eitaa logo
طراحی مذهبی و توضیحات علمی
107 دنبال‌کننده
237 عکس
0 ویدیو
0 فایل
💻 کانال آواتار (تصویر ♼ پروفایل) سایت ضیاءالصالحین 🎁 کپی طرح ها آزاد و مستحب است 🌐 توضیحات کامل و لیست کامل طرح ها : https://www.ziaossalehin.ir/fa/my-Avatar کانال طراح شوید (طرح های خام) : https://eitaa.com/tarhe14 ☜ارتباط : @tarah14
مشاهده در ایتا
دانلود
ولادت با سعادت حضرت امام موسی کاظم (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) مبارک باد‌‌.
ولادت امام کاظم علیه السلام در ماه صفر و ذی الحجه ذکر شده ( هفتم صفر ؛ ۱۵ ذی الحجه و ۲۰ ذی الحجه ) البته  بزرگانی چون شیخ کلینی در(اصول کافی) و شیخ مفید در (الارشاد و مسارّ الشیعه) و شیخ طوسی«قدس سرهم» در (تهذیب الاحکام)به قول ولادت آن حضرت درهفتم صفر اعتنا نکرده و از بیان آن ساکت مانده اند. در تاریخ ولادت امام کاظم «علیه السلام» در ماه ذی الحجه روایاتی وارد شده است که بزرگان از محدثین چون احمد بن خالد برقی در (المحاسن)، شیخ کلینی در (اصول کافی)، محمد بن حسن صفّار در (بصائر الدرجات) و ابن جریر طبری شیعی«قدس سرهم» در (دلائل الامامة)از ابی بصیر به طرق مختلف از امام صادق«علیه السلام» روایت کرده اند:که این ولادت پس از ایام حج سافل 127هـ و هنگام مراجعت حضرت صادق«علیه السلام» به مدینه و در اولین منزل پس از جحفه به نام ابواء بوده است. که به تصریح معجم البلدان ابواء 33 میل (حدود 53 کیلومتر) تا جحفه فاصله دارد ؛ امام عسکری علیه السلام نیز می فرماید: امام کاظم علیه السلام در ابواء بین مکه  و مدینه در ماه ذی الحجه سال ۱۲۷ هجری به دنیا آمدند. [1] درباره‌ی گستره‌ی علم امام کاظم(ع) در علوم مختلف و فضایل اخلاقی و معنوی آن حضرت، روایات فراوانی وجود دارد. چگونه آن حضرت جامع علوم مختلف و دارای کمالات و فضایل اخلاقی و معنوی نباشد، در حالی‌که در خانه‌ی نبوّت، معدن رسالت و مهبط ملائکه پرورش یافته است. در این‌جا به سه نمونه از روایات اشاره می‌کنیم: یک. ابوحنیفه می‌گوید: در زمان امام صادق(ع) به حج رفته بودم، زمانی که وارد مدینه شدم، به منزل آن حضرت رفتم. در دهلیز (دم در) به انتظار نشستم تا حضرت اجازۀ ورود دهد، در این هنگام پسر بچه‌ای از منزل خارج شد، از او پرسیدم دستشویی کجاست؟ گفت صبر کن، سپس به دیوار تکیه داد و نشست و گفت: «بپرهیز از این که در کنار جوی آب، زیر درختان میوه، حیاط مساجد، در مسیر راه‌ها، ادرار و قضای حاجت کنی. برو پشت دیوار، از پشت به قبله و رو به قبله نشستن بپرهیز...». ابوحنیفه می‌گوید: از شنیدن این سخنان از این بچه به تعجب آمدم، از او پرسیدم نامت چیست؟ گفت: من موسی بن جعفر(ع) هستم. از او پرسیدم: ای جوان! گناه و معصیت چیست؟ در پاسخ گفت: «برای گناه و معصیت سه حالت تصوّر می‌شود: 1. این‌که گناه از طرف خداوند باشد، نه از جانب بنده، در این صورت، سزاوار نیست که خداوند بنده را عذاب کند به چیزی که مرتکب نشده است. 2. این‌که گناه از طرف خدا و بنده مشترکاً باشد، در این صورت، هم سزاوار نیست که شریک قوی نسبت به شریک ضعیف ظلم کند. 3. این‌که گناه از سوی بنده باشد که درست این است. در این صورت، اگر خداوند بر بنده ببخشاید، نشانه‌ی جود و کرم اوست و اگر عقاب کند، به سبب گناه عبد و نافرمانی بنده است». ابو حنیفه می‌گوید: پس گفتم: «آنها فرزندان و (دودمانى) بودند که (از نظر پاکى و تقوا و فضیلت،) بعضى از بعض دیگر گرفته شده بودند[2]».[3] علما در فنون مختلف علم و دانش از آن حضرت فراوان حدیث نقل کرده‌اند که متون دینی ما مملوّ از این علوم است.[4] پی نوشت : [1]. دلائل الامامة ص303 [2]. آل عمران، 34. [3]. مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 314. [4]. الإحتجاج علی أهل اللجاج ج 2، ص 385 مطالعه بیشتر در : http://akhlagh.ziaossalehin.ir/tags/امام-کاظم
۲۴ ذی الحجه روزمباهله و نزول آیات ولایت و تطهیر در شان اهل بیت (عَلَيهِمُ السَّلامُ) مبارک باد
پس از نزول این آیه مباهله [1] ، رسول خدا(ص) هیأتی از بزرگان مسیحی نجرانی که برای گفت‌وگو درباره حقانیت اسلام به مدینه آمده بودند را به مباهله دعوت کرد، ولی در روز مورد توافق طرفین، وقتی اسقف مسیحیان، پیامبر(ص) را دید که با بهترین عزیزانش پا در میدان گذاشته، ترس او را فراگرفت و گفت: «مردى را می‌بینم که با کمال جرأت اقدام به مباهله می‌کند و می‌ترسم راست‌‌گو باشد، و اگر اینگونه باشد، به خدا سالی بر ما نمی‌گذرد ‌که در تمام دنیا یک مسیحی وجود نداشته باشد»؛[2] و به همین دلیل از مباهله منصرف شده و با قبول تعهداتی با پیامبر مصالحه نمودند. درباره این ماجرا می‌توان گفت؛ - با توجه به نزدیک‌تر بودن مسیحیت آن زمان به عصر حضرت عیسی(ع) و دسترسی بزرگان آنان به متون اصلی و دست نخورده مسیحیت، و نیز آگاهی آنان از اوصاف و نشانه‌‌های پیامبر آخر الزمان - انصراف اسقف‌‌های مسیحیان از مباهله با رسول خدا، و چگونگی رفتار و گفتار آنها در این رخداد، می‌تواند سندی بر حقانیت اسلام باشد. اما درباره دلالت جریان مباهله بر حقانیت و فضیلت اهل‌بیت پیامبر(ص)، باید یادآور شد که مفسران شیعه و سنی، معتقدند، پیامبر اسلام(ص) در این ماجرا، فقط چهار تن را به همراه داشت، که عبارت بودند از: حضرات علی، فاطمه، حسن و حسین(ع). و بعد از نزول این آیه، پیامبر از ایشان به عنوان «اهل‌بیت» خود، یاد کردند.[3] در ذیل، به کلماتی از منابع حدیثی و تفسیری اهل‌سنت در این زمینه، اشاره می‌کنیم؛ 1. زمخشری می‌گوید: در روز مباهله پیامبر(ص) دست حسنین را گرفت و فاطمه و علی به دنبال آنان بودند، هنگامی‌که اسقف نجران این منظره را دید گفت: ای مسیحیان! من صورت‌‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوه را از جا برکند، خداوند آن‌را بر خواهد کَند. با آنان مباهله نکنید که هلاک می‌شوید و بر روی زمین تا روز قیامت یک نفر نصرانی باقی نخواهد ماند.