eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
656 دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
7هزار ویدیو
47 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
💓سنگ قبر ریحانه سلطانی‌نژاد دختر کاپشن صورتی...🩷🥺💓💓💓💓💓💓💓💓💓 به رنگ صورتی💞💞💞💞💞 سال شهادت و ولادتش چقدر نزدیک است💔💕💕💕💕💕💕💕 💕💕💕💕💕💞💞💞💞💞 🤲🏼💗💗💗💗💞💞💞💕💕💕💕
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۰۴ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۰۵ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 آقا ناصر ادامه داد، همین فرشته خانم با چنان زبانی من رو خام کرد که نفهمیدم. سر سفره شام نشستم. خلاصه، آخر شب آمدیم. خانه که نبود، جهنم! گفتم آقا جان زمستان که باشه من تو حیاط می خوابم. اینجا گرمه. عروس خانم گفت: آقا جان تو حیاط نمی‌شه، امنیت نداره. ممکنه نصف شب بمباران بشه. گفتم: نه خیر بمباران نمی‌شه. خلاصه عروس خانم گفت و ما گفتیم و آخرش ایشان کم آوردن و حیاط رو آب و جارو کردن. اما حرف خودش رو زد و گفت: آقا، اینجا عقرب داره ها! گفتم منو از عقرب می‌ترسانی؟ چه سرتان درد بیارم شب خوابیدم و صبح زود بیدار شدم و بعد از نماز رفتم از گاوداری تو کوچه سرشیر و خامه گاومیش خریدم. با نان تازه همین که پام تو حیاط گذاشتم دیدم ای فرشته خانم با یه لنگه دمپایی بالای سرِ رختخواب م وایساده تا من رو دید، گفت: آقا جان عقربُ دیدین؟ گفتم اینجا نخوابین. ببینین چه عقرب بزرگیه! گفتم آ آ آ آقا جان دست نگه دار نکشیش. اگه ایی زبان بسته دیشب تو رختخوابم بوده و کاری بام نداشته، تو هم کاری باشش نداشته باش. اصلا مگه تو بشش جان داد‌ی؟ خلاصه آقا نام به ای‌نشان ما ای عروس خانمُ برنگرداندیم هیچ، خودمانم سر از منطقه درآوردیم. پرستاری وارد اتاق شد و دوباره ساعت پایان ملاقات را اعلام کرد. آقا ناصر خوش خوشان و تعریف کنان با بابا و منصوره خانم رفتند. اتاق بوی گل گرفته بود. هر جا را نگاه می‌کردی تاج گل و دسته های قشنگ گل مریم و میخک و گلایل بود. آن شب راحت تر از شب قبل خوابیدم. صبح، پس از صبحانه، مادر کمک کرد تا مانتو و مقنعه و چادرم را پوشیدم، دو پرستار با یک سبد گل و جعبه کادو شده و یک جلد قرآن کنارم ایستاده بودند. رئیس بیمارستان دستور داده بود برای احترام و تبریک تا خانه همراهمان بیایند. روی ویلچر نشستم و دو پرستار ویلچرم را توی سالن هل دادند. بابا جلو آمد. مادر رفته بود تا نوزاد را تحویل بگیرد. با اینکه لباس زیادی پوشیده بودم همین که از بیمارستان بیرون آمدیم سردم شد. بیرون از بیمارستان برف و یخ بود. هوا سوز سردی داشت. با کمک دو پرستار از ویلچر پیاده شدم و سوار ماشینی شدیم که روی درش آرم بیمارستان فاطمیه بود. از پشت شیشه ماشین مادر را دیدم که با قنداقه ای در بغل با احتیاط از پله های بیمارستان پایین می‌آمد. راننده منتظر شد تا ماشین پدرم حرکت کرد و جلو افتاد. انگار با اسپری سفید درختها، پشت بام ها، پیاده روها، و میدانهای شهر را رنگ کرده بودند. همه جا سفید و سرد بود. از ایستگاه عباس آباد گذشتیم و وارد خیابان میرزاده عشقی شدیم. قندیل‌های یخ از ناودان‌ها آویزان بود. مردم با احتیاط روی برف ها راه می‌رفتند. وقتی از خیابان میرزاده عشقی گذشتیم، ناخوداگاه سر برگرداندم و به کوچه مان نگاه کردم؛ ماشین به سرعت خیابان را طی کرد و از پیچ زندان هم گذشت. صدای شالاپ شلوپ برفها را که زیر چرخ ماشینها آب می‌شدند و به اطراف می‌پاشیدند دوست داشتم. وارد خیابان دیباج شدیم. از کنار هنرستان شهیدان دیباج گذشتیم. ماشین پدرم به سختی وارد محوطه آپارتمانهای هنرستان شد. