🔆#اوج_حضور
🔅اولین تشرفات
✅یکی از آرزوهای محبان و شیعیان اهلبیت علیهمالسلام در طول زندگی خود، مشاهده جلال و جمال وجود نازنین حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا فداه است.
🔹از زمان تولدِحضرت، شیعیان و محبان خاص حضرت چشمشان به جمال منور ایشان روشن شد.
🔸اولین ملاقات، تشرف حضرت حکیمه خاتون خواهر امام عسکری علیهمالسلام است که شاهد تولد حضرت بقیهالله الاعظم و راوی چگونگی تولد ایشان بوده است. (بحارالانوار ج۵۱ ص۲)
🔹در زمان کودکی حضرت و در زمان امام عسکری علیهمالسلام نیز برخی از شیعیان توفیق زیارت پیدا میکردند.
از جمله این بزرگواران جناب نسیم، خادم امام عسکری علیهالسلام است.
🔺نقل میکند که ده روز پس از ولادت حضرت بقیهالله علیهالسلام خدمت ایشان شرفیاب شدم. در آن هنگام نزد ایشان عطسه کردم. حضرت فرمود: «خدایت رحمت کند!» از این جمله بسیار خشنود شدم. آنگاه فرمود: «آیا درباره عطسه به تو بشارتی بدهم؟ عطسه تا سه روز، امان از مرگ است.»
(بحارالانوار ج ۵۱ ص ۵)
#امامزمان_علیهالسلام #تشرفات
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠تشرف کنیز امام حسن عسکری علیهالسلام
🔻یکی دیگر از تشرفاتی که در زمان کودکی حضرت اتفاق افتاد، تشرف کنیز حضرت امام عسکری است. (این کنیز توسط جناب ابوعلی خیزرانی از اصحاب امام عسکری علیهالسلام به ایشان اهدا شده و نام او ذکر نشده است. )
🔶از ایشان نقل شده که بعد از تولد حضرت بقیهالله، دیده است که نوری از سر و روی حضرت به اطراف آسمان درخشید و چند مرغ سفید از آسمان فرود آمدند و بالهای خود را بر سر و روی و بدن آن مولود مسعود کشیدند و بازگشتند.
چون این خبر را به امام حسن عسکری علیهالسّلام داد، حضرت تبسّم کرده و فرمود: «آنها فرشتگان آسمانها بودند که در موقع ظهور این طفل، یاوران او خواهند بود. آنها آمده بودند تا به وی تبرک جویند.»
(بحارالانوار ج۵۱ ص ۵)
#امامزمان_علیهالسلام
#تشرفات
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠تشرف یعقوب بن منقوش
🔶از دیگر تشرفاتی که در زمان کودکی حضرت اتفاق افتاد؛ تشرف یعقوب بن منقوش است (مرحوم شیخ طوسی ایشان را از اصحاب امام هادی علیهالسلام برشمرده است)
🔹او نقل میکند: روزی خدمت مولایم امام حسن عسکری علیهالسلام رسیدم؛ در حالی که بر سکویی در منزل خود نشسته و سمت راست آن خانهای با پرده های افراشته بود. از او در رابطه با حضرت صاحب الامر سوال کردم.
حضرت فرمود پرده را کنار بزن. تا پرده را کنار زدم ناگاه پسری را دیدم که کمتر از هشت سال داشت. پیشانی گشاده، صورتی مانند قرص ماه، چشمانش مانند درّ درخشان، لباس عربی پوشیده و موهای سرش به پیشانی ریخته بود و بر گونه راستش خالی سیاه بود.
🔺امام عسکری فرمود: ایشان صاحب شماست. بعد از آن او را بوسید و فرمود: پسرم داخل اتاق شو و تا زمانی معین آنجا بمان. آن پسر داخل اتاق شد. بعد از آن به من فرمود: داخل خانه نگاه کن و ببین کسی داخل آن است؟ من نگاه کردم و هر چه نظر کردم کسی را آنجا ندیدم.
