eitaa logo
ترحیم خوانی
2.9هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
698 ویدیو
33 فایل
استفاده از مطالب کانال بااهدای صلوات به روح پدرومادرم کانال ترحیم خوانی👇 🍁🍁🍁 @tarhim_khaniy ارتباط با مدیران کانال 👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️ چه باید کرد که تا انسان زغفلت ها رهاگردد زراه اشتباه برگردد و هم با خدا گردد زخُلق وخوی حیوانی رسد بر خُلٔق رحمانی زشیطان لعین ونفس اماره جدا گردد پدر یک اشتباه کرد و شده رانده ازآن نعمت چه باید کرد تا تنبیه بشر زین کارها گردد ریا وبخل وکینه شد بشر را آفت روحش بکن کاری که تا دردتو ای انسان دوا گردد در این دنیای پر آشوب که هرسویش گنه بارد خداوندا نما لطفی از این آشوب سوا گردد در این بازار هستی دین به دیناری رود ازدست نمیدانم چه خواهد کرد کسی که مبتلا گردد هزاران دزد ورهزن در کمین و غارت مردم بشر صد حیف که خود بانی براین درد وبلا گردد به هر صنفی بد وخوب هست نسوزان خشک وتر باهم یکی گرکار خوبی کرد تشکّر بارها گردد اگر خواهی نگردی واژگون در نار بد بختی کتاب حق ترا باید چراغ و رهنما گردد مبادا دامن بیگانگان گیری تو از یاری گذشته گر بودعبرت برایت رهگشا گردد برای درک دین باید ولایت گرددت هادی چنانکه هرمریضی خوب زتجویز دوا گردد دوای درد این دوران عزیزم ترک از نفس است وگرنه روز بروز بدتر از اینها حال ما گردد اگر خواهی توبشنو حرف پندی که( صفا) گوید که او تنها برای رفع تکلیف و خدا گوید شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی ختم وترحیم خوانی👆👆👆👆
آدمیزاد که از وقت اجل بی خبر است هردم از آمدن مرگ سرش در خطر است با چنین حال عجیب است که آسوده خیال نه هراس از اجلش هست و نه فکر سفر است قبر،هر روز بگوید انابیت الوحشه گوش این مردم دنیا طلب انگار کر است عاقل از عشوه این چرخ دمی غافل نیست مؤمن از فتنه دنیای دنی بر حذر است هر که از بودن تو نفع به مردم نرسد علف هرز بود شاخه بی برگ و بر است دست مسکین زمین خورده گرفتن نیکوست بار برداشتن از دوش ضعیفان هنر است گو بخوان آیه«لاینفع مال و بنون» هر که امروز به اموال و بنین مفتخر است واجب خود وانگذار به کسی دور اندیش خوش خیال آن که به امید عیال و پسر است خودت انجام آنچکه بر عهده توست چه کسی از خودت از بهر تو دلسوز تر است ساعدی غره مشو گربه تو رو کرد اقبال رونق کار تو از لطف دعای پدر است 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
✨🔸🌿✨🔸🌿 جز رنج و غم ندارد بازار زندگانی جز خار و خس ندارد گلزار زندگانی عمرت اگر به عالم چون نوح گردد آخر دست اجل بپیچد طومار زندگانی
🔰🔸🔰 آموزنده از مرگ ✍عالمی را پرسیدند : خوب بودن را کدام روز بهتر است؟ عالم فرمود : یک روز قبل از مرگ دیگران حیران شدند و گفتند : ولی زمان مرگ را هیچکس نمیداند عالم فرمود : پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن و خوب باش شاید فردایی نباشد ... 📚 علی اکبر دهخدا
