#پنجشنبههاویادشهدا
🍂بی عشق پلید می شوی باور کن...
با عشق سعید می شوی باور کن
🍂خـود را که شبیه شهـدا گردانی...
یک روز شهید می شوی باور کن
🌹https://eitaa.com/tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢_ دیدن این ۲ دقیقه بر همه از جمله چادریها واجب است!
#حجاب
#زن_عفت_افتخار
https://eitaa.com/tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چادری شدن دختر ایرانی مقیم انگلیس در مقتل شهید آرمان علی وردی
این دختر خانوم وقتی فیلم نحوه شهادت آرمان در صفحه دختران انقلاب را می بیند خانواده اش را در انگلیس رها کرده و به ایران می آید و سراغ دختران انقلاب.... به اتفاق دختران انقلاب و با بی تابی تمام و اشک چشم به ملاقات مادر آرمان میرود..... وقتی مادر آرمان برایش از ناراحتی آرمان به خاطر شنیدن خبر چادر کشیدن میگوید، تصمیم می گیرد موهایش را کامل بپوشاند و به حمدالله در هیات دختران انقلاب در مقتل شهید به دست خانواده شهید آرمان علی وردی چادری میشود...
✅ و در آخر پیام این بانو به دنیا را به زبان انگلیسی ببینید...
#حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ای آخوند چشم ناپاک بیحیا که
🔺خون به دل امام کردی و با زنان خارجی دست دادی و الان هم
▪️ حجاب، حکم خدا را زیر سوال بردهای.
👈 بترس از قیامت
🎙مرحوم محمدرضا آقاسی
#حجاب
4_5965453710057279534.mp3
4.72M
▪️حکایتی زیبا از یک جوان که جواب سلام #امام_حسین علیهالسلام را میشنید!!
🎙حجتالاسلام عالی
حاج آقا پناهیان :
✅ الآن یکی از مهمترین امر به معروف ها
تبلیغ چهره به چهره فرزند آوری هست باید تک تک با اونایی که قصد ندارن بچه بیارن صحبت کنیم و تشویق کنیم به فرزند آوری..
🔰با پیامبر(ص) کسایی مخالفت کردن که نتونستن مناسبات زندگیشون رو با اسلام هماهنگ کنن،میگفتن داریم زندگی مون رو میکنیم،هجرت چیه؟
🔰امام حسین(ع)رو کسایی تنها گذاشتن و کسایی شهید کردن که نمیخواستند مناسبات زندگیشون رو تغییر بدن
🔰یکی اومد به امام حسین(ع) گفت نرو
خطر داره
کشته میشی
امام حسین(ع)فرمود :بیا باهم بریم
طرف گفت من میگم خطر داره نرو، شما میگی منم بیام!
عمر سعد از فرزندان رزمنده های اسلام بود طوری کارش عجیب بود که حضرت زینب (س) بهش گفتن:عمر سعد
تو اینجا هستی و دارن حسین رو شهید میکنن!
✅ الآنم رهبر ما دستور فرزند آوری دادن، کدوم ما مناسبات زندگی مون رو تغییر دادیم و فرزند آوری رو بیشتر کردیم؟!
🔰 علامه تهرانی(ره) میگفتن:
الآن اولویت فرزند آوری انقدر زیاده که حتی میشه شیر دهی تا دوسال رو انجام نداد! و بارداری های نزدیک بهم داشت تا تعداد بیشتری بچه بیاریم.
🌹https://eitaa.com/tarigh3
4_5859394887161480693.mp3
861.4K
یڪ سلام بہامام زمانتان کنید
صد سلام جواب میگیرید...
🌹https://eitaa.com/tarigh3
وَ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ
من هرچه را در دلها پنهان کردهاید، میدانم.
غافر _ ۱۹
🌹https://eitaa.com/tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #پادشاهان_پیاده
حرفهای پرمغز زائر عرب زبان در مشایه:
• مسیر امام حسین علیهالسلام فقط مسیر شهادت نیست.
مسیر تمام کسانی است که میخواهند از یک سبک زندگی درست پیروی کنند.
• امام حسین علیهالسلام الگوی جهاد و ساختن است.
※ راه حسین ادامه دارد...
راه صلح و اصلاح، تا آن زمان که امام زمانمان ظهور کند.
