پشت پرده غرب
🔸 چند وقتی است تاریخ #اندیشه_های_سیاسی_غرب را میخوانم. هرچه قدر بیشتر مطالعه میکنم بیشتر به ارزش #وحی و لزومِ نزول آن برای پیریزی #تمدن اسلامی و مخصوصا پایه های فکری آن میرسم.
🔸 یکی بر طبل برابری میکوبد، یکی بر طبل آزادی؛ آن یکی داد منفعت شخصی سرمیدهد، دیگری پای لذت و شادی را وسط میکشد؛ یک نفر دم از فردگرایی میزند و نفر بعدی بر سرش هوار میشود و از آن طرف میفتد.
🔸 یکی یاد تمدن یونانیش میکند و یکی از مرام کلیسا تعریف میکند. یکی میگوید تاریخ روح دارد و آن یکی میگوید که اصلا تاریخ چیست؟ یکی دم از عقل میزند و یکی پا روی آن میگذارد و داد تجربه سرمیدهد.
🔸 یکی همه انسان ها را آدم هایی شریف و بی آزار و خرس مهربان فرض میکند و آن یکی میگوید صد رحمت به گرگ! یکی میشود جزم اندیشِ جزم اندیش، یکی هم میشود نسبیت گرایِ نسبیت گرا. یکی دلش به ذهنِ خویش خوش است و یکی به خارجِ خویشتن.
🔸 یکی میگوید دموکراسی اکثریت، یکی هم میگوید استبداد اکثریت. یکی دم از حکومت اراده مردم میزند، دیگری دم از حکومت قانون. یکی آزادی مردم را در مشارکت سیاسی میداند، دیگری این کار را توده مسلکی و سیاست بی منطق مینامد. آخر سر هم یکی که آمده جمع کند کلا صورت مساله را عوض کرده!!!
🔸 والا در اسلام شیعی هم اختلاف نطر داریم، ولی تا این حد بنیادی و پایه ای نه. مانده ام تمدن غرب چه طور با این پایه های فکری #مذبذب که با نسیمی این ور و آن ور میشوند تا کی میتواند دوام بیاورد.
🔸 خلاصه بلبشویی است در پشت پرده تمدن غرب، چه سیاست هایش، چه اقتصادش، چه جامعه شناسیش، چه مسولانش و چه مردمش.
🔸 رفقا قدر وحی و قرآن را بیشتر بدانیم. الآن که پای #قرآن مینشینم حالی دگر دارم، بیشتر #معجزه بودنش را باور میکنم و بیشتر به دلم مینشیند. میبینم که جمع دنیا و آخرت چگونه میشود. میبینم که اگر بخواهی #همین_دنیایت را هم آباد کنی باید چه کار کنی.
🔻 البته نشود که بدون طی کردن مقدمات برویم سراغ اندیشه های غربی، اونطور که نقض غرض همین متنی که نوشتم میشود. مثل بچه ای که راه رفتن را هم بلد نیست و حالا میخواهد تنها از خیابان رد شود. به نظرم کسی که بدایه و نهایه علامه را آنهم با یک استاد قدر نخوانده، فعلا سراغ این ها نرود.
@andishevarzi