((روضه حضرت علی(ع) به جهت مراسم ختم پدر)) مجلس به مناسبت در گذشت یکی از محبان امیر المؤمنین منعقد شده است. این همه جمعیت از نقاط دو رو نزدیک آمدند در مجالس شما خانواده داغدیده شرکت کردند. به شما عرض تسلیت و دلداری دادند اما دلها را ببریم کوفه برای اول مظلوم عالم على اشک بریزیم ( ان شاء الله همه اموات گذشتگان، پدران و مادران خصوصا مجلس به نام از این محفل شاد شوند) وقتی سر مبارک امیر المؤمنین توسط ابن ملجم مرادی شکافته شد فرمود: فزت ورب الكعبه». به خدای کعبه سوگند که رستگار شدم. جبرئیل بین زمین و آسمان فریاد زد: «قتل ابن عم المضطفي: قتل على المرتضى قتله أشقى الأشقياء» پسر عموی مصطفی کشته شد. وصی برگزیده به قتل رسید، على مرتقی کشته شد، او را شقی ترین اشقیا کشت. امام را به منزل آوردند. تا نزدیک خانه رسید فرمود: من را زمین بگذارید، با پای خودم وارد خانه شوم تا زینب این منظره را نبیند، او طاقت ندارد. : متن وصیت های خود را به امام حسن به نمود و سپس فرمود: حسنم، وقتی از دنیا رفتم، خودت غسلم بده، خودت کفنم کن، خودت بر جنازه ام نماز بخوان، حسنم وقتی بدن من را داخل تابوت گذاشتی، تو و برادرت حسین عقب تابوت را بردارید، جلو تابوت خودش حرکت می کند. هر کجا پایین آمد، همان جا تابوت را زمین بگذارید. وقتی مولا به شهادت رسید، فرزندان امیرالمؤمنین بدن مبارک پدر را شبانه و غریبانه و مظلومانه حرکت دادند تا به سرزمین نجف رسیدند، سنگی درخشان یافتند، آن را برداشتند، لوحی پیدا شد که در آن نوشته بود: این قبری است که نوح آن را برای علی بن ابی طالب ذخیره کرده است. جنازه مولا را به خاک سپردند. از دفن بابا که برگشتند، به خرابهای رسیدند، دیدند از میان خرابه صدای ناله می آید: کجایی ای آقایی که هر روز می آمدی و برای من غذا می آوردی. با من حرف میزدی و با من انس میگرفتی. الان چند روزی است که نیامده ای. و امام مجتبی سوال کرد: آیا اسمش را می دانی؟ عرضه داشت هر وقت سؤال میکردم میگفت بنده ای از بندگان خدایم. صدای گریه امام حسن و امام حسین بلند شد: ای پیرمرد او بابای ما على بود. الان از دفنش برگشتیم، صدا زد: آقازاده ها! شما را به خدا مرا کنار قبر علی ببرید. کنار قبر على آوردند آن قدر این پیرمرد سرش را به قبر زد و علی علی گفت تا خود را به علی ملحق کرد. اول کسی که کنار قبر امام دفن کردند، همین پیرمرد بود. صلى الله عليك يا مظلوم یا امیرالمومنین #ترحیم روضه #پدر .

. بر دو ش کشم بار فراق پدرم را خم کرده دگر این غم سنگین کمرم را گاهی به لب این زمزمه دارم که بیامرز یارب ز کرم روح بلند پدرم را میگفت مرا غیر در خانه ارباب جایی نفشانم ز رخ اشگ بصرم را بال و پرم از عشق حسین است نسوزد عالم اگر اتش بزند بال و پرم را در روز جزا بهر شفاعت بدهیدم یک رشته زلف شه والا گوهرم را اندازه ریگی ز بیابان نشود گر بر پاش بریزم همه ذوق وهنرم را در روضه او جای سرشگم بگذارید تقدیم کنم قطره به قطره جگرم را بر منبر نی رفت وَ فرمود که ای عشق تفسیر کن این آیه قرآن سرم را آگاه کن از ایت حق بر سر نیزه هر کوردلی را که ندارد خبرم را من سرور شمس وقمرم کوکب عشقم جوینده معراج بیابد اثرم را #ترحیم #پدر

