فقط بلدند داد بزنند
⚓️ وقتی اواخر کار #قوم_نوح شد، خداوند دستور به ساخت کشتی داد ولی نه در یکجای پرت، بلکه دستور خدا این بود که جلوی چشم مردم و در بیابانی خشک و در مسیری پر رفت و آمد کشتی را بسازد.
⚓️ میدانید علتش چه بود؟ این بود: خداوند فرمود کشتی را جلوی چشم همگان بسازد تا آن کسانی که حتی خرده شیشه ای در جانشان است از دور و بر نوح علیه السلام جدا شوند.
⚓️ وقتی #تمسخر_ها را بشنوند، وقتی نیش و کنایه ها روز و شبشان را پر کند، وقتی انگ دیوانگی به پیشانیشان بخورد که در بیابانی خشک، کشتی دریا میسازند، #شک کنند در نوح و رسالتش، از او جدا شوند و آخر کاسه #مخلصین بمانند و جان های پولادین...
⚓️ ماجرای این روز های ما شده داستان کشتی نوح، انقلابی است که در اوج خشکی زمین و زمینیان دم از دریای عدالت و معنویت میزند؛ برای آمدن منجی، در بیابانی خشک و بی آب و علف کشتی اقیانوس پیما ساخته و آوازه ساختنش هم گوش فلک را کر کرده.
⚓️ اوایلش همراه بودند، میگفتند چند روزه میسازیم و سوار میشویم و میرویم، اما چهل سال که گذشت دیدند که نه انگار از دریا خبری نیست؛ شک کردند و منکر دریا شدند.
⚓️ اما بعضی دیگر ماجرایشان جالب تر است، جرات ندارند منکر دریا شوند، اما زیر فشار نیش و کنایه ها و تمسخر ها تاب نمیاورند و عقده اشان را سر #نوح خالی میکنند که چه شد؟ پس کشتی چرا آماده نمیشود؟ تو اگر کشتی ساز بودی تا الآن باید ده ها کشتی میساختی...
⚓️ چون میخواهند مخاطب استهزاء #ملا_قوم نباشند، اینان هم شروع میکنند از نوح و کشتیش بد گفتن اما با روش دیگری، تا یکجای کشتی سوراخ میبینند داد و هوار میکنند که بیا نوح! ببین کشتیت سوراخ است؟ مردم را میخواهی سوار این کشتی کنی؟ آی مردم ببینید این کشتی سوراخ دارد! شیپور نحسشان را دستشان میگیرند و بر بوق نکره #ناامیدی میدمند...
⚓️ حق دارند با این کار ملا قوم باهاشان کاری ندارند، دیگر مخاطب فحش ها و تمسخر ها نیستند، اما بین خودمان بماند، ملا قوم با آن ها کاری ندارند چون در جبهه خودشان بازی میکنند، #جبهه_مقابل_نوح.
⚓️ جالب است که فقط بلدند داد بزنند، نه اینکه بروند و نوح را با خبر کنند، نه اینکه بروند سوراخ را پر کنند، نه اینکه حتی با هماهنگی نوح داد بزنند و مردم را جمع کنند تا سوراخ را پر کنند. فقط بلدند داد بزنند، آخر هنرشان همین است، همین...
@andishevarzi
ایمان، آنتی تز ناامیدی
شاید بسیاری از ما با واژه ای به نام "یاس و ناامیدی" آشنا باشیم. اما چه میشود که یاس به وجود میاید؟
یاس از کنار هم گذاشتن دو چیز به وجود میاید:
۱. وضعیت مطلوب
۲. وضعیت موجود
پس راه از بین بردن ناامیدی دو کار است:
۱. انکار وضعیت مطلوب
۲. انکار وضعیت موجود
به اولی میگویند #واقع_نگری افراطی
و به دومی هم میگویند #آرمان_گرایی افراطی
لذا از اول تاریخ تا الآن غالب مردم بین این دو راه یک پا در هوا بودند، گاهی اولی را انتخاب میکردند و گاهی دومی.
نمیدانم شاید در زندگی بار ها شده که زندگی علما و دانشمندان را خوانده ایم و دیده ایم آنها کجا و ما کجا؟ پس یا ناامید شده ایم و یا گفته ایم اینها داستان است و واقعیت ندارد و یا اینکه در خیال خود گفته ایم که بله ما هم به آن رتبه رسیده ایم.
یا در زمانه خودمان نیز بعد از چهل ساز،
یا عده ای ناامید شده اند
و یا عده ای نیز برای فرار از ناامیدی
یا اهداف و آرمان های انقلاب را تکذیب میکنند مثل لیبرال های داخلی
و یا اینکه ضعف های داخلی را نمیبینند و در خیال زندگی میکنند
بگذریم از بعضی عدالتخواهان که قبلا هم گفته بودیم آنها فقط بلدند داد بزنند
اما راه حل چیست؟ برای مقابله با #ناامیدی باید چه کرد؟
راه حل مواجهه با ناامیدی فقط یک کلمه هست و آنهم "#ایمان"
ایمان به خداوند، نه منکر وضعیت موجود است و نه نافی وضعیت مطلوب، بلکه دریچه نگاه به این دو را تغییر میدهد.
در نگاه ایمانی وضعیت موجود احسن وضعیت هایی است که امکان فرضش میرود، حتی اگر مثل مومن آل فرعون او را بکشند برایش بهترین است چرا که اگر میماند، دینش را از دست میداد.
و وضعیت مطلوب نیز در نگاه ایمانی هرچه قدر هم که دوردست باشد، قابل دستیابی است. چرا که خداوند خودش نزدیک کننده و دورکننده است و میتواند ره صد ساله را یک شبه برای کسی رقم بزند.
به عبارت دیگر در رسیدن به وضعیت مطوب سببی دیگر اضافه میشود، سببی که در ظاهر گرچه در کنار بقیه سبب هاست اما فوق آنهاست و اصلا خودش آنها را رقم زده و هر وقت اراده کند آتش را گلستان کند و گلستان را بیابان لایزرع.
پس در نگاه ایمانی هم وضعیت موجود، از فضاحت قبلی بیرون میاید و بنده خیرش را در آن میبیند و هم وضعیت مطلوب، بسیار نزدیک و سهل الوصول مینماید. لذا در هر حالی ناامیدی بی معنا میشود.
@andishevarzi