بعد از بحث و بررسی پیرامون ویژگی های محیط ها جلسه جمع بندی با حضور حاج آقا موذنی برگزار شد.
خلاصه مباحث مطرح شده در جلسه جمع بندی به شرح زیر است:
در روند بحث در هدف صحبت شد و الان باید درباره واقعیتی که بچه ها در آن قرار دارند صحبت شود. محیط تربیتی در هدف اثری ندارد زیرا هدف از موضوع تربیت به دست می آید. به ظرفیت های موضوع نگاه می شودتا بتوان هدف گذاری کرد. وقتی به مجموعه توانایی های عقاب توجه نشود، سقف هدفگذاری پرواز برایش در نظر گرفته نمی شود. اما روش به هدف ربط دارد، روش به موضوع ارتباط دارد و به ویژگی های انسانی مخاطب ربط دارد. روش به واقعیت جامعه یا محیطی که وجود دارد هم ربط دارد.
#گزارش_جلسه_سوم
بعد از بیان ویژگی ها سوالی مطرح شد که والدین به آن پاسخ دهند.
آیا انکان کنترل محیط در محیط دوم وجود دارد؟ آیا امکان تبدیل محیط دوم به محیط اول وجود دارد؟
پاسخ های والدین:
چون عوامل تاثیر گذار در محیط اول کم است، امکان هماهنگ شدن با آن کمتر است.
اگر محیط اول جوابگو بود به محیط دوم نمی رسیدیم. ( پاسخ استاد: معلوم نیست این رسیدن به محیط دوم به خاطر عوامل تربیتی باشد.)
تغییر محیط لازم نیست، محیط اول خوب نیست و محیط دوم خوب است.
تایر پذیری محیط را کاهش دهیم.
با آموزش استفاده از ابزار محیط دوم، محیط دوم را در اختیار بگیریم تا تاثیرات محیط دوم را کاهش دهیم.
اگر قرار به استفاده از ابزار باشد، محیط اول بهتر است چون تک صدایی است. در محیط دوم حتی اگر ابزار را درست استفاده کنیم، نمیتوانیم چند صدایی را از بین ببریم.
سوال: آیا می توان در محیط دوم یک محیط آزمایشگاهی محیط اول تولید کرد و بچه را بزرگ کرد؟
خیر؛ زیرا باعث انفجار می شود چون از قبل آمادگی ندارد و نمیتوان محیط ایزوله تولید کرد.
آری؛ در سنین پایین با کار فکری آمادگی ایجاد کنیم.
• نقد: سرعت تغییرات زیاد است.
جواب نقد: روی پای خود ایستادن را فراهم کنیم.
• نقد: لوازم ایزوله کردن انرژی زیادی می برد.
• هجمه ها شدید تر می شود.
• دچار تضادهای دیگری هم می شود
هرچه به این نقد وارد شود، کار خود را سخت تر کرده ایم، زیرا اولین راهی که به ذهنمان می رسد، این است که بچه را مدرسه خوب بگذاریم که این خیلی وقت ها پیدا نمی شود.
نتیجه: واقعیت محیطی که بچه ها در آن هستند محیط دوم است. یعنی محیط باز . تغییر محیط امکان پذیر نیست، اینکه چه باید کرد ان شاالله در روش های تربیت گفتگو خواهیم کرد.
#گزارش_جلسه_سوم
لطفا برای جلسه آینده تکالیف داده شده را انجام دهید
در ادامه فایل تکالیف جلسه سوم بارگذاری خواهد شد
#پوستر
ورود «مسلم بن عقيل (ع)» نماينده امام حسين (ع) به كوفه (5 شوال 60 ق)
• و کوفه را مپندار که فقط در عراق باشد؛ کوفه همین ایران است که زمینهساز حکومت امام مهدی شده. پای بیعت خود بمانیم، مولا میآید.
#پوستر
عزل «بنیصدر» از فرماندهی كل قوا از سوی امام خمینی (ره) (1360 ش)
•اگر شما آن نصیحتى را که آن روز من با حال بیمارى در بیمارستان به شما کردم گوش کرده بودید، امروز اینطور نبود و من نمىخواستم باشد؛ آن روز من [در] یکى از حرفها که اساس همه گرفتاریهاى بشر است، تنبه دادم که حُبُّ الدُّنیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَة. (صحیفه امام، ج 14، ص 493)
#حکایت_خوبان
مرد آشنای شب
پدرم خیلی به وضعیت فقرا و نیازمندان توجه ميكرد. یك روز وقتی به خانه آمد، دیدیم فقط قبا بر تن ایشان است.
پرسیدم: «آقاجان! پس عبایتان كجاست؟»
با كمی تأمل پاسخ دادند: «در مسیری كه از مسجد باز ميگشتم مرد فقیری را دیدم كه به علت نداشتن لباس گرم، از سرما ميلرزید. عبایم را به او دادم. چون من قبا داشتم.»