🌹https://eitaa.com/tarigh3
#یادمون_باشه
میترسم!
همینکه کنارم میشینه و میخوام از وجودش لذت ببرم، ترس اینکه روزی به من خیانت کنه، حال خوبِ یه رابطهی عاشقانه رو از من میدزده!
میترسم!
وسط همهی باهم بودنها و خندیدنامون، نگران روزِ از دست دادنش هستم!
میترسم!
نکنه یه روزی از چشماش بیفتم و دیگه قلبش برای من نزنه.
★★★★
#یادمون_باشه
یک ریشه در همهی ترسها مشترک است؛
اساساً هر جا ترس هست؛ خدا نیست!
و هر جا خدا نیست، شیاطین جولان میدهند!
در مبارزه با ترسها، بالا بردن دو مهارت بسیار کمککننده است؛
۱ـ قدرت معنوی مخصوصاً توکل
۲ـ شناخت علامتهای حملات شیطان و راههای دفع آن
این دو قدرت به ما کمک خواهند کرد، روی ترسهایمان از هر جنسی که باشند، شمشیر بکشیم و ذبحشان کنیم.
🌹https://eitaa.com/tarigh3
🔴 چند عمل ساده براي چند صد برابر كردن ثواب نمازها:
اذان واقامه :
باعث مي شود دو صف از فرشتگان، پشت سر مومن نماز بخوانند.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٢
ركوع كامل:
رکوع کامل باعث نداشتن وحشت قبر مي شود.
ثواب الاعمال صدوق ص٧٣
انگشتر عقيق:
دو ركعت نماز باعقيق معادل هزار ركعت بدون آن است.
عدة الداعي ابن فهدحلي ص٢٢٠
مسواك :
دو ركعت نماز با مسواك بهتر از هفتاد ركعت نماز بدون مسواك است.
من لايحضره الفقيه صدوق
خواندن سوره قدر:
خواندن سوره قدر در يكي از نمازها باعث آمرزش گناهان مي شود.
ثواب الاعمال ص٢٦٧
استنشاق ومزه مزه در وضو:
باعث آمرزش و غلبه بر شيطان است.
ثواب الاعمال صدوق ص٤٣
عطر:
باعث مي شود ثواب نماز هفتاد برابر شود.
ثواب الاعمال ص١٢٠
تسبيحات حضرت زهراء سلام الله عليها:
بهتر از هزار ركعت نماز نزد حضرت صادق (عليه السلام) است.
🌹https://eitaa.com/tarigh3
ما دهه شصتیا از بچگی با غصه بزرگ شدیم
پسر شجاع مادر نداشت
دختری به نام نل دنبال مادرش میگشت
زنبور عسل مادرشو پیدا نمیکرد
مادر کزت از پیشش رفته بود
سِگارو مادر نداشت
پرین دنبال مادرش بود
حنا دختری در مزرعه،مادرش نبود
خداییش هرچی کارتون بی پدر مادر بود برای ما دهه شصتیا میذاشتن🤦♂
🌹https://eitaa.com/tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خبره؟
یکی به ما بگه کربلا ... چه خبره؟
#اربعین
🔴 ثواب عجیب کمک هزینه به دیگران برای سفر اربعین
🔵 هشام می گوید از امام صادق علیه السّلام پرسیدم:
🟢 کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین (علیه السّلام ) برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند(هزینههایش را بدهد)، چه اجری دارد؟
امام صادق علیهالسلام فرمودند:
1⃣ به ازای هر درهمى که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه مینویسد
2⃣ چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمیگرداند!
3⃣ بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او میگردانَد و از وى دور میکند و مالش حفظ میشود
#امام_زمان
#امام_حسین
#اربعین
♥️🖤.....
#وداع_با_محرم
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای توباشدحسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت مارا کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
.
خداحافظ _مُحرّم ، ماه ارباب ...
اگه رفتی زیر قبه ی حسین یادم کن🖤😢
اِی خوش آن کس که جواز سفرش امضا شداربعین پای پیادہ حرم ارباب است با خواندن دعای فرج و صلوات نائب الزیاره منم باش یادم کن با صلوات 🥺😭🤲🤲🤲
🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری زیبا از حمل مادر توسط یک زائر به سمت کربلا از منطقه راس البیشه!
