eitaa logo
طریق عرفان
4.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
833 ویدیو
30 فایل
💐مراحل ومطالب عرفانی به صورت موضوع بندی💐 📚ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی📚 🔴 فهرست مطالب eitaa.com/tareagheerfan/10679 📲 طریق عرفان در دیگر پیام‌رسان ها zil.ink/tareagheerfan2 🟢 مسئول کانال @Sayyed_mahdi1214 🟢 ادمین تبادل @MahdiZolfaghary1371
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰شهید دستغیب شیرازی آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب در سال 1288 شمسی در شیراز در یک خانواده روحانی اهل علم و فضیلت متولد شد پدرش سید محمدتقی هنگام تولد فرزندش در کربلا به سر می‌برد و چون ولادت او مقارن با عاشورا بود نام او را عبدالحسین نهاد. سید عبدالحسین در دوازده‌سالگی پدر خود را از دست داد و در سال 1310جهت ادامه تحصیل علوم دینی راهی نجف شد و از محضر بزرگان کسب فیض کرده و به درجه اجتهاد نائل شد مبارزات سیاسی او از زمان کشف حجاب شروع شد اما اوج مبارزات این شهید بزرگوار علیه رژیم شاه زمانی بود که لوایح شش گانه مطرح شد و جنبش سال چهل و یک که آغاز نهضت امام‌خمینی بود شکل گرفت در پانزده خرداد ایشان بازداشت و به تهران تبعید شد در سال 1343 برای دومین بار دستگیر و به تهران اعزام و زندانی و سپس تبعید شد و پس‌از آزادی ایشان رهبری اهالی فارس را در نهضت امام‌خمینی برعهده داشت در سال 1356 عوامل شاه مدتی ایشان را در منزل خود محصور و تحت نظر داشتند که با عکس‌العمل شدید مردم انقلابی شیراز با رژیم مجبور به عقب‌نشینی شد پس‌از کشتار وحشیانه‌ی رژیم شاه در پنجم رمضان در شیراز حکومت نظامی اعلام شد و آن عالم مجاهد دستگیر و در تهران زندانی شد شهید دستغیب پس‌از پیروزی انقلاب به نمایندگی از مردم فارس در مجلس خبرگان انتخاب شد و همچنین به فرمان امام به سمت امام جمعه شیراز منصوب شد ایشان همچنین ریاست حوزه علمیه فارس را برعهده داشت و بعد از پیروزی انقلاب، مدارس علمیه قوام  هاشمی و آستانه شیراز را که سال‌های طولانی توسط رژیم پهلوی تعدیل شده بود دوباره دایر کرد سرانجام در روز جمعه بیست آذر 1360آیت‌الله سید عبدالحسین دستغیب درحالی‌که عازم نمازجمعه شیراز بود در یکی از کوچه‌ها با انفجار بمب توسط منافقین به شهادت رسید. ✴️ قابل ذکر است شهادت مرحوم شهید دستغیب قبل‌از شهادتشان توسط مرحوم آیت‌الله انصاری همدانی پیش‌بینی‌شده بود حاج‌آقا محمدرضا گرایش پدر محترم دو شهید می‌فرمودند این‌جانب به‌اتفاق شهید آیت‌الله دستغیب و آیت‌الله نجابت در حدود سال 1335 هجری شمسی به همدان خدمت آیت‌الله انصاری رفتیم درحالیکه خدمت آن عارف ربانی نشسته بودیم شهید دستغیب از آیت‌الله انصاری درخواست نمود که او را در رسیدن به مقام فنا یاری کند و در این موضوع هم اصرار فراوان داشت بعد آیت‌الله دستغیب جهت کاری از اتاق بیرون رفت. آیت‌الله انصاری به ما رو کرد و فرمود این سید برای رسیدن به مقام فنا خیلی اصرار می‌کند ولی نمی‌داند که مقام فنای او باعث شهادت و کشته شدنش به‌وسیله‌ی دشمنان اسلام میشود. در جلسه‌ای دیگر صریحاً به خود آیت‌الله دستغیب چنین میگوید شما به مقام فنا می‌رسید ولی بعد از این‌که به دست دشمنان اسلام به شهادت برسی و خبر شهادت آیت‌الله دستغیب از جمله اخباری بود که قبل‌از انقلاب اسلامی ایران بین همه شاگردانش پخش بود جناب حاج‌آقا اسلامیه نقل می‌کردند که من این خبر را از حاج‌آقا مومن شنیدم و وقتی جریان را به آیت‌الله نجابت گفتم ایشان فرمودند من خودم بودم که آیت‌الله انصاری صریحاً خبر از به شهادت رسیدن آیت‌الله دستغیب را دادند. @tareagheerfan