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۰۵ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🍂 🔻 گلستان یازدهم/ ۱۰۶ زهرا پناهی / شهید چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔸 برف کوچه هنوز پارو نشده بود. ماشین جلوی بلوک ۶ ترمز کرد. بابا پیاده شد و به طرف ماشین ما آمد. همسایه ها توی آن برف و سرما جلوی آپارتمان پدر شوهرم ایستاده بودند. گوسفندی که سرش توی دستهای قصاب بود بع بع می‌کرد. صدای یخ زده گوسفند دلم را چزاند. دو تا اعلامیه به سمت راست و چپ در آپارتمان چسبانده شده بود. عکس علی آقا روی هر دو اعلامیه می خندید. یکی از همسایه ها روی منقل اسپند می‌ریخت. دود اسپند توی هوای سرد آرام بالا می رفت. زنهای همسایه جلو آمدند و بغلم کردند. یکی از همسایه ها با دیدن من به گریه افتاد. دیگر صدای بع بع گوسفند به گوش نمی رسید. نگاه کردم روی برف، رد سرخی را دیدم که از رویش بخار بلند می‌شد. آپارتمان پدرشوهرم طبقۀ چهارم بود. مانده بودم این همه پله را چطور بالا بروم. یکی از پرستارها زیر بازویم را گرفت. همسایه ها صلوات می‌فرستادند. روی دیوار ایستگاه اول عکس علی آقا روی اعلامیه چهلمش می‌خندید. ایستادم به خواندن «دوشنبه ۱۳۶۶/۱۰/۱۴ از ساعت ۸ - ۱۱:۳۰، مسجد مهديه. ضمناً مجلس زنانه در قسمت زنانه منعقد می باشد. زیر اعلامیه نوشته شده بود واحد اطلاعات عمليات لشکر انصار الحسین(ع) استان همدان و خانواده شهیدان امیر و علی چیت سازیان. با پرستارها آرام آرام از پله ها بالا می رفتیم. بقیه هم به خاطر من آرام و آهسته پله ها را طی می‌کردند. منتظر بودم علی آقا از پله های طبقه چهارم پایین بدود و در حالی که می خندد، بگوید: زهرا خانم گلم خسته نباشی. گلم!... گلم!... گلم.... چقدر این تکیه کلامش را دوست داشتم. بغض گلویم را سفت چسبیده بود. باز هم نه بالا می‌رفت نه پایین. مادر با قنداقه بچه به سرعت از پله ها بالا رفت. راه پله سرد بود. همسایه ها که دوست داشتند زودتر پسر علی آقا را ببینند از ما جلو افتادند. از پرستار پرسیدم: «طبقه چندمیم؟» - دوم. توی پاگرد طبقه دوم هم اعلامیه چهلم علی آقا بود. باز هم با آن ریش بلند و بور به ما لبخند می‌زد. پاهایم می‌لرزید. دیگر نمی توانستم جلو بروم. به پاگرد سوم که رسیدیم، ایستادم. یکی از همسایه های آن طبقه در آپارتمانش را باز کرد. - بفرمایید تو فرشته خانم. بیایین تو یه کم خستگی در کنید، بعداً با هم می‌ریم. یکی از پرستارها به جای من جواب داد: - نه دیگه. رسیدیم. این یه طبقه رو هم هر طور شده میریم. صدای صلوات از طبقه چهارم می‌آمد. بوی دود اسپند توی راه پله پیچیده بود. پاهایم از ضعف می‌لرزید. فکر می‌کردم یعنی می شود برسیم و من بروم توی اتاق بنشینم. وقتی به پاگرد طبقه چهارم رسیدیم انگار همه آرزوهایم برآورده