[4] 2. در صحیح مسلم آمده است: روزی معاویه از سعد بن ابی وقاص سؤال کرد؛ چرا تو لعن و سبّ علی بن ابی طالب نمی‌گویی؟ سعد در جواب گفت: به خاطر سه امر: حدیث منزلت در جنگ تبوک، داستان پرچم در جنگ خیبر و داستان مباهله، وقتی که آیه «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکم» نازل شد، پیامبر(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین را فرا خواند و گفت: بار خدایا! اینها اهل‌بیت من هستند.[5] 3. در تفسیر کشف الاسرار نیز آمده است: اصحاب مباهله پنج نفر بودند: مصطفی، زهرا، مرتضی، حسن و حسین، آن ساعت که برای مباهله بیرون آمدند، رسول خدا(ص) دست به دعا برداشت و عرضه داشت: خدایا! این‌ها اهل‌بیت من هستند. جبرئیل آمد و گفت: یا محمّد و من هم از اهل‌بیت شما هستم؟، رسول خدا فرمود: یا جبرئیل تو هم از ما هستی. آن‌گاه جبرئیل به آسمان‌ها عروج کرد و فخر فروخت و گفت: چه کسی مثل من است، من در آسمان‌ها طاووس ملائکه‌‌ام و در زمین از اهل‌بیت محمد(ص).[6] 4. سیوطی و ابن کثیر در تفسیر خود می‌گویند: در آیه مباهله مراد از «انفسنا»، رسول الله و علی می‌باشد و مراد از «ابنائنا»، حسن و حسین و مراد از «نسائنا»، فاطمه می‌باشد.[7] همچنین به اعتراف برخی نویسندگان اهل‌سنت، آیه مباهله دلالت بر فضیلت اهل‌بیت داشته و گواه بر حقانیت علی بن ابی طالب(ع) است: آیه مباهله دلیل بر فضیلت و مقدم بودن علی بر ابوبکر و عمر است، و اگر بخواهیم احادیث دال بر فضل علی بر آن‌دو را بیان کنیم از صد تا روایت هم بیشتر است.[8] من دلایلی دارم که می‌رساند علی از بقیه انبیا، رسولان، ملائکه مقربین و همه مخلوقات خدای متعال به غیر از حضرت محمد(ص) افضل است و از جمله این دلایل، آیه مباهله است که خداوند علی را نفس محمد(ص) قرار داده و چون محمد افضل همه است، پس علی نیز افضل از همه می‌باشد.[9] توضیح این‌که، وقتی علی(ع) به منزله نفس و شخص محمد(ص) خوانده می‌شود، به یقین عین او نیست، ولی در تمام جهات(بجز مقام نبوت...) همانند او است. از سوی دیگر می‌دانیم پیامبر برتر از همه‌ی انبیا بود، پس علی نیز می‌باید افضل باشد.[10] نتیجه این‌که آیه مباهله هم سند حقانیت اسلام است، و هم بیانگر فضیلت اهل‌بیت و امیرمؤمنان علی(ع)! پی نوشت : [1]. آل عمران، 61. [2]. مفاتیح الغیب، ج ‏8، ص 248 [3]. مجمع البیان ج 2، ص 763 [4]. الکشاف ج 1، ص 368 [5]. المسند الصحیح، ج 4، ص 1871 [6]. کشف الأسرار ج 2، ص 151 [7]. المنثور فى تفسیر المأثور، ج 2، ص 39 [8]. نظرات فی الکتب الخالده، ص 184 [9]. فلک النجاة فی الامامة و الصلاة، ص 18 [10]. پیام قرآن، ج 9، ص 251 مطالعه بیشتر در : https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/مباهله
