eitaa logo
ترحیم خوانی
2.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
646 ویدیو
30 فایل
استفاده از مطالب کانال بااهدای صلوات به روح پدرومادرم کانال ترحیم خوانی👇 🍁🍁🍁 @tarhim_khaniy ارتباط با مدیران کانال 👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🔥 آتش انتقام 🔥 ✍کشاورزی يک مزرعه بزرگ گندم داشت. زمين حاصلخيزی که گندم آن زبانزد خاص و عام بود. هنگام برداشت محصول بود. شبی از شب‌ها روباهی وارد گندم‌زار شد و بخش کوچکی از مزرعه را لگدمال کرد و به پيرمرد کمی ضرر زد. پيرمرد کينه روباه را به دل گرفت. بعد از چند روز روباه را به دام انداخت و تصميم گرفت از حيوان انتقام بگيرد. مقداری پوشال را به روغن آغشته کرده، به دم روباه بست و آتش زد. روباه شعله‌ور در مزرعه به اين‌طرف و آن‌طرف می‌دويد و کشاورز بخت برگشته هم به دنبالش. در اين تعقيب و گريز، گندم‌زار به خاکستر تبديل شد. وقتی کينه به دل گرفته و به دنبال انتقام هستيم، بايد بدانيم آتش اين انتقام، دامن خودمان را هم خواهد گرفت! 🔺بهتر است ببخشيم و بگذريم ...
✨﷽✨ ✍شخصی به نام ثعلبه که خیلی زاهد و متقی و اهل تهجّد و نماز شب بود و همه نمازهای پیغمبر را شركت می‌كرد و نمی‌گذاشت یك ركعت نماز جماعت یا نافله‌اش تعطیل شود، مرتب پیش پیغمبر می‌آمد و می‌گفت: یا رسولَ‌اللّه! از خدا بخواه مرا ثروتمند كند. پیغمبر می‌فرمود: تو كار را به جریان طبیعی واگذار كن، شاید مصلحتت این نباشد. ثعلبه می‌گفت: نه یا رسولَ‌اللّه! من می‌خواهم به این اغنیا یاد بدهم كه اصلاً پول خرج كردن و در راه خدا خرج كردن چگونه است.پیغمبر هم برای او دعا كرد و خدا دعا را برای امتحان خود او و همه مردم مستجاب كرد. او گوسفندهایی پیدا كرد. به سرعت چیزدار شد، مخصوصاً گوسفندانش خیلی زیاد شد. فكر كرد گوسفند زیاد شده، دیگر در شهر نمی‌شود گوسفندها را اداره كرد، برویم بیرون یك جایی تهیه كنیم تا بتوانیم گوسفندها را به چرا ببریم. كم‌كم ظهر دیگر به نماز جماعت نمی‌رسید. با خود می‌گفت حالا یك وعده را نخواندیم مهم نیست؛ به یك وعده نماز جماعت اكتفا می‌كنیم. می‌آمد به سرعت خودش را به صف‌های آخر می‌رساند یك نمازی می‌خواند و می‌رفت. كم‌كم كارش توسعه پیدا كرد و گفت باید برویم فلان منطقه یك جایی انتخاب كنیم. به آنجا رفت. تا قضیه رسید به آنجا كه آیه زكات نازل شد و پیغمبر مأمور جبایت برای اخذ زكات فرستاد. وی اول سراغ او رفت و گفت: دستور خداست كه این مقدار باید بدهی تا صرف راه خدا بشود. ثعلبه گفت: آیا اختصاص به من دارد؟ گفت: نه، شامل دیگران هم می‌شود. گفت: اول برو سراغ دیگران بعد بیا سراغ من. مامور سراغ دیگران رفت و كارهایش را انجام داد و برگشت. ثعلبه مدتی نگاه كرد، زیر و رو كرد، سپس گفت: این با باج گرفتن چه فرق می‌كند؟ چشم فقرا كور بشود می‌خواستند كار كنند. این همان آدمی بود كه می‌گفت: «لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ اَلصّالِحِینَ؛ اگر از كرم خويش به ما عطا كند قطعا صدقه خواهيم داد و از شايستگان خواهيم شد.»(توبه:۷۵) و می‌گفت: ما كه كریمیم پول نداریم، آنهایی كه پول دارند كرم ندارند. در این جور آزمایش‌ها اگر انسان مراقب خود نباشد به غفلت فرو می‌رود. ‌‌‌‌✅🌹🍃
شخصی به قصد تحقیر کردن، "🐜مورچه ای "را با انگشت فشار داد. مورچه خندید و گفت: ای انسان مغرور نباش! که تو در قبرت برای من وعده غذایی بیش نیستی. در اوج قدرت خودت را گم نگن.