📔 کمال الدین و تمام النعمه ج۲ باب۴۳ حدیث۵
#امام_زمان_علیهالسلام
#تشرفات
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠#قسمت_اول: تشرف سعد بن عبدالله قمی
💬سعد بن عبدالله قمی (از راویان حدیث در زمان امام حسن عسکری علیهالسلام) نقل میکند: من شوق زیادی به گردآوری کتابهای علمی و دقیق داشتم و در کشف حقائق از آن کتابها تلاش و کوشش میکردم. نسبت به مذهب امامیه تعصب داشتم و از جان و سلامتیِ خود، گذشته و با فرقههای مخالف امامیه مناظره میکردم تا معایب آن را فاش کنم.
🔹اما روزی در مناظره با یک سنی ناصبی که در عقیده خود راسخ بود، گرفتار شدم و نتوانستم پاسخهای او را بدهم. بسیار ناراحت بودم. کاغذی تهیه کرده و سوالات خود را در آن نگاشتم تا پاسخ آنها را از احمد بن اسحاق قمی که عالم بزرگوار و از اصحاب خاص امام عسکری علیهالسلام بود، بپرسم.
🔸به دنبال او رفتم و فهمیدم برای زیارت امام عسکری علیهالسلام از شهر بیرون رفته است. در یکی از منازل بین راه به او رسیدم و بعد از عرض سلام و ادب، عرض کردم که از او سوالاتی دارم. او در جواب گفت: من هم سوالاتی دارم که میخواهم از امام علیهالسلام بپرسم و مشتاق زیارت او هستم. بیا با هم خدمت مولایمان برسیم و پاسخها را از آن دریای علم و معرفت جویا شویم.
به اتفاق همدیگر همسفر شدیم و ...
✅ادامه دارد...
📔(برگرفته از حدیث سعد بن عبدلله اشعری قمی. کمال الدین تمام النعمه، ج2 باب 43 ص455)
#تشرفات #امام_زمان_علیهالسلام
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠قسمت دوم؛ تشرف سعد بن عبدالله قمی
🔸... به اتفاق همدیگر همسفر شدیم و به سامرا رسیدیم. بعد از مدتی، به زیارت مولایمان رفتیم و بر در خانه ایشان رسیدیم. همراه احمد بن اسحاق، انبانی (کیسه ای از پوست گوسفند) بود که در عبایی پنهان کرده و در آن یکصد و شصت کیسه دینار و درهم وجود داشت که از هدایای مردم قم به امام عسکری علیهالسلام بود. هر کدام از آن کیسه ها مهری داشت که نشان از صاحب آن میداد.
پس از اذن ورود به درب حجره امام علیهالسلام رسیدیم.
🌙داخل حجره، امام عسگری را دیدم که چهرهای تابان، همچون ماه شب چهارده داشت و نور، اطراف صورتش را احاطه کرده بود.
🔸کودکی بر زانوی مبارک حضرت نشسته بود که صورتش مانند ستارهای پر نور میدرخشید و میان گیسوانش از هم باز شده بود. در مقابل حضرت، اناری طلایی بود (یکی از سران بصره به ایشان هدیه داده بود) که نقشهای بدیعش در میان دانههای قیمتی آن مشخص بود.
🖌در دست امام علیه السلام قلمی بود که هر گاه میخواست با آن بنویسد آن کودک دستان حضرت را میگرفت؛ اما امام علیهالسلام آن انار طلایی را در مقابلش رها میکرد تا آن کودک سرگرم آن بشود. بر او سلام کردیم و ایشان پاسخ گرم و شایستهای داد و اشاره فرمود تا بنشینیم. احمد بن اسحاق انبانش را از زیر عبایش بیرون آورد و در مقابل امام علیه السلام نهاد.
❇️وقتی که امام عسکری علیهالسلام از نوشتن فارغ شد، به آن کودک نگریست و فرمود: ...
✅ادامه دارد...
📋(برگرفته از حدیث سعد بن عبدالله قمی. کتاب کمال الدین و تمام النعمه ج2 باب 43 ص456)
#تشرفات #امام_زمان علیهالسلام
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠قسمت سوم: تشرف سعد بن عبدالله قمی
🔰... وقتی که امام عسکری علیهالسلام از نوشتن فارغ شد، به آن کودک نگریست و فرمود: پسرم، مُهر از هدایای شیعیان ما بردار.
