گزارش جلسه چهارم خانواده
موضوع جلسه: روشهای مرسوم تربیتی
در این جلسه چهار داستان به اولیا داده شد و از آنها خواستیم که هر چهار داستان را ابتدا یک مطالعه شخص داشته باشند. سپس گفتیم یکی از انها را انتخاب کنند. این انتخاب بر اساس یکی از این ملاکها انجام گرفت:
1.خودشان به این سبک تربیت میکنند.
2.این سبک تربیتی را می پسندند
3.یکی از اقوامشان بر این اساس تربیت می کند
4.در مجموع ادنی قرابتی با این روش دارند
کلا از اولیا خواسته شد روشی انتخاب کنند که بتوانند ازش دفاع کنند.
#گزارش_جلسه_چهارم
#جلسه
سپس والدین را بر اساس داستانی که انتخاب کرده بودند به چهار گروه تقسیم شدند. از آنها خواستیم برای هر روش نامی مناسب انتخاب کنند و بعد از انتخاب نام از آنها خواستیم سوال زیر را پاسخ دهند:
آن کسانی که با این روش تربیت می کنند، فکر می کنید چه منطقی پشت کارشان است؟ و در این روش چه مزایایی می بینند؟
نتیجه گفتگوهای والدین به شرح زیر اعلام می شود:
داستان اول:
نام روش: مستبدانه، تحکمی، دستوری
منطق:
1.خودبرتربینی
2. سریعتر کارها انجام می شود
3. عدم اعتماد به متربی
مزایا:
1.نظم
2. بهداشت
3. عمل به قوانین
4.قانونمند بار آمدن متربی
5. برنامه پذیر
معایب: (لازم به ذکر است، ما معایب را نخواسته بودیم و بعضا آن گروه درباره معایب هم گفتگو کرده بودند)
1.در حد توان متربی ممکن است نباشد
2.تا یه جایی ممکن است انجام دهد
3.شرطی شود
4.زمانی که به استقلال می رسد زیر بار نمی رود
داستان دوم:
نام روش: محبت افراطی
منطق:
1.عقده ای نشدن بچه
2.احساس کمبود نداشتن
3.احساس ناراحتی به متربی دست ندهد
4.جبران کمبود محبت مربی
مزایا:
1.متربی سرچشمه محبت رادر خانواده جستحو می کند.
2.همیشه پشتیبان در خانه دارد
3.اعتماد به پدر و مادر
معایب: وابسته شدن متربی
داستان سوم:
نام روش: قرآنی، اهل بیتی، مذهبی، شعاری
منطق:
1.جهت دهی
2.برانگیختن احساسات
3.الگودهی
مزایا:
1.مسئولیت پذیری
2.وفاداری
3.عشق و علاقه به اهل بیت
4.خودبرتر نشدن متربی
5.اجتماعی شدن ( شرکت در اجتماعات)
6.قرار گرفتن در بستری که ارزش ها را درک می کنند
7.حماسی شدن
معایب: راحت طلبی
داستان چهارم:
نام روش: استدلالی برپایه مطالعه و تفکر، اطلاعات محور
منطق:
1.متربی جستجو گر می شود
2.نشان دادن مسیر خوب
3.پایه ریزی صحیح
مزایا:
1.مسئولیت پذیری
2.عمل کردن طبق اطلاعات
3.یادگیری مهارت های اجتماعی
4.اخلاقیات کسب می شود
معایب:
1.دریافت اطلاعات ناقص و کم
2.اطلاعات تنها کافی نیست
#گزارش_جلسه_چهارم
بعد از بحث و گفتگو نوبت به جمع بندی مطالب رسید
شرح سخنان آقای موذنی به قرار زیر است:
در هرکدام از این روش ها ابتدا به نقد منطق های آنها می پردازیم و به محاسن آنها کاری نداریم.
در داستان اول وقتی قرار شد کارها سریعتر اتفاق بیفتد دیگر تربیتی نداریم و بچه ها ابزار ما هستند. اما در پادگان چون هدف تربیت نیست و هدف انجام یک کاری در بیرون است، امکان دارد.
در داستان دوم: محبت افراطی را برای جای دیگری نظیر عشق استفاده می کنند و واژه دلسوزی مناسب تر است.
در داستان سوم قرآنی اهل بیتی نام مناسبی نیست زیرا هر روشی می تواند مستندات قرآنی و اهل بیتی داشته باشد. جهت دهی منطقی صرف این روش نیست و در همه روش ها می خواهند جهت بدهندو عاشق کردن در روش چهارم هم میتواند محقق شود.در برانگیختن احساسات شاید می خواهد منطقش این باشد که به سمت باطنی برود، اما در تحکم هم میتوان به یک عادت مشخص برساند.