شهادت عالم نستوه آیتالله «سید محمدرضا سعیدی» در زندان رژیم پهلوی (1349 ش)
گزارش جلسه چهارم خانواده
موضوع جلسه: روشهای مرسوم تربیتی
در این جلسه چهار داستان به اولیا داده شد و از آنها خواستیم که هر چهار داستان را ابتدا یک مطالعه شخص داشته باشند. سپس گفتیم یکی از انها را انتخاب کنند. این انتخاب بر اساس یکی از این ملاکها انجام گرفت:
1.خودشان به این سبک تربیت میکنند.
2.این سبک تربیتی را می پسندند
3.یکی از اقوامشان بر این اساس تربیت می کند
4.در مجموع ادنی قرابتی با این روش دارند
کلا از اولیا خواسته شد روشی انتخاب کنند که بتوانند ازش دفاع کنند.
#گزارش_جلسه_چهارم
#جلسه
سپس والدین را بر اساس داستانی که انتخاب کرده بودند به چهار گروه تقسیم شدند. از آنها خواستیم برای هر روش نامی مناسب انتخاب کنند و بعد از انتخاب نام از آنها خواستیم سوال زیر را پاسخ دهند:
آن کسانی که با این روش تربیت می کنند، فکر می کنید چه منطقی پشت کارشان است؟ و در این روش چه مزایایی می بینند؟
نتیجه گفتگوهای والدین به شرح زیر اعلام می شود:
داستان اول:
نام روش: مستبدانه، تحکمی، دستوری
منطق:
1.خودبرتربینی
2. سریعتر کارها انجام می شود
3. عدم اعتماد به متربی
مزایا:
1.نظم
2. بهداشت
3. عمل به قوانین
4.قانونمند بار آمدن متربی
5. برنامه پذیر
معایب: (لازم به ذکر است، ما معایب را نخواسته بودیم و بعضا آن گروه درباره معایب هم گفتگو کرده بودند)
1.در حد توان متربی ممکن است نباشد
2.تا یه جایی ممکن است انجام دهد
3.شرطی شود
4.زمانی که به استقلال می رسد زیر بار نمی رود
داستان دوم:
نام روش: محبت افراطی
منطق:
1.عقده ای نشدن بچه
2.احساس کمبود نداشتن
3.احساس ناراحتی به متربی دست ندهد
4.جبران کمبود محبت مربی
مزایا:
1.متربی سرچشمه محبت رادر خانواده جستحو می کند.
2.همیشه پشتیبان در خانه دارد
3.اعتماد به پدر و مادر
معایب: وابسته شدن متربی
داستان سوم:
نام روش: قرآنی، اهل بیتی، مذهبی، شعاری
منطق:
1.جهت دهی
2.برانگیختن احساسات
3.الگودهی
مزایا:
1.مسئولیت پذیری
2.وفاداری
3.عشق و علاقه به اهل بیت
4.خودبرتر نشدن متربی
5.اجتماعی شدن ( شرکت در اجتماعات)
6.قرار گرفتن در بستری که ارزش ها را درک می کنند
7.حماسی شدن
معایب: راحت طلبی
داستان چهارم:
نام روش: استدلالی برپایه مطالعه و تفکر، اطلاعات محور
منطق:
1.متربی جستجو گر می شود
2.نشان دادن مسیر خوب
3.پایه ریزی صحیح
مزایا:
1.مسئولیت پذیری
2.عمل کردن طبق اطلاعات
3.یادگیری مهارت های اجتماعی
4.اخلاقیات کسب می شود
معایب:
1.دریافت اطلاعات ناقص و کم
2.اطلاعات تنها کافی نیست
#گزارش_جلسه_چهارم
بعد از بحث و گفتگو نوبت به جمع بندی مطالب رسید
شرح سخنان آقای موذنی به قرار زیر است:
در هرکدام از این روش ها ابتدا به نقد منطق های آنها می پردازیم و به محاسن آنها کاری نداریم.
در داستان اول وقتی قرار شد کارها سریعتر اتفاق بیفتد دیگر تربیتی نداریم و بچه ها ابزار ما هستند. اما در پادگان چون هدف تربیت نیست و هدف انجام یک کاری در بیرون است، امکان دارد.
در داستان دوم: محبت افراطی را برای جای دیگری نظیر عشق استفاده می کنند و واژه دلسوزی مناسب تر است.
در داستان سوم قرآنی اهل بیتی نام مناسبی نیست زیرا هر روشی می تواند مستندات قرآنی و اهل بیتی داشته باشد. جهت دهی منطقی صرف این روش نیست و در همه روش ها می خواهند جهت بدهندو عاشق کردن در روش چهارم هم میتواند محقق شود.در برانگیختن احساسات شاید می خواهد منطقش این باشد که به سمت باطنی برود، اما در تحکم هم میتوان به یک عادت مشخص برساند.