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست خلق را بیدار باید بود از آب چشم من وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد قصه دل می‌نویسد حاجت گفتار نیست بی‌دلان را عیب کردم لاجرم بی‌دل شدم آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست بارها روی از پریشانی به دیوار آورم ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست قادری بر هر چه می‌خواهی مگر آزار من زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی زان که همتایش به زیر گنبد دوار نیست دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست @tareagheerfan
... آیت‌الله نجابت درباره مرحوم آیت‌الله مصاحبه ارزشمندی را انجام داده‌اند که در ادامه متن آن تقدیم حضورتان می‌شود: من با شهید دستغیب از سن پانزده‌سالگی نهایت رفاقت را داشتم روزبه‌روز سبب بُری در او قوی‌تر می‌شد یعنی غنی رفته بود در دلش، می‌فهمید آقایش عزیزترین آقاست. در تمام شیراز ایشان خلوصشان به آقای خمینی از تمام علمای شیراز بیشتربود، ایمان به خمینی نه این‌که نون و آبش داغ شود خلوصش به امام‌خمینی تمام اصل ان را تابع قرارداد بود (نوشته من اطاع الخمینی فقد اطاع الله.) ایشان غنی طبع و غنی نفس و غنی دل بود چند مرتبه فرمود دیگر از پول خوشم نمی‌آید تنها چیزی که دلم را خوش می‌کند حرف خدا و خدمت به مؤمنان است، در اثر اهمیت دادن به ایمان به خدا، شهید آیت‌الله دستغیب از عنفوان جوانی تبعیت از نیکان شهر را سرلوحه زندگی خودشان قرار داده بودند یعنی دائماً ملزم بودند دستورات مرجع دینی خود را فراموش نکنند آن روزها حاج سید علیرضا بزرگ این شهر بود در تقوی و علم لذا مصاحبت ایشان را دائماً وظیفه خودشان می‌دانست آن‌چه از اهل علم متقی در شیراز بود ایشان در خدمتشان حاضر می‌شدند و به‌راستی در تقوا به مرتبه‌ای رسیدند که در سن بیست و دوسالگی کتاب صلوة الخاشعین را نوشتن در اثر این تبعیت و قوی شدن روح تقوا دو چیز در ایشان فوق‌العاده شد یک یقین به خداوند تبارک و تعالی دائماً حاضر و بیناست در این مسئله ایشان بسیار امتیاز داشتند بر معاصران خودشان. یعنی برای یقین هر قدر درجه قائل بشویم خدا ایشان را موفق به آن درج کرده بود این یقین رو به تزاید بود لذا در هر مجلسی که بنده با ایشان تلاقی داشته‌ام صحبت خدا و معرفت ائمه طاهرین بود شاید بنده بتوانم ادعا کنم مجلسی با ایشان نداشتم الا آن‌چه درباره‌ی یقین و خدا و معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام در آن سخن به میان آید ولو در یک روز دو مرتبه با ایشان تلاقی داشتیم در هر دو مرتبه آیه و کلمه و روایتی درباره یقین پیش می‌آورند برای سخن گفتن و برای شدت تذکر ✅ در یقین به خداوند در عصر خودشان و در استان فارس منحصر بودند و آثار این یقین بود که مردم با جان‌ودل ایشان را دوست می‌داشتند آن‌چه ایشان در آن ممتاز بود و بیشتر در آن استوار شده بودند و اهلیت پیدا کرده بودند توکل ایشان به خداوند جلیل و متعال بود یعنی روزبه‌روز ایشان این معنی را کامل‌تر