°•☆🕊
🍃اگر تکفیری ها به مرز ما برسند مبارزه خیلی سخت میشود.
🕊وقتی برای اولین بار مطرح کرد که میخواهد به سوریه برود، تعجب کردم چون «فاطمه ثنا تازه به دنیا آمده بود. پرسیدم چرا این تصمیم رو گرفتی؟ گفت اسلام مرز نمیشناسه و الان هم سوریه خط مقدم ماست نمیتونم اینجا بنشینم و ببینم به بارگاه حضرت زینب ذره ای اهانت بشه اگه تکفیریها به مرز ما برسن مبارزه خیلی سخت میشه باید همون جایی که الان ،هستن جلوشون رو گرفت. بعد، نام عموی شهیدم را آورد و گفت: «اگه اون موقع هم هرکسی میگفت من زن و بچه دارم و به این بهونه جبهه نمیرفت الان کشور دست دشمن بود.
فاطمه ثنا تازه به دنیا آمده بود که پدرش برای اولین بار به سوریه اعزام شد بعد از آن هم تا چهار سال مدام به سوریه میرفت ۴۵ روز آنجا بود و بعد به ایران بر می گشت. چند روز پیش ما بود و دوباره به سوریه می رفت.به ما چیزی نمیگفت اما فقط این را میدانستم که یکی از مسئولیتهایش هدایت کردن پهپاد یا هواپیمای بدون سرنشین است.
هر وقت حسین میخواست به سوریه برود با فاطمه صحبت میکرد و میگفت من به جنگ دشمن میرم به جنگ اسرائیل شاید شهید بشم و برنگردم فاطمه هم میگفت نه بابا من نمیذارم تو شهید بشی
✍🏻همسر شهید
شهیدمدافعحرم#حسین_دارابے
🌱
همہیمابہموعظہ احتیاج داریم
ممکن است دانستہهایمان خیلی
زیادباشند امـــــا؛
درموعظہ تاثیری (بسزایی)هست.
#حضرتآقا🌱
.
انسان شناسی ۲۶۵.mp3
10.43M
#انسان_شناسی ۲۶۵
#آیتالله_مصباح
#استاد_شجاعی
من زیاد غصه میخورم!
• از بی توجهی عزیزانم /
• از قدرناشناسی اطرافیان /
• از بدخلقیهای دیگران /
• از مشکلات و فراز و نشیبهای زندگی/
• از بلاها و مصائب ریز و درشت
• و .....
ماهها درگیرِ غصه برای یک اتفاق میشم!
#هشدار :
غصه خوردن، فحشایی بزرگ است
و اهل غصه، اهل آتش ✘.
🌱.۰🌱
بهشگفتمداداشمحمد؛
شهادتخیلیسختہ؟!
گفتنہ!
فقطبایدحواستوجمعکنۍ.
#شهیدمحمدغفاری🌱
#کتابپروازدرسحرگاه
.
•
مراقب #چشمهاے خوشگلۍ
ڪہ تا چند روز دیگہمیخوان براے ارباب #اشڪ بریزن باشیم!((:😔😭
#محرم
#شهیدمحسندرودے💚
🚨قال الامام علی علیهالسلام:
اِعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ لِهَذَا اَلْجِلْدِ اَلرَّقِيقِ
صَبْرٌ عَلَى اَلنَّارِ فَارْحَمُوا نُفُوسَكُمْ.
🔥آگاه باشيد اين پوست نازك تن،
طاقت آتش دوزخ را ندارد! پس به خود رحم كنيد.
▫️ نهجالبلاغه، خطبه ۱۸۳
تا خدا هست به مخلوق دمی تکیه مکن ؛
که خدا کوهِ ثبات است و بشر عینِ نیاز . .
#شهیدانه
🖤نزدیک ایام #محرم که میشد
دیگه دل تو دلش نبود
🌷حیدر بود و پیراهن مشکی که کل ایام ماه محرم و صفر تنش بود خیلی مقید بود هر شب حتما در هیئت حضور داشته باشه و همیشه میاندار هیئت بود مداح نبود ولی بخاطر علاقه و صدای خوب بعضاً میخوند تو هئیت ...
حیدر ثابت کرد بچه هیئتی آخرش شهید میشه...🌹
شهید #حیدر_جلیلوند 🕊
هدیه به روح مطهرشون صلوات 🌷
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 64 حمید روی مبل نشسته بود و مشغول مطالعه کتاب دفاع از تشیع ب
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد
قسمت 65
نگاهم را از او گرفتم و حاضر و آماده روی مبل نشستم تا حمید هم آماده شود بعد از مدتی پرسید: خانوم تیپم خوبه؟ بو کن ببین بوی ادکلن رو دوست داری؟ گفتم: کُشتی منو با این تیم زدنت آقای خوش تیپ ،بریم دیر شد؛ اما سریال آماده شدن حمید همچنان ادامه داشت چندین بار کتش را عوض کرد پیراهنش را جابجا کرد و بعد هم شلوارش را می خواست بپوشد روی هوا چند بار محکم تکان داد با این کارش صدایم بلند شد که:حميد گردوخاک راه ننداز بپوش بریم. بارها می شد من حاضر و آماده سر پله ها می نشستم جلوی در می گفتم زود باش حمید زود باش آقا!.
در نهایت قرار گذاشتیم هر وقت می خواستیم بیرون برویم از نیم ساعت قبل حمید شروع کند به آماده شدن! تازه بعد از نیم ساعت که می خواستیم سوار موتور بشویم می دیدی یک وسیله را جا گذاشته ،یک بار سوئیچ موتور، یک بار کلاه ایمنی، یک بار مدارک، وقتی بر می گشت باز هم دست بردار نبود، دوباره به آینه نگاهی می کرد و دستی به لباس هایش می کشید.