حلول ماه محرم و ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و یاران با وفایش را خدمت امام زمان (روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) و عشاق آن حضرت تسلیت عرض می نمایم.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ الهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالیُ بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِحسان بِحَقِّ الحُسَیْن عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن همراهان گرامی سلام علیکم تسلیت و تعزیت عرض می نمایم آغاز ایام عزاداری سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) و یاران با وفایش و برای همه شما بزرگواران آرزوی توفیق عزاداری و زیارت با معرفت آن حضرت را دارم. الحمدالله رب العالمين سه سال در کانال حاضر خدمت شما بزرگوارن هستم ، آواتار حاضر اولین تصویری است که در تاریخ یکم محرم ۱۴۳۸ در کانال ارسال گردید. در مدت سه سال به استثناء ۶ مسافرت بنده به عتبات عالیات سعی گردید، حداقل هفته ای سه آواتار طراحی و با توضیحات در کانال قرار داده شود که خدا رو شکر بجز در هفته های اخیر بدون حتی یک روز وقفه پست ها در کانال قرار گرفت. [البته به دلائلی از جمله کیفیت پایین یا جایگزین شدن طرح ، بعضی طرح ها از کانال حذف شدند] در چند هفته گذشته به دلائل مختلفی از جمله تغییر محل زندگی بنده به نقطه ای که متاسفانه به تلفن ثابت دسترسی نیست و اینترنت همراه نیز سرعت مناسبی ندارد در نتیجه امکان اتصال به فیلتر شکن به پایین ترین حد ممکن می رسد و دلائل شخصی از جمله مشغله فکری، مالی و مشکلات دیگر متاسفانه ادامه این مسیر برای بنده سخت شده است در نتیجه تصمیم گرفتم برای مدتی بجز در مناسبت ها از جمله ولادت و شهادت ها و دیگر مناسبت ها با عرض معذرت پست جدیدی قرار ندهم، ان شاء الله با دعای خیر شما بزرگوارن با بهتر شدن اوضاع مانند قبل مسیر کانال ادامه پیدا خواهد کرد. [البته به شرطی که ریزش ممبرهای کانال ادامه پیدا نکند (متاسفانه تعداد اعضا تقریبا از 14000 نفر به نیم رسیده است.)] در آخر بر خود واجب می دانم از همه همراهان گرامی و همکاران تبلیغی خود در سایت های ضیاءالصالحین ، بلاغ ، اسلام کوئست ، تبیان و ...... تقدیر و تشکر نمایم " حلال بفرمائید ، التماس دعا" (توضیحات کانال تلگرامی)
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْفَضْلِ الْعَبَّاسَ ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیهم السلام) تاسوعای حسینی (علیه السلام) تسلیت باد.
«عباس بن على بن ابى طالب علیهم السلام» فرزند امير المؤمنين،برادر سيد الشهدا،فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسين«علیه السلام»در روز عاشورا .عباس در لغت،به معناى شير بيشه،شيرى كه شيران از او بگريزند است.[1] امیرالمومنین علیه السلام از پس پرده های غیب ، جنگاوری و دلیری فرزندش را در عرصه پیکار و شجاعت می دانست لذا آن حضرت را عباس نامید [2] مادر ایشان حضرت ام البنین (سلام الله علیها) اسوه ولایتمداری بودند در حالات ایشان آورده اند زمانی که بشیر از کربلا برگشت و اخبار کربلا را آورد خدمت حضرت ام البنین رسید. خبر شهادت ۴ فرزندش را یکی یکی به او می داد. ام البنین هر بار می گفت: از حسین چه خبر؟ فرزندانم و هر آنچه زیر آسمان کبود است به فدای حسین. وقتی خبر شهادت امام حسین علیه السلام را شنید با آهی سوزان گفت: بشیر با این خبر بندهای دلم را پاره کردی. [3] عصر عاشورا، پس از شهادت اصحاب و ياران، حضرت عباس عليه السلام تنهايي و بي كسي امام را نتوانست تحمل كند. محضر امام حسین (علیه السلام) رسيد و رخصت ميدان رفتن و جانفشاني خواست و عرضه داشت : سرورم ! اجازه ميدان مي دهي؟ امام شديد گريست و فرمود : تو پرچمدار لشكر مني . اگر تو بروي، لشكر من متفرق خواهند شد ! عباس بن علي عرضه داشت : سينه ام تنگي مي كند و از زندگي سيرم. اجازه دهيد انتقام خون هاي ريخته شده را از اين منافقين بستانم . دراين لحظه امام فرمود: اكنون براي اطفال كه تشنه اند آب بياور و ... [4] صداي العطش كودكان فضاي خيمه ها را پر كرده بود ، سقّا نگاهي به چهره معصوم كودكان انداخت و بدون تأمل سوي شريعه فرات برگشت و به نگهبانان شريعه حمله كرد و جمع كثيري را كشت و وارد شريعه شد، با آنكه تشنه بود،اما بخاطر تشنگى برادرش و خیمه ها آب نخورد و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد. [5] هنگام بازگشت، دشمن راه را بر او بست. حضرت براي محافظت از مشك به سمت نخلستان رفت و دشمن نيز به دنبالش. از هر طرف تير و نيزه به سمتش پرتاب مي كردند، تا اينكه زره از انبوه تيرها همچون خار پشت به نظر مي رسيد. ابرص بن شيبان دست راست حضرت را قطع نمود، حضرت مشك را به دوش چپ انداخت و با دست چپ جنگيد و اين گونه رجز خواند: «وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني»، به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد، من از حمايت از دينم دست بر نمي دارم. در اين هنگام دست چپ حضرتش را حكيم بن طفيل از مچ قطع كرد. مشك را به دندان هاي مبارك گرفته سعي مي كرد آب را به خيام برساند. لذا خود را به روي مشك انداخت. در اين حال دشمن تيري به چشم و تيري به مشك زد، حكيم بن طفيل با گرزي آهنين فرق مبارك را نشانه گرفت و ضربتي وارد کرد و او را بر زمين انداخت. «وَنادى‏ بِأعْلى‏ صَوْتِهِ: أَدْرِکْنی‏ یا أَخِی» با صداى بلند فریاد زد: برادر مرا دریاب.[6] امام خود را به برادر رسانيد، وقتي قمربني هاشم در بالين امام حسين(علیه السلام) جان سپرد، حضرت فرمودند: «الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِی وَ قَلَّتْ حِیلَتِی»، عباسم الآن كمرم شكست و چاره ام از هم گسست. [7] پی نوشت : [1]. لغت نامه دهخدا. [2]. خصائص العباسيه، ص118. [3]. مزینانی، ص 306 [4]. بحار الأنوار  ج‏45، ص 41 [5]. مقتل خوارزمى،ج 2،ص .30 [6]. ابصار العین، ص 30 [7]. منتهي الامال ج 1 ص 384 مطالعه بیشتر در : http://www.ziaossalehin.ir/fa/content/3056
شهادت مظلومانه سیدالشهداء امام حسین (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) و یاران با وفایشان (عَلَيهِمُ السَّلامُ) تسلیت و تعزیت باد.