شده بود. خانه روشن و گرم بود. پرده ها را کنار داده بودند و آفتابی کم رمق روی فرشها افتاده بود. رختخوابی کنار رادیاتور پهن بود. پرستار کمک کرد توی آن بخوابم. پسرم قبلا کنار رختخواب خوابیده بود. پتو را از روی صورتش کنار زدم. صورتش سرخ بود. آرام و بی خیال خوابیده بود. توی رختخواب دراز کشیدم. همسایه‌ها و دو پرستار دور تا دور اتاق نشستند. چه حس خوبی داشتم. عکس امیر و علی آقا توی دو تا قاب عکس بود. با خودم گفتم - امیر نی‌نی‌مون رو دیدی؟ دیدی چه قشنگه! دوباره بغض کرده بودم، اما خودم را کنترل می‌کردم تا اشکم راه نگیرد. منصوره خانم عاشق بچه هایش بود؛ عاشق امیر، عاشق علی آقا، عاشق حاج صادق و مریم. دو تا شاخه گل گلایل سفید زده بود روی هر دو قاب عکس. کار خودش بود. عاشق گل بود. •┈••✾○✾••┈• ادامه دارد 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 (ع) میفرماید اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو بیشتر بود بگو چون سنش از من بیشتر است پس ایمانش هم از من بیشتر است، و اگر با کسی برخورد کردی که سنش از تو کمتر بود بگو چون سنش از من کمتر است پس گناهش هم از من کمتر است ، و اگر با کسی برخورد کردی که هم سن و سال تو بود بگو من به گناه خود یقین دارم و ، به گناه او شک ، پس در هر حالت ممکن است که او در نزد خداوند ازمن عزیزتر باشد. بیائيد همه با هم این کلام و فرمایش زیبای امام سجاد (ع) را سر مشق کلام و امور خود قرار بدهيم چه دعای زیبایی✨🌸 ﺧـــــــــــــــــــــــــــــﺪﺍﯾﺎ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﮐﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺶ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ , ﺑﻪ ﺗﻮ ﭘﻨﺎﻩﻣﯿﺒﺮﻡ ... 🌹@tarigh3
باز عمر ما بھ دلِ شب رسید شڪر‌لله بِسمَ ربِ ألَحُسينْ نَتَوَڪلَ علَۍ أّلَلَه..💔
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
باز عمر ما بھ دلِ شب رسید شڪر‌لله بِسمَ ربِ ألَحُسينْ نَتَوَڪلَ علَۍ أّلَلَه..💔
مولای من زلال نامتان که می‌بارد، شهر دلم غرق امید می‌شود ... ... دلواپسی‌ها می‌روند و بی‌قراری‌ها رنگ می‌بازند ... چه خوشبختم من، که مولایی همچون شما دارم💚 تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷 ‌‌ شبتون ختم به ظهور💚 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنگ است دلم برای حرمت ای جان دو عالم به فدای حرمت آواره و دلتنگ و هوایی کرده ما را شب جمعه ای،هوای حرمت .....کربلا😭💔 صلی‌الله‌علیک‌یا اباعبدالله مهربون اربابم ♥️حسین ع 💫شب تون کربلایی💫 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🌿 خدایا! خودت می‌دونی که از هیچ‌کس به غیر تو چیزی نمی‌خوام. فقط به خودِ خودت امیدوارم، فقط در خونه‌ی تو میام. ناامید برم نگردون خدای خوبم! 🌟🌿 🌹@tarigh3
خوش به حال دل من مثل تو آقا دارد بر سرش سایه ی آرامش طوبا دارد با شما آبرویی قدر دو دنیا دارد پای این عشق اگر جان بدهم جا دارد صبحتون مهدوی 💚💫 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خورشیدتابناڪ بہ رویٺ سلام ڪرد خاڪ زمین بہ زخم گلویٺ سلام ڪرد آقاجواب نوڪرخودرانمیدهے؟ وقتے ڪه ایستادوبہ سویٺ سلام ڪرد صبح تون حسینی ❤️✨ 🌹@tarigh3
