eitaa logo
تربیت مسجدی
949 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
45 ویدیو
43 فایل
کانال تربیت مسجدی محتوای آموزشی و فرهنگی مسجد و پایگاه و مدرسه را در اختیار فعالان فرهنگی به صورت روزانه قرار میدهد
مشاهده در ایتا
دانلود
قسمتی از کتاب داستان کودکی من، نوشته چارلی چاپلین: یکشب خواب مادرم را دیدم؛ پرسید هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟ گفتم شب‌ها نمی‌خوابم. گفت مگر چه آرزویی داری؟ گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم. گفت سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم، به شرط آنکه بخوابی…
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمؤمنین عليه السلام: بهترينِ مردم، كسى است كه در تنگ دستى اش ايثارگر و شكيبا باشد خَيرُ النّاسِ مَن كانَ في عُسرِهِ مُؤثِرا صَبورا غررالحكم حدیث 5028 امیرالمؤمنین عليه السلام: با مهربانى به ديگران است كه رحمت [خدا] فرود مى آيد بِبَذلِ الرحمَةِ تُستَنزَلُ الرحمَةُ غررالحكم حدیث 4343
امداد آسمانی عمليات بازي‌دراز قربانگاه بچه‌های گردان 9 بود. هلی‌کوپترهای عراقي در آسمان می‌چرخیدند و به صورت مستقيم به سمت سنگرهاي بچه‌ها شليك می‌کردند. هرلحظه قامت جواني بر خاك می‌افتاد. ناگهان...
نا خالصی ها چه می کنه!
- قبر ذخیره از مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد و از همه حلالیت طلبید. قرار بود فردا با دوستانش عازم جبهه شود...
رهایی از تکبر پنهان دوری از تکبر را باید یکی از موضوعات اخلاقی مهم و کلیدی دانست. از طرف دیگر «پنهان بودن» برخی از صفات نادرست، ضربه سنگین‌تری به انسان‌ها وارد می‌کند
mahe rajab.heidarian(1).mp3
3.48M
🎙ماه رجب را دریابید... حجت‌الاسلام حیدریان
شهادت حاج «عباس كریمی» فرمانده لشكر 27 محمدرسولاللَّه (ص) در جریان جنگ تحمیلی (1363 ش) تاكتيك عباس در واحد اطلاعات و عمليات، ملاقات با سران گروهك‌ها بود و بيشتر وقتش صرف رفت‌وآمد ميان آن‌ها مي‌شد. غالباً هم تنها مي‌رفت و بدون اسلحه! مثلاً يك گردن كلفتي به اسم «علي مريوان» دار و دسته مسلح سي _ چهل‌نفری راه انداخته بود. عباس تصميم گرفت كه «علي مريوان» را وادار به تسليم كند. اراده كرد و رفت پیششان. اميدوار نبوديم زنده برگردد. هرچه مي‌گفتيم بابا! این‌ها كه آدم نيستند، مي‌روي، سرت را برايمان مي‌فرستند، عين خيالش نبود. مدتي با آن‌ها رفت‌وآمد مي‌كرد. در آخر علي مريوان و دار و دسته‌اش داوطلبانه تسليم شدند.
مگر من از اجدادم بالاتر هستم؟ اواخر عمرشان که در بیمارستان بستری بودند، باوجود ضعف شدید جسمی، کاملاً از اوضاع‌واحوال اجتماع باخبر بودند. یک روز تنها در خدمتشان بودم و خواستم عرض کنم: چطور مردم... ولی هنوز جمله‌ام را نگفته بودم که ایشان فرمودند: «مگر من از اجدادم بالاتر هستم؟» ...
جهاد نخست جوانان، پرورش نهال امید امّا پیش از همه‌چیز، نخستین توصیه‌ من امید و نگاه خوش‌بینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ قفل‌ها، هیچ گامی نمی‌توان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیت‌های عینی است...
📚نام کتاب:"استخوان خوک و دست های جذامی" 🖋نویسنده: مصطفی مستور 📑انتشارات: چشمه 📖توضیحات: داستان آدم هایی است که هر اندازه به هم نزدیک باشند، باز از هم دوراند. این رمان به عنوان بهترین رمان سال ۱۳۸۳انتخاب شد و جایزه ادبی اصفهان را نصیب خود کرد. این داستان بلند یا رمان کوتاه، برش هایی از زندگی ساکنین ۷ واحد از آپارتمان های برجی در تهران است. ساکنین این هفت واحد هر کدام درگیری ها و دغدغه های خود را دارند و طبیعتاً با یکدیگر بیگانه اند و فقط به صورت فیزیکی در نزدیکی یکدیگر زندگی می کنند. کتاب حاضر به یقین یکی از بارزترین نمونه های ادبیات روشنفکران دینی در دوره ی حاضر است. ادبیاتی که مخاطب خود را درست انتخاب کرده و بستر های اجتماعی را به درستی شناخته است. ادبیاتی که زبان حقیقی روایت را می شناسد و جان مایه و محتوی را نیز به فراموشی نسپرده. از اندیشه های همین جامعه برخاسته و جایگاه حقیقی اش را نیز در همین جامعه پیدا خواهد کرد. لینک خرید کتاب: http://yon.ir/WdMWw 📗📘📙
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: لباس سفيد بپوشيد؛ زيرا جامه سفيد، نيكوتر و پاكيزه تر است اِلبَسوا البَياضَ؛ فإنّهُ أطيَبُ وأطهَرُ الكافی، جلد6، صفحه445