#ترک_نجف
دو عامل، شیخ غلامرضا را ناچار کرد تا حوزه پربار نجف را، پس از پنج سال معرفت آموزی در سال ۱۲۸۵ هـ. ش. ترک کند.
اولین عامل، چشم درد و ضعف و ناتوانی حاج شیخ و اصرار مادر به بازگشت به ایران و دومین عامل، سفر شیخ محمدباقر اصتهباناتی به شیراز بود. حاج شیخ علاوه بر این که از شاگردان خاص او بود، مفتون و مجذوب اخلاق و معرفت و منش وی نیز شده بود و لذا در این سفر، پا به پای استاد، راهی شیراز شد.
ورود به یزد
حاج شیخ، در سال ۱۲۸۶ ش.، در سی سالگی وارد یزد شد و به صلاح دید مادر و بستگانش با دختری از خویشاوندان دور خود که ساکن یزد بود ازدواج کرد. چندی بعد، برای زیارت امام رضاعلیهالسّلام و دیدن پدر و مادر و کسب اجازه از پدر برای مراجعت به عتبات، به مشهد مشرف شد. حاج شیخ هر چه اصرار کرد، پدر راضی نشد از این رو به یزد برگشت و به دلیل تشدید بیماری و تاهل، تا پایان عمر در آنجا اقامت گزید.
عشق به استاد
در همان ایام، که حاج شیخ تازه در یزد ساکن شده بود، خبر شهادت استاد و مرادش، آقا شیخ محمدباقر اصتهباناتی را به او دادند. (شیخ محمدباقر اصتهباناتی، در جریان جنبش مشروطه خواهی مردم و جنگ بین مستبدین و مشروطه خواهان در سال ۱۳۲۷ هـ. ق. (برابر با ۱۷/۱۲/ ۱۲۸۶) در اصتهبانات به شهادت رسید.) از این رو، دل شکسته و پریشان خاطر، با چشمی گریان، پیاده برای شرکت در مراسم ترحیم مراد خود، راهی شیراز شد. هر چه دوستان اصرار کردند که راه طولانی و پرخطر است نپذیرفت و حدود صد فرسنگ ـ هشتاد فرسنگ تا شیراز و بیست فرسنگ تا اصتهبانات ـ را پای پیاده و با تنی بیمار، به عشق یار و مرادش طی کرد.