خدا و اندرز و ترحیم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ------------------------------ روزی همه مهمان خدا می گردیم از عالم و آ دم که جدا می گردیم دست از همه می بُریم ای اهل زمین خلقی به عزای تو شود زار و حزین با رفتن از خاک به سوی افلاک ما جای بگیریم همیشه در خاک جز فاتحه چیزی نشود دمسازت اعمال تو می شود کلید رازت گلچین زمان روز و شبت تار کند اعمالْ تو را همدم و همیار شود از مال و زن و بچه نداری ثمری در روز و شبت نیست دیگر سحری هر کس برود از پی خود بر کاری ای بنده تو را نیست دگر غمخواری دست تو به دامان علیست معجزه گر زیرا که علی به خلق بوده چو پدر او هست شفیع خلق اندر همه جا با ذکر علی و فاطمه بلند بگو یا الله -------------------------------- شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان )
مراسم ختم و ترحیم مشهدالرضا(مهدی بیات): سیم و زر دارد برایت اعتبار بعد مرگت او نمی آید بکار گرچه دارد بهر تو او افتخار در زمان هستی و لیل و نهار این جهان باشد گذرگاهی ز عمر دانه پاشیدند برای ما وفور دام گسترند برایت رهگذر دانه را بینی نمی بینی خطر چونکه دنیا هست بهرت فتنه گر همدم دنیا مشو آن حیله گر درخوشی مستی ز عقبا بی خبر ناگهان گر اجل آید زدر دیده می بندی روی جای دگر در جهان از ما نمی ماند اثر وارثین بر روی نعشت نوحه گر یک کفن جسم ترا گیرد به بر ناگهان بنمودی آهنگ سفر خون دل ریزد بیادت از جگر هیچکس با تو نمی آید مگر قبر تاریک است مشتی جانور دادگاه برپا شود در کارزار دست خالی آمدی در این گذر هر عمل باشد وکیلت باهنر با تو در عقبا شود او دادگر جسم تو ماند بخاک دام گور نیش عقرب صد هزاران مار مور غافل از عقبا چرا بودی پسر غافل از مرگ و قضا و دادگر آتش دوزخ تو کردی شعله ور لنگرودی توبه کن با چشم تر حسین جان وقت مردن محضرم باش ندارم یاوری تو یاورم باش درآن لحظه که جانم رابگیرند محبت کن حسین جان دربرم باش گذارند چون میان قبر تاریک درآنجا مونس وهم دلبرم باش عزیز فاطمه ،فریادرس من درآن احوال زارو مضطرم باش چوبرخیزم قیامت ازدل خاک نجات بخشم به نزد داورم باش به میزان وصراط ونامه دادن چوابر رحمتی فوق سرم باش منم (سائل) امیددارم به لطفت شفیعم یاحسین درمحشرم باش 🔸️شاعر: (سائل) رونق کاشانۀ ما از صفای مادر است قوّت بازوی من هم از قوای مادر است در کلاس عشق و ایثار و فداکاری و صبر شمع و پروانه کلاس ابتدای مادر است شیرۀ جانش به جانم جوهر رنگین بود هر چه دارم از وجود بی ریای مادر است خود شنیدم مرشدی در مکتبش گفت اینچنین بر هدف آنچه نشنید آن هم دعای مادر است گر قدم خواهی زنی برباغ فردوس برین بوسه بر پایش بزن در زیر پای مادر است حرمتش از حضرت باری نباشد کمترین چون رضای خالقت هم از رضای مادر است بانی هفت خط شعر من حسن بدری است شعر و جان ومال صبری هم فدای مادر است دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی تو نداره این دل تاب و توانِ ماندن دنیا مرا تو سوختی آتش زدی به خِرمن دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی مادری چه سخته دردی چو خانمانسوز هر کس نداره مادر آهی کشیده جانسوز دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بهرت عزا بگیرم ای مادرِ عزیزم میمیرم از فراقت من اشکِ غم بریزم دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) ای دل بنال از این درد مادر درون خاکه از بس که غصه خوردم قلبم که چاک چاکه دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) یادت بخیر عزیزم جای تو گشته خالی از بس که گریه کردم دیگر نمانده حالی دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دردت دوا نگردید رفتی به حالِ خسته مرا به کی سپردی ببین دلم شکسته دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دیدار ما قیامت دیگر تو را نبینم خواهم زِ روی ماهت من یک گلی بچینم دنیا وفا نداره، مادر بیا دوباره(2 همه ی داروندارم،مادرم تاج سرم هرچی دارم از تو دارم مهربونم مادرم مادرم هرچی دارم از برکت دعاته۲ می‌دونم هرجا میری اسمم روی لباته۲ همه ی دارو،،،،،۲ مادرم فرشته ی روی زمین تو هستی میخونم باجون ودل برای تو بامستی چه شبایی که پرستار دل زارم بودی جوونیتو دادی مادر ،یارو غمخوارم بودی همه ی دار و،،،،۲ گیسوان سفید شده قدت خمیده مادر مثل تو فرشته ای هیچ کس ندیده مادر همه،،،،،۲ قربون دلشوره های وقت وبی وقتت برم قربون چادر نماز ومهرو سجاده ات برم ای همه هستی من چشمم کف پاهاته هرجا که باشی دلم محتاج اون دعاته می دونی دورت بگردم تو عزیز جونمی الهی باشی همیشه تو چراغ خونمی همه ی دار و،،،،،۳ 🔸️شاعر: گلی گم کرده ام مانند مادر که همتایش در عالم نیست دیگر گلم را بود ای مردم نشانی به سینه داشت قلب مهربانی گل من بی نظیرو ساده دل بود پیِ خوشبختی ام یکدم نیاسود گل خوش عطر وبویم بود مادر که با تیر اجل گردیده پرپر میان این خلایق آنچه دیدم ز مادر مهربان ترمن ندیدم مرا آرام جانم بود مادر رفیق مهربانم بود مادر میان خانه مادرها چو شمعند بدور او همه پروانه جمعند ازآن روزی که شمعم آب گردید دل پروانه ها بیتاب گردید نگو مادر بگو حور و فرشته که خانه باحضور او بهشته
دوستی مردی با عزرائیل ➖➖➖➖ شنیدم حضرت حق  داده فرمان به عزرائیل که باشد قابض جان ببندد با یکی عهد و رفاقت دهد درسی بر او  با این ظرافت چو بگذشت مدتی از آن زمانه که بینشان گرفت دوستی نشانه دگر بار امر شد از سوی سبحان که بگسل پیک حق اینگونه پیمان برای آخرین بار قابض جان بسوی خانه اش گردیده مهمان بگفتا آخرین دیدار با توست بود امر خدا این خواسته اوست بگفت آن مرد که ای نور دو چشمان رفاقت کرده ایم چند سال بدوران بیا مردانگی کن آخرین دم ببند عهدی چنین ای دوست با من که چند وقت قبل مرگم ای وفا دار مرا از مردنم بنما خبر دار گذشت چند سال از آن دیدار آخر که عزرائیل آمد در برابر بگفت آن مرد چنین ای پیک داور قدمهای تو باد بر دیده و سر رفیقم آمدی حالم بپرسی پس از چندی تو احوالم بپرسی بگفتا آمدم جانت ستانم که من دیگر کسی را دوست نخوانم هراسان گفت توبا من عهد بستی چرا آن عهد و پیمان را شکستی نمودی عهد خبردارم نمایی بوقت مرگ هوشیارم نمایی بگفتا من خبر دارت نمودم به چندین بار هوشیارت نمودم درآن وقتی که بردم یاورانت تلنگر بود زدم آندم به جانت ندیدی مردن همسایه ات را ویا مرگ عمو و خاله ات را ندیدی صد جنازه در خیابان نرفتی زیر تابوت عزیزان همه هشدار بوده داده ام من ترا اخطار بوده داده ام من بیا و خواب سنگین را رها کن به فکر مرگ و هم روز جزا کن کسی را عمر جاویدان نباشد اجل را با کسی پیمان نباشد صفا گر شاعری یا نکته دانی توهم تا چند صباح زنده نمانی قاسم جناتیان قادیکلایی @tarhim_khaniy