خدایا! تو با بندگانت نسیه معامله می کنی و گفتی: ای بنده، تو عبادت کن، پاداشش نزد من است در قیامت... اما شیطان همیشه نقد معامله کرده با بندگانت و می گوید: گناه کن و در عین حال مزه اش را به تو می چشانم..! پس خدا! برای خلاصی از این هوس ها، تو مزه عبادتت را به من بچشان که بالاترین و شیرین ترین مزه هاست...! 🌷 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️بسوی انتخابات گفت: سرت رو بنداز پایین زندگیتو بکن؛ چکار داری به سیاست و انتخابات و راهپیمایی و اینها...!؟ به هیچ چیز و هیچ کس هم فکر نکن، ما بی‌طرفیم، کار به کسی نداریم... نمازها و دعاها و زیارت عاشورا رو هم تو خونه می‌خونیم؛ چون دین یک باور خصوصیه بین خودت و خدا ... اهل هیچ حزب وجناح هم نیستیم جز حزب خدا ...! گفتم: در عالم دو تا خیمه هست خدا و شیطان هابیل و قابیل موسی و فرعون علی(ع) و معاویه امام حسین (ع) و یزید گفتم زیارت عاشورا را خوانده‌ای!؟ گفت: بله هر روز صبح... گفتم: می‌دانی کل این زیارت بر دو پایه و اساس است؛ سلام و لعن! سلام به اهل بیت علیهم السلام و لعن به یزیدیان پاداشش هم یا بهشت است و یا جهنم. گفت: بی طرف‌ها چه؟ گفتم: در زیارت عاشورا مشخص شده ... ( و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله) امام صادق علیه السلام، آن بی طرف‌ها را هم لعن کرده... هر که در لشکر حسین علیه السلام نباشد، در خیمه هرکسی باشد و یا بی طرف باشد یزیدی است. گفت: اینکه برای آن دوران بود، الان چی؟ گفتم: باز هم زیارت عاشورا جوابت را داده: ( و آخر تابع له علی ذلک ) یزیدی‌ها تا آخرالزمان لعن شده‌اند. گفت: کل یوم عاشورا یعنی چه؟ گفتم: یعنی حسین زمان و شمر امروزت را بشناسی. گفت: حسین زمان، امام زمان هست که در غیبته. گفتم: در غیبت حسین، مسلم علیهماالسلام نیابت عام داشت؛ اما کوفیان تنهایش گذاَشتند! پس اگر می‌خواهی کوفی نباشی، باید بدانی تا حسین نیامده، مسلم بن عقیل، ولی امر و نایب حسین است. و تا امام زمان نیامده ولی فقیه نایب عامش هست. وقتت را هدر نده ببین در کدام خیمه هستی!؟ خیمه‌ی امام حسین علیه‌السلام یا خیمه‌ی یزید علیه العنه!؟ اگر حسینی هستی الان باید از ولی امر اطاعت و از نایب عام امامت تبعیت و در لشکر حسینی با یزیدیان زمان مبارزه کنی. و انتخابات برای سرنوشت کشور و یاری انقلاب است و تبعیت از نایب عام امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌‌فرجه‌الشریف، یعنی آمادگی برای ظهور منجی عالم و نجات تمام مظلومان 🌹@tarigh3
و خدا قندِ روز های تلخِ من است. ‌
:کمی زندگی را ساده‌تر بگیریم! ✍️ سالها پیش در روابط کاری و پر رفت و آمدی که در سازمان‌شان داشت، دچار یک اشتباه شد. یک رابطه‌ی عاطفی اشتباه میان او و یکی از همکاران خانم شکل گرفت، و از آنجا که هر دو آدم باتقوایی بودند، به محض اینکه خود را در چنگ شیطان اسیر دیدند، تلاش کردند که این وابستگی را پاره کنند و به زندگی عادی برگردند! • سالها بود می‌شناختمش و ادب و حیا و متانتش برایم تحسین‌برانگیز بود. روزی هم که آمد و برای حل این مسئله کمک خواست، ذرّه‌ای از ارزش و وزن باطنی‌اش در نگاه من کم نشد. « شیطان خیلی جاها می‌ آید