eitaa logo
ترحیم خوانی
2.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
698 ویدیو
33 فایل
استفاده از مطالب کانال بااهدای صلوات به روح پدرومادرم کانال ترحیم خوانی👇 🍁🍁🍁 @tarhim_khaniy ارتباط با مدیران کانال 👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20220520-WA0035.m4a
2.86M
.. 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 دردودریغ وافسوس بابادگرسفرکرد دیگرزاهل خانه ازبچه ها حذر کرد اوناخدای مابود،افسوس دیده بسته کشتیِ خانواده دیگر به گِل نشسته ای قدخمیده بابا محنت کشیده بابا آسایشی دراین دَهر برخودندیده بابا ای دادازاین جدایی فریادازاین جدایی درداکه بعدازاین تا،دل گشته بیقرارت بـــا آه و نــالـه بـایـد ، آییم سـر مزارت داغ تو ای پدرجان،بشکسته پروبالم از لطف ومرحمت کن،بابادگر حلالم ما را تو نورعینی ، چون ماه نَیّرینی یک عمردیده بودم،گریه کنِ حسینی ای داداز این جدایی فریاد از این جدایی 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 شعر:علی اکبراسفندیارمداح
زهرا علیها السّلام از بی‌وفایی امت و فرمان نبردن آن‌ها از دستورات پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم در ایّام رحلت غصّه دار گردید؛ و فقدان پدر چنان بر او تأثیر گذارد که دنیایی از غم و اندوه بر او وارد شد. سر را همیشه بسته، جسمش ناتوان شده بود و قوّتش را از دست داده، چشمانش گریان، قلبش سوخته و ساعت‌به‌ساعت بی‌حال می‌گشت. به حسن علیه‌السلام و حسین علیه‌السلام می‌فرمود: «جدّ شما کجاست که شما را گرامی می‌داشت و در آغوش می‌گرفت؟!» ی خادمه گفت: در فقدان پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم کسی به‌اندازه‌ی بانوی من حضرت فاطمه علیها السّلام غصّه‌اش بیشتر نبود؛ هر روز حُزنش افزون‌تر و گریه‌اش شدیدتر می‌شد. تا هفت روز ناله‌اش آرام نمی‌شد و ضجّه‌اش کم نمی‌گشت. وقتی به طرف قبر پدر رفت، دامن به زمین کشیده می‌شد و چادر به پاهایش می‌پیچید و از شدّت گریه چیزی نمی‌دید. چشمش به قبر پدر افتاد، غش کرد. پس زن‌های مدینه او را به هوش آوردند. وقتی به هوش آمد، فرمود: «قوّتم از بین رفته و طاقتم تمام شده است.» در فراق پدر این شعر را انشاء کرد که نوعاً لازمه‌ی صاحب‌عزاست: مرگ ما قبل از تو بود؛ تو از دنیا رفتی و پرده‌ها بین ما و تو حائل شد. تا زنده‌ام برای تو گریه می‌کنم تا چشم‌هایم با اشک ریختن برای تو دعا کند. ‌ای خواننده، به‌جای تسلیت به دختر پیامبر خاتم صلی‌الله علیه و آله و سلّم، درب خانه‌اش را آتش زدند و پهلویش را شکستند و فرزندش را سقط کردند. (مصیبت بزرگ، ص 14 -بحارالانوار، ج 43، ص 196 و 182)