⁉️آن کودک عرض کرد: ای مولای من، آیا رواست دستی پاک به هدایا و اموالی برسد که حلال و حرامش با یکدیگر آمیخته باشد؟
✴️مولایم فرمود: ای ابااسحاق؛ آنچه در انبان (کیسهای از پوست گوسفند) است بیرون بیاور تا فرزندم حلال و حرام آن را جدا کند. آن کودک نیز مشغول به بیان حکم هر کدام از کیسهها شد.
🔷یکی از کیسهها مربوط به شخصی از اهالی قم بود. آن کودک فرمود: این کیسه برای فلان شخص در فلان محله، در قم است که در آن پنجاه دینار وجود دارد که روا نیست دست بر آن نهیم؛ چون آن دینارها بهای گندمی است که صاحب زمین بر زارعش ظلم رواداشته است. صاحب زمین سهم خود را با پیمانه تمام برداشته؛ اما سهم زارع را با پیمانه ناتمام داده است. به همین صورت، آن کودک حکم هر کدام از کیسهها را بدون این که احمد بن اسحاق چیزی بگوید یا مهر از کیسهها باز شود، بیان فرمود و حلال و حرام آن را مشخص کرد و امام علیهالسلام او را تصدیق فرمود.
✅ادامه دارد...
📔(برگرفته از حدیث سعد بن عبدالله قمی. کمال الدین و تمام النعمه. ج2 باب43 ص458)
#تشرفات
#امام_زمان_علیه_السلام
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠قسمت چهارم: تشرف سعد بن عبدالله قمی
❇️... بعد از اینکه آن کودک احکام هر یک از کیسهها را بیان کرد و امام حسن عسکری علیهالسلام او را تصدیق فرمود، امام علیهالسلام به احمد بن اسحاق رو کرد و فرمود: این کیسهها را به صاحبانش باز گردان که ما را در آن حاجتی نیست.
🔶سپس فرمود: جامه (لباس یا پیراهن) آن پیرزن را بیاور (ظاهرا یکی از هدایایی که احمد بن اسحاق همراه خود آورده بود لباس پیرزنی از اهالی قم بوده است). احمد بن اسحاق آن لباس را فراموش کرده بود و رفت تا آن جامه را از خورجینش بیاورد.
🔷وقتی که او رفت، امام علیهالسلام رو به من کرده و فرمود: ای سعد! برای چه پیش ما آمدی؟ عرض کردم: احمد بن اسحاق مرا به دیدار مولایم تشویق نمود.
فرمود: مسائلی نیز داشتی که میخواستی بپرسی؟ عرض کردم: همانگونه که فرمودید مسائل را با خود آوردم. فرمود هر چه میخواهی از فرزند و نور چشمم بپرس و اشاره به آن کودک نمود. آن کودک فرمود: هر چه میخواهی بپرس تا پاسخ آن را برای تو آشکار کنم. بعد از آن مشغول پرسیدن مسائل خود از آن کودک شدم و آن کودک، یک به یک پاسخ آن مسائل را داد.
⁉️چرا انتخاب امام نباید به دست مردم باشد...
📌ادامه دارد...
📔(برگرفته از حدیث سعد بن عبدالله قمی. کمال الدین و تمام النعمه، ج2 باب43 ص459)
#تشرفات #امامزمان_علیهالسلام
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠قسمت پنجم: تشرف سعد بن عبدالله قمی
❇️... یکی از مسائلی که از آن کودک مبارک پرسیدم این بود که چرا انتخاب امام نباید به دست مردم باشد و مردم نمیتوانند برای خود امامی برگزینند؟
🔶آن کودک پرسید: آیا قصد دارند امام صالحی را انتخاب کنند یا امام فاسق؟ عرض کردم: امام صالح. او فرمود: آیا ممکن است که آنها قصد داشته باشند امام صالح انتخاب کنند؛ اما در انتخاب اشتباه کنند و شخص فاسقی را برگزینند؟ عرض کردم: بلی ممکن است. فرمود: به همین دلیل است که مردم نمی توانند برای خود امامی برگزینند چون ممکن است آن امامی که انتخاب کردند فاسق باشد.
