eitaa logo
طریق عرفان
3.9هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
790 ویدیو
30 فایل
🌺مراحل ومطالب عرفانی به صورت موضوع بندی🌺 📿ای بی خبر بکوش که صاحب خبر شوی📿 ✅ فهرست مطالب eitaa.com/tareagheerfan/10012 📲 طریق عرفان در دیگر پیام‌رسان ها zil.ink/tareagheerfan2 🟠 مسئول کانال @Sayyed_mahdi1214 🟠 ادمین تبادل @MahdiZolfaghary1371
مشاهده در ایتا
دانلود
طریق عرفان
⚡️مگه طی الارض چیه؟اینها برای اینها چیزی نیست، آیت الله قاضی در یک قضیه ای به آیت الله نجابت فرموده
⚡️عرض كرديم كه خداي تبارك و تعالی در سورة مباركه دهر فرمودند هل اتی علی الانسان حين من الدهر لم يكن شيئاً مذكوراً بر اين انسان زمانی گذشت كه چيز قابل ذكری نبود بعد فجعلناه سميعاً بصيراً بعداً ما او را آفريديم و هويت انسانی به او داديم هويتي كه او را از مابقی موجودات متمايز مي‌كند عرض كردم مهمترينش سه ضلع است اولش اختيار است دوم نفس مكتسبه هست و سوم قوه عاقله، انسان به واسطه اين سه صفت با هم، تمايز پيدا مي‌كند از ما بقی موجودات، ممكنه هر كدام اينها به صورت جدا و به نحوی در وجود مابقی موجودات هم باشد لكن جمعش و به صورت خاصش فقط در وجود انسان هست حتی در اجنه هم كه مانند ما مورد خطاب تكليف هستند به اين صورت قرار نداره، بعداً عرض كرديم كه اين نفس مكتسبه يعنی اينكه انسان به واسطه اين هويت انسانيش ميتواند به بی نهايت برسد چون استعدادش بی نهايت است و می تواند از بدی هم به اسفل السافلين برسد، خب هر چه انسان از بي‌نهايت دور بشه (بی نهايتم شايد بشه تصور كرد،) بد ميشه، پس یه اسفل السافلينه یه اعلي عليينه و درجاتش، كه خدای تبارك و تعالی در سوره مباركه فجر ديگه نهايت سير انسان را فرمود كه یا ایتها النفس المطمئنة ارجعي الي ربك راضيةً مرضيةً فادخلي في عبادي و ادخلي جنتی، عبادی جمع عبد نيست جمع عبدی هست، یه موقع خدا به یه بنده ای میگه بنده،یه موقع ميگه بنده من، او را منتسب میکنه به خودش اينو ما ميگيم اضافه تشريفيه، يعنی شرافت دارد كه او را منتسب كرد به خودش، نهايتش هم ميشود جنتی، نه هر بهشتی، جنتی كه آنقدر شرافت دارد كه او را منتسب كرد به ذات خودش، چه بهشتي است اون بهشت، برای ما لا يوصفه، نميشه برای ما وصفش كرد چرا ؟ چون فعلاً ما اهل اون معارف نيستيم اهل اون معانی نيستيم مثل ثواب نماز شب كه خدای تبارك و تعالي در قرآن در ثواب تهجد يعني شب بيداريه كه مي‌فرمايد عسی ان يبعثك ربك مقاماً محموداً اگر اهل تهجد شدی اميد است كه خدای تبارك و تعالي به واسطه اين تهجد به تو مقام محمود بده ثوابشو مشخص نكرده مجمل گذاشته، لذا حضرت فرمود براي هر عمل خيری ثوابش را فرمود به جز تهجد در دل شب، خب اون هم به مراتبشه دیگه، بهشت هم اينجا می فرمايند فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي كی انسان اين سلسله را طی ميكنه؟ وقتی كه برسد به نفس مطمئنه، بعد از نفس مطمئن بشه راضيه مرضيه بعد ميشه عبد، عبد خدا، اون عبدی، بعد وارد مقام جنتی كه اون فادخلي في عبادی و ادخلی جنتی اون جنتی ديگه چيست که حتماً تجليات خاصه ذات خدا بر بندگان خاصشه، راضيه مرضيه نشان می دهد كه انسان اگر بخواهد به اين مقام برسد بايستی تلاش كنه كه اراده خدای تبارك و تعالی را جايگزين اراده خودش كنه، حالا جايگزين كردن تسامح در تعريفه، يعني بايد به اينجا برسد كه ببيند در عالم هستي و در عالم وجود يك وجود اصالی و يك اراده بيشتر نيست در برابر اون اراده نخواد اراده كند اين تجليش در اين می شود كه انسان افعالش را مطابق اراده خدا انجام بده، بحث عمل در سلوك و تهذيب از اينجا شروع ميشه، كه انسان اعمالش را طبق اراده او انجام بدهد خب ما الان قطعاً به مقام راضيه مرضيه به مقام عبوديت،عبودیت محضه نرسيديم لكن به ما دستور دادند كه به واسطه تقوا و عمل صالح كه نشئت ميگيرد از اون قوای درونی كه ايمان هست و صفات پاك، عمل پاكتون كه بهش ميگيم عمل صالح انجام بديد، اين يعني به نحوي اراده خدا را جايگزين اراده خودت كردن، تقوا يعني چه يعني نگه داشتن خدا در دل، تقوی به هيچ وجه معنی ترس از خدا نميده اصلا نمي‌دونم منم كه حالا سواد ندارم شهيد مطهري كه سواد داره میفرماد ديگران فرمودند نميدونيم برا چی تقوا را به معنی ترس از خدا معنی کردند، شايد اين از جهت لازم و ملزوم اومدن اينجور بحث كردن گفتند تقوا يعنی از خدا ترسيدن، خوف از خدا و مقام خوف یه بحث ديگه‌ای داره مقام تقوا بحث ديگه‌ای داره اگر انسان بخواهد كه وجودش مجرای اراده خدا باشد باید اختيار كند فعلاً با تكليف، اونچه که خدا اراده كرده ، براچی بهش ميگن تكليف؟ براي اينكه الان سخته، تكليف يعني انجام دادن عملي همراه با سختی، اینو بهش میگن تكليف، به شما تكليف كردن نماز بخون به شما تكليف كردن روزه بگير خمس بده زكات بده، چشم به شما تكليف كردن فلان گناه را نكن فلان حرفو نزن فلان چيز رو نبينه خب اول تكليفه، سخته، اين تكليف اگر منشأش قواي دروني باشه كه قبلا در موردش صحبت كرديم يعنی انسان از بين گزينه‌هاي مختلفی كه در برابرش هست با اختيارش انتخاب كند آن گزينه‌ای را كه مورد اراده خداست اين كمكم. كم كم نورانيتی در دلش مياره كه موجب تهذيب نفسش میشه، خب گاهي اوقات اين انجام واجبات و ترك محرمات نورانيتي مياره قطعاً، موجب نجات انسان هم ميشه لكن آيا همين كفايت ميكنه؟ نه، 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️عرض كرديم كه خداي تبارك و تعالی در سورة مباركه دهر فرمودند هل اتی علی الانسان حين من الدهر لم يكن
