eitaa logo
امور تربیتی و مشاوره
800 دنبال‌کننده
791 عکس
623 ویدیو
54 فایل
♨️ کانال امور تربیتی و پرورشی، که باهدف ارائه مطالب کاربردی و مفید، با نگاه اسلامی و تخصصی در زمینه: تربیتی، پرورشی، آموزشی، فرهنگی، معنوی و مشاوره‌ایی(ازدواج, خانواده, کودک‌‌ونوجوان, روانشناختی, تحصیلی, استعدادیابی و...) 🆔 @S3moshavereh
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 📔 🔻مردی صبح از خواب بیدار شد ، با همسرش صبحانه خورد ، لباسش را پوشید و برای رفتن به ڪار آماده شد . هنگامیڪه میخواست ڪلیدهایش را بردارد ، گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون را دید ..! خارج شد و به همسرش گفت : دلبنـدم ، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور. زن خواست تا ڪلیدها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته: " یادت باشه دوستت دارم " و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید ڪه میان غبار نوشته شده بود: " امشب شام مهمون من " زن از اتاق خارج شد و ڪلید را به همسرش داد ... و به رویش لبخند زد ، انگار خبر میداد ڪه نامه‌اش به او رسیده ! * این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود ، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠🦋💠 ✨﷽✨ 📔 🔻مردی صبح از خواب بیدار شد ، با همسرش صبحانه خورد ، لباسش را پوشید و برای رفتن به ڪار آماده شد . هنگامیڪه میخواست ڪلیدهایش را بردارد ، گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون را دید ..! خارج شد و به همسرش گفت : دلبنـدم ، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور. زن خواست تا ڪلیدها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته: " یادت باشه دوستت دارم " و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید ڪه میان غبار نوشته شده بود: " امشب شام مهمون من " زن از اتاق خارج شد و ڪلید را به همسرش داد ... و به رویش لبخند زد ، انگار خبر میداد ڪه نامه‌اش به او رسیده ! * این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود ، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کانال همسرداری اسلامی 🦋 🆔️ @hamsardari_eslami_ir
📔 🔻مردی صبح از خواب بیدار شد ، با همسرش صبحانه خورد، لباسش را پوشید و برای رفتن به ڪار آماده شد. هنگامیڪه میخواست ڪلیدهایش را بردارد ، گرد و غباری زیاد روی میز و صفحه تلویزیون را دید ..! خارج شد و به همسرش گفت: دلبنـدم، ڪلیدهایم را از روی میز بیاور. زن خواست تا ڪلیدها را بیاورد دید همسرش با انگشتانش وسط غبارهای روی میز نوشته:"یادت باشه دوستت دارم و خواست از اتاق خارج شود صفحه تلویزیون را دید ڪه میان غبار نوشته شده بود: " امشب شام مهمون من " زن از اتاق خارج شد و ڪلید را به همسرش داد... و به رویش لبخند زد، انگار خبر میداد ڪه نامه‌اش به او رسیده ! * این همان همسر عاقلیست ڪه اگر در زندگی مشڪلی هم بود، مشڪل را از ناراحتی و عصبانیت به خوشحالی و لبخند تبدیل می ڪند... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠🦋💠 http://eitaa.com/joinchat/2348941330C48cdaade6b