می‌فهمیدند که اسباب بالذات مؤثر نیستند وسایط محترمند. لکن بالذات مؤثر نیستند چند سال اخیر از عمر ایشان این معنی بسیار برای ایشان واضح شده بود معنی لاحول ولا قوت الا بالله و معنی این‌که همه کار دست خداست برای ایشان واضح شده بود لهذا ایشان کارهای خودش را چه دنیوی و چه اخروی به خداوند واگذار کرده بود بهترین وکیل‌ها را خدا می‌دانست بنایشان بر این بود که تمام وضع حیات مادی و معنوی‌شان را در اختیار خداوند بگذارد لهذا در اثر این توکل و اتکالشان به خدا، فرمایشات ایشان تحقیقاً در هر قلب پاکی جایگزین بود بلکه بعضی از قلوب ناپاک را هم پاک می‌کرد. ادامه دارد.... @tareagheerfan
5.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠فکیف اصبر علی فراقک.... دوری ات را چگونه تحمل کنم؟ 🔰 ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق برو. ای خواجه عاقل هنری بهتر از این؟ @tareagheerfan
💠همه کس می‌فهمید ایشان از صمیم قلب حرف می‌زند اهل این مطالب است، اهل‌الله شده لهذا روزبه‌روز محبت اهالی فارس و به‌خصوص مردم شیراز نسبت‌به ایشان رو به ازدیاد بود، ایشان از سن شانزده‌سالگی اغلب اوقات نان جو و روغن زیتون می‌خوردند نان جو خوراک انبیا و اولیا است از زیتون هم که در قرآن تعریف آمده همیشه ایشان نان تنک جو در منزلشان داشتند و ایشان تاآن‌جاکه من اطلاع دارم تا سه یا چهار سال قبل‌از شهادت این عادت را داشتن که مزاجشان خیلی خراب شده بود و نهی کرده بودند ایشان را از نان جو خوردن. برای جوان این‌که نان جو و روغن زیتون بخورد و هفته‌ای یک‌بار هم بیشتر گوشت نخورد خیلی زحمت دارد دائماً ایشان مواظب نفس خود بود که با مؤمنان سرکشی نکند تا چه رسد به علما تا چه رسد به مراجع تقلید، عرض کردم از همان اول با حاج سید علیرضا و بعد با مرحوم میرزا علی‌اکبر ارسنجانی و بعد در نجف اشرف با آقا شیخ محمدکاظم شیرازی و بعد با حاج میرزا علی آقا قاضی رضوان‌الله‌علیهم اجمعین که هم اول عالم نجف اشرف بودند و هم اول خداشناس ارتباط داشتند این‌ها که می‌گویم مربوط به پنجاه سال قبل‌از ایشان و محترمین از مسلمین یعنی با اول علمای مسلمین رفاقت داشتند و تبعیت می‌کردند بنده در حدود چهل سال پیش که می‌خواستم مشرف بشوم نجف اشرف آقای دستغیب فرمودند این دو دینار را بگیر و به حاج میرزا علی آقا قاضی بده دیدم رفاقت ایشان با اول مجتهد و اول خداشناس نجف از ده سال قبل بوده است. ازجهت این‌که ایشان یقین پیدا کرده بودند که اساس مذهب، تبعیت از اولی‌الامر است لهذا پس‌از فرمان حضرت امام‌خمینی که باید مردم بسیج شوند ایشان ارتش و سپاهی و بسیجی را جُند حضرت ولی‌عصر عجل الله تعالی فرجه می‌دانستند. نایب حضرت ولی عصر را هم امام‌خمینی می‌دانست لذا آن معامله‌ای که حضرت خاتم‌الانبیاء علیه السلام با اهل بدر کردن ایشان با تمام بسیج و ارتشی و سپاهی داشت یعنی بنده مطمئن هستم که ایشان فاصله‌ای بین اینان و اصحاب بدر نمی‌دانست اضافه‌ای که دارند این‌که چشمان آقایان در چشم حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه وآله می‌افتد و غم‌ها از دلشان می‌رفتند و این بزرگواران سالی یک‌دفعه هم نمی‌توانند امام را ببینند می‌گفت این‌ها برترند چرا که با آن‌که پهلوی حضرت نیستند فدوی اسلام و معصومند. 💠 آن‌چه من در ذهن دارم از سن سیزده سالگی سر آقای دستغیب در بحار و وسائل‌الشیعه و کافی و وافی و من لا یحضر بود. در منزل ایشان یک اتاق بسیار بزرگ بود پر از کتاب، خانه که می‌آمدند دائماً مطالعه می‌کردند و حافظه بسیار خوبی هم داشتند در علوم صرف و نحو و منطق و غیره بسیار ممتاز بودند قهراً مطالعه کردن، فهمیدن روایات برایشان خیلی آسان بود بنده بعید نمی‌دانم اگر ایشان بیست هزار حدیث از حفظ داشتند @tareagheerfan 