بعد از مهمانی عمه هزار تا گردوی دو پوست تازه به ما داد که فسنجان درست کنیم به خانه که رسیدیم گردوها را کف آشپزخانه پهن کردم تا بعد از خشک شدن آن ها را مغز کنم. بگذریم از اینکه تا این گردوها خشک بشوند حمید بیشتر از صدتایش را خورده بود، توی پذیرایی جلوی تلویزیون می نشست به گردوها نمک می زد و می خورد.
روز سه شنبه دانشگاه برنامه داشتیم از اول صبح به خاطر برگزاری همایش کلاً سرپا بودم ساعت دوازده بود که حمید زنگ زد و گفت برای یکسری کارهای بانکی مرخصی گرفته و الان هم رفته خانه ،
پرسید برای ناهار به خانه می روم؟ گفتم: حمید جان ما همایش داریم احتمالا امروز دیر بیام تو ناهارتو خوردی استراحت کن، ساعت پنج غروب بود که به خانه رسیدم حمید مثل مواقع دیگری که من دیرتر از او به خانه می رسیدم تا کنار در به استقبالم آمد، از در پذیرایی که وارد شدم به حمید گفتم: از بس سرپا بودم و خسته شدم حتی یه دقیقه نمیتونم بایستم، بعد هم همان جا جلوی در نقش زمین شدم.
کمی که جان گرفتم به حمید گفتم: ببخش امروز که تو زود اومدی من برنامه داشتم نتونستم بیام حتما تنهایی توی خونه حوصلت سر رفته از بیکاری، جواب داد: همچین بیکار نبودم یه سر بری آشپزخانه می فهمی، حدس زدم که ناهار گذاشته یا برای شام از همان موقع چیزی تدارک دیده باشد، وارد آشپزخانه که شدم تمام خستگیم در رفت، با حوصله اکثر گردوها را مغز کرده بود و فقط چندتایی مانده بود.
وقت هایی که حوصله اش می گرفت کارهایی می کرد کارستان، گفتم: حمید جان خدا خیرت بده با این وضعیت کلاس و دانشگاه مونده بودم با این همه گردو چکار کنم.
حمید در حالی که با خوشحالی مغز گردوهای داخل سینی را این طرف و آن طرف می کرد گفت: فرزانه ببین چقدر گردو داریم یعنی تو می تونی هر روز برای من فسنجان درست کنی!
ادامه دارد....
#شهیدحمیدسیاهکالی
°•🌱
تصویری از لحظه اسارت مدافع حرم #شهید_فریدون_احمدی که بعد از 14 ماه و 15 روز شکنجه، توسط وحوش داعشی به شهادت رسید.
در نگاهش ذره ای ترس و تردید و پشیمانی می بینید؟؟؟
شهیدمدافعحرم#فریدون_احمدے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔺صحبتهای تکان دهنده همسر شهید مدافع حرم و قولی که به شهید داد❤️
شادےروح همہ شهدا صلوات...❣
خـــ♥️ـــدا
تنها اسمی است کہ
هر کجا صدایش زدم
گفت: جـــانم
هیچوقت هیچ کس رو
جز خـــدا صدا نکنید
امیدوارم محتاج هیچکس
جز خـــدا نباشید 🙏
حاجی همیشه میگفت:
نمازهامون اگر نماز بود، هیچ وقت از شکستهشدنش تو سفر خوشحال نمیشدیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۵ تیرماه، سالروز ضربت خوردن #شهید_امربهمعروف #شهید_علی_خلیلی
شرح ماجرایی که منجر به ضربت خوردن #شهید_علی_خلیلی شد ، از زبان خود شهید
هدیه نثار روح مطهرشون صلوات 🌷🌷🌷
رهبر انقلاب :
در غرب علت اینکه شما نباید حجاب داشته باشید این نیست که آزاد باشید ...
زن را برای نوازش چشم مرد ، برای بهره وری نامشروع مرد ، می خواهد .
به شکل خاصی در جامعه ظاهر شود .
این بزرگترین اهانت به زن است ؛
ولو ...
اسم های دیگر رویش بگذارند .
#حجاب_فاطمی
راهم دهی اگر تو به بازار عاشقی ...
عشقتورابه قیمتجان میخرمحسین
صلیاللهعلیکیااباعبدالله الحسین
شب تون حسینی ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدمت گذار خوبی نبوده ایم یا حسین😔
خدمت گذار خوب نیاری به جای ما😭
#محرم نزدیک است🏴
🍂 با چه رویی بنویسم که بیا مولاجان...
شرم دارم خِجِلَم من ز شما مولاجان...
🍂 چه کریمانه به یادهمهی ماهستی...
آه از غفلت روز و شب ما مولاجان...
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
🍃مهربان من
خواستم بگویم مرا به جای فراق با عتاب، عقاب کن؛ اما تردید کردم که عتاب تو را تاب میآورم یا نه. تو اگر به من عتاب کنی، خیال نمیکنم بیش از چشم بر هم زدنی دوام بیاورم؛ اما از طرفی فراق تو سنگدلم کرده. با این همه فراق، باید از داغ دوری تا به حال، بارها و بارها جان داده بودم؛ اما هنوز زندهام و نفس میکشم. چه کنم با این همه قساوت!؟
آقا! مرا ببر پیش خودت رسم عاشقی بیاموز تا دیگر نیازی به عقاب نباشد.
شبت بخیر مهربان من!
✨✨🌙