فرآیند تحول رفتاری در اشخاص:
ابتدا نسبت به یک موضوعی شناخت و اگاهی پیدا می کنیم و بعد نسبت به ان یک احساسی به مادست می دهد و این احساس پایه عمل و رفتار می شود. در این فر آیند معمولا می گویند وقتی می شود اول سراغ احساس رفت چه کاری است که سراغ شناخت برویم. شاید به دلیل وقت کم یا سرعت دادن یا کثرت جمعیت ابتدا سراغ احساس می رویم. برای شناخت مقدماتی باید فراهم شود و این ها زمان بر است
در روش چهارم اطلاعات حافظه را تغذیه می کند و تحقیق فکر را تغذیه می کند. حافظه مثل جعبه ای است که می توان در آن چیزهای مختلفی قرار داد. شروع تحقیق از مساله و سوال است. پس لزوما کسی که اطلاعاتی ارائه می کتد تحقیق نیست.در این داستان اگر بگوئیم موضوعش اطلاعات است که حتفظه قوی شود سپس جستجوگر شود، منطق خوبی نیست. چون معمولا ما فکر می کنیم ضعف های بشر، ضعف اطلاعات است و اگر اطلاعات داده شود همه چیز حل می شود، در صورتی که در عمل می بینیم اینگونه نیست.
نقد این چهار روش:
برای نقد از مطالب جلسه گذشته استفاده میکنیم. در جلسه قبل به این نتیجه رسیدیم که اصلی ترین مشکلی که در محیط تربیت وجود دارد و کار را برای ما سخت می کند، تضاد محیط ها بود که این تضاد در سه عرصه ما را مورد هجمه قرار می داد.
1.اندیشه ای
2.رفتاری
3.تعصب و عادت
که دوتای اول منشا بیرونی داشت و سومی منشا درونی. بچه ای را که در تضاد جامعه قرار داردبا کدامیک از این روشها می توان تربیت کرد؟
در روش اول اگر با هجمه بیرونی مواجه شود، می بیند که خیلی جاها نظم نیست و کارها خوب پیش می رود. اگر دچار هجمه رفتاری شود، اورا مسخره می کنند و طعنه می زنند و کم کم مدل رفتاری دستوری را کنار می گذارد.
در وش دوم: گیرم که بچه عقده ای نشد و حسرتی به دلش نماند، در این محیط مورد هجمه اندیشه ای قرار می گیرد، یعنی سوال ایجاد می شود و نمیتواند حل کند و از مادرش باید بپرسد. دلمان قرص نباشد که بچه مان در فلان مدرسه درس می خواند، خدا نکند هجمه بیاید. اگر دچار هجمه رفتاری شود و او را مسخره کنندو بگویند بچه ننه، دیگر بچه اسم مادر را نمی آورد و اصلا روش نمی شود که حامی را بیاورد وسط و از او کمک بخواهد.
در روش سوم: به این فرد خوب جو دادیم و روحیه خوب و داغ داغ است. می رود در جایی که شبهه ای درباره امام حسین علیه السلام مطرح می شود و او نمیتواند پاسخ دهد. معمولا در برابر این هجمه، یکی میزند در گوش کسی که شبهه انداخته یادر بهترین حالت فکر میکند که آیا درست می گوید یا خیر و دیگر اینکه هر جا رفت نمی گوید هیئتی است. این جور احساس نمی تواند او را در برابر هجمه ها کمک کند و احساسش را مخفی می کند.
در روش چهارم: ما فکر می کنیم مشکل ضعف اطلاعات است و ما مدام اطلاعات می دهیم. اگر او در برابر هجمه اندیشه ای قرار گرفت چه میکند؟ سوالها هر روز به روز تر می شوند و اطلاعات سنگین تر می شود. آیا این بایگانی اطلاعات می خواهد مشکل را حل کند؟ باید متربی خود تولید کننده باشد. باید فکر تولید کند تا بتواند پس اندیشه بر بیاید. اگر مورد هجمه رفتاری قرار گرفت و مدام به او در مدرسه گفتند دانشمند، IQ و او را مسخره کردند، دیگر روش نمی شود جایی اطلاعاتش را بگوید. اگر نسبت به اعتقاداتش هجمه رفتاری کنند باید فکر در برابر ان بیاید نه اطلاعات به تنهایی. معمولا این افراد جرئت دفاع کردن ندارند. اطلاعات جرئت را بالا نمی برد. بچه هایی که اطلاعات دارند بیشترترسو هستند و جرئت ندارند.
#گزارش_جلسه_چهارم
هیچ کدام از این چهار روش به تنهایی جواب نمی دهد، باید به دنبال روش دیگری بود یاتلفیقی از اینها. خیلی از ماها چون بقیه این کار را انجام دادند، ماهم انجام میدهیم. خودمان دلیل برای کارمان نداریم. برای فرار از این حرفها اینطوری تربیت می کنیم. خوب انتظار نباید داشته باشیم بچه ما هم از ما بهتر شود و او در ادامه مسیر دچار مشکل می شود. اطلاعات بالا مشکل بچه های مارا حل نمی کند بلکه آنها را پیچیده تر می کند چون حرفهای مختلفی را شنیده و دیگر ظرفیتی برای شنیدن حرف درست ندارد و نمیخواهد حرف درست را بشنود.
#گزارش_جلسه_چهارم