و آنقدر ساختارمند و برنامه‎‌ریزی شده و دقیق نفوذ می‌کند که اصلاً معلوم نیست اگر همین کار را با خودت کرده بود، جانِ سالم از مهلکه‌اش بدر می‌بردی یا نه؟» خلاصه اینکه آمد و اتفاق را شرح داد و از استاد کمک گرفتیم و کم‌کم از این وابستگی شیطانی رها شد و با این تولد دوباره، ضعف‌های دیگری هم در او به قدرت‌های بزرگ تبدیل شد. • اما شیطان، کارش ایجاد مشغله است دیگر! خیلی قسم خورده‌تر و جدی‌تر از ما، هدفش را باور کرده و دارد برای بندگان خدا «تله‌‌ی ظلمت» می‌گذارد تا خدای نکرده عاشق نور نشوند و کارشان با خدا به خلوتهای دونفره نرسد. « می‌دانستم بعد از این رهایی، حالا نوبت ماهیگیری شیطان است از ماجرای گذشته!» ۱• گاه می‌آید و حمله می‌کند به خودت تا با یادآوری گذشته ناامیدت کند از فکرها و برنامه‌ها و عاشقی‌های بزرگ. ۲• گاه هم به اطرافیانت تا با «عدم اعتماد» و «ناامنی» نسبت به تو هم حال خودشان را خراب کنند و هم حال تو را... و این را بوضوح می‌دیدم. ✘ و اینجاست که یک همسر وفادار و عاشق، یک فرزند عاقل و باحیا، یک رفیق دلسوز، و یک مدیر کاربلد، به جای آنکه گذشته را مرور کند و به جان خودش و دیگران دائماً خنجر بزند، تازه به دنبال ضعف‌های خودش می‌گردد در این ماجرا! «من کجا اشتباه داشتم و دارم که اگر نبود ضعف‌های من، این اتفاق برای عزیزِ من نمی‌افتاد؟ √ اگر عزیزی از ما خطایی کرد و نتوانستیم جوری فراموشش کنیم، که گویی هرگز اتفاق نیفتاده بود؛ ما مقصریم! √ اگر عزیزی از ما خطایی کرد و سهم خودمان را از آن خطا پیدا نکردیم و جبرانش نکردیم؛ ما مقصریم! √ اگر عزیزی از ما خطایی کرد و هنوز مجبور است جانب ما را ویژه نگهدارد تا نکند خنجرهای گذشته در دستان ما، روحش را دوباره زخم کند؛ ما مقصریم! ※ چون ما به سبب غلبه‌ی «منیّت» و «خودخواهی»مان نتوانستیم در دل این ماجرا «به اسم ستار خدا مشرّف شویم» و ✘اینجاست که اتفاقات گذشته «قدرت مهرورزی و اعتماد و ابراز عشق» به عزیزان مان را از ما سلب می‌کنند! کمی زندگی را ساده‌تر بگیریم! گذشته‌ها هم ساده‌تر جبران می‌شوند، هم زودتر به قدرت تبدیل می‌شوند! 🌹@tarigh3
یکی از بزرگان می گفت: در سفر به فرانسه از خانمی که مسلمان شده بود، پرسیدم: چگونه مسلمان شدید؟ گفت: من سال ها پیش مقیم الجزایر بودم، یک روز از جاده ای عبور می کردم که در کنار آن مزرعه ای بود. دیدم کسی رو به سمتی ایستاده و حرکاتی انجام می دهد. کنجکاو شدم و از دیگران پرسیدم: این حرکات چیست؟ گفتند: نماز می خواند. کنجاوتر شدم و سراغش رفتم، پرسیدم چه می کنی، چه می گویی و چه می خواهی ؟ وقتی متوجه شدم که در اسلام ارتباط با خالق این اندازه آسان و این قدر عمیق و لطیف است، تکان خوردم و این بود علت اصلی مسلمان شدن من . نقل از: حسین دیلمی، هزار و یک نکته درباره نماز، نکته 658 🌹@tarigh3
‏یبارم بابامو بغل کردم تا دو روز هروقت از جلوش رد میشدم میگفت بالاخره که میفهمم چه غلطی کردی 😐😂 ذهنش نسبت به من خیلی خرابه😕😅 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
