فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باد هم کم نکند سوز دل صحرا را
قطرهای عشق به آتش بکشد دریا را
این ترک خورده دلم، وحشت این را دارد
که بمیرد و نبیند پسر زهرا را😔
صبح شما مهدوی🌤💚
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ڪاش روزی بشوم ڪفتر بین الحرمین
بـوسه باران بڪنم مرمر بین الحرمین
صبحـها از سرِ سـجاده سـلامٺ ڪردم
تا نگاهم ڪنی ای سَرور بین الحرمین
صبحتون حسینی♥️🌤
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
ڪبوتری ڪه خیال حرم به سر دارد
مگر بمیرد از این فکر دست بردارد
اللهم ارزقنا کربلا 😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🌱
وقتیکه اندیشهات، در مسیر اندیشهی ولیّ،
هدفت رسیدن به اهداف ولیّ،
و گفتمانت، در راستای تحقق گفتمان ولیّ جامعه شد،
در آزمون دفاع از ولایت آزموده میشوی تا به مقام مخلَصین دست پیداکنی ،
پس لایق نوشیدن شهد شهادت میشوی و خدا تو را پاکیزه میپذیرد.
#شهید_آرمان_علیوردی
🌹@tarigh3
سر و سامان بدهی یا سر و سامان ببری،
قلبِ من سوی شما میلِ تپیدن دارد :)
• حرم امام حسین(علیهالسلام)
کوچه ی دلت رو به اسم شهدا بزن!!
تا هر وقت خدا خواست سراغ دلت رو بگیره به برکت نام شهید آرزوهات رو برآورده کنه...
#صبحتون_شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹29 آبانماه ۱۳۶۲ -- سالروز شهادت مسعود تقی زاده در عملیات والفجر ۴ -- کانی مانگا
🌹بازگشت پیکر مطهر: آبان ۱۳۷۴
🌹 رزمندگانی که کمتر دیده شدند ...
☝️همسر شهید مسعود تقی زاده با پیکر تفحص شده همسرش پس از ۱۲ سال فراق و دوری...
آن شب در سالن معراج شهدای تهران، وقتی باقی مانده پیکر شهید "مسعود تقی زاده" را روی زمین پهن کردند، همسرش گفت:- اگر اجازه بدهید، می خواهم مقداری از خاک بدن شوهرم را بردارم.
که اجازه دادند. جلو که رفت، شروع کرد به گشتن میان استخوان ها. وقتی پرسیدند:
- چیکار می کنی؟
گفت: می خوام از این خاک هایی که ازش باقی مونده، مقداری بردارم.
گفتند: خب بردار، ولی دنبال چی می گردی؟
گفت:
- می خوام از اون جایی که قلبش بوده، خاک بردارم!!!
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: جمعبندی حوادث اخیر در یک جمله این است که رژیم صهیونیستی در طوفانالاقصی ضربه فنی شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
1_1885667231.mp3
4.57M
#اسلام_و_یهود 1
⭕️ چی شد که بعد از پیامبر خلافت به امیرالمومنین علی علیه السلام نرسید؟
🔸 استاد طائب
💥وقتی خداوند از بنده عذرخواهی میکند..
♻️بر اساس روايت اگر انسان حاجتمند، براي رفع گرفتاري خود دعا کند و استجابت دعاي او به مصلحت نباشد،خداوند در قيامت از او عذرخواهى میکند و میفرمايد:
اگر دعاى تو مستجاب نشد، مصلحت نبود و علّت آن را براى او روشن میكند و به گونه اى براى او جبران مینمايد كه آن بنده میگويد:
اى كاش هيچ يك از دعاهايم در دنيا مستجاب نشده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماشاءالله شیربچگان یمنی
لاحول ولاقوه الا بالله 😍😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قدر تو بیشتر میدونم ای آقا❤️
حضورت باعث این امنیته💪
پشت گرمه به تو که کوه ایمانی✌️
پشتم گرمه به سید خراسانی💚
اللهماحفظقائدناالامامالخامنهای 🤲💚
#طوفان_الاقصی #فلسطین
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_از_راه_دور💕
امروز که روز زیارتی امام رضاست...از دور و نزدیک...چشمانمان را ببندیم...دستی روی سینه بگذاریم و...با سلامی...زائر امام هشتم شویم
السلام علیک یا ابالجواد
یا امام رئوف
یا علی بن موسی الرضا 🤚
#چهارشنبه_های_امام_رضاجان 💜
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
.
امام خامنهای:
کرهاىها تاریخ ندارند لذا میگویند «افسانهى جومونگ» میگویند افسانه است، یک تاریخ براى گذشته خودشان درست میکنند که وقتى یک جوان کرهاى نگاه میکند، احساس هویّت میکند، ما اینها را در واقعیّت زندگى خودمان داریم، اتّفاق افتاده، پیش آمده، چرا از اینها استفاده نمیکنیم؟
.