🌾🌾🌾🌾🥀🌾🌾🌾🌾 کردن هنر نیست، تا زنده ایم ببخشیم! مردی انبار خرمایی داشت و ظاهراً مرد مومنی بود و به تکالیف دینی اش عمل می کرد روزهای آخر عمرش وصیت کرد و رسول خدا را هم وصی خود قرار داد که پس از مرگ او انبار خرما را به مصرف مستمندان برسانند. 🌱✨رسول خدا هم پذیرفت و پس از مرگ وی در انبار را بازکردو تمام خرماها را درمیان مستمندان تقسیم کرد. سپس یک دانه خرما از میان خاکها برداشت و به مردم نشان داد و فرمود: این چیست که در دست من است؟ گفتند: یک دانه خرماست که از میان خاک ها برداشته اید. فرمود: این مرد اگر خودش همین یک دانه خرما را درحیات خودش می داد، در نزد خدا محبوب تر بود از این همه خرمایی که من از طرف او طبق وصیتش انفاق کردم! این تذکر بسیار تکان دهنده ای است که تا زنده هستید کارتان را خودتان انجام دهید. وصیت کردن هنر نیست. هنر این است که در زنده بودن بتوان مال را از خود جدا کرد که دردآور است. 📙 صفیرهدایت، ۳۶،توبه، آیت الله ضیاء آبادی
🔆 ✍ پاداشی برای نیتی خیر 🔹یکی از عرفا و اولیاءالله نقل می‌کرد که روزی در فرودگاه تبریز از هواپیما پیاده شدم و خواستم تاکسی کرایه کنم تا به منزل برساندم. 🔸تاکسی‌ها مدل بالا بودند و خودروی پیکانی آن دور پارک کرده بود که کسی سوار نمی‌شد. 🔹او را دربست کرایه کردم و به او گفتم: اگر مسافر هم سوار کنی ایرادی ندارد. 🔸راننده خوشحال شد. به چند نفر در مسیر که بودند، چراغی زد و توقف کوتاهی کرد ولی هم‌مسیر ما نبودند. کسی سوار نشد و بالاخره مرا تنهایی به منزل رساند. 🔹شب در عالم رویا در باغ زیبای بزرگی خودم را دیدم. 🔸بسیار خوشحال شدم و پرسیدم: این باغ برای کیست؟ 🔹گفتند: تو. 🔸پرسیدم: چرا؟ 🔹گفتند: امروز کار خیری کردی. 🔸گفتم: ولی کسی سوار نشد و راننده مرا فقط برد و از من کرایه گرفت. 🔹گفتند: در لحظه‌ای که راننده در مقابل مسافری می‌ایستاد، تو بیشتر از راننده مشتاق بودی آن مسافر سوار شود و راننده کرایه‌ای بگیرد و وقتی مسافری سوار نمی‌شد، تو بیشتر از او متاسف می‌شدی. 🔸این باغ برای نیت خیری بود که در قلبت داشتی، هرچند نمی‌توانستی نیت خیر خود را به نتیجه برسانی. 💠 إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا؛ اگر خداوند در قلب‌های شما (کافی است) خیری ببیند، به شما خیر عنایت می‌کند. (انفال:۷٠)
✨﷽✨ 🔴آرزوهای پس از مرگ ✍۹ آرزویی که انسان بعد از مرگ می‌کند و در قرآن ذکر شده است: 1⃣ يَا لَيْتَنِیٖ كُنْتُ تُرَابًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ خاک می‌بودم. (ﺳﻮﺭه نبأ‏، آیه ۴۰) 2⃣ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِیٖ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ برای آخرت خود چیزی پیش می‌فرستادم.(سوره فجر، آیه ۲۴) 3⃣ يَا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ نامه اعمالم برایم داده نمی‌شد. (ﺳﻮﺭه حاﻗﺔ، آیه ۲۵) 4⃣ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِیٖ لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ فلان انسان را به دوستی نمی‌گرفتم. ‏(ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۸) 5⃣ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَ؛ ﺍی ﮐﺎﺵ فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را می‌کردیم. ‏ (ﺳﻮﺭه أﺣﺰﺍﺏ، آیه ۶۶) 6⃣ يَا لَيْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب می‌کردم. ‏ (ﺳﻮﺭه فرﻗﺎﻥ، آیه ۲۷) 7⃣ يَا لَيْتَنِیٖ كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمً؛ ﺍی ﮐﺎﺵ من هم با آنها می‌بودم، حال کامیابی بزرگ حاصل می‌کردم. ‏ (ﺳﻮﺭه نساء، آیه ۷۳) 8⃣ يَا لَيْتَنِیٖ لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّی أَحَدًا؛ ﺍی ﮐﺎﺵ با رب خود کسی را شریک نمی‌آوردم. ‏(ﺳﻮﺭه کهف، آیه ۴۲) 9⃣ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين؛ ﺍی ﮐﺎﺵ راهی پیدا شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی‌های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مؤمنین شویم‏. (ﺳﻮﺭه أﻧﻌﺎﻡ، آیه ۲۷) اینها آرزوهایی هستند که انسان بعد از مرگ دارد در حالیکه در آن زمان، دیگر فرصتی برای جبران وجود ندارد؛ پس امروز به فکر باشیم. والعاقبه للمتقین
﷽ ⚘پندنامه⚘ 🔆 خدا از مادر به تو مهربان‌تر است در زمان حضرت موسی (علیه‌السلام) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفته بود. عروس مخالف مادرشوهر خود بود. پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر کول گرفته و بالای کوهی ببرد تا مادر را گرگ بخورد. مادر پیر خود را بالای کوہ رساند. چشم در چشم مادر کرد. اشک چشم مادر را دید و سریع برگشت. به موسی ندا آمد: برو در فلان کوہ، مهر مادر را نگاہ کن. مادر با چشمانی اشک‌بار و دستانی لرزان دست به دعا برداشته بود و می‌گفت: خدایا! ای خالق هستی! من عمر خود را کرده‌ام و برای مرگ حاضرم. فرزندم جوان است و تازه‌داماد. تو را به بزرگی‌ات قسم می‌دهم پسرم را در مسیر برگشت به خانه‌اش از شر گرگ در امان دار که او تنهاست. ندا آمد: ای موسی! مهر مادر را می‌بینی؟ با اینکه جفا دیدہ ولی وفا می‌کند. بدان من نسبت به بندگانم از این پیر‌زن نسبت به پسرش مهربان‌ترم. کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozeh_daftari1