رفتگر شهر ما، رفتگری داشت فقیر ساده و بی‌حاشیه و به آرامی یک برکه‌ی پیر رقص جاروی بلندش روی برگ بهتر از هر شاعری گفتنی‌های خدا را بر زمین پُر غبارِ زندگی آورده بود ردّ چرخ گاری‌اش بر بوم خاک بهتر از ابزار هر نقّاشه‌ای سرنوشت کوچه را خط موازی می‌کشید..‌. او صداقت را صدا می‌کرد و در تنهایی‌اش قید خود را از تملق‌های ما وا کرده بود... او به دریای سکوت سطلهای بی‌لباسِ کوچه را نیمه‌شب، غسل زیارت داه بود و در آیینه‌ی احساس و نیاز بی کتاب و جانماز با خدای خستگی‌هایش، سخنها گفته بود او به حالِ سرنوشت قصه هم می‌گفت و گاهی می‌نوشت و برای جویهای پر ز برگ نغمه‌هایی از تبسم می‌سرشت شاید او حسِ غریب کینه را زیر وزن چکمه‌های کهنه‌اش، لِه کرده بود... 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥‌فقط ادعای ولایتی بودن داریم ولی خیلیا هستن که تاوقتی منافعشون به خطر نیوفته دم از رهبری میزنن ومیگن چشم وگوش ما به دهن رهبریست ولی وقتی دیدن توی خطرهستن یا میگن ازرهبری خرج نکن یا رهبری اینجا منظورشون فلان بود.😏 💥‌باتزریق ناامیدی وتخریب به هیچ چیزی جز نابودی کشور نمیرسیم ای کاش یکم بیانات این عزیز رو آویزه ی گوش میکردیم 🌹@tarigh3
سجده شکر سجده شکر برابر است با تمام گنجهاي دنیا و آخرت ، پس با دقت آن را بخوانید . *فضیلت سجده شکر* بسیاری از ما نه فضیلت این سجده را میدانیم و نه کیفیت قرآئت آن را ، هرگاه بنده ای نماز خود را خوانده سپس سجده شکر را به جای آورد خداوند حجاب میان بنده خود و فرشتگانش را کنار میزند و به ملائکه میفرماید: ای فرشتگان من به بنده ام نگاه کنید فریضه مرا انجام داده و عهدم را تمام و پس از آن در جهت پاسداشت تمام نعمتهایم سجده شکر به جای آورد ، ای ملائکه ام پاداش این بنده ام چیست ؟ پس ملائکه میگویند : خداوندا ، *رحمتت* خداوند دوباره از ملائکه میپرسد : ای ملائکه ام پاداش این بنده ام چیست ؟ پس ملائکه میگویند : خداوندا ، *جنت و بهشتت* خداوند دوباره از ملائکه میپرسد : ای ملائکه ام پاداش این بنده ام چیست ؟ پس ملائکه میگویند : خداوندا ، *رفع هرگونه هم و غم از او* خداوند دوباره از ملائکه میپرسد : ای ملائکه ام پاداش این بنده ام چیست ؟ پس ملائکه میگویند : خداوندا ما علمی جز آنچه به ما آموختی نداریم!!!!! پس آنگاه خداوند میفرماید : پاداش این بنده ام این است *همانگونه که او از من تشکر کرد من نیز از او تشکر میکنم* *و با فضلم به سوی او خواهم رفت* *و رحمتم را به او نشان می دهم* چه ضرری دارد تا ما هر روز سجده شکر را به جای آوریم؟بهتر است که فرد با طهارت و به سوی قبله سجده شکر را به جای آورد . و هر کسی که نعمتی بر او نازل شده و یا بلایی از او دفع گردیده زیباست که سجده شکر بر درگاه خداوند به جای آورد خواه این فرد با وضو باشد یا نباشد و خواه به سوی قبله بوده باشد و یا خیر. 💥نصیحت.. سجده شکر را پس از هر نماز به جای آورید.. 3 مرتبه بگویید *شُکْراً ِلِله* و 4 مرتبه *حَمْداً ِللهِ* باشد که این فرصت طلایی را از دست ندهید... 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقت کن کجای تاریخ وایسادی آیندگان خواهند آمد و غبطه خواهند خورد که ای کاش ماهم..... 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 اقدام عجیب شهرداری تهران برای حضور نمایشی داعش در مترو و واکنش مسافران ⭕️حتی نمایشش تو تهرانم ادمو بهم میریزه!