⚡️اگر انسان مقام محمود ميخواد خدای تبارك و تعالی میفرماید عسی ان يبعثك ربك مقاماً محموداً اون چيه كه مقام محمود برای انسان مياره كه راضيه مرضيه ميشه ؟مثلاً يه نمونش كه تو قرآن فرمود همان تهجده، و تهجد در دل شب، كه واجب نيست، استاد ما تو بعضی از مستحبات ميفرمود كه واجب نيست ولی اجازه نداريم ترك كنيم، واجب نيست ولی اجازه ترك هم نداريم، يعني چه؟ یعنی اگر انجام ندهی گناه نكردی ولی اگر ترك كردی بدون كه خودتو بيچاره كردی، مثل نماز شب، آدمی كه اين هفتاد هشتاد سال كمتر بيشتر نميدونم تو اين دنيا بمونه اهل تهجد و نماز شب نباشه اين به معنای حقيقی بدبخته به معنای حقيقی بيچاره است، چيزی نداره، چرا؟ چون اين نماز شب اثر داره، كاری به اثرش اصلا نداره، من ميخوام بگم اين نماز شب نتيجه است نميخوام نتايج نماز شب رو بگم، نماز شب نتيجه يك باطن صاف و زلال نورانی است كه اون باطن صاف و زلال تجلیش میشه نماز شب، تجليش ميشه تقوا، تجليش ميشه ذكر و فكر و توجه و اون مراتب و مراحل، اون اعمال و افعالی كه برای سير و سلوك گفتند، كسی كه نماز شب نمی خواند درسته از آثار نماز شب محروم ميشه ما هميشه همينو ميگيم، میگیم نماز شب بخون اين خاصيت رو داره، ولی كمتر شايد در اين باره صحبت می شود كه نماز شب خودش نتيجه يك باطن خاصه، اونم به مراتبش،یعنی نماز شبم مراتب داره، تهجد در دل شب و نماز شب خوندن فرق ميكنه نماز شب رو بعضی از مراجع میفرمایند اصلاً وقتش از بعد نماز عشا شروع ميشه ميتونی بخونی و بخوابی، صبح براي اذان صبح بلند شی و نماز صبح بخونی، تهجد در دل شب كه مرحوم آقاي قاضی فرموده بودند يعنی شب بيداری مثل كسی كه داره نگهبانی ميده در زمان جنگ داره نگهبانی ميده اين خوابش هم مياد همين يه مقدار میخوابه یه مقدار بيداره چرت ميزنه ،ایشون میفرمود كه سالك الی الله اينجوره در شب جسمش اقتضاء داره استراحت كنه بخوابه يه مقداری چشمش گرم ميشه خوابش ميبره ميپره بالا مثل كسی كه بالای سر يك بيماری نشسته مثل كسی كه منتظر مسافری است كه بياد اين همين‌جوره، كسانی كه حب خدا در دلشونه، اینها مال من و شما نیستا،.. 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️اگر انسان مقام محمود ميخواد خدای تبارك و تعالی میفرماید عسی ان يبعثك ربك مقاماً محموداً اون چيه كه
⚡️شما شايد اينجور باشيد من كه نيستم، اين مال اونه كه انسان به اون مقام برسد، اينكه شما شنيديد يه موقعی مجنون به ليلی گفت كه امشب قراره ما، اونقدر دير كرد و دیر کرد كه نصف شب مثلاً شد و رد شد، بعد آمد و ديد كه مجنون خوابيده چند تا گردو گذاشت بالای سر مجنون و رفت يعني گفت كه تو برو گردو بازی تو بکن تو به عاشقی نيامدی، كذب من زعم انه يحبنی و إذا جنه اللیل نام عنی، فرمود دروغ مي‌گويد كسی كه فكر كرده ما را دوست دارد و وقتي شب همه جا را فرا مي‌گيرد میخوابه، بي‌خيال من ميشه ميخوابه، بعد فرمود آيا هيچ محبی نيست كه دوست داره با محبوبش خلوت كنه؟ چرا در دل شب خوابيد؟ معلوم ميشه كه اون باطن، باطن عاشق نيست اون باطن اون قدر زلال نيست، يه كسی ميگه من مريضم نميتونم نماز شب بخونم، نميتونی تا و راست بشی، نميتونی وضو بگيری? نميتونی تهجد داشته باشی، آقا من سر كارم نميتونم نماز شب بخوانم، خب نماز شب كه اين ركوع و سجوده، ولی تهجد عارفانه و عاشقانه جور ديگه‌ايه، سر كار هم كه باشی ميشه، مريض هم كه باشی ميشه، رو به قبله هم كه باشی ميشه، فرق ميكنه، و الا اگر صرف بيداری شب باشد كه خوب خیلیها شبها بیدارن. دزد هام نصف شب بيدارن خيلی ها بيداران، اون نه، خيلی ها ممكنه نماز شب بخونند،ولی از نماز شبشان اون طَرْفی كه بايد ببندن نمی بندند، كدام تهجد، اون تهجدی كه نتيجه باطن صاف و زلال است يعني هر چقدر باطن انسان زلال شد تهجد در دل شب هم زلال ميشه، اینها متفاوته با هم،بحث عمل در سلوك از اينجا شروع ميشود كه انسان می خواهد اراده خدا را جايگزين اراده خودش كند يعنی دنبال اين هست كه ببينه او چه ميخواهد؟ او چه مي‌گويد از اينجا سلوك عملي كه رتبتا متأخر است بر سلوك باطنی از اينجا شروع میشه، توضيح دادم این رو قبلاً، خب از اينجاست كه انسان دنبال وظيفه‌اش ميگرده الان وظيفة من چيه؟ از اينجاست كه اگر يك مقداری دور شد يك مقداری كم گذاشته شد بيچاره ميشود حتی پيش خودش بيچاره ميشود مثل مرحوم امام كه نقل كردن يك روز خيلی حالشون منقلب بود و گريه و زاری و اشك، گفته بودند چه خبره آقا چطور شد؟ فرمود بود ديشب نماز شبم قضا شد اينجور بی قرار ميشه خب آيا ما هم اینجور بي‌قراريم؟ اون باطن نيست اون نورانيت باطن نیست، اينكه وقتی خدايی نكرده احساس ميكنه در وظيفش در وجودش در محضر باري‌تعالی نكنه خدا نكرده خدايي نكرده نكنه كوتاهی بشه، زن پيغمبر ميگه ديدم پيغمبر نيمه شب سرش را به سجده روی زمين گذاشته اون قدر گريه كرده كه خاك زمين گل شده، چرا يا رسول‌الله؟ عرض ميكنه به خدای تبارك و تعالي الهي لا تکلنی الي نفسی طرفه عين ابداً خدایا حتی يه چشم بهم زدن مرا به خودم وا مگذار، اين يه چشم بهم زدن نشه كه یه موقع من حواسم پرت شه از تو، من جدا بشم این سيم قطع بشه، 🔰 سالك الي‌الله هم و غمش همه‌اش وصاله و وصال در توجهه، و توجه در اين هست كه مراقبه كند و مراقبه در اين هست كه اراده او را در وجود خودش پياده كنه، وصال با توجهه با انسه، انس با توجه با مراقبه با عمل با باتقوا اين بحث علميه عمل، يعنی اگه بخوايم عمل را در سلوك تعريف بكنيم كه چجوری شروع ميشه و چی هست و حقيقتش چيه همينه كه خدمتتون عرض كردم بعداً خوب اين عمل به مراتب عامل متفاوت ميشه يعنی اين نمازی كه من ميخوانم با نمازی كه مثلاً يك عالم عارف ميخونه خيلی متفاوته، چرا؟ چون باطن متفاوته، هرچند اين دو با هم رابطه مستقيم داره، همچنانی كه قبلا خدمتتون عرض كردم پس حواسمون رو جمع كنيم بحث عمل دست كم گرفته نشه، حواسمون رو جمع كنيم كه در اعمال يعنی ترك محرمات انجام واجبات سهل‌انگاری نكنيم اين به منزله اينه كه داريم قطع ميكنيم رابطه را، 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️شما شايد اينجور باشيد من كه نيستم، اين مال اونه كه انسان به اون مقام برسد، اينكه شما شنيديد يه موق
⚡️در مورد این مطلب صحبت كرديم كه سير الي‌الله با ظرفيت و هويتی كه خدا به انسان داده است، منتهی ميشود تا آنجايی كه انسان عبد محض بشود عبد محض كه در قرآن مجيد فادخلی فی عبادی ازش تعبير ميكنه، وارد در جرگه بندگان من بشو، بندگان من شامل چه كسانی است كه افضل اونها سبحان الذي اسري بعبده يعنی وجود مقدس رسول معظم اسلام هست كه شما وارد در جرگه پيروان و محبان آن حضرت قرار ميگيری، شيعه اونها ميشی شيعه يعنی اشعه وجودی آنها، بعد وارد مقام جنت خاص الهی كه تعبير ازش كرده است قرآن مجيد به جنتی، گفتم اين ممکن نمشه مگه اينكه انسان بازگردد به طرف رب خويش ، ارجعي الي ربك، هر كسی كو دور ماند از اصل خويش باز جويد روزگار وصل خويش، انالله و انا اليه راجعون همه از خداييم و به سوی خدا بر ميگرديم، ارجعی الی ربك، خب اين كسانی كه به وادی عرفان بيگانه هستند چجور میخواهند اين را ترجمه كنند؟ چه جور ترجمه كنند؟ ما از خداييم و به سوي خدا باز ميگرديم تفسيرش فقط در وادی عرفان ممكنه، لذا معاندین عرفان اهل بیت علیهم السلام كه فقط ظواهر رو نگاه ميكنند بعضی وقتا اينها را ميان با تكلف ترجمه ميكنند هی ميان دست ميبرند تو متن ومیگن اين تعبيرشايد اين‌گونه بوده شاید اون گونه بوده است . خب چرا خودت رو داری ميكشی؟ چرا ميخوای جونت بالا بياد ولی معارف را قبول نكنی؟ چرا نميذاری خودت و مردم يه مقداری از اينكه هستند بالاتر برن؟ بالاتر رو ببينن؟ معاندین عرفان اهل بیت علیهم السلام كه ميگم كسانی كه تفكر شبه اخباری دارن با علوم عقلي و عرفانی مخالفن. بازگرد به سوی پروردگارت انالله و انا اليه راجعون، اينا چجوری ميخواين ترجمه كنيد؟ چجوری ميخواين تفسير كنيد؟ چجوری ميخوايد بفهميد؟نميشه، اگه از عرفان جدا شد نمیشه اينها را فهميد .دين را نميشه فهميد، و اين ادعا نيستا،واقعاً موندن، كه حالا شما بيا و بگو من وحدت وجود را قبول ندارم . ما كه نميدونيم وحدت وجود مثلاً يعني چه،. يه بحث عرفانیه ولی اونها میاند مطلقاً عرفان اهل بیت علیهم السلام را نفی ميكنند . يه حرفايي ميزنن و ميرن ميگردند تو كتاب ها آن فلان عارف صوفی یه حرفی زد، اون رو برمیدارن میارن و فلان صوفی سنی بود و اينو من باب شهوت گفته و... اصلاً معلوم نيست چی گفت كی گفت كجا گفته، ميان میگن بببین عرفا اينا رو گفتن.کلمات را تقطیع میکنن.از باب میل خودش تفسیر میکنن و ... 🔰خوب عرفايی كه ساليان سال جلوي چشم شما بودند مثل علامه طهرانی رحمه الله مثل آیت الله بهجت رحمه الله و ديگران، شما چی از اينها شنيدید؟ از اينا كه داريد ميگيد، كجا آقای قاضي از اينا ازش صادر شده؟ از اين حرفا ،اينها يعنی محروم كردن خودتون و جامعه از معارف حقه الهيه، مثلا اگه کسی از ذکر الهی حال پیدا کرد میگن اينها خلافه و... ولی مثلا تو عزاداری ها ميگن لخت شو و شمشير را بزن تو سرت تا خونريزی كنه، اسم امام حسين رو هم سبك بگو و.... میگن نه اینها تو دستگاه امام حسين علیه السلامه نميشه دخالت کرد اصلاً .ولی اگه يه تعدادی دور هم جمع شدن و ذکر خدا گفتن اینها صوفین اينا کافرن،شما كافريد نه اونا، اصن نميدونم چرا با مجلس ذكر خدا مخالفند؟ شما تا حالا دیدید مثلاً يك هيئت ذكر خدا زده باشند بگند آقا اين هيئت مثلاً ميخوايم بريم ذكر خدا بگیم، اتفاقا اونا که ياالله ياالله بيشتر ميگن ياحسين ياحسين هم بيشتر ميگن. شما الان ببين اگر اين باب معارف و توحيد در جامعه باز بشه خود شما خود شما يه جور ديگه دين دار ميشيد يه جور ديگه دين را ازش لذت مي‌بريد سردرگم در دين نميشيد سرخورده از دين نميشيد دينی كه عرفان درش هست هر روز تازه ميشه هر روز نو ميشه، مرگش با مرگ ديگران فرق ميكنه زندگيش با زندگی ديگران فرق ميكنه. 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️در مورد این مطلب صحبت كرديم كه سير الي‌الله با ظرفيت و هويتی كه خدا به انسان داده است، منتهی ميشود
⚡️عرض كرديم كه انسان از كَتمْ عَدَم حركت مي‌كند تا به هويت انسانی ميرسد و با آن هويت انسانی كه خاصيتش رسيدن انسان به مقام بی انتهاست حركت ميكند تا وارد در مقام عبوديت محض فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ميشود، نكته‌ای كه خدمت تون ميخوام عرض كنم و جلسات قبل هم اشاره‌ای كردم اين هست كه ما وقتی ميگيم میخوایم از عدم حركت كنيم تا به كمال انسانيت برسيم اين كمال انسانيت چيست؟ آيا حد يقف دارد يا نه؟ در مورد مقام اول عالم امکان كه مخصوص وجود مقدس نبي مكرم اسلام هست در قرآن مجيد ميفرمايد كه آن‌قدر مقام قرب پيدا كرد كه دنا فتدلی فكان قاب قوسين او ادنی دنوا واقترابا میگه پيغمبر مقامش اون قدر رفت بالا كه به اندازه دو كمان يا كمتر از اون ديگه فاصله با مقام ربوبيت نداشت اين مقام ربوبيتی كه مخصوص خداست تو روايات مختلف فرمودند كه نزلونا عن الربوبیه و قولوا فينا ما شئتم ما را از مقام عبوديت بياريد پايين و تحت ربوبيت ديگه هر چی ميخواین در مورد مقام ما بگيد غلو نيست، فرمود نميرسيد، و قوله فينا ما شئتم هرچه می خواهيد در شان ما بگيد تحت ربوبيت، خب اين مقام دنوا واقترابا قابقوسين او ادنی چه مقامیه؟ ما ميگيم ديگه اکمل الناس رسول معظم اسلام و اهل بيت عليهم‌السلام هستند كه ديگه مقام نمونده كه اينها طی نكرده باشند ولی وقتی بحث روايات رو نگاه ميكنيم ميبينيم مثل اينكه نه بازهم اينها صعود بكنن مثل رواياتی كه در باب صلوات وارد شده كه فرمود صلواتی كه شما بر پيغمبر مي‌فرستيد براي شما ثواب داره برا او درجه يه زماني خدمت مرحوم آيت‌الله ناصري ره بوديم فرمودند كه بعضيا اومدن اين روايات رو توجيه كردن به معناي ديگه‌ای ولی مثلاً اومدن گفتن كه مقامي نمونده كه پيغمبر طي نكرده باشه ديگه هر چه هست مال اونه كه صلوات ميفرسته و اينكه به او درجه ميده يعني به احترام او به شما درجه میدهد ثواب ميده آيت‌الله ناصري مي‌فرمود خوب خلاف روايته اشتباه اين، روايت فرمود شما صلوات ميفرستيد برای شما ثواب داره براي او درجه‌داره معنيش چيه معنيش اينه كه پيغمبر هم ميره بالاتر بعد میفرمود كه چون خدا واجب الوجود و بي‌نهايته پيغمبر هر چي هم بره بالا مخلوقه، مخلوق هر چقدر هم ترقی پيدا كنه خالق نميشود، ممكن الوجود هرچه بره بالا واجب‌الوجود نميشود، لذا مقامات اهل بيت بی انتهاست چرا چون خدای تبارك و تعالي بی انتهاست كسی به انتهای مقام خدا نمیرسه و اهل بیت دنبال اون مقام دارن ميرن جلو، و اون مقام چون بی انتهاست پس اهل بيتم بی انتها ميتونن برن بالا، و خب ايشون میفرمود روایت رو اينجور ترجمه كنيم هم با روایت جور درمياد هم با مباحث عقلي جور درمياد، ولی اينكه در قرآن مجيد فرموده دنا فتدلي فكان قاب قوسين أو ادني پيغمبر اين‌قدر مقامش نزديك شد و نزديك رفت و قرب پيدا كرد كه به اندازه دو كمان يا كمتر به خدا ديگه فاصله بيشتر نداشت معنیش چيه؟ خب کمان كه مثلا يك متره، يعنی پيغمبر دو متر ديگه با خدا فاصله داشت اصلا این خنده داره كه خدا را مكان براش معلوم كنيم، معنيش اين نيست، يعنی پيغمبر اون قدر نزديك شد و اين رو بدونيد در نزديك شدن خودش همچنان اين نزديك شدن ادامه دارد و اونی كه پيغمبر نميتونه نزديكش بشه اين نيست كه پيغمبر نميخواهد نزديك اون مقام بشود (خوب گوش بديد) مقاميه كه نميشه نزديكش بشه، يعنی ظرفيت وجودی رسول معظم اسلام كه افضل مخلوقاته، او را نداره، اون چه ظرفيتيه؟ ظرفيت واجبه، ظرفيت خدا بودنه ظرفيت ربوبيته، ببین پيغمبر هر چقدر هم بره بالا و بالا رفتنش هنوز ادامه داره سير امكانی داره، از عبادت نی توان الله شد ميتوان موسي كليم‌الله شد، پيغمبر هر چقدر هم بره بالا خدا نميشه، لذا اين تنقيص پيغمبر نيست كه پيغمبر نزديك شد ولی نرسيد، به كجا نزديك شد و نرسيد؟ مگه مقام واجب اكتسابيه، واجب‌الوجود واحده اصلاً نميشه تصور كرد كه غير يكي باشه، خب حالا اين مقام كمالي كه پيغمبر نهايتش را واجد است و او نهايت هم بی انتهاست اون چه مقاميه؟ بهش میگن مقام دنوا واقترابا مقام قرب بهش ميگن، به من و شما گفتن شما سير كنيد تا به مقام قرب خدا برسيد قرب يعني چي؟ يعنی لقا، قرب يعنی نزديك شدن،یعنی لقاء خدا رو پيدا كنيم لقاء خدارو پيدا كردن يعني چه؟ يعنی خدا را ديدن، بعد اومدن گفتن كه با چشم سر كه نميشه خدا را ديد باید با چشم دل ديد حالا سؤال اينه و فرض كه تو روايت هم اومده باشه كه دل‌ها او را مي‌بيند با چشم سر نمي‌شود او را ديد اين ديدن يعنی چه؟ اين ديدن خدا يعنی چه؟ با چشم دل خدا را ديدن يعنی چه؟ قرب يعنی چه؟ خيلی از آقايون علما اومدن به دست و پا افتادن براي اينكه مباني عرفان را قبول نداشتند ميگن لقاء خدا یعنی لقاء ثواب خدا لقاء اسماء خدا يعنی اهل بيت رو دیدن، ملائكه و روز قيامت و حساب و كتاب و.... 🪴ادامه دارد.. از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️عرض كرديم كه انسان از كَتمْ عَدَم حركت مي‌كند تا به هويت انسانی ميرسد و با آن هويت انسانی كه خاصيت
⚡️من نميدونم اين را چجور ميخوان پای اين رواياتی بذارن كه لقاء خدا را ممكن دانسته و آيات قرآن من كان يرجوا لقا الله هر كسي كه لقاء خدا را ميخواد، هر كسی ملاقات خدا ميخواد، قل إنما أنا بشر مثلكم يوحي إلي أنما إلهكم إله واحد فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملاً صالحاً و لا يشرك بعبادة ربه احداً آيه آخر سوره مباركه كهف، اين مثلاً اين لقاء خدارو چجور میخواند بدون اينكه از جيب خودشون چيزی روش بگذارن تفسير كنند؟ اصلاً تفسير نه، ترجمه كنند، الی ربها ناظرة را چجوری؟ كه روز قيامت كسانی كه اهل بهشتند به سوی او نظر مي‌كنند، الشهيد ينظر بوجه‌الله را چجور ميخوان ترجمه كنند، اين همه روايات لقاء را قرب را چه جور ميخوان ترجمه كنند؟ وقتی كه مبانی عرفانی را قبول ندارند، ميان يك مشت حرف نسنجیده میزنند، چرا ؟چون نميخوان قبول كنند، حالا منم از شما سؤال ميكنم لقاء خدا يعني چه قرب خدا يعني چه میدونيد يعنی چی؟ کسی لقاء خدا، ملاقات خدا بره، شما ميگيد نميشه ديد، با چشم سر كه قطعاً نميشه ببيني چون جسم كه نیست با چشم سر او آنجا باشه شما اينجا باشه و ببيني و اگر جسم باشه اونجا باشه پس اینجا نیست، خدا كه نميشه جسم باشه محدود بشه محتاج بشه ممكن الوجود میشه، پس اين كه ميگن خدا را ببينيد يا انالله و انا اليه راجعون، به سوی او بر ميگردين، ارجعي الي ربك، من كان يرجوا لقاءالله، إلي ربها ناظرة، اينارو آقايون، شما عزيزان ديگه اين مطلب مخ دينه ديگه شما از نماز اینو ميخوايد از روزه اينو از عبادت اینو میخواید از بندگي اینو میخواید اين لقاء يعني چه اين قرب يعنی چه؟ هرچه كتاب اينها نوشتن دست و پا زدن ته حرفشون اينه كه انسان خدا را ملاقات كند در ثوابش و در عقابش، اصلا این جور در نمياد، تنها كسانی كه تونستن اين آيات را بدون اينكه از جيبشون چيزی روش بگذارند علمايی بود كه اهل عرفان بودن اونا تونستن درست اين مباحث را ترجمه كنند اين مباحث را درست باز كنن گفتند لقاء خدا كي گفته ممكن نيست ملاقات خدا رو كي گفته ممكن نيست منتها شما چرا ملاقات رو فقط با چشم، تفسير ميكني اون كه فرمود با دل خدا رو ميشه ديد حالا سؤال يعني چه با دل مي‌شه خدا را ديد، چون اگه مي‌دونيد يه جوابي براش دارين بگين با دل خدا را ديدن يعني چه؟... 🪴ادامه دارد..... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️من نميدونم اين را چجور ميخوان پای اين رواياتی بذارن كه لقاء خدا را ممكن دانسته و آيات قرآن من كان
⚡️پس ما نماز بخونيم روزه ميگيريم عبادت بكنيم همه اينها گفتند بهشت نه، جهنم نه، فقط او را اهل عبادت يافتن و برای قربش باشه، شما نماز میخونی میگی قربة إلی الله روزه ميگيری میگی قربة إلي الله، پس این قرب يعني چه؟ اين لقاء يعنی چه؟ اين كه با چشم دل او را ببين يعنی چه؟ با چشم دل خدا رو ببينیم یعنی چه؟ نميدونيم، آقا نميدونين ديگه؟ خوب درسته،پس چرا مثلا مياين به مرحوم میرزاجواد آقا ملكی تبريزی يا آقای قاضی يا اينها كه گفتند ما ميدونيم يعنی چه، چرا نميذاری بگن؟ خب يعنی ما اصلاً دعا میخونيم برای قرب، برای لقاء، خب قرب و لقائی كه عین عبوديته، اصلاً حلقه مفقوده كه نه اصل دين و مخ دين همينه كه گم شده، تو نمازش همینجوره، آيا آقايونی كه امشب چند ميليون نفر نماز خوندن و گفتن قربة إلی الله نماز ميخونيم مگه نگفتيد قربة الي الله، قربه الی الله رو بگين يعني چه؟ گفتی قربة إلی الله نماز میخونیم یعنی چه؟ میخوایم به خدا نزديك بشیم، چجوری میخوای نزديك بشی؟ مگه خدا اون‌طرف ایستاده تو میخوای بری بهش نزديك بشی؟ اينه که اصلاً افراد نمیدونند چرا از دين لذت نمی برند، چرا طرف دین نميرن،آقا من برای امام حسين ميخوام نذری بدم به امام حسين نزديك بشم، خب برو بچسب به ضريح تا بهش نزديك بشی، اگر مقصود اينه، آيا نزديك شدن از نوع رفاقت و خويشاونديه كه بگيم به هم میخواهيم نزديك بشيم؟ اون لقاء و قرب را كه نهايت دينه كه بهشتی كه قراره اونجا بريم بهشت لقا است بهشت قربه، عرض بنده حالا اين را صرفاً الان نميخوام جواب بدم جوابش رو ميگم چيه ان‌شاءالله فرصت شد، ولي ادامه عرايض قبلمون هست، ببين اگر اين را اين مطلب را و اين مطالب اين‌چنيني را اگر مثلاً شما اومديد مفاهيمي كه مرحوم ميرزا جواد آقا در لقاءالله آورده كه ابتدايي‌ترين مطالب سير و سلوك الي‌اللهه، عرفانه، اگه شما اومدين ابتدايي‌ترين مطالب را كه البته اولش اومده تفصيل لقاءالله هم گفته، به اندازه ساده هم گفته تقريباً ، اگه اومدين این رو از دین گرفتی از دعای كميل چی ميمونه؟ از نماز شب چی ميمونه؟ يعني اين انتهای دين انتهای سير و سلوك يعنی چه؟ اون كمال يعني چه كه قراره برسيم؟ خب خدای تبارك و تعالی شكی درش نيست كه اين عين كماله و ما ناقصیم، او عين افاضه است و ما محتاجيم او عين حقيقت و ما عين توهميم، هيچ چيزي از خودمون نداريم كه بخوايم بگيم ما اين را به كمال برسانيم، يعنی یه موجودی كه سرتاپا نقصه، سرتاپا نقص هم اشتباهه، عين نقصه، همچناني كه شما نميتونی بگي خدا كامل‌ترين موجوده، خدا بالاتر از اينه، عين كماله، خدا كمال محض است جمال محض است، ببين گاهی وقتا ما به خدا ميگيم عالم، تسامحا ميگيم عالم، اگر علم ذات شو بخوای بگی تسامحا داریم میگیم، بلكه خدا عين علمه خدا عين قدرته، يك كسی نبوده كه ذاتی باشه، بعد یه علمي بياد بر او بار بشه که جزء پذير بشه كه، اون وجود اصالی مال اوست اين وجود ظلی و اعتباري كه محرم و صفر مفصل در موردش صحبت كرديم مال ماست، اگر كمال هست فقط اوست، فقط اوست كه كماله، پيغمبر اسلام هم كمالی نداره در برابر او اهل بيتش هم همينجور ديگه چه برسه به ماها كه ديگه_ آنجا كه عقاب پر بريزد از پشه لاغري چه خیزد_ او كه پيغمبر خداست و اشرف مخلوقات ميفرمايد الفقر فخري نداری فخر منه افتخار منه دیگه ما كه ريزه خور خوان او هم نيستيم، خب پس وقتی ما گفتيم خدا عين كمال ما عين نقصيیم پس ما چيزي در خودمون نداريم كه بتوانيم او را پرورش بدهيم بگيم اين كمال است ،مثلا شما علمت عين جهله، قدرتت عين ضعفه، نميتونی بگی من قدرتم رو پرورش بدم خيلی قوی بشم، بعد يك كمالی پيدا كنه من علمم را پرورش بدهم بعد خیلی عالم بشم و كمالی پيدا كنم،نه، ما نيستان هست نما هستيم، علم ما عين جهله قدرت ما عین ضعفه نميتونی ضعفت رو پرورش بدی بعد بگی من خيلی قوی شدم اگه کمالی در عالم هستی هست فقط يكيه جزء پذير هم نيست علمش عين قدرتش قدرتش عين حياتش حياتش عين علمش اين سه تا صفتی كه رؤوس صفات خداست علم حيات و قدرت عين همه، و اصالی و حقيقي هم هست پس او كمال مطلقه ما كه نداريم كی ميتونه بگه من علم دارم؟؟ 🪴ادامه دارد...‌ از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️پس ما نماز بخونيم روزه ميگيريم عبادت بكنيم همه اينها گفتند بهشت نه، جهنم نه، فقط او را اهل عبادت ي
⚡️تو علم نداری یه چيزی بهت دادن، خدای متعال تو قرآن فرمود كه خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد لا تعلمون شيئاً در حالی كه هيچی نميدونستيد ما شما رو سميع بصير قرارداديم، یعنی چه سميع بصير قرار داديم؟ يعني از قدرت سمع و بصر كه مظهريت جسمی علم است حالا بگيد آلت كسب علم است ما اينها را به شما داديم، اينها تجلی علم خدا شد، حالا، اين حرفا كه زدم بايد اينجا رو گوش كنید، وقتی ميگيم انسان بايستی كسب كمال كند خوب عين كمال كه خداست و ما نقصیم،یعنی چه كسب كمال كنید؟ يعنی كسب خدا كند، اينو تسامح عرض میکنم، اين حرفم به هزار و يك دليل ايراد داره ولی ديگه حالا تسامح در كلامه، وقتي به شما گفتن بايد دنبال كمال بگرديد كمالات رو در وجود خودتان ايجاد كنيد باید نماز بخونيد عبادت كنيد بندگي كنيد تا به كمال برسيد و اون كمال عين عبوديته ( نه اون بندگی كه انسان باهاش دنبال كمال بگرده دنبال مزد بگرده، بعضيا دنبال كمالات ميگردند اين خودش نقصه، اين خودش عيبه، اگر كسی به حقيقت عبوديت رسيد به معنی كمال رسيده يعنی حتی برای عبادتش دنبال مزدی كه همون كمالات باشه نگرده درواقع يعني انسان بايد به يه جايي برسد كه حالا در وهله اول خودشو برای او بخواهد نه او را برای خودش،شما الان هيچكدوم نمي‌تونيد اينو تصور كنيد، ما نمي‌تونيم هيچكدوممون اينو تصور كنيم ،چرا؟ چون ما بخواهيم و نخواهيم مثلاً ميگن خدا را عبادت كن نه برای بهشت، نه از ترس جهنم، میگیم پس چی؟ برا خود خدا، ميگه خدايا من فقط تو را عبادت ميكنم برا خودت، بعد نگاه ميكنی ته دلت كه نگاه كنی ميبينی ميگی خدايا تو رو هم كه برای خودت عبادت ميكنم ميخوام به كمالات برسه يعني بازم برای کی شد؟ برا خودت شد، اين رو آقاي قاضي اعلی الله مقامه شريف فرموده است كه اين يه راهی داره كه اون راه مال الان نيست مال آخر سلوكه ايشون میفرماد، كه خود باريتعالي هست موهوم بنده‌اش را می سوزاند، ديگه هستی نمي‌بيند كه بخواد چيزي برا خودش بخواهد يا نخواهد، اون ديگه مال عرفا معموليش هم نيست ، اينا ديگه مال امثال مرحوم آيت‌الله عظمي است علي آقا قاضي و مرحوم آيت‌الله‌العظمي حاج ملا حسينقلي همداني و مال امثال سيد بحرالعلوم و ابن فهد حلي و مال اينهاست یعنی حتی تو اصحاب ائمه یا پيغمبر هم افرادي كه به اين مقام رسيده باشن خيلي كمن خيلي كمن، در طول تاريخ هم افراد خيلي كمي تونستند به اين مقام احراق بهش ميگن به اکه هستشون ديگه بره كنار ديگه خودی نباشه كه بخواد به كمال برسه يا نرسه ) اين مطلب بماند، پس وقتي به ما ميگن شما باید به كمالات برسيد يعنی چه؟ يعنی اون كمال مطلق را در وجود خودت ايجاد كنی، كمال مطلق را در وجود خودت ايجاد كردن يعنی چه؟ يعنی از خودت، خودتو صيقلي بده، نيست بكن نيست بكن تا آيينه مصفايي بشود كه جمال او در اين آينه بتابد 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
❓لطفا و حتما با توجه مقدّمه 👉 مطالعه شود ... ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ فهرست مطالب کانال 👉 ، شامل : 🔸۴۰ قدم مورد بررسی سیروسلوک از منظر عرفای الهی 🔹معرّفی و زندگینامه عرفاء برجسته رضوان اللّه علیهم 🔸اعمال و آداب و دستورات شرعیّه ی ماه های قمری طبق روایات و دستورات ائمّه اطهار علیهم السّلام و اولیای الهی ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ سلسله مباحث ذکر 👉 شامل : 🔹عوامل غفلت 🔸وادی یقظه 🔸نقش ذکر 🔹موانع ذکر 🔹عشق خدا 🔸آثار ذکر ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ سلسله مباحث گناه شناسی 👉 شامل : 🔹گناه از منظر قرآن 🔸بزرگترین گناهان 🔹اثرات گناه 🔸عوامل گناه و ... ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ مطالعه کتاب غم عشق 👉 گامهای نخستین در سیروسلوک تألیف مرحوم عالم ربّانی حضرت استاد عبدالقائم شوشتری رضوان اللّه تعالی علیه ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅‌ مطالعه کتاب عارف ترین‌ مهندّس قرن 👉 زندگینامه عارف باللّه مهندس سیّدجلال تناوش ، داماد حضرت آیت الله محمّدجواد انصاری همدانی رضوان اللّه تعالی علیهما ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ مطالعه کتاب شریف لقاءاللّه 👉 تألیف شیخ مناجاتیان حضرت آیت اللّه میرزا جوادآقا ملکی تبریزی رضوان اللّه تعالی علیه ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅بحث روز کانال را با دنبال نمائید ✅ مارا در دیگر پیام‌رسان ها دنبال کنید ... :: eitaa.com/tareagheerfan/8275 eitaa.com/tareagheerfan/8275 ایتا | اینستاگرام | روبیکا | تلگرام | آپارات @Tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️تو علم نداری یه چيزی بهت دادن، خدای متعال تو قرآن فرمود كه خدا شما را از شكم مادرانتان بيرون آورد
