یه روزی هم میاد
رو بَنِرای سطح شهر میبینیم نوشته:
« کاروان راهیان #عشق »
.
کاروانی که از ایران و افغانستان و عراق زائـر راهی میکنه به سمت #سوریه...
می بردمون به سمت حرم حضرت زینب و حضرت رقیه...
وقتی خوب دلمونو تکون دادیم و عقده ی این چند سال فراق رو جبران کردیم...
.
یکی مثل #حاج_حسین_یکتا که از یادگارای همین سالای جنگ با تکفیریا باشه برامون شروع میکنه به روایت کردن...
.
" اینجا که نشستید
اسمش #زینبیه است!
قریهای که توش حرم مطهر خانوم زینب قرار داره...
همینجا بود که مدال #شهادت گردن #شهید_محرم_ترک ، اولین شهید مدافع حرم ، انداختند...
.
تو همین خاک بود که #شهید محمود رضا بیضایی به معشوقش ، امام حسین رسید... "
.
بعد سوار اتوبوس میشیم و میریم #حلب
بعد از اینکه نشستیم رو خاکا ، راوی میگه:
" اینجا حلبِ...
همونجایی که #سردار_همدانی رو به آسمون پرواز داد...
همینجا بود که #شهید_صدر_زاده ، فرمانده ایرانی لشگر فاطمیون ، سرشو گذاشت رو پاهای اربابش!
#شهید_محسن_خزایی خبرنگاری که دختر سه ساله شو به دختر سه سالهی ارباب سپرد و از دنیا خداحافظی کرد...
.
اینجا مقتلِ #شهید_محمدرضا_دهقانِ و #شهید_رسول_خلیلی ...
جووناالوارثینو سال شماها که از همون اول عادت کرده بودن به دل ندادن...
.
مقصد بعدیمون #خان_طومانِ ، جنوب غربِ حلب...
همونجایی که تروریستا محاصرهش کردن و نیروهای مقاومت رو مجبور به عقب نشینی...
همونجایی که وقتی آزاد شد،همه سجده شکر بجا آوردیم...
هر چند برای آزاد شدنش #شهید دادیم و اسیر...
یکیشون #شهید_محمد_بلباسی بود که با رفتنش چهار تا بچهش یتیم شدن...
ولی کاری کرد که اون دنیا ، جلو حضرت زهرا ، سرشونو با افتخار بلند کنن و بگن:
ما بچه های شهید بلباسی ایم! "
مثل #شلمچه ، مثل هویزه ، مثل چزابه ، مثل طلاییه ...
یه روزی #حلب و خان طومان و زینبیه و ریف رو قدم قدم زیارت می کنیم...
یه روزی گذرمون بهشون میخوره..
[ هر زمان تو خیابونا چشمتون خورد به بَنِرا و تابلوهایی که ازتون دعوت کرده با این کاروان راهی شید ، بدونید به فاصله ی اندکی ، روزی میرسه که سرتاسر ایران نوشتن...
« کاروان راهیان قدس »
کاروانی که این بار مقصدش فراتر از #شلمچه و #دمشقِ !
کاروانی که میره به سمت خود #بهشت
نماز میخونه تو مسجدالاقصی...
با امامت امام دوازدهم...
و با حضور تمام شهدا...
شهدایی که روزی برای زیارتشون #چفیه هامون و #چادر هامون خاکی شد ...
و دیر نیست اون روز !
روزی که با چشمای خودمون ببینیم که رو سر در ورودی #فلسطین نوشته:
«ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین»
@tarbiyatesheie
#تربیت_اسلامی
#نماز
✅ یکی از صفاتی که از کودکی در انسان پدیدار می شود و می توان برای آن از همان #هفت سال اول برنامه آموزشی طراحی کرد، بحث #نماز است.
🍃 در این مرحله باید #حواس کودک به همراه عواطف رحمانی با نماز درگیر شود:
📢 صدای #اذان و #اقامه را بشنود که چون نظامش فطریست، در درون کودک تثبیت می شود. (شنوایی)
💧 می توان کاسه ی پلاستیکی ای برای او در نظر گرفت تا هنگام #وضو ی والدین او هم (حرکاتی شبیه وضو گرفتن داشته باشد) #آب_بازی کند. کودکان بازی با آب را دوست داشته و احساس نشاط به آنها دست می دهد. (لامسه،بینایی،شنوایی)
👀 والدین خود را با حال و #اخلاق_خوب و #آراستگی در حال اقامه نماز ببیند. (بینایی)
👃هنگام نماز، #عطر_خوش از والدین و خودش استشمام کند. (بویایی)
🍓 خوراکی های #طیب و #خوشمزه در وقت نماز والدین در اختیار او قرار داده شود. (چشایی)
📿 در حین نماز، سجاده به همراه #مهر و #تسبیح و #چادر یا #عبا در اختیار او قرار داده شود. (لامسه)
❤️بعد از نماز والدین با او #دست دهند و او را #نوازش کنند و در #آغوش خود بنشانند و با #دستان_او تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را بگویند. (لامسه)
✅به طور کلی حس کودک به نماز اینگونه باشد که وقتی والدین خود را می بیند که می خواهند نماز بخوانند، احساس کند که الآن #وقت_خوشی اش هست. بنابراین اگر در حین نماز، کودک با والدین بازی کرد، مورد مواخذه قرار نگیرد . رعایت این قبیل موارد #بذر_ایمان را در آنها می کارد...
@tarbiyatesheie