم؟" این است: هر وقت سؤالی در ذهن شما شکل گرفت و رشد کرد و به مرحله‌ای رسیدید که پاسخ آن برایتان ضروری شد، به‌صورت طبیعی و نه جبری و برنامه‌ای به‌سراغ کتاب یا کتاب‌های دارای پاسخ آن خواهید رفت و آن وقت است که آن پاسخ در جای خودش خواهد نشست. البته گاهی می‌توان برای ایجاد پرسش در ذهن مخاطب یا و ایجاد در او از کتاب به‌عنوان یک بهره برد. روشن است که این کار اولاً باید تحت نظر یک آگاه باشد و ثانیاً با توصیه به فرق می‌کند. همچنین، نقد برنامه‌های عمومی انبوه‌خوانی کتاب منافاتی با مطالعه فراوان و انبوه برخی از اهالی کتاب ندارد؛ کسانی که به پرسش‌های مشخص و شفافی رسیده‌اند و لابه‌لای کتاب‌ها به‌دنبال پاسخ آن‌ها می‌گردند، نه اینکه بخواهند با کتاب وقت خود را پر کنند و سرگرم شوند. 🆔️ @rajaaei_ir
پرسش یک دوست درباره مطلب بالا👆 جوابی که به ذهن این بنده می‌رسد: اولاً به‌نظرم همین اندازه که می‌فرمائید طلبه‌ها به‌دنبال دانستن پاسخ پرسش‌ها و شبهات مردم و مراجعه‌کنندگان به‌سراغ کتاب می‌روند، یعنی مسئله‌ای در ذهنشان ایجاد شده است؛ هرچند آن دغدغه، برای شخص خودشان بالفعل نشده باشد. ثانیاً تجربه خودم و بسیاری از دوستانم بیان‌گر آن است که حتی در چنین حالتی و برای پاسخ‌گویی عمومی به مراجعه‌کنندگان، در فرض انبوه‌خوانی اثرگذاری کمتر از حالت تمرکز بر چند زمینه خاص است؛ چراکه اطلاعات غیر مرتبط با دغدغه‌های شخصی که مورد علاقه فرد نیستند ماندگاری کمتری در ذهن دارند.
: سلام برادر در مورد توییت آقای اکبری خواستم بگم چند سالی است که بچه مدرسه ای دارم این یکی از آرزوهای بنده است که مدرسه اختیاری بشه؛ در اینصورت قطعا اجازه مدرسه رفتن به بچه هام نمیدم و خودم براشون وقت مکفی میذارم کما اینکه الان هم بخش زیادی از بار آموزش و تمرین بعد از مدرسه و جبران کوتاهی های معلم کارنابلد به دوش من و خانمم است. آموزش اختیاری یعنی مدارس خانگی، یعنی نظارت باکیفیت والدین بر محتوای بدکیفیت کتب درسیِ مجری سند 2030 و زیر بار مدیریت خودخواهانه آ.پ نرفتن. اونهایی هم که فضای بهتری دارند غالبا هزینه های سنگینی دارند. در آینده بسیار نزدیک، تحصیل علم فقط برای اقشار پردرآمد و غیرمتعهد به مسائل دینی خواهد شد. 🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰 ✍پ.ن: این متن، عین فرمایش یکی از دوستان کانال است که در واکنش به مطلب بالا در خصوصی برایم فرستاده است. هرچند اظهارنظر ایشان به‌عنوان یک پدر و یکی از عرصه محترم و محل تأمل است، اما حتماً منتقدان و مخالفانی هم دارد. بی‌شک این پیشنهاد و اجرای آن، پرسش‌ها و چالش‌هایی را پیش‌روی حاکمیت خواهد گذاشت که باید به آن‌ها فکر و پاسخ آن‌ها را پیدا کند. اصلاً پیچیدگی مسائل از همین چندوجهی بودن آن‌ها برمی‌خیزد. اگر کسی از دوستان فعال تربیتی و مخصوصاً و نقد یا تأملی بر این اظهار نظر داشت، خوشحال می‌شوم این مشارکت را در کانال منعکس کنم. 🆔️ @rajaaei_ir