⚡️اين ميشه قرب این یعنی نزديك شدن، يعني چه نزديك شدن؟ يعنی از خود دور شی، يعنی چه از خودم دور شم؟ نابود بشی، به او نزديك بشی، يعنی چه؟ يعنی صفات او جايگزين صفات خودت بشه، تخلقوا باخلاق الله،تخلقوا باخلاق الله يعنی همين، اينكه انسان صفات نفسانی را رها كنه و صفات او را در وجود خودش تجلی بدهد،بشه اينكه حضرت امام صادق عليه السلام فرمود و الله نحن اسماءالحسني به خدا قسم ما اسماء خدا هستيم، اسماءالحسنی خدا ما هستيم، خب اسم خدا، مگه خدا اسمش از حقيقتش جداست؟ يعنی ما بهتر از تمام موجودات آيينه ای شديم كه جمال او در وجود ما بتابد، اين يعني قرب، يعنی اينجوری قرب پيدا كردن، اين رو ميگن لقاء، او را در خود بيابی، او را در خود ببينی، اينكه فرمودند مهم‌ترين راه براي رسيدن به خدا و نزديك‌ترين راه برای رسيدن به خدا معرفت النفسه و بعداً هم راهش را گفتند راه حب و بغضه، بعد اين حب و بغض را گفتند كه فعل انسان مدارش بشود حب و بغضی كه الحب فی الله و البغض في الله كه حالا ان‌شاءالله بعدا در موردش صحبت میکنیم،پس اين قرب و لقاء يعني چه؟ يعني او را در وجود خودت بیابی، اين میشه لقاء، او را در وجود خودت ببينی، ديدن چجور؟ شما الان خودتون رو ميبينيد یا نميبينيد، ببين شما الان به خودتون علم داريد يا نه، الان خودتون رو ميبينيد يا نه؟ جسمتون را نه ها، هيچ كسی بيشتر از شما نميتونه خودشو ببينه، الانسان علی نفسه بصيره، آدم نسبت به خودش بصيرتر از همه عالمه، حالا به غير خدا و... شما نسبت به خودتون نزديك‌تر از همه به خود شما كیه؟ شمایید، ميگم غير خدا كه اقرب اليه من حبل الوريد و يحول بين المرء و قلبه، غير او، شما به خودتون نزديك‌تر از همه ايد، اگه از اين نوع يافتن خدا را در وجود خودتون بيابيد صفات او را اسما او را در وجود خودتون بيابيد اين میشه يافتن خدا،این میشه لقاء خدا، میشه قرب خدا 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
عزیزانی که تمایل دارند از اول این بحث را مطالعه نمایند میتوانند را در کانال دنبال نمایند🌹 eitaa.com/tareagheerfan/9894 👈👈 ایتا rubika.ir/tareagheerfan/JEAABCIIIBGEBJE 👈👈 روبیکا
طریق عرفان
⚡️اين ميشه قرب این یعنی نزديك شدن، يعني چه نزديك شدن؟ يعنی از خود دور شی، يعنی چه از خودم دور شم؟ نا
⚡️عرض کردیم که خدای متعال یک هویت خاصه ای به انسان داد که تشخص انسان به این خصوصیات اوست که سه تا از مهمترینش این بود که انسان دارای اختیار است ودوم اینکه قوه عاقله دارد و سوم اینکه خدا به انسان نفسی عنایت کرده که قدرت اکتساب دارد، شما به این قدرت اکتساب میتوانید استعداد بی نهایت بگید یا بگید قدرت تغییر، و از او خواسته است که عبد او بشود، و عبد شدن ثمره اش قرب خدا و لقاء خدا است ، این لقا و قرب را در موردش یک مقداری صحبت کردیم. باز یک اشاره ای بکنم، عرض کردیم که انسان بهش میگن باید قرب خدا پیدا کنی. شما این اعمالی که انجام میدی میگی قربة الی الله، یا میگن باید لقاء خدا پیدا کنی، من کان یرجو لقاء ربه.... (آیه اخر سوره کهف)،خب این قرب و لقاء یعنی چه؟ اینکه همه دین ما جمع شده که ما به لقا برسیم. این مفهومش چیه؟ مفهوم قرب چیه؟این یک مفهوم این همانی با عبد شدن دارد ، یعنی انسان یک تشخصی برای خودش قائل بشه، که تا این تشخص را برا خودش داره نمیتونه به لقا برسه. چون او عین کمال و ما عین نقصیم، وقتی گفتن طلب کمال کنید یعنی طلب او کنید، صفات ما همش صفات نقصه، علم ما همش جهله، ببینید این اشتباه تو ذهنتون نباشه ها، که بگید من عالمم خدا هم عالمه منتها علم خدا بیشتر از منه، من قدرت دارم خدا هم قدرت داره ولی قدرت خدا بیشتر از منه، ایراد کار همینه، ما علم و قدرت خودمون رو با خدا نمیتونیم مقایسه کنیم، یه زمانی در یک جلسه ای بود که حاج اقای شوشتری در منبر این روایت را فرمودند، ظاهرا از امام سجاد علیه السلامه که فرمود مورچه رو هم اگه ازش بپرسی خدا چجوریه میگه عین منه منتها یکم شاخکاش قوی تره پنجه هاش قویتره، به مورچه هم که بگی خدا چجوریه، اون هم خدا رو مثل خودش تصور میکنه، الان من و شما اگه بگیم خدا، یه تصوری میاد تو ذهنمون خب نباید بیاد این اشتباهه، دومین اشتباهمون تشبیهه، وقتی فرمود لیس له حد محدود و لا نعت موجود، اولش که فرمود لا تدرکه الاوهام، اصلا نمیتونید در تصورتون بیاریدش،،اگه بگیم خدا چیه؟میگیم خدا چیه دیگه یعنی چه؟ خدا چیستی ندارد که بخوای براش مشخصات و حد و حدود معلوم کنی، بعد وجود عارض شده باشه بر ماهیتش، خب این جز بردار میشه، اینها یه بحثای فلسفیه که ما کارش نداریم... 🪴ادامه دارد.... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️عرض کردیم که خدای متعال یک هویت خاصه ای به انسان داد که تشخص انسان به این خصوصیات اوست که سه تا از
⚡️لکن حرف سر اینه، وقتی به ما میگن خدا،ایراد اولمون اینه که میخوایم یه تصوری از خدا در ذهن ما بیاد، خب این نمیشه،اگه اومد تو ذهنت این ساخته فهم توعه، مصنوع تو میشه، این دیگه ممکن الوجوده واجب الوجود نیست. دو،وقتی که میخوایم خدا را بشناسیم بعد از تصور او، تشبیه میاد تو ذهنمون،میگیم علم خدا،از علم خدا چیزی بیشتر از علم خودتون متوجه نمیشی، از مفهوم قدرت خدا، چیزی بیشتر ازمفهوم قدرت خودتون متوجه نمیشید، میگیم خب خدا قدرت داره، قدرت یعنی چه؟یعنی زور؟ میگیم خدا بیشتر داره، علم چیه؟ دانستنه، خدا علم داره ولی بیشتر داره، حضرت میفرماید این چنین نیست، شما حق نداری علم و قدرت خودت را با علم و قدرت او مقایسه کنی، اصلا اینها ربطی به هم نداره، اونیکه شما داری تهش به نقص میخوره، علم و قدرت ما از نقص ما بلند شده و به نقصمون منتهی میشه،ولی خدای متعال علمش عین کماله، قدرتش عین کمال است، نیازی نیست فلسفه بخونیما،اگر کسی این راه را برود خودش اینها را متوجه میشه، احتیاج هم نیست بتونه بگه ها، نمیشه گفت، چه بسا فلاسفه و عرفای نظری که اینها را گفته اند خودشون اینها را متوجه نمیشن، با برهان هم ثابت میکنن، قبول هم دارن، ولی خودشون این را نمیبینن، ولی یه پیر مرد بی سواد عارفی که نه فلسفه خونده نه حکمت و عرفان خونده، فقط تهذیب نفس کرده سیروسلوک کرده به مقام فنا رسیده مثل جعفر آقای مجتهدی اعلی الله مقامه، که ایشون قطعا از خیلی از این عرفای درس خونده مقامش بالاتره، شکی درش نیست، آیت الله کشمیری فرموده بودند همه یک طرف جعفر آقای مجتهدی هم یک طرف،ایشان قطعا مدارجی را طی کرده بود و مقاماتی هم داشت، مرحوم حداد که دیگه قیامت بوده، علامه طهرانی میفرمود اقای حداد فصوص الحکمی که استاد قهار میخواهد را میفهمید، ایراد میگرفت، کیه؟یک فرد نعلبند، کسی که طی کرد این مقامات را و رفت حقایق را میبیند، یعنی میبینه که علم من و علم او نمیشه گفت، باید بگی جهل من و علم او، ضعف من و قدرت او، نمیشه اینها را مقایسه کرد، اجمالا بدونید اگه به ما گفتند به خدا برسید یعنی شما میتوانید این وجود متوهم را در اون وجود حقیقی محو کنید، نمیگم کسی خدا میشه ها این حرف کفره ، منتهی میرسد به اونجا که این را میبیند که غیر از خدا حقیقتی نیست 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️لکن حرف سر اینه، وقتی به ما میگن خدا،ایراد اولمون اینه که میخوایم یه تصوری از خدا در ذهن ما بیاد،
