آنها نفس میکشیدند تا بمانند، ولى نه درقفس..
براى آنها دیگر یلدا و نوروز معنا نداشت
آنها افسانه رستم و اسفندیار را به فتح المبین و والفجرها تبدیل کردند.
آرى چنین بود قصه شب یلدائى ما، یادشان بخیر...
#یلداتون_شهدایی
هدیه به روان پاک شهدا صلوات🌷
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
[ یلدا یك دقیقه بیشتر فرصت داریم ]
یك دقیقه بیشتر تا باخودمون فکر کنیم
چرا سالای نیومدن مولامون یلدایی گذشت ؟
چرا دونههای انار قلبمون رو
دست هرکسی دادیم جز اون ؟
چرا نُقل مجالسمون
نَقل فضائل همه کس بود جز اون ؟
چرا دور هم حلقه زدیم
اما از فراقش اشکی تو چشمامون حلقه نزد ؟
کاش جوابی پیدا بشه ،
برای غفلت یلدایی ما و شبهای تنهایی او .
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج 💔💚
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یارا یارا شب یلدای مرا صبح سپیدی...
✨صلیاللهعلیکیا مولای
یا اباعبدالله الحسین ✨
شب تون حسینی ♥️
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#یک_شب_یلدا_کربلا
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
.
🍥ڪتاب حافظم راباز،واڪردم چہ فالےشد
✨الا یا ایهاالساقے ادرڪاساً #شب_یلدا
🍥تمام آرزوهایم گره خورده بہ شش_گوشہ
✨شب جمعہ حرم بودن،حرم بودن شب یلدا
#یک_شب_یلدا_کربلا
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
.
.
🍁دقیقہهایِ آخـر،
پاییز،تقویم را معطل میکند
شاید بـَرگردی.....
#یلدا مگر همین نیست؟!
کجایـی مولایمن...؟!
أین صاحبنا؟!
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
.
.
ان شاءالله که شب خوشی را در کنار عزیزان تون سپری کرده باشید❣
شب یلداتون ختم به صبح ظهور🤲
.
🌟🌿
خدای خوب من!
یاریام کن
زندگیام
در تو
با تو
برای خشنودی تو
در مسیر رضایت تو
باشد!
🌟🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 السلام علیک یا ابا صالح المهدی
دلم شكسته شد
از دستِ اين و آن بی تو
چگونه پَر بكشم
تا به آسمان بی تو....؟
چقدر وعده ی فردا
چقدر جمعه ی بعد؟
ببين كه بر لبم آقا
رسيده جان بی تو....
براي چشم براهت تمام ثانيه ها
چه كُند ميگذرد صاحب الزمان بی تو..
کی به سر میرسد یلدای بیقراری العجل یا صاحب عالم
🌼 ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ الفرج
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌼 السلام علیک یا ابا صالح المهدی دلم شكسته شد از دستِ اين و آن بی تو چگونه پَر بكشم تا به آسمان
لَیِّن قَلبی لِوَلِیِّ اَمرِک...
من کنار سید نشسته بودم
و سید هم طبق معمول
شال سبزش را روی سرش انداخته بود
و با سوز و گداز خاصی مشغول
خواندن زیارت عاشورا و مداحی بود
بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبز
خود را بر گردن من گذاشت
با تعجب پرسیدم: این چه کاری است؟
گفت: بگذار گردن تو باشد
بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر
به سوی من آمدند و شروع کردند
به بوسیدن و التماس دعا گفتن
با صدای بلند گفتم:
اشتباه گرفتهاید مداح ایشان است
اما سید کمی آنطرف تر ایستاده بود
و با لبخند به من نگاه می کرد
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
🌹@tarigh3
🔹️🌺🔹️
🌺 «ز یاد بردنت ای آشنای من، سخت است
🔹️ببخش مثل تو بودن برای من سخت است»
🌺 اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
🌹@tarigh3