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه تعقیب دست‌جمعی شهید علی‌وردی توسط اوباش 🔹جزئیاتی از نحوه شهادت آرمان علی‌وردی به روایت تعدادی از اغتشاشگرانی که اخیرا توسط اطلاعات سپاه تهران دستگیر شدند. @Farsna
✅ مرحوم آیت‌الله حاج شیخ حسنعلی نجابت شیرازی از عالمان ربانی و متعهد مربی نفوس مستعد و شاگرد معرفتی مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی بود و اگر بگوییم که این عالم ربانی دریچه‌هایی به سوی عالم معنی پیش روی داشت سخن به گزاف نگفته‌ایم در سال 1296 شمسی در شیراز زاده شد تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند و پس‌از آن به فراگیری دروس حوزوی پرداخت و در سن پانزده‌سالگی برای ادامه تحصیل عازم عراق شد در نجف اشرف از محضر مرحوم آیت‌الله حاج شیخ علی‌محمد بروجردی بهره برد و فقه و اصول را نزد آیات عظام حاج سید ابوالحسن اصفهانی سید عبدالهادی شیرازی شیخ علی‌محمد بروجردی و سید ابوالقاسم خویی گذراند و در 28 سالگی به اجتهاد رسید همچنین در اخلاق و معنویات از محضر مرحوم آیت‌الله سید علی آقا قاضی بهره برد دراین‌باره نقل می‌کنند پدرخانم حاج میرزا یحیی هدایت به ایشان میگوید که وقتی در نجف ساکن شدی به دیدار آقای قاضی برو و با ایشان ملاقاتی داشته باش آقای نجابت هم‌ چون احترام خاصی برای پدر خانمش قائل بود وقتی به نجف می‌رود خدمت مرحوم قاضی می‌رسد در هنگام ملاقات، مرحوم قاضی از ایشان سؤال می‌کنند فرزند چه کسی هستی؟ آقای نجابت پاسخ می‌دهد فرزند شما ایشان دوباره سؤال می‌کند و همان جواب را می‌شنود آقای قاضی از آقای نجابت خوشش می‌آید. پس‌از رحلت مرحوم آقای قاضی به سفارش ایشان به ایران آمده و به محضر راه می‌یابد مرحوم آیةالله انصاری عنایت ویژه‌ای به آقای نجابت داشتند و درمورد ایشان فرموده بودند ظرف استعداد شیخ حسنعلی بسیار فراتر از دیگران است چون دریایی است که هر چه  در او بریزی پر نمی‌شود. شیخ حسنعلی اگر بخواهد می‌تواند عالمی را از نور خویش روشن کند او در مسیری قدم گذاشته که به ریسمان ثقلین چنگ خواهد زد مرحوم آیت‌الله نجابت شیرازی پس‌از عمری سلوک معنوی در محضر انوار قدسیه اهل‌بیت علیهم‌السلام در دوم ماه رجب سال 1410 هجری قمری برابر با سال 1368 هجری شمسی رحلت فرمود و در حرم مطهر حضرت احمدبن موسی الکاظم علیه‌السلام در شیراز و در جوار یار دیرین و رفیق سلوکی اش مرحوم آیت‌الله مدفون گردید. چهار روز قبل‌از رحلتش یکی از نزدیکان به ایشان مراجعه می‌کند و می‌گوید دیشب شما را در خواب کنار آقای قاضی دیدم و مرحوم قاضی درحالی‌که جوان شده بود به شما می‌گفت اگر می‌خواهی بیایی، بیا.! ایشان پس‌از استماع این خواب فرموده بودند چهار شب دیگر تعبیرش را به تو می‌گویم شب چهارم بود که خبر آوردند ایشان رحلت فرمودند رحمت الله علیه @tareagheerfan
هدایت شده از بیداری ملت