#علت_ترس_از_مرگ_3 #استاد_فاطمی_نیا بررسی علت های ترس از مرگ

#علت_ترس_از_مرگ_1 #استاد_فاطمی_نیا بررسی علت های ترس از مرگ

#علت_ترس_از_مرگ_2 #استاد_فاطمی_نیا بررسی علت های ترس از مرگ

#پندیات پند //با زبون عامیانه 🌹🌹🌹➖➖➖🌷🌷🌷➖➖➖🌺🌺🌺➖➖🌸🌸🇮🇷🇮🇷🇮🇷 کوچهٔ زندگی پیچ و خم داره غصه داره شادی غم داره توی هر کوچهٔ او یه ماجراست یه جایی عروسیه یه جا عزاست یکی در کاخ میشینه با عزّ و ناز یکی محتاج نون ز چاره ساز شادی دنیا دوُمی نداره یه روزی درد و بجونت میزاره تا میخای لذت دنیا ببری غم میاد سراغ تو بی خبری زندگی خیلی پست و بالا داره اغنیاء داره اگر گدا داره عمر ما چو برق و باد می گذره باخبر باش جوونی را میبره بخدا دنیا به کس وفا نکرد صدهزاران برد زما حیا نکرد بیا تا رفیق بی کلک باشیم قاصد خوشی چو قاصدک باشیم این همه مرگ دیدی بیدار نشدی تو از این عجوزه بیزار نشدی میبره گرگ اجل یه روز ترا تو هم از دوست و رفیق میشی جدا بیا تا زنده ایی مردونه بمون قدر این عمر گرانمایه بدون بیا خوبی کن بمونه یادگار غیر خوبی نمی مونه موندگار بیا شعر هم دلی را بخونیم عشق و خوبی رو واسه هم بدونیم مبادا ماهم بشیم مرده پرست وقت مشکل بزاریم دست روی دست من که مردم گریه و میخام چکار گل میخای بیاری پس الان بیار بیا زنده ام برام کاری بکن وقت مشگل تو مرا یاری بکن زنده ام منو گرفتارم مکن با نیش سخن تو آزارم مکن اگر حرفام تو دلت اثر کنه تو رو از مرگ و جزا خبر گنه (صفا )می باله به شعرش اون زمان بعد مرگم تو یه حمد برام بخوان شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی کانال مداحان ترحیم خوان ایتا لینک👇 @tarhim_khaniy

نوحه در عزای پدر سبک شبانگاهان کجایی ای نازنین پدرم پاره ی جگرم به ره مانده دیدگان ترم تا رخت نگرم نور چشم ترم شده روزم تیره تر زشبم مانده جان به لبم تا تو بازآیی به بسته راه چاره شد پاره پاره شد قلب سوزانم دو چشمم پر از ستاره شده بی شماره شده درد پنهانم نهادم من روبه روی زمین در کنار همین تربت میمیرم به دیدارم چون ستاره درآ تادوباره تورا در بغل گیرم

مدح پدر در عزا سبک دشتی پدر ای مونس تنهایی من وایی پدر ای مونس دریایی من توتا بودی دلم از غم تهی بود وایی پدر از غم وماتم تهی بود2 الا شمع شب تارم کجایی کجایی بابا.... انیس ویارو غمخوارم کجایی کجایی باباجان.. کجایی ای حبیب دلنشینم که ازداغ فراغت دلغمینم ای دل ای دل... ای دل داد وبیدادم هی ... زبعد دوریت ای دلبر من خداداند چه آمد بر سرمن خداداند چه آمد بر سر من بابا.. همیشه مونس ویارم تو بودی به وقت رنج غمخوارم تو بودی2 بابا... خدا داند که تا صبح قیامت ز دیده اشک می افشانم برایت بابا...

نوحه امام علی ع در عزای پدر هم میشه خواند بعد صفا نداره این خونه دیگه اینجا شده یک عزاخونه از غمت به سینه وسر میزنیم جون میدیم هر شب وپرپر میزنیم وایی از این دنیای غم وایی از این شهر ستم زینبم جون به لبم بابا بابا مرو بابا مرو مرو بابا2 دختر مهربون مهربونم من غم از توی چشمات میخونم رفتم وتو موندی واین شوروشین بعد من جون توو جون حسین دختر مهربونم مزن آتش به جونم ناله کم کن زینبم... بابا بابا مروبابا مرومرو بابا.... حالا زینب چی میگه باباجون حالا که تو رفتی سفر حالا که توآسمونا زدی پر بابا چه جوری دلت اومد دخترتو تنها بزاری بابا قصه ی کوچه رو از مادر بپرس پیش محسنت برو از در بپرس رفتی از پیشم بابا مونده ام باقصه ها زینبم جون به لبم بابا بابا مروبابا مرو مرو بابا.. دخترم تووارث فاطمه ای شاهد قصه وداغ همه ای پیش چشمت میبینی دوطشت خون بعد ازاون میشی اسیر دشت خون همسفر بانیزه ها میری تا شام بلا ناله کن کن زینبم بابا بابا مرو بابا مرومروبابا..

خدایا خونه بدون بابا چقدر سرد و دلگیره متن نوحه بسیار زیبا امام علی ع برای مجلس ترحیم پدرکاربرد داره 💚😭💚 خدایا خونه بدون بابا چقدر سرد و دلگیره خدا میدونه که زینب دیگه از این زندگی سیره آروم آروم نیمه شب دو نیمه جون باباشونو غسل میدن بند نمیاد خون سرش۲ گل میکنه لاله به روی کفن یکی غرق اشک و آه داره میسوزه از تب همه زیر لب میگن/ امون از دل زینب مرو بابا مرو بابا وای وای.... دل آسمون پرازغربته زمین تیره وتاره حسن مشکی پوش/حسین بیقرار ابالفضل عزاداره امشب فرشته ها دارن یه تابوت وبه روی شونه میبرند یه تابوت وازاین خونه غریبونه بازشبونه میبرند چقدر غربته حیدر دلارومیسوزونه دل آسمون تنگه پرازابروبارونه مروبابا مروبابا‌ وای وای... تایپ:سوقندی