آخر وصیتنامهاش نوشته بود:
وعدهی ما بهشت...!
بعد روی بهشت را خط زده بود
اصلاح کرده بود،
وعدهی ما جنت الحسین(ع)
[شهید حجت اسدی]..🌱'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر استاد دانشمند در مورد #چشم و هم چشمی و حسادت و آه دیگران 🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 همسرانه / ثواب کمک به همسر
18.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرائتی -خاطره+روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
ببخشید کیفیتش یه خرده پایینه ولی ارزش چند بار شنیدن داره
آیة الله العظمی سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه یک قطعه کفن برای خودشان خریده بودند. در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین(علیه السلام) زیارت عاشورا را با تربت بر اطراف آن نوشته بودند.
ایشان برای صله ارحام عازم یزد می شوند و در این سفر این کفن را با خودشان به یزد می برند. در شب اول ورودشان به یزد، در منزل یکی از دخترانشان استراحت می کنند.
حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) به خواب ایشان آمده و می فرمایند:
یکی از دوستان ما فوت کرده و در مزار یزد منتظر کفن است. ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود.
ایشان بیدار می شود و می خوابد. دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود!
ایشان لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام کریم سیاه فوت کرده، او را غسل داده، روی سنگ نهاده، منتظر کفن هستند...
تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند.
مرحوم یزدی از آن ها می پرسد:
شما کی هستید؟!
می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم.
مرحوم یزدی می پرسد:
این شخص کیست؟
می گویند: او شخصی به نام کریم سیاه است، یک فرد معمولی! ولی عاشق امام حسین(علیه السلام) بود. در هر کجا مجلسی به نام امام حسین(علیه السلام ) برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد.
اگر همین الان ملکالموت سر رسد و تو را بھ عالم باقے فرا خواند ، هر چند با شھادت ، آمادهاۍ؟!
دیدم کہ نھ ؛ شهوت زيستن مرا بھ خاک بستہ است ، چنگ در خاک زده و ریشہ دوانده است . و مےدانستم کہ شھدا را پیش از آنکہ مرگشان در رسد دعوت مےکنند و آنان لبیک مےگویند . و تا چنين نشود ، اجل سر نمےرسد . این را بھ تجربہ و حضور دریافتہ بودم .
راستـے براے مرگ آمادهاۍ . .🌿!'
- سیدمرتضۍآوینۍ -
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
✍ و... خیال من...
پر است از صدای گام های تو...
من، با خیال لحظه آمدنت...
به همه روزهایم،رنگ نور زده ام!
❄️فقط... می ماند جمعه ها...
که جز...تپش...هیچ رنگی به خود نمی گیرد...
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
༻♥️༺🌸༻♥️༺
سلاااااااام و صد سلااآااام محضر شما همسفران طریق الشهدا ☺️✋
آدینه تون به کام دل❤️
ان شاءالله که روزتون به دعای مولا عطرآگین شده باشه و بشود🤗😇
🌸
کار و تنهایی و حسرت آه... تقدیر پدر بود
گـرمـی دور هـمـی ها، تحـت تاثیر پدر بود
ظاهـرا آویختـه عکسـش به دیوار اطاقم
تکیهی دیوار هم حتی به تصویر پدر بود
بـعـدِ او پیـری سـراغــم آمـد و جـایی نگفتم!
این پسر، کمتر کسی دانست که پیر پدر بود!
راسـت میگویند جنـت زیـر پای مادرانست
مادری که دین و ایمان خودش گیر پدر بود
بیگمان این شیر مادر بود هستی را به من داد
انـدکی اغـراق میخواهد غــزل...شیر پدر بود!
خواب دیدم کوه دارد اشک میریزد به خلوت
اشـک پنهانی و کوه و...آه تعبیرش "پدر" بود
#ماه_رجب
#روز_پدر