🔹منطقه راس البیشه در فاصله ۶۰۰ کیلومتری از کربلا قرار دارد و در بخشی از مسیر زائران باید از میانه ساحل و دریا عبور کنند.
🌾🌾
خبرت هست که بۍ روی تو آرامم نیست؟! طاقتِ بار فراق این همه ایامم نیست! »
اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همه گفتم #اربعین حرم هستم
جان مادرت آبرویم را بخر حسین
#امام_حسین
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 98 با همین روش توانستن برای اولین امتحانم کتاب ۴۰۰ صفحه ای ر
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد
قسمت 99
از یک زمانی به بعد از پیامک دادن خوشم نمیآمد دوست داشتم با خط خودم برایش بنویسم یادداشتهای کوچک مینوشتم، چون معمولاً حمید زودتر از من از خانه بیرون میرفت و زودتر از من به خانه برمیگشت هر کاغذی که دم دستم میرسید برایش یادداشت مینوشتم، میگفتم تا چه ساعتی کلاس دارم، ناهار را چه جوری گرم کند، مراقب خودش باشد ابراز علاقه و یا حتی یک سلام خالی! هر روز یک چیزی می نوشتم و میگذاشتم روی اپن یا کنار آینه ،خیلی خوشش میآمد میگفت نوشتههایت هرچند کوتاه است اما تمام خستگی را از تنم بیرون میبرد، به من میگفت یک روز با این نوشتهها غافلگیرت میکنم!
برای شرکت در دوره یک روزه باید به تهران میرفتم برای ناهار حمید لوبیا پلو درست کردم و بعد در یادداشتی برایش نوشتم: حمید عزیزم سلام، امروز میرم تهران برای غروب برمیگردم وقتی دارید غذا رو گرم میکنی مراقب خودت باش سلام منو حسابی به خودت برسون!
یادداشت را روی در یخچال چسباندم و از خانه بیرون زدم، دوره زودتر از زمان بندی اعلام شده تمام شد،ساعت حوالی شش بود که داخل کوچه بودم، بچهها داخل کوچه فوتبال بازی می کردند، پیرمرد مسن همسایه هم مثل همیشه صندلی گذاشته بود و جلوی در نشسته بود،از کنارش که می خواستم رد بشوم یاد حرف حمید افتادم و با سلام و احوال پرسی کردم ،پیش خودم گفتم حتما الان حمید خوابیده برای همین زنگ در را نزدم، کلید انداختم و آمدم بالا در را که باز کردم عینهو دودکش کارخانه دود بود که زد توی صورتم،داشتم خفه می شدم چشم چشم را نمی دید،چون پاییز بود هوا زود تاریک میشد تنها چیزی که میدیدم نور کامپیوتر داخل اتاق بود.
وقتی داخل اتاق شدم حمید را دیدم که بیهوا پشت کامپیوتر نشسته بود، من را که دید سرش را بلند کرد و تازه متوجه این همه دود شد، گفتم: حمید اینجا چه خبره؟حواست کجاست آقا؟این دود برای چیه ؟ غذاخوردی؟ گفت: نه غذا نخوردم، بعد یکهو با گفتن اینکه "وای غذا سوخت" دوید سمت آشپزخانه، از ساعت دو و نیم که حمید آمده بود اجاق گاز را روشن کرده بود تا غذا گرم بشود، بعد رفته بود سر کامپیوتر و پروژه دانشگاهش، آن قدرغرق کار شده بود که فراموش کرده بود اجاق گاز را روشن کرده است.
غذا که جزغاله شده بود هیچ! قابلمه هم سوخته بود شانس آورده بودیم خانه آتش نگرفته بود، چون غذا لوبیا پلو بود فراموش کرده وگرنه اگر فسنجان بود مهلت نمیداد غذا گرم بشود، همانجا سر اجاق گاز میخورد!
ادامه دارد....
#شهیدحمیدسیاهکالی
🌹https://eitaa.com/tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 99 از یک زمانی به بعد از پیامک دادن خوشم نمیآمد دوست داشتم
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد
قسمت 100
سال ۹۳ هر دو دانشگاه میرفتیم معمولا عصرها حمید پشت کامپیوتر مینشست و دنبال مقاله و تحقیق و کارهای دانشگاهش بود، نیم ساعتی بود که حمید پشت سیستم نشسته بود، داخل اتاق رفتم و کمی اذیتش کردم، نیم ساعت بعد دوباره رفتم داخل اتاق و این بار چشم هایش را بستم گفتم: کافیه حمید، بیا بشین پیش من، این طوری ادامه بدی خسته میشی، میخواستم با شوخی و خنده درس خواندن را برایش آسان کنم.