🔰سپس فرمود: حضرت موسی کلیم الله که از پیامبران اولوالعزم بوده و خداوند به ایشان شریعت و کتاب عنایت کرده و از عقل وافر و علم کامل بهرهمند بود، هفتاد نفر از امت خود را برای میقات و تکلم با خدا انتخاب کرد که به گمان او از صالحین امتش بودند؛ اما بعد از این که به میقات پروردگار رفتند، تقاضا کردند که خدا را به صورت آشکار ببینند و به همین خاطر از ظالمین قرار گرفتند. وقتی که انتخاب پیامبری همچون موسی علیهالسلام مطابق با واقع و گمانش نگردید و خداوند ضمیر آنها را آشکار ساخت و دانسته شد که صلاحیت ندارند، پس معلوم میشود انتخاب صالحین فقط به عهده خداست که از باطن انسانها و اسرار وجودشان آگاه است؛ و هیچ کدام از مهاجرین و انصار یا سایر مردم صلاحیت انتخاب امام را ندارند.
📎پس از آن وقت نماز شد و ...
📌ادامه دارد...
✅ حدیث سعد بن عبدالله اشعری قمی. کمال الدین و تمام النعمه، ج2 باب43 ص462
#تشرفات #امامزمان_علیهالسلام
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
💠قسمت ششم: تشرف سعد بن عبدالله قمی
🔶... بعد از آنکه پاسخ سوالاتم را از آن کودک مبارک دریافت کردم، دیدم وقت نماز شد و امام حسن عسکری به همراه فرزند خود مشغول نماز شدند. من از خدمت ایشان مرخص گشته و به دنبال احمد بن اسحاق قمی روانه شدم؛ اما دیدم احمد بن اسحاق، گریان به سمت من آمد.
♦️سوال کردم: چرا گریه میکنی؟ جواب داد: آن پیراهنی که امام فرمود بیاورم را گم کردم. گفتم: خدمت امام برو و مطلب را برای ایشان بیان کن که ایشان خاندان رحمت و کرم الهی هستند. گفت: همینکار را میکنم.
✅داخل حجره شد و بعد از اندکی لبخندزنان بیرون آمد. گفتم چه شد؟ پاسخ داد: وقتی وارد حجره شدم دیدم مولایم آن پیراهن را زیر پای خود قرار داده و مشغول نماز شده است. من هم خدا را شکر کردم که آن پیراهن به دست مولایم رسیده است.
🚩سعد بن عبدالله می گوید. بعد از آن ملاقات، چند مرتبه دیگر به منزل امام حسن عسکری مشرف شدیم و او را زیارت کردیم. اما دیگر آن کودک را ندیدیم.
✅پایان
📔(حدیث سعد بن عبدالله اشعری قمی. کمال الدین و تمام النعمه، ج2 باب43 ص463)
#تشرفات #امامزمان_علیهالسلام
@TarbiateManavi
🔆#اوج_حضور
✴️تشرف کامل بن ابراهیم مدنی
🔰#قسمت_اول:
🔹ابونعیم محمد بن احمد انصاری از اصحاب امام حسن عسکری علیهالسلام نقل میکند که دستهای از طرفداران نظریه مفوضّه و نیز مقصّره (افرادی که معتقد بودند که خداوند همه امور عالم را به اهل بیت علیهمالسلام واگذار کرده و ایشان خالق و رازق بندگانند-عصمنا الله من الزلل- و مقصّره کسانی بودند که در مقابل این نظر قرار گرفتند) جناب کامل بن ابراهیم مدنی (از شیعیان اهلبیت علیهمالسلام) را نزد امام عسکری علیهالسلام فرستادند تا حضرت، نظر خود را درباره ایشان بیان فرماید.
🔸کامل میگوید: با خودم گفتم، از حضرت در این مورد سوال میپرسم که اگر کسی معرفت و عقیدهای مثل من داشته باشد آیا وارد بهشت میشود؟ (چون خود او مخالف نظریه مفوضّه بود.) وقتی به محضر مبارک امام عسکری علیهالسلام رسیدم، دیدم که حضرت لباس لطیفی پوشیده است. این مطلب از نظرم گذشت که امام علیهالسلام ما را به همراهی با برادران فقیرمان فرا میخواند و ما را از پوشیدن لباسهای لطیف منع میکند، در حالی که خود لباس لطیف پوشیده است.