منزل اجاره ای شهید روح الله عجمیان👆 آن سلبریتی ⁧ ⁩، فراخوان داد و داعشی‌های وطنی پیکر این ⁧ ⁩ کمالشهری را پاره پاره کردند.‌ 🔴به پویش بپیوندید @bidariymelat
🔰حجت‌الاسلام والمسلمین سید عبدالله فاطمی شیرازی عالم ربانی مرحوم آقا سید عبدالله فاطمی شیرازی از مبرزین شاگردان آیت‌الله انصاری و از افراد زحمت کشیده و کارکرده در سلوک عالم معنی بودند البته ایشان شخصیت شناخته‌شده ای نیست و عظمت این شیعه‌ی خالص امیرالمؤمنین بر بسیاری پوشیده است جناب حجت‌الاسلام و المسلمین صفویه قمی نقل می‌کند: من با ایشان مراوده زیادی داشتم و از ایشان خرق عادات زیادی دیده بودم یک روز جناب آقای شرکت به من پیغام دادند که سیدی به منزل ما آمد خوب است به منزل ما بیایی و او را ملاقات کنی من هم به منزل آقای شرکت رفتم دیدم سیدی لاغر و سیاه چهره آن‌جا نشسته که آثار ریاضت و عبادت از چهره او نمودار است در همان برخورد شیفته اخلاق او شدم بعد از ساعتی ایشان فرمود شب برای شام این‌جا بیا با هم باشیم من گفتم شب سه‌تا منبر دارم و طول می‌کشد. ایشان فرمودند اگر تا ساعت دوازده شب هم طول بکشد ما منتظر شما هستیم خلاصه من آن شب منبر سوم را تعطیل کردم تا زودتر خدمت آنان برسم آمدم منزل استحمام کرده و بعد خواستم بروم دیدم همسرم برایم سفره غذا انداخته و اصرار دارد که شام را چون آمادهاست صرف کنم من هم برخلاف میل باطنی شام را در منزل خودم خوردم و بعد اتلاف وقت به منزل آقای شرکت رفتم حدود ساعت ده و نیم بود که آن‌جا رسیدم دیدم سفره غذا را دارن جمع می‌کنن گفتم مگر شما قرار نبود که تا ساعت دوازده منتظر من باشید؟ مرحوم آقا سید عبدالله فاطمی فرمود من دیدم که سفره‌ای انداخته‌ای و مشغول غذایی من هم به آقای شرکت گفتم غذا را بیاور. بعد سید فرمود مگر شامت فلان چیز نبود؟ مگر بعد از غذا یک پرتقال پوست سبز هم نخوردی مگر پشت کرسی غذا نمی‌خوردی؟  و تمام خصوصیات اتاق و غذا خوردن مرا ذکر کرد و بعد مشغول صحبت شدیم گفتم جناب آقای فاطمی فلان فامیل من در بیمارستان بستری است سرانجامش چطور می‌شود؟ دیدم شروع کرد گفت پیرمرد است دو دندان از دندان‌های بالایش شکسته است و تمام خصوصیاتش رو گفت و من تا آن زمان با اینکه شخص مریض از بستگان نزدیک من بود توجه به دنده‌های شکسته‌اش نداشتم فردا که به بیمارستان رفتم و نگاه کردم دیدم دقیقاً دوتا از دندان‌هایش شکسته است بعد آقای فاطمی فرمود او را نور سیادتش تاکنون نگه‌داشت والا تاکنون در جهنم سقوط کرده بود ولی مریضی او خوب می‌شود. آقای صفوی می‌گوید از او هر چه درباره بستگان سوال کردم ایشان از همه با ذکر خصوصیات جواب می‌داد @tareagheerfan
همچنین جناب آقای صفوی نقل می‌کند یک روز آقای فاطمی برایم نقل می‌کرد که جوان کمونیست نزد من آمد و گفت پدرم در حال احتضار است مردم می‌گویند که از شما کارهایی برمی‌آید اگر پدر من برگشت من مسلمان می‌شوم من با آن جوان به سمت منزلش رفتیم و همینکه پشت در رسیدیم دیدم ملائکه قبض روح داخل خانه آمدند به درگاه الهی عرض کردم خدایا من دلم می‌خواهد این جوان مسلمان شود طوری عمر پدر او را طولانی کن دیدم که ملائکه قبض روح رفتند بعد داخل خانه شدم دیدم پدرش را رو به قبله کرده بودند دست او را گرفتم و یک سوره حمد خواندم یک‌دفعه بلند شد و شروع کرد به بوسیدن من و دور من می‌چرخید گفت ملائکه قبض روح آمده بودم من دیدم این آقا پشت در دعا کرد و ملائک رفتن آن جوان مسلمان شد و