رفیقش مۍگفت''
درخوابمحسنرادیدمکهمۍگفت:
هرآیهقرآنۍکه شمابراۍ شهدا مۍخوانید
دراینجاثوابیكختمقرآن رابهاومۍدهند📖''
ونورۍهمبرایخوانندهآیات
قرآن
فرستادهمۍشود..
🔻🖇 در این روزهای سراسر از نور ، زرنگ باشیم و به نیابت از شهدا قرآن بخوانیم .
#بهار_قرآن 🌿
🌹@tarigh3
نقل شده که در ماه مبارک رمضان یکی از عالمان بزرگ دینی بر مبنای بیماریای که بر ایشان حادث شده بود، نمیتوانست روزه بگیرد.
یک روز بعد از نماز ظهر در حال نهار خوردن بودند که بتوانند دارویشان را مصرف کنند. در همین هنگام پیرمردی روستایی برای دیدار ایشان مراجعه کرده بود و چون درب منزل را باز دیده بود، به داخل خانه آمده بود.
پیرمرد آمده بود از آن عالم دینی نصیحتی بشنود که دید ظهر ماه مبارک است و آن عالم مشغول غذا خوردن است. شوکه شد ... چند ثانیهای صبر کرد و گفت: «آقا خداوکیلی اگر قبر و قیامتی در کار نیست به ما هم بگویید!»
این اتفاق، آن عالم دینی را بسیار مکدّر کرده بود، چرا که به چشم دیده بود دینِ بسیاری از مردم وابسته به رفتار ایشان است.
حکایت این روزهاست. دین بسیاری از مردم وابسته به رفتار عالمان دینی است. از دین مردم حراست کنیم ...
🌹@tarigh3
💫 شهیدی که در قبر اذان گفت و سوره مبارکه کوثر را تلاوت کرد.
عارف شهدا شهید حاج عبدالمهدی مغفوری
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
🔸این شهید بزرگوار مستجاب دعوه هست و سریع حاجت میده. مزار این شهید نازنین را مقام معظم رهبری طبق گفته ها ۵بار زیارت کردند. حتی گفته میشه حضرت آقا در سفر استانی خود به کرمان نیمه شب ها مزار شهید را زیارت میکردند
🔸این قطعه خاک از هزاران کیلومتر و از شهرهای شمالی و غربی ایران زائر داشته و محال ممکن هست کسی دست خالی از سر قبر مبارک شهید عبدالمهدی مغفوری بلند بشه اتفاقی عجیب:
پس از شهادت حاج عبدالمهدی مغفوری در عملیات کربلای ۴ پیکر پاکش را برای تشیع به کرمان آورده بودند. خانواده شهید و سه فرزند دلبندش برای آخرین دیدار بر گرد وجود آن نازنین حلقه زدند. مادر خانم شهید حاج عبدالمهدی میگفت:وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه کوثر مترنم است.
🌹@tarigh3
تا آنجا که به یاد دارم هیچوقت ندیدم ایشان کنار سفره ای که پدر و مادرش نشسته اند دستش را زودتر از آنها به سفره برده باشد.✨
شبهایی که در منزل پدری حاجی میهمان بودیم ، بنا بر شرایط شغلی پدرش دیرتر به خانه می آمد اما حاج مهدی را می دیدم که همینطور با لباس بیرون نشسته است می گفتم چرا نمی خوابی؟🤔
می گفت می ترسم پدرم بیاید و در حالت دراز کش خواب باشم ، آن وقت جواب این بی احترامی را چه طور بدهم؟🍃
بعد صبر می کرد و وقتی پدرش می آمد چراغ را خاموش می کرد ایشان هم می رفت بخوابد.
صبح هم قبل از همه بیدار می شد و به نماز می ایستاد .👣📿
[راوی : همسر شهید زهرا سلطان زاده]
#معرفی_شهید✍🏻
📝ولادت : ١٣٣۵
محل تولد : کرمان
📝شهادت : ١٣۶۵/١٠/۵
محل شهادت : کربلای ۴
#معرفی_کتاب_شهید✍🏻
{📚عشق و دیگر هیچ _عبدالمهدی}
🌹@tarigh3
خیلی قشنگه
👌🌺🍃
(نا امید نباشید )
گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟
گفت به نام من
گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟
گفت به یادمن
گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟
گفت تنهاترازمن؟
گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟
گفت به جزمن
گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم خدایاقلبم خالیست
گفت پرکن ازعشق من
گفتم دست نیازدارم
گفت بگیردست من
گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت نه،نزدیکترین به تو ،من
گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟
گفت تلاش،به امید من...
🌹@tarigh3
ای خدای عزیز و ای خالق حکیم بیهمتا!
دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی، من بدون برگ و توشهای بهامید ضیافت عفو و کرم تو میآیم.
من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را] در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
بخشی از #وصیتنامه الهی شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
#ماه_رمضان 🌙
🌹@tarigh3
يَا الله!
إنَّ قلوبنَا أَوْعيةٌ فَارِغة
لَوْلا أنْ كُنتَ أنتَ فِيها...
خدایا!
قلب ما ظرفی تهی بود
اگر تو در آن نبودی...
مادرت را ببوس،
پایش را ببوس تا به گریه بیفتد؛
خودت هم به گریه میافتی، آنوقت
کارَت روی غلتک میافتد و همهی درهایی
که به روی خود بستهای، خدا باز میکند.
- حاجاسماعیل دولابی فرمودن :)
🌹@tarigh3
299070_979.mp3
904.1K
صدای #شهیدحاجاحمدکاظمی را میشنوید . . . ! ❤️🩹
🌹@tarigh3