من هم که پشت کامپیوتر مینشستم همین ماجرا تکرار میشد، حمید هر نیم ساعت از داخل پذیرایی صدایم میکرد: عزیزم بیا میوه بخوریم: دلم برات تنگ شده!
کمی که معطل میکردم میآمد کامپیوتر را خاموش میکرد دنبالش میکردم میرفت داخل راهرو قایم میشد، می گفت: خوب من چه کار کنم؟ هرچه صدات میکنم میگم دلم تنگ شده نمیای!
حمید ترمهای آخر رشته حسابداری مالی بود درسهای هم را تقریبا حفظ بودیم حمید به کتابها و درسهای من علاقه داشت و گاهی از اوقات جزوات من را مطالعه میکرد، من هم درس ریاضی سررشته داشتم گاهی از اوقات معادلات امتحانی را حل میکردم و به من نشان میداد تا آنها را با هم چک کنیم.
موضوع پروژه پایان ترمش در خصوص "نقش خصوصی سازی در حسابرسیهای مالی" بود،
بعضی از هم دانشگاهیهایش با دادن مبالغی پروژههای آماده را کپی برداری میکردند نمرهای میگرفتند و تمام میشد، ولی حمید روی تک تک صفحات پروژهاش تحقیق و جستجو کرد چون دوره پایان نامه نویسی را گذرانده بودم تا جایی که میتوانستم به او کمک کردم، بین خودمان تقسیم کار کرده بودیم کارهای میدانی و تحقیق و پرسشنامهها با حمید و کار تایپ و دستهبندی و مرتب کردن موضوعات با من بود بعد از تلاش شبانه روزی، وقتی کار تمام شد ماحصل کار را به استاد خودمان نشان دادم، اشکالات کار را گرفتیم، حمید پروژه را با نمره ۲۰ دفاع کرد نمرهای که واقعاً حقیقی بود.
روزی که حمید از پروژهاش دفاع کرد هر دوی ما سرما خورده بودیم ریزش بینی و سرفه عجیبی ما را گرفته بود دکتر برایمان نسخه پیچید داروها را که گرفتیم، سوار تاکسی شدیم که به خانه برویم راننده نوار روضه گذاشته بود ما هم که حالمان خوب نبود، سرفه میکردیم یا بینی خودمان را بالا میکشیدیم، راننده فکر کرده بود با صدای روضهای که پخش میشود گریه میکنیم!
سر کوچه که رسیدیم حمید دست کرد توی جیب تا کرایه بدهد، راننده گفت: آسید! مشخص شما و حاج خانم حسابی اهل روضه هستین، کرایه نمیخواد بدین فقط ما را دعا کنین، توقف نکرد که ما حرفی بزنیم، بعد هم گازش رو گرفت و رفت من و حمید نشستیم کنار جدول نیم ساعتی خندیدیم، نمی توانستیم
جلوی خنده خودمان را بگیریم،حمید به شوخی میگفت:عه حاج خانم کمتر گریه کن! تا این را میگفت یاد حرف راننده میافتادیم، میزدیم زیر خنده، رفتار و ظاهر حمید طوری بود که خیلیها مثل این راننده فکر میکردند، طلبه است،
یا آسید صدایش میکردند، البته حمید همیشه به من میگفت من سیدم طرف مادربزرگ پدری نسب حمید به سادات میرسید.
ادامه دارد...
#شهیدحمیدسیاهکالی
🌹https://eitaa.com/tarigh3
حسین جان
دل آدمی مگر چقدر
تحمل دارد
ندیدنت را !
ابکی من فراق الحسین…😭😭
🔹آنقدر پشتِ درِ خانه تو می ایستم
تاکه در باز شود بوسه زنم بر پایت
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
شب تون حسینی ✨
#اربعین_با_شهدا
#شهید_علی_شرفخانلو
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ڪنارزائـران خود،ڪنارخادمان صـحن
چہ میشودڪه جادَهی؛این منِ بیقـراررا؟
حسین جااانم 💔