در حال حاضر کارمند یکی از بیمارستان‌های اصفهان می‌باشد باز یک‌بار دیگر مرحوم آقا سید عبدالله فاطمی نقل می‌کرد شب‌های پنجشنبه در منزل آقای رضوی هندی در کربلا روضه هفتگی بود یک شب که در روضه او نشسته بودم و معمولاً ده الی پانزده نفر شرکت می‌کردند هنگامی‌که روضه‌خوان مشغول روضه بود دیدم که نور قرمز وارد خانه شد بعد نور قرمز رفت و نور سفیدی آمد من نور سفید را می‌شناختم و آن نور امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بود مثل این‌که خورشید وارد خانه شد من دعا کردم خدایا برای آقای رضوی وسیله‌ی خیر بیاور بعد از مجلس یک راجه پول‌دار هندی نزد من آمد و گفت من می‌خواهم ماهی چهارده دینار به مجلس اباعبدالله علیه‌السلام کمک کنم من گفتم پس هفت دینار آن را به آقای رضوی بده بعد آقای رضوی نزد من آمد و گفت آیا امشب در مجلس خبری بود؟ گفتم چطور گفت من نور ضعیفی به‌در و دیوار می‌دیدم یکی از دوستان ایشان حکایت می‌کرد که شب عاشورا از منزل مرحوم آیت‌الله نجابت  به‌اتفاق مرحوم فاطمی عازم منزل بردیم به خیابان که رسیدیم تاکسی را صدا کردیم و سوار شدیم رادیوی تاکسی روشن بود و موسیقی پخش می‌کرد جناب سید عبدالله فاطمی رو به راننده کردند و فرمودند موسیقی را خاموش کند ولی راننده با جسارت زیاد گفت خاموش نمی‌کنم نمی‌خواهید پیاده شوید همین کار را هم کردیم به‌محض پیاده شدن یک ماشین سواری جلوی پایمان توقف کرد و گفت حاج‌آقا بفرمایید هرکجا می‌روید در خدمتتان هستم سوار که شدیم رو به آقای سید عبدالله کرد و گفت حاج‌آقا من شما را در منزل می‌رسانم جلوی منزل چه توقف نمود دست در جیب خود کرد و یک دسته اسکناس بیرون آورد و به مرحوم آقا سید عبدالله داد و گفت من تعرضی است که می‌خواهم این پول را به خدمت یک روحانی سید بدهم آیا شما قبول می‌فرمایید؟ آقا قبول نمودند و پس‌از آن رو به من کرده و فرمودند هر کسی که برای رضای خدا کار کند و قدم بردارد خداوند این‌گونه جواب او را می‌دهد ادامه دارد..... @tareagheerfan
💠 حدیث روز 💠 💎 هشت عملی که مستحق اهانت است 🔸قال رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم : ثَمانِيةٌ اِنْ اُهينُوا فَلا يَلُومُوا اِلاّ اَنْفُسَهُمْ: اَلذّاهِبُ اِلى مائِدَةٍ لَمْ يُدْعَ اِلَيْها، وَ الْمُتأمِّرُ عَلى رَبِّ الْبَيْتِ، وَطالِبُ الْخَيْرِ مِنْ اَعْدائِهِ، وَ طالِبُ الْفَضْلِ مِنَ اللِّئامِ، وَ الدّاخِلُ بَيْنَ اَثْنِيْنِ فى سرٍّ لَمْ يُدْخِلاهُ فيهِ، وَالْمُسْتَخِفُّ بِالسُّلطانِ، وَالجالِسُ فىمَجْلِسٍ لَيْسَ لَهُ بِاَهْلٍ وَالْمُقْبِلُ بِالْحَديثِ عَلى مَنْ لايَسْمَعُ مِنْهُ. 🔹 هشت نفرند كه اگر مورد اهـانت قرار گرفتند، جز خودشان كس ديگرى را سرزنش نكنند: ۱ـ كسى كه به مهمانى و سفره‌اى رود كه دعوت نشده است. ۲ـ مهمانى كه به صاحبخانه دستور دهد. ۳ـ كسى كه از دشمنانش خير و نيكى بطلبد. ۴ـ كسى كه از فرومايگان انتظار فضل و نيكى داشته باشد. ۵ـ كسى كه در يك كار سرّى ميان دو نفر وارد شود كه او را وارد آن راز نكرده‌اند. ۶ـ كسى كه حكومت را سبك بشمارد. ۷ـ كسى كه جايى نشيند كه شايسته آنجا نيست. ۸ـ كسى كه سخن خود را به كسى بگويد كه از او حرف شنوايى ندارد. 📚 من لايحضره الفقيه: جلد ۴، صفحه ۳۵۵ ‌ 🌺کانون فرهنگی هنری مصباح 🌺 🕌مسجد مجازی مارو دنبال کنید https://eitaa.com/kanonemesbah @tareagheerfan