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
سر و سامان بدهی یا سر و سامان ببری، قلبِ من سوی شما میلِ تپیدن دارد :) • حرم امام حسین(علیهالسلام)
اندر دلِ من،
درون و بیرون همه اوست ❤️
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما صاحب این سرزمینیم و جایی نمیرویم.
پیام مرد فلسطینی بعد از بمباران خانهاش.
😁😁😁
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ هفتادویک با لحنی ساده شروع کرد _چند روز پیش دوتا ماشین بمب گذا
🕌رمـــــان
#دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ هفتادودو
هنوز از لحنش حسرت میچکید..
و دلش دنبال مسیرم تا ایران میدوید که نگاهم کرد و پرسید
_ببخشید گفتید ایران جایی رو ندارید، امشب کجا میخواید برید؟
جواب این سوال در حرم و نزد حضرت زینب (س) بود که پیش پدر و مادرم شفاعتم کند...😢😓
و سکوت غمگینم دلش را بیشتر به سمتم کشید
_ببخشید ولی اگه جایی رو ندارید...
و حالا که راضی به رفتنم شده بود، اگرچه به بهای حفظ جان خودم، دیگر نمیخواستم حرفی بزنم...
که دلسوزی اش را با پرسشم پس دادم
_چقدر مونده تا برسیم حرم؟
فهمید بی تاب حرم شده ام که لبخندی شیرین لبهایش را بُرد و با خط نگاهش حرم را نشانم داد
_رسیدیم خواهرم، آخر خیابون حرم پیداست!
و چشمم چرخید و دیدم گنبد حرم🕌 در انتهای خیابانی طولانی مثل خورشید میدرخشد...😍💚
پرده پلکم را کنار زدم تا حرم را با همه نگاهم ببینم..
و اشکم بی تاب چکیدن شده بود که قبل از نگاهم به سمت حرم پرید و مقابل چشمان مصطفی به گریه افتادم. دیگر نمیشنیدم چه میگوید، بی اختیار دستم به سمت دستگیره رفت و پایم برای پیاده شدن از ماشین پیشدستی کرد...😢💚
او دنبالم میدوید..
تا در شلوغی خیابان گمم نکند و من به سمت حرم نه با قدمهایم که با دلم پَرپَر میزدم...
و کاسه احساسم شکسته بود که اشک از مژگانم تا روی لباسم جاری شده بود...
میدید برای رسیدن به حرم دامن صبوری ام به پایم میپیچد..
که ورودی حرم راهم را سد کرد و نفسش به شماره افتاد
_خواهرم! اینجا دیگه امنیت قبل رو نداره! من بعد از زیارت جلو در منتظرتون میمونم!
و عطش چشمانم برای زیارت را....
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ هفتادودو هنوز از لحنش حسرت میچکید.. و دلش دنبال مسیرم تا ایران
🕌رمـــــان
#دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ هفتادوسه
با نگاهش میچشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد
_تا هر وقت بخواید من اینجا منتظر میمونم، با خیال راحت زیارت کنید!
بی هیچ حرفی از مصطفی گذشتم و وارد صحن شدم..
که گنبد و ستونهای حرم آغوشش را برای قلبم گشود..💚😍😢
و من پس از این همه سال جدایی و بی وفایی از در و دیوار حرم خجالت میکشیدم.. 😢😓
که قدم هایم روی زمین کشیده میشد و بی خبر از اطرافم ضجه میزدم...😞😭
از شرم روزی که اسم زینب را پس_زدم،..😞😭
از شبی که چادرم را از سرم کشیدم،..😐😭
از ساعتی که از نماز و روزه و همه مقدسات بریدم..😓😭
و حالا میدیدم حضرت زینب (س) دوباره آغوشش را برایم گشوده...💚
که دستانم، دامن ضریحش را گرفته و به پای محبتش زار میزدم😭 بلکه این زینب را ببخشد...
گرمای نوازشش را روی سرم حس، میکردم که دانه دانه گناهانم را گریه میکردم، 😭😞او اشکهایم را میخرید و من ضریحش را غرق بوسه میکردم و هر چه میبوسیدم عطشم برای عشقش بیشتر میشد...😭💚😍
با چند متر فاصله از ضریح پای یکی از ستونها زانو زده بودم،..
میدانستم باید از محبت مصطفی بگذرم و راهی ایران شوم..
که تمنا میکردم گره این دلبستگی را از دلم بگشاید..😭🙏
و نمیدانستم با پدر و مادرم چه کنم که دو سال پیش رهایشان کرده و حالا روی برگشتن برایم نمانده بود...😓😥
حساب زمان از دستم رفته بود،..
مصطفی منتظرم مانده و دل کندن از حضور حضرت زینب(س) راحت نبود...
که قلب نگاهم پیش ضریح جا ماند و از حرم بیرون رفتم...😢😞
گره گریه تار و پود مژگانم را به هم بسته و با همین چشم پُراز اشکم😢 در صحن دنبال مصطفی میگشتم..
ادامه دارد....
🌸نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🌹@tarigh3