📌مدرسه نانوایی محله؛ سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟! 🔰امروز صبح برای خرید نان به نانوایی سنگک محله رفتم. پسربچه‌ای دبستانی جلوتر از من در صف ایستاده بود. نوبتش که شد، کارت بانکی‌اش را به نان‌درآر داد و گفت: "چهار تا". 🔰نان‌درآر همان‌طور که کارت را کنار دستگاه کارت‌خوان می‌گذاشت تا بکشد گفت: "سه تا بیشتر نمی‌تونم بدم؛ آرد برامون نیاوردن و امروز خمیر کم داریم. سه تا بیشتر نمی‌دیم که به همه برسه". 🔰پسرک گفت: "آخه ما چهار تا نان لازم داریم. حالا سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟! به من چهار تا بدی چطور می‌شه؟!" 🔰تا خواستم از شهامت پسر در بیان خواسته‌اش لذت ببرم، نان‌درآر بحثی را شروع کرد که آن لذت به‌کلی فراموشم شد. گفت: "عمو جان، فرض کن من به تو چهار تا نان دادم؛ وقتی بقیه این رو ببینند، یکی‌شون نمی‌گه خب برای منم همین‌طور حساب کن و بگو سه تا با چهار تا چه فرقی می‌کنه؟!" پسربچه فکری کرد و گفت: "شاید"! نان‌درآر گفت: " شاید نه، حتماً. اون وقت کم‌کم بقیه هم همین رو می‌گن و من ناچارم بی‌خیال سه تا بشم و بگم کسی بیشتر از چهار تا نبره". 🔰این را گفت و همان‌طور که داشت به سمت تنور می‌رفت ادامه داد: "تا اینجاش هم بده، ولی بدترش اینه که یهو یکی هم پیدا بشه و بگه حالا چهار تا با پنج تا چه فرقی می‌کنه؟! اون وقت تو به من بگو؛ دیگه از قانونی که ما به نفع خلق الله گذاشتیم تا به بقیه هم نان برسه، چی باقی می‌مونه؟!" 🔰جمله‌اش که تمام شد، سه تا نان سنگک از تنور درآورد و راه افتاد سمت میز جلوی در و گذاشت جلوی پسرک. بعد هم گفت: "نه عمو جان، همین سه تا رو ببر، نرخ منم نشکن. چون اگه من الآن از حرف خودم کوتاه بیام و بیشتر از سه تا به تو نان بدم، یه ساعت دیگه اینجا برای بردن پنج تا نان هم از من طلبکار می‌شن!" 🔰من که از این بحث قشنگ و ساده اما عمیق مفهوم "حدّ یقف" و فلسفه محدودیت و قانون حسابی کیفور شده بودم، با خودم گفتم: یعنی چند نفر از های این طفل‌های معصوم در هایشان این‌طور منطقی با آن‌ها بحث می‌کنند و این مفاهیم اجتماعی را برایشان تبیین می‌کنند؟! 🔰به نظرتان اگر این مفهوم برای نوجوان‌های ما جا بیفتد و به آن پایبند شوند، دیگر کسی مثلاً در این‌طور می‌گوید که "مگه بیرون بودن چند تا تار مو یا یه ساق دست چه اشکالی داره؟! اگر هم کسی همچه حرفی بزند، با یادآوری ضرورت "حدّ یقف" در هر چیزی از جمله حجاب و اینکه اگر از آن کوتاه بیاییم، کار به جاهای باریک می‌کشد، اگر داشته باشد و نخواهد کند، می‌پذیرد. پ.ن: قابل توجه دوستانی که به بهانه نداشتن وقت و تمرکز کافی، از نوشتن و انجام مسئولیت تبیین طفره می‌روند: این مطلب را در فرصتی کمتر از نیم ساعت که در خودرو منتظر نشسته بودم و هیچ کار دیگری نمی‌توانستم بکنم، نوشتم. حتی اگر خواندنش از یک نفر دستگیری کند، من برده‌ام و این نیم ساعت برکت یافته است. 🆔️ @rajaaei_ir
پس از انتشار مطلب بالا👆 در کانال، دوستی این نکته را برایم فرستاده: عرض سلام وادب و سپاس فراوان از کانال خوب ومفیدتون ماجورباشین ...مدرسه رفتنِ دانش آموز ۵۰ درصدش برا آموزشه و ۵۰ درصد دیگرش ارتباط گیری و مهارت آموزی بااجتماعِ خارج از خانه س درگیری ها قهرکردن ها هل دادن همدیگر.. خنده های دسته جمعی و.....