⚡️ما بقی هست هاشون نیسته ، این را میبینه ها، نه با چشم سر، باوجودش این را درک میکند، حالا بحث رو یکم سبک تر بگیم، چنین کسی ایا دیگه از مرگ میترسه؟ از چیزی میترسه؟ این دیگه از نداری میترسه؟از مریضی میترسه؟اصلا مرگ و مریضی و فقر و غنا برای چنین کسی معنی داره؟ این میبیند که همه اینها نیست های هست نماست، لقاء یعنی چه؟یعنی او را در کمالش ملاقات کنیم، چجور ملاقات کنیم؟ صفات و اسماء او را به اندازه ظرفیت وجودی خودت ، در وجود خودت تجلی بدی، چرا میگیم عبد شدن مقارن با لقاء است؟ چون عبد شدن یعنی از خودت تهی شدن، هر چه از خودت تهی بشی از او پر میشی، خب این تهذیب میخاد دیگه، تهذیب یعنی پاک کردن، خودت رو باید از خودیت و منیت ها پاک کنی، این را در عرفان بهش مواطن طهارت میگن، مواطن طهارت را انسان باید طی کند، طهارت از چی؟ از دنس از حدث از خبث، یعنی یکی اینکه شما بایستی این طهارت ظاهری را حفظ کنی، بعد میشه طهارت از صفات، صفات رذیله را پاک کنی، بعد میشه طهارت سر، بعد میرسه به طهارت از غیر،خودش هم جزو غیر میشه ها، این را بدونید که هر وطنی طهارتش لوازم خودش را میخواهد، یعنی شما الان در وطن اول که هستید طهارتتون جور دیگری است ،بعد جور دیگر و.... تا بره مرحله اخر، و اینکه خداوند متعال میفرماید ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین، خب توابین هم یه نوع تطهیره، تطهیر از گناهه، تطهیر ازپلیدی های گناهانه،، که این تطهیر باید در وجودش ایجاد بشه، خدا دوست داره که انسان ظاهر و باطنش را تطهیر کنه، خب انسان با وضو یک تطهیر باطنی داره یک تطهیر ظاهری، تطهیر ظاهری اینه که بلاخره دست و صورتی شسته شد ولی تطهیر باطنی اینه که این شستن که مطابق اطاعت هست موجب تطهیر باطن میشود،یعنی باید مطابق اطاعت باشد قصد قربت هم میخاد، اگه همینجور کسی دست و صورتش رو بشوره اون تطهیر باطنی رو براش نمیاره چون مطابق اطاعت و دستور نیست 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️ما بقی هست هاشون نیسته ، این را میبینه ها، نه با چشم سر، باوجودش این را درک میکند، حالا بحث رو یکم
⚡️حالا این یک بحث مفصلی داره که فرصت دیگه ای میطلبد، اجمالا بدونید که عبد شدن مقارن است با لقاء، این سوختن و طهارت ممکن نیست مگر با یک حربه که امشب یک مقداری در موردش صحبت کنیم. اگر یادتون باشه گفتم این باید هستی خودش را بسوزاند، انسان هر چقدر هم که بخواهد نیتش را خالص کند ممکن نیست، یعنی شما آن موقع هم که میخواهی نیتت را خالص کنی میگی بخاطر اینه که خدا بیشتر قبول کنه، مقامات بیشتری بهم بده، یعنی نمیتونی یه چیزی تو ذهنت بیاری بگی خدایا فقط برای تو، خیلی سخته، فقط برای تو، خدایا منو ببرم وسط جهنم، اونجا وایمیسم دو رکعت نماز برات میخونم، اگر مرا به جهنم ببری اعلمت اهلها انی احبک به جهنمیا میگم من خدا رو دوست دارم(امام سجاد علیه السلام فرمود)،،ما اگه هم میخوایم گناه نکنیم و تهذیب نفس کنیم میگیم برا بهشت و جهنم نه، برای خداست، یعنی چه برای خدا؟ این برای خدا بودن یعنی چه؟ یعنی میخوای خدا قبول کنه دیگه، یعنی اگه گفتن انجام بده ولی خدا قبول نمیکنه ناراحت میشی یا نمیشی؟ یعنی آخرِ اخرش این حب نفس هست چون نفس هست، اینکه در یک دل دو محبوب نمیگنجد،خب اگر انسان پر از حب نفسش شده باشه که حب الله نمیاد دیگه. این حب نفس نمیزاره که حب او بیاد، اگر میخواهد او بیاید باید نفسش نابود بشه، چجور نابود میشه؟ مرحوم آقای قاضی میفرماد با آتش زدن، آتش زدن دست تو نیست، خدا باید این نفس را از انسان بگیرد، شما وظیفتو انجام بده، خب حالا این آتش زدن چجور حاصل میشه؟ با یک حربه است به نام حب، حربه محبت، ببین خیلی این لفظ عشق و محبت عزیز بوده که تو قرآن و روایات کمتر استفاده شده، عشق که به ندرت اصلن، چرا؟ به چند دلیل شاید اینجوره، یکیش اینه که عشق خیلی مظلومه ، یعنی تا میگی عشق(بیا سر حرف اول خودمون، تا میگی علم چی میاد تو ذهنت؟ علم خودمون، یعنی شما حقیقتی جز علم خودتون متوجه نمیشی)تا میگی عشق، مردم از عشق چی تو ذهنشون میاد؟نفس، حب نفس تو دلشون میاد،شهوت و عاشق شدن فردی به فرد دیگر تو ذهنشون میاد، حالا شما بخوای عشق رو معنی دیگه ای بکنی آیا معنی دیگه ای به ذهنت میرسه؟ چی دیگه به ذهن انسان میرسه جز اونی که درک کرده، این عشق مجازی نمیزاره که ما عشق حقیقی را متوجه بشیم، لذا وقتی میگن عشق و محبت خدا ما سریعا همینی که تو ذهنمونه تصور میکنیم، در حالیکه این عشق و محبت برمیگرده به نفست. 🪴ادامه دارد..... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️حالا این یک بحث مفصلی داره که فرصت دیگه ای میطلبد، اجمالا بدونید که عبد شدن مقارن است با لقاء، این
⚡️پسره که عاشق دختره شده، در واقع عاشق دختره نشده عاشق نفسش شده، تجلی نفسشه،چرا؟چون این دختره رو برا خودش میخواد، برا کس دیگه ای که نمیخواد، یعنی اگه ببینه کس دیگه ای هم عاشق این دختره شده میخواد اونو بکشه،معلوم میشه که این خودش جلوعه، معلوم میشه این خودش جلوی خودش وایساده، این حب نفسه، حب او نیست، او را هم برای خودش میخواد،حالا شما اگه دوست داشتن خدا رو هم اینجور تعبیر بکنید، خودم رو میگم جور دیگه ای نمیشه تصور کرد ،که خدا رو هم برای خودم بخوام، پس اینجوری خدا میشه مخلوق تو،ساخته و محدود تو، تو چجور میخوای خدا رو تحت تسلط خودت در بیاری؟عاشق میخواد معشوق مال خودش باشه دیگه، در حالیکه در عشق حقیقی اصلا اینجور نیست، عشق حقیقی که عشق مخلوق به خالقه، تنها و تنها و تنها معشوق باید باقی بماند حتی دیگه عشق و عاشق هم نیست، اوست که میسوزاند، اوست که انسان را نابود میکند، اینهاست که نمیگذاره انسان این مفاهیم را درک کنه. پس اول اینکه ممکنه ما تعبیر عشق و محبت را درست متوجه نشیم دوم اینکه انقدر ارزشش زیاده و گرانبهاست که تو دست و پا نریختند. گفتند اگر کسی بهش رسید که خب خودش متوجه میشه، اگرم کسی دنبال این چیزها ندوید که خب خبریش نیست، احتیاج هم نیست اینها را براش توضیح بدی. فقط ما اشاره ای بکنیم در روایاتمون در آیاتمون در سخنان بزرگانمون، که بدونیم یه همچین چیزهایی هم هست، حضرت نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله وسلم یک جمله فرمود هل الدین الا الحب و البغض، فرمود دین همش محبته، این را بدونید بغض هم ریشه در محبت داره، همه دین محبت است، لفظ را حضرت یه جوری با بلاغت و فصاحت به کار برد که تیر تمام را بزنه، یعنی آیا تو چیز دیگه ای از دین تصور میکنی؟ اگه تصورت غیر محبته اصلا دین نیست، اگه اینجوری اصلا دین نداشتی، یکبار حضرت رسول صلی الله علیه و آله در مجلسی با اصحاب نشسته بودند، فرمودند آیا میدونید محکم ترین دستگیره ایمان چیه؟ یکی گفت حجه یکی گفت نمازه یکی گفت روزه است، صبر کردند تا هر چی خوبی هست گفته بشه، همه رو که گفتند حضرت فرمود همه اینهایی که گفتید خوبه ولی این نیست، گفتند آقا شما بفرمایید چیه؟فرمود الحب فی الله و البغض فی الله نفرمود لله فرمود فی الله، یعنی مبدأ محبت و دشمنی اش خدا باشد، یعنی یک حب بیشتر نداشته باشه اون هم حب خدا باشه، دیگه هر چی حب هست در طول حب خدا باشه، اونوقت_به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست_ اینچنین میشه، اگر این حربه محبت آمد یه کاری ازش میاد، سلسله موی دوست حلقه دام بلاست، این تازه در دام میفته، قبل ازینها دین کامل نیست ،و البته اکثر ما داریم دین بازی میکنیم، با نماز و روزه و... بازی میکنیم. تو ذهنت بیار .همینجور هست یا نه؟ برا همینه که طَرْفی ازش بسته نمیشه، به همون مقداری که دیندار بوده اثر میبینه، 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
طریق عرفان
⚡️پسره که عاشق دختره شده، در واقع عاشق دختره نشده عاشق نفسش شده، تجلی نفسشه،چرا؟چون این دختره رو برا
⚡️عرض شد که خدای متعال بواسطه هویت انسانی که به ما عنایت کرده، اختیار و عقل و نفس اکتساب کننده، قرار است که ما را به بالاترین درجات آفرینش برساند، که از این به کمال انسانی یا لقاءالله تعبیر میکنیم، یا قرب خدا، که یک مقداری اینها را توضیح دادیم که یعنی چه، عرض کردیم که یک حربه ای میخواهد که این انسان برسد به آن کمالات، چونکه وجود سرتاسرنقصش را باید پالایش کند باید هستی خودش را نیست کنه تا ازین پلیدی ها و ظلمت ها صیقل پیدا کنه و لایق تجلی صفات و اسماء خدا بشود، خب عرض کردیم این امکان نداره مگه اینکه خود خدای تبارک و تعالی انسان را در این امر تزکیه کمک کند، وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَدًا میفرماید که اگر فضل و رحمت خدا برای شما نبود، هیچکدام از شما هرگز نمیتوانست تهذیب نفس کند، چون راه تزکیه راه فناست، راه فنا یعنی از دست دادن خود و منیت، از دست دادن حالات مخلوقی، ظلمات مخلوقی، انسان بایستی تزکیه کنه تا تخلق به اخلاق او پیدا کنه، مورد تجلی صفات و اسماء او قرار بگیره، خب خود انسان نمیتونه خودش رو نیست کنه، بایستی لطف و رحمت او شامل حالش بشه، گفتیم این را مرحوم آقای قاضی فرموده است احراق، یعنی سوختن، خب این سوختن، حاصل نمیشه مگر با حربه محبت و عشق خدا، این عشق و محبت باری تعالی که در وجود انسان امد و فوران پیدا کرد و اشتعال پیدا کرد انسان را از یاد خودش میبرد، روی بنما و وجود خودم از یاد ببر، اگر خدای تبارک و تعالی تجلی پیدا کرد و عشق و محبتش در دل بنده اش آمد این بنده دیگه اصن یاد خودش نیست، فکر خودش نیست که بخواد منیتی در کارش باشه و فکر خودش باشه، اصن دیگه خودی در کار نیست، و همه او میشود خب این فقط بواسطه باری تعالی ممکنه که انسان به چنین درجه و مقامی برسد،ممکن نیست کسی به این مقام برسد مگه اینکه لطف او شامل حالش بشود خب این والذین آمنوا اشد حبا لله،(اینها شدیدترین محبتشون برای خداست) یعنی اصلا به توحید در محبت میرسند، یعنی چه؟ یه موقعی مرحوم آقای قاضی فرموده بودند که سعدی یک شعرش خیلی آبدار و خوبه، کدوم شعر؟ فرموده بود این شعرش که به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست/عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست، یعنی انسانی که حبش رو در خدا قرار میده، اگر همه عالم رو دوست داشته باشه که دوست دارد، چون او را دوست داره اینها رو هم دوست داره، حالا اولش شما بگو چون اینها مخلوق و صنع خدا هستند دوسش داره مث اینکه شما یه کسی رو دوست داری بخاطر او بچه اش رو هم دوست داری، وخب حالا تعبیر بالاتر اینه که تمام هستی را اسما و صفات او میداند که دوست دارد، اگر پیغمبر صلوات الله و سلامه علیه وآله رو بیشتر از همه دوست داره چون پیغمبر محبوب خداست اولا و ثانیا پیغمبر خدا آیینه صفات اوست ازین جهته که ما پیغمبر و اهل بیت رو دوست داریم 🪴ادامه دارد... از بیانات @tareagheerfan
هدایت شده از طریق عرفان
❓لطفا و حتما با توجه مقدّمه 👉 مطالعه شود ... ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ فهرست مطالب کانال 👉 ، شامل : 🔸۴۰ قدم مورد بررسی سیروسلوک از منظر عرفای الهی 🔹معرّفی و زندگینامه عرفاء برجسته رضوان اللّه علیهم 🔸اعمال و آداب و دستورات شرعیّه ی ماه های قمری طبق روایات و دستورات ائمّه اطهار علیهم السّلام و اولیای الهی ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ سلسله مباحث ذکر 👉 شامل : 🔹عوامل غفلت 🔸وادی یقظه 🔸نقش ذکر 🔹موانع ذکر 🔹عشق خدا 🔸آثار ذکر ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ سلسله مباحث گناه شناسی 👉 شامل : 🔹گناه از منظر قرآن 🔸بزرگترین گناهان 🔹اثرات گناه 🔸عوامل گناه و ... ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ مطالعه کتاب غم عشق 👉 گامهای نخستین در سیروسلوک تألیف مرحوم عالم ربّانی حضرت استاد عبدالقائم شوشتری رضوان اللّه تعالی علیه ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅‌ مطالعه کتاب عارف ترین‌ مهندّس قرن 👉 زندگینامه عارف باللّه مهندس سیّدجلال تناوش ، داماد حضرت آیت الله محمّدجواد انصاری همدانی رضوان اللّه تعالی علیهما ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅ مطالعه کتاب شریف لقاءاللّه 👉 تألیف شیخ مناجاتیان حضرت آیت اللّه میرزا جوادآقا ملکی تبریزی رضوان اللّه تعالی علیه ═══✼🍃🌺🍃✼═══ ✅بحث روز کانال را با دنبال نمائید ✅ مارا در دیگر پیام‌رسان ها دنبال کنید ... :: zil.ink/tareagheerfan2 zil.ink/tareagheerfan2 eitaa.com/tareagheerfan/8275 ایتا | اینستاگرام | روبیکا | تلگرام | آپارات @Tareagheerfan