🔹 تا این مطلب از خاطرم گذشت، امام علیهالسلام ...
✅ادامه دارد...
📔کتاب غیبت طوسی 437
#تشرفات #امام_زمان_علیهالسلام
@TarbiateManavi
#اوج_حضور
✴️تشرف کامل بن ابراهیم مدنی
🔰قسمت دوم:
... تا این مطلب از خاطرم گذشت، امام علیهالسلام بدون اینکه حرفی زده باشم، شروع به خندیدن نمود و آستین خود را بالا زد. دیدم زیر آن لباس لطیف، لباس سیاه و خشنی پوشیده و فرمود: این لباس خشن برای خدا و این لباس لطیف برای مردم است.
به امام حسن عسکری علیهالسلام سلام کردم و کنار دری نشستم که پردهای بر آن زده بودند. ناگاه بادی وزید و پرده کنار رفت و من پسری را دیدم که همچون پاره ماه میدرخشید و سنش حدود چهار سال بود.
✅ناگاه آن پسر به من فرمود: ای کامل بن ابراهیم! و از این سخن او و نحوه صدا زدنش لرزهای بر اندام من افتاد. خواستم بگویم لبیک ای آقای من! که به ناگاه خود فرمود: به محضر ولی و حجت و باب علم خداوند آمدهای تا بپرسی، غیر از کسی که معرفت و عقیده تو را داشته باشد، آیا وارد بهشت میشود؟
🔹عرض کردم بله؛ به خدا قسم همین سوال را داشتم. فرمود: در این صورت کسانی که داخل بهشت میشوند کم هستند! ( ظاهرا مراد حضرت این است که عقیده تو برای رفتن به بهشت کافی نیست). در روز قیامت، کسانی وارد بهشت میشوند که به آنان «حقیّه» گفته میشود. عرض کردم: ایشان چه کسانی هستند؟
✅ادامه دارد...
📔 (کتاب غیبت طوسی ص438)
#تشرفات #امام_زمان_علیهالسلام
@TarbiateManavi
#اوج_حضور
✴️تشرف کامل بن ابراهیم مدنی
قسمت سوم:
🔹در روز قیامت، کسانی وارد بهشت میشوند که به آنان «حقیّه» گفته میشود. عرض کردم: ایشان چه کسانی هستند؟ فرمود: کسانی هستند که به خاطر محبت اهلبیت، به حق امام علی بن ابیطالب علیهالسلام قسم یاد میکنند؛ در حالی که نه حق او را میشناسند و نه فضائل او را میدانند.
🔶بعد از آن، مدتی آن پسر نورانی ساکت شدند و سپس فرمودند: آمدهای که در رابطه با عقیده مفوضّه (کسانی که قائل به ربوبیت اهلبیت علیهم و اهل غلو بودند) بپرسی؟ آنها دروغ میگویند؛ لکن قلوب ما ظرف مشیّت الهی است. هر زمان که او بخواهد و اراده کند ما میخواهیم و اراده میکنیم ( پس ما اولیای الهی هستیم که هرکار در عالم انجام میدهیم به اذن و اراده الهی است) خداوند در قرآن میفرماید: وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ. الإنسان : 30 (و نمیخواهند مگر اینکه خدا بخواهد).
🔹بعد از سخنان آن نوجوان ماهپاره، پرده به حالت خودش بازگشت و من قدرت نداشتم تا دوباره آن را کنار بزنم تا جمال دلربای او را ببینم. امام عسکری علیهالسلام نگاهی به من انداخته و با تبسم فرمود: ای کامل! دیگر برای چه نشستهای؟ حجت خدای پس از من، سوالت را پاسخ داد. من هم خارج شدم و دیگر ایشان را زیارت نکردم.
📔 (کتاب غیبت طوسی ص438)
#تشرفات #امام_زمان_علیهالسلام
@TarbiateManavi