پاسخ یک دوست، به نقد بالا👆: در جواب ناقد عزیز بفرمایید ارتباط گیری و اجتماعی تربیت شدن فرزند، منحصر به مدرسه نمیشه فامیل، همسایگان، دوستان در مسجد و همسالان در هیئت و... این انحصار رو میشکنه و جبران هر نقصی را میکنه. ضمن اینکه حتی «اگر» حرفتان درست باشد باید حساب کرد که به چه قیمتی میخواهیم بچه مان اجتماعی و با روابط عمومی بالا تربیت شود؟؟! یاد دختری افتادم که در دو دانشگاه قم(وطن) و سمنان امکان ادامه تحصیل داشت. پدرش به خاطر اجتماعی رشد کردنش سمنان رو انتخاب کرد و حالا بعد از چند سال، دختری از دست رفته و غیرقابل کنترل و گستاخ رو تحویل گرفته!
: ظاهراً این بحث که موضوعش مرتبط با به حساب میاد، بحث داغی شده و مخاطب‌ها درگیرش شدن. دیدگاه زیر رو هم یکی از مخاطبان در پاسخ به پاسخ بالا👆 فرستادن: با توجه به متنی که منعکس شده بود در کانال ، نظر بنده کاملاً مخالف نظر ایشون است . چرا که اولاً من به عنوان یک معلم و مربی پرورشی که دو سه سالی هست در کنار دانش آموزان نوجوان هستم، به عینه دیده ام که بخش زیادی از مهارت های سبک زندگی فردی و اجتماعی در همون مدرسه فرا گرفته شده است . بنده منکر این نیستم که آ.پ متاسفانه در بکار گیری معلمان و دبیران در سیستم آموزشی ملاک دینداری ، تقوا و مخصوصا پوشش اسلامی رو لحاظ نمیکند و بسنده میکند به یک آزمون علمی و مصاحبه ای که بدتر از اون هست . اما باید این رو هم در نظر بگیریم بچه من در همین مدرسه مسئولیت پذیری و حس انجام وظیفه رو یاد میگیره . ما در آیه ای از قرآن داریم " وَ مَن یؤمِن بِالله و یَکْفُرُ باالطاغوت " یعنی فقط ایمان به خدا نیست یکفُرُ بالطاغوت هم هست ، اگه این دو مرحله باشه " فقَد استمْسَکَ بِالعروة الوُثقی" اون موقع چنگ میزنیم به ریسمان الهی و نجات پیدا میکنیم . بچه من باید خوب رو بشناسه و بد رو نیز، تا بد رو نشناسه نمیتونه خوب رو عمل کنه و این محقق نمیشه مگر در حضور در اجتماع و بخصوص مدرسه و البته که نظارت شدید والدین رو هم میطلبه 🙏
: مطلب زیر رو دوستی فرستادن که اولین نظر رو به مطلب من ذیل توییت آقای اکبری نوشتن. اول دیدگاه ایشون رو از اینجا بخونید. حالا جواب ایشون به همه این رفت و برگشت‌ها و دیدگاه‌های مختلف دوستان رو در ادامه مطالعه کنید: تمام امتیازات و فوایدی که دوستان میشمرند رو واقفم ولی باز هم معتقدم همه این دلایل هر چند فهرست طولانی ای به خود اختصاص دهد اما هیچگاه «انحصار» محیط آموزشی در مدرسه رو ثابت نمی کنه. قطعا مدرسه فوایدی دارد اما به نظر بنده که سالهاست مطالعاتم در این زمینه است، مضرات قطعیش خیلی بیشتر از منافع احتمالیش است. پ.ن: با توجه به کمی طولانی شدن این گفت‌وگو، با اجازه همه دوستان و مخاطبان محترم کانال، همین جا ختم مذاکرات را درباره این موضوع اعلام می‌کنم. هرچند ختم مذاکرات به معنای کفایت مذاکرات نیست و ان‌شاءالله بستر و فرصت مناسبی برای گفت‌وگوهای این چنینی فراهم شود که معتقدم خیر و برکت فراوان دارد.