«امام حسين بن علي بن ابي طالب عليهما السلام» سبط (نوه) گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و دومین فرزند امیرالمومنین علیه السلام و بزرگ بانوی عالم، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) هشت سال با جد خود و سی و هشت سال همراه با پدر و چهل و هشت سال با برادرش امام مجتبی(علیه السلام) و ده سال پس از امام مجتبی(علیه السلام) زندگی کرده است. از آنجا که شهادت امام در سال 61 هجری اتفاق افتاده است بنابراین عمر شریف ایشان ۵۷ سال و چهار ماه و ۲۵ روز خواهد بود.[1] امام حسین علیه السلام ۲ بار ندای هل مِن ناصر یَنصُرُنى سر دادند بار اول در آغاز نبرد؛ هنگامی که دو سپاه روبروی هم قرار گرفتند که به دنبال آن، حرّ بن یزید ریاحی و همراهانش از سپاه عمر بن سعد جدا شده و به امام حسین(علیه السلتم) پیوستند و به درجه شهادت و عاقبت بخیری رسیدند [2] و بار دوم  بعد از شهادت یاران ، گویا امام هنوز امید داشتند کسانی را از ظلمت و گمراهی به سوی هدایت ابدی بکشاند و البته آیندگان را بسوی ولایتمداری و هدایت راهنمائی فرمایند ، پس چنین صدا زد: «آیا کسى هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا خداپرستى هست که درباره ما از خداوند بترسد؟ آیا دادرسى هست که به امید پاداش خداوندى به فریاد ما برسد؟ آیا یاورى هست که به امید آنچه نزد خدا است ما را یارى کند؟» [3] ولی هیچ کس از سپاه دشمن به امام لبیک نگفتند پس از آن صدای ناله زنان بلند شد و امام سجاد(علیه السلام) با تکیه بر عصای از جا برخاست در حالی که از شدت بیماری و تب شمشیرشان بر زمین کشیده می‌شد. ناگاه امام حسین(علیه السلام) با فریادی بلند فرمود: «ام کلثوم! او را نگهدار! مبادا زمین از نسل آل محمد خالی گردد.»  (امر ولائی امام حسین علیه السلام باعث شد امام سجاد علیه السلام از  شهادت در رکاب حضرت منصرف گردد) پس از آن ام کلثوم امام سجاد(علیه السلام) را به بستر خویش بازگردانید.[4] امام به تنهائی با شمشیری آخته در برابر آن گروه ستمگر قرار گرفت ، شجاعانه مي‌جنگيد و مواظب تيراندازان بود و بعد از به هلاکت رساندن جمع کثیری از دشمنان ، بخاطر زخم‌های بسیاری که برداشته بود ضعف بر امام غالب شد ، امام ایستاد تا قدری استراحت کند. فردی با سنگ به پیشانی ایشان زد. پیشانی آن حضرت شکست و خون صورت او را گرفت. دامن لباس را بالا زد تا از ورود خون به چشمان جلوگیری کند. حرمله با تیری سه شعبه قلب امام را نشانه گرفت و آن تیر بر قلب امام نشست سپس تیر را از پشت خود بیرون کشید و خون چون ناودان فوران زد.[5] «مالک بن نصر» نزدیک شد و با شمشیر ضربتی به سر مبارک او زد؛ کلاه خُودی که امام بر سر داشتند مملو از خون شد [6] «زرعة بن شریک» ضربتی به کتف چپ امام زد و «حصین» تیری به گلوی امام نشانه رفت. [7] دیگری بر گردن امام زد و «سنان بن انس» با نیزه‌ای به سینه مبارک امام زد و قفسه سینه شکسته شد؛ هم او تیری به گلوی حضرت زد [8] و «صالح بن وهب» نیزه‌ای به پهلوی او زد.[9] در همان حال عمر بن سعد با عده‌ای از یارانش به قتلگاه نزدیک شده بود و امام در آخرین لحظات عمر شریفش به سر می‌برد. پس ابن سعد فریاد زد بر او فرود آیید و او را راحت کنید ، شمر با سرعت بر گودال وارد شد و بر سینه امام نشست و محاسن شریف آن ولی اعظم الهی را گرفت و با دوازده ضربه سر مقدس عزیز زهرا(سلام الله علیها) را از تن مقدسش جدا ساخت.[10] پی نوشت: [1] . بحارالانوار، ج44، ص 202 [2] . اللهوف على قتلى الطفوف، ص 102 [3] . للهوف على قتلى الطفوف، ص 116 [4] . الخصائص الحسینیه، ص 188 [5] . مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 34 [6] . الکامل فی التاریخ، ج2، ص570 [7] . الاتحاف بحب الاشراف، ص 52 [8] . اللهوف، ص 54. [9] . بحارالانوار، ج 45، ص 54 [10] . مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص 37. مطالعه بیشتر در : https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/امام-حسین-0
شهادت مظلومانه وارث عاشورا ، زین العابدین، امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) تسلیت باد.