فرآیند تحول رفتاری در اشخاص:
ابتدا نسبت به یک موضوعی شناخت و اگاهی پیدا می کنیم و بعد نسبت به ان یک احساسی به مادست می دهد و این احساس پایه عمل و رفتار می شود. در این فر آیند معمولا می گویند وقتی می شود اول سراغ احساس رفت چه کاری است که سراغ شناخت برویم. شاید به دلیل وقت کم یا سرعت دادن یا کثرت جمعیت ابتدا سراغ احساس می رویم. برای شناخت مقدماتی باید فراهم شود و این ها زمان بر است
در روش چهارم اطلاعات حافظه را تغذیه می کند و تحقیق فکر را تغذیه می کند. حافظه مثل جعبه ای است که می توان در آن چیزهای مختلفی قرار داد. شروع تحقیق از مساله و سوال است. پس لزوما کسی که اطلاعاتی ارائه می کتد تحقیق نیست.در این داستان اگر بگوئیم موضوعش اطلاعات است که حتفظه قوی شود سپس جستجوگر شود، منطق خوبی نیست. چون معمولا ما فکر می کنیم ضعف های بشر، ضعف اطلاعات است و اگر اطلاعات داده شود همه چیز حل می شود، در صورتی که در عمل می بینیم اینگونه نیست.
نقد این چهار روش:
برای نقد از مطالب جلسه گذشته استفاده میکنیم. در جلسه قبل به این نتیجه رسیدیم که اصلی ترین مشکلی که در محیط تربیت وجود دارد و کار را برای ما سخت می کند، تضاد محیط ها بود که این تضاد در سه عرصه ما را مورد هجمه قرار می داد.
1.اندیشه ای
2.رفتاری
3.تعصب و عادت
که دوتای اول منشا بیرونی داشت و سومی منشا درونی. بچه ای را که در تضاد جامعه قرار داردبا کدامیک از این روشها می توان تربیت کرد؟
در روش اول اگر با هجمه بیرونی مواجه شود، می بیند که خیلی جاها نظم نیست و کارها خوب پیش می رود. اگر دچار هجمه رفتاری شود، اورا مسخره می کنند و طعنه می زنند و کم کم مدل رفتاری دستوری را کنار می گذارد.
در وش دوم: گیرم که بچه عقده ای نشد و حسرتی به دلش نماند، در این محیط مورد هجمه اندیشه ای قرار می گیرد، یعنی سوال ایجاد می شود و نمیتواند حل کند و از مادرش باید بپرسد. دلمان قرص نباشد که بچه مان در فلان مدرسه درس می خواند، خدا نکند هجمه بیاید. اگر دچار هجمه رفتاری شود و او را مسخره کنندو بگویند بچه ننه، دیگر بچه اسم مادر را نمی آورد و اصلا روش نمی شود که حامی را بیاورد وسط و از او کمک بخواهد.
در روش سوم: به این فرد خوب جو دادیم و روحیه خوب و داغ داغ است. می رود در جایی که شبهه ای درباره امام حسین علیه السلام مطرح می شود و او نمیتواند پاسخ دهد. معمولا در برابر این هجمه، یکی میزند در گوش کسی که شبهه انداخته یادر بهترین حالت فکر میکند که آیا درست می گوید یا خیر و دیگر اینکه هر جا رفت نمی گوید هیئتی است. این جور احساس نمی تواند او را در برابر هجمه ها کمک کند و احساسش را مخفی می کند.
در روش چهارم: ما فکر می کنیم مشکل ضعف اطلاعات است و ما مدام اطلاعات می دهیم. اگر او در برابر هجمه اندیشه ای قرار گرفت چه میکند؟ سوالها هر روز به روز تر می شوند و اطلاعات سنگین تر می شود. آیا این بایگانی اطلاعات می خواهد مشکل را حل کند؟ باید متربی خود تولید کننده باشد. باید فکر تولید کند تا بتواند پس اندیشه بر بیاید. اگر مورد هجمه رفتاری قرار گرفت و مدام به او در مدرسه گفتند دانشمند، IQ و او را مسخره کردند، دیگر روش نمی شود جایی اطلاعاتش را بگوید. اگر نسبت به اعتقاداتش هجمه رفتاری کنند باید فکر در برابر ان بیاید نه اطلاعات به تنهایی. معمولا این افراد جرئت دفاع کردن ندارند. اطلاعات جرئت را بالا نمی برد. بچه هایی که اطلاعات دارند بیشترترسو هستند و جرئت ندارند.
#گزارش_جلسه_چهارم
هیچ کدام از این چهار روش به تنهایی جواب نمی دهد، باید به دنبال روش دیگری بود یاتلفیقی از اینها. خیلی از ماها چون بقیه این کار را انجام دادند، ماهم انجام میدهیم. خودمان دلیل برای کارمان نداریم. برای فرار از این حرفها اینطوری تربیت می کنیم. خوب انتظار نباید داشته باشیم بچه ما هم از ما بهتر شود و او در ادامه مسیر دچار مشکل می شود. اطلاعات بالا مشکل بچه های مارا حل نمی کند بلکه آنها را پیچیده تر می کند چون حرفهای مختلفی را شنیده و دیگر ظرفیتی برای شنیدن حرف درست ندارد و نمیخواهد حرف درست را بشنود.
#گزارش_جلسه_چهارم