..خب حیف نیست ..
تا آخر جهان خلقت ؛ امروز عصر جمعه و این ساعات دیگه تکرار نمیشه!
بیایین طمعکار باشیم برای رسیدن به رضایت خداوند.
یه راهکار برای بخشش و آمرزش در روز جمعه و بخصوص ساعات پایانی جمعه هست که با هم انجام بدیم 🥰
🌹🍃راهکاری برای آمرزش و بخشش🍃🌹
امام صادق علیه السلام:
هرکس در روز جمعه، 100 مرتبه صلوات بفرستد و 100 مرتبه "استغفرالله ربی واتوب الیه" بگوید و 100 مرتبه سوره "قل هو الله احد" را بخواند، آمرزیده میشود
مستدرک الوسائل / ج6
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌹🍃راهکاری برای آمرزش و بخشش🍃🌹 امام صادق علیه السلام: هرکس در روز جمعه، 100 مرتبه صلوات بفرستد و 10
.
به عشق امام زمان و نذر ظهور ؛ همین الان یه تسبیح بردارید و شروع کنید.☺️
خدا برامون پیغام فرستاده و شما الان این حدیث با سند رو دیدی !!!
پس بسم الله👌😌
نگاه امام عصر ع حضرت بقیه الله الاعظم حجه ابن الحسن العسگری صلوات الله علیه و علی آبائه الطاهرین و المعصومین 💚😍
روزی این جمعه ی شما 🤲
🌹@tarigh3
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•🌱
اهتزاز پرچم یا ابالفضل العباس توسط شهید محمود رضا بیضایی در منطقه حلب سوریه، چند ساعت قبل از شهادتش
🌹🌹
امروز ۲۹دیماه سالگرد شهادت شهید مدافع حرم «محمودرضا بیضایی» است. جوانی که در ۳۲ سالگی در سوریه و در راه دفاع از حریم اهل بیت (ع) به شهادت رسید.
در آخرین اعزام خود در دی ماه ۱۳۹۲ به یکی از یاران نزدیکش اعلام کرد که این سفر او بیبازگشت است. از دو ماه پیش از اعزام، به دنبال هماهنگی برای محل تدفین خود بود. سرانجام، بعد از دو سال حضور در جبهه سوریه در بعد از ظهر ۲۹ دی ۱۳۹۲ هم زمان با سالروز میلاد پیامبر اعظم (ص) و امام جعفر صادق (ع) در اثنای درگیری با مزدوران تکفیری استکبار، در حالی که فرماندهی محور عملیاتی در منطقه «قاسمیه» در جنوب شرقی دمشق را برعهده داشت. در اثر اصابت ترکشهای یک تله انفجاری به ناحیه سر و سینه، به فیض شهادت نائل آمد.
یاد همه شهیدان مدافع وطن مدافع حرم گرامی باذکر صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
🌹@tarigh3
#سخن_بزرگان
آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل شود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رُفتگرِ خیابانهایش باشم ❤️🧹
• شهید سید مجتبی نواب صفوی
🌹@tarigh3
آقااااا حیفه روز جمعه یادی نکنیم از سرداردلها 💔❤️
میدونستید سردار یکبار دادگاهی شده؟
تو لار(مرز ایران،افغانستان،پاکستان)اشرار ۹۶ نظامی ما رو گروگان گرفتن.طی عملیاتی داخل افغانستان،سردار نجاتشون داد
وقتی برگشت نه تنهامدال افتخار ندادن
بلکه به جرم عملیات بدون هماهنگی دادگاهی شد
در جواب گفت:
"نمیتوانستم صبر کنم بچه ها را بکشند"
.
#حاج_قاسم ❤️
#جانفدا❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدمحرمترک اولین شهید مدافع حرم
دست نوشته #شهید_محرم_ترک، اولین شهید مدافع حرم:
🔺امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت، به یاد دخترم فاطمه و همسرم که امروز تقریبا هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم.
🔺عکسها و فیلمهایی که از فاطمه داشتم را نگاه میکردم و در دلم به یاد حضرت رقیه(س) افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله ...
🔺در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته!
🔺حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمیدهدگفتم چی شده خانم طلا، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه میکنی؟!
🔺گفت: بابایی دلم برات سوخته کی میایی، من دوسِت دارم، بیا بابایی دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم، گفتم: برای بابایی شعر می خونی؟
🔺در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام #اشک می ریختم، اشکم برای سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر را برایش آوردند...
#شهید_محرم_ترک🌷
#سالروز_شهادت
هدیه روح مطهر شان صلوات
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۵۰ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸
🍂
🔻 گلستان یازدهم/ ۵۱
زهرا پناهی / شهید چیت سازیان
نوشته بهناز ضرابی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸چه لباسهای قشنگی با همین چرخهای دستی مشکی که عکس شیر روی بدنه اش داشت، برایمان میدوخت. دامنهای چین و واچین و پیراهنهای کلوش چیت. جلو رفتم و گفتم: «سلام مادر، خسته نباشی.» مادر از دیدنم تعجب کرد و دلواپس شد. گفتم: «چیزی نشده. علی آقا مجروح شده بردنش تهران منم با منصوره خانم و حاج صادق میخوام برم.» مادر رنگش پرید اما به روی خودش نیاورد. دستم را گرفت و گفت: «ان شاء الله که چیزی نیست. میخوای منم بیام؟» گفتم «نه ماشین جا نداره منیره خانم هم هست. دوست علی آقا هم میخواد بیاد.»
مادر زیر لب آیة الکرسی میخواند گفت: «بریم به سلامی بدم.» تا جلوی ماشین آمد و با منصوره خانم و حاج صادق و منیره خانم سلام و احوال پرسی کرد مرا بغل کرد و بوسید و خداحافظی کردیم.
سوار پیکان قهوه ای رنگ حاج صادق شدم. من و منصوره خانم و منیره خانم عقب نشستیم. مادر با چشمانی نگران نگاهم میکرد و زیر لب دعا میخواند و به طرف ماشین فوت میکرد. برگشته بودم و پشت سرم را نگاه میکردم. وقتی به امامزاده عبدالله رسیدیم، مادر از تیررس نگاهم دور شد. حاج صادق گفت: «میریم سپاه، فرزان جلوی در سپاه منتظره»
منصوره خانم گفت این حسین آقای فرزان خیلی مدیون علی ماست. الان خودش میآد میگم برات تعریف کنه. میگن شهید شده بوده علی خیلی دوستش داره وقتی خبر شهادتش میشنوه میره معراج شهدا برای وداع آخر، تو سردخانه میبینه پلاستیکی که روش کشیده بخار کرده، بالفور جنازه و میندازه رو دوشش و می بردش درمانگاه. این طوری حسین آقا دوباره زنده میشه.»
کمی بعد، حسین آقا هم آمد جلو نشست. تا متوجه شد من همسر علی آقا هستم شروع کرد به تعریف و تمجید از علی آقا و بعد هم کلی خاطره برایمان تعریف کرد. میگفت: علی آقا با اینکه فرمانده ست قبل از هر عملیاتی اولین نفریه که برا شناسایی به خط میزنه و به نزدیکترین سنگرای دشمن میره. میگفت: «اولین بار در جنگ علی آقا بود که میگفت از بیسیم استفاده کنین چون شنود داره، از باسیم استفاده کنین.
ادامه دارد.....
🌹@tarigh3