بچه های مستر واشنگتن
🦸🏻♂️ عصر بود، تازه مباحثه برخطمان با بچه ها تمام شده بود، احساس گرسنگی کردم؛ رفتم یخچال و چیزی برای خوردن برداشتم، داشتم لقمه ای میخوردم و تلوزیون را هم همزمان نگاه میکردم. #فیلم_ورود را نشاند میداد، فیلم جدیدی نبود و قبلا دیده بودمش. ولی حسی که این دفعه داشتم حس متفاوتی بود.
🦸🏻♂️ ماجرای فیلم این است که آدم فضایی ها با سفینه هایی عجیب و هیبت هایی عجیب تر آمده بودند زمین و در چند نقطه جهان مثل آمریکا و چین و استرالیا و روسیه و پاکستان و ... فرود آمده بودند. خلاصه میخواستند که بر خلاف فیلم های رایج آدم فضایی، اتفاقا به انسان ها کمک کنند و تکنولوژی فوق العاده به او منتقل نمایند.
🦸🏻♂️ باز هم مثل همیشه آن کسی که #عقلانیت به خرج میداد و هوش بالا را داشت، #بچه_های_مستر_واشنگتن بودند یعنی همان آمریکایی های خودمان؛ و آن کسی که خیلی خشن برخورد میکرد و اهل گفتگو نبود و میخواست آنها را نابود کند #چین بود. نیازی به گفتن نیست که روسیه هم او را همراهی میکرد. سرآخر هم این آمریکایی ها بودند که توانستند آن تکنولوژی را از آدم فضایی ها بگیرند و جهشی علمی در جهان ایجاد کنند آن هم در راستای رفاه مردم و زندگی بهتر انسان های دنیا!!!
🦸🏻♂️ راستیتش یه جوری شدم، یعنی یه ذره حالم داشت به هم میخورد. یاد داستانی افتادم. در یکی از روستا ها پسر عمویی را به عقد دختر عمویی در آوردند ولی وقتی که عقد را خواندند و رفتند خانه بخت، مرد بیچاره وقتی پرده از چهره نو عروسش برداشت دید که جنس تقلبی قالبش کردند. یعنی او که زیر پرده بود، دختر عمویش نبود، کس دیگری بود. بنده خدا هم به خاطر حفظ آبرو سالیان سال با او زندگی کرد و سوخت.
🦸🏻♂️ دیدم سال های سال برای ما از آمریکا و سربازان او چه ساخته بودند! انسان هایی #شجاع و مدیر و مدبر که به خاطر حفظ دنیا از جان خویش میگذرند و همیشه مقابل آدم فضایی ها و رازگل ها با شهامت تمام میایستادند و از بشریت دفاع میکردند. سوپرمن ها، کاپتان آمریکا ها، بت من ها و مرد عنکبوتی ها...
🦸🏻♂️ ولی حالا نه از آن سربازان و یاران آپتیموس خبری است که در دهان ربات های غول پیکر بروند و زمین را از نابودی نجات دهند، نه از دکترانی که واکسن کشنده به خود تزریق کنند تا از کاراییش مطمئن شوند و نه از مثل مرد آهنی هایی که جواهر قدرت را به دست میکنند تا خود بمیرند و دنیا باقی بماند...
🦸🏻♂️ ابلیس چه زیبا این شیطان کریه را #تزیین نموده و به ما قالبش کرده بود. الحمد لله که هنوز به عقدش درنیامده بودیم مثل بعضی ها که هنوز سنگ او را به سینه میزنند، خوب بندگان خدا مجبورند، دارند میسوزند ولی چه کنند که پای آبرویشان درمیان است...
برای دنبال کردن مطالب دیگر به کانال زیر بپیوندید:
https://eitaa.com/andishevarzi