eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
681 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
هوشیار باشید، اکثر افرادی که ادعا می‌کنند حامی قالیباف بودند و از حامیان جلیلی توهین شنیدند حال برای انتقام به پزشکیان رای می‌دهند، از اول هم پزشکیان بودند!!! صرفا برای فتنه و لجن پراکنی جلو آمده اند
🚨 ۶۰ تا ۷۰٪ رای دهنگان به آقای پزشکیان اقشار خاکستری هستند که شناختی از افکار و برنامه های او ندارند. 🔷یعنی نمی دانند ایشان از نظر فکری و مدیریتی در حیطه غربگراهایی امثال روحانی تعریف می شود! 🔶نمی دانند که ایشان دنبال ۲۵ هزار تومانی است. 🔷 نمی دانند ایشان پزشک جراح است و در مدیریتهای مرتبط با پزشکی بشدت ناکارآمد بوده و در کسوت وزیر بهداشت استیضاح شده است❗️ 🔶اقشار خاکستری نمی دانند ایشان دلسوز و دنبال افزایش حقوق نجومی پزشکان متخصص میلیاردر است❗️ 🔷مردم نمی دانند ایشان می گوید فرزندانم استخدام دولتی نیستند ولی فرزندانشان رسما خلاف ادعای او را اعلام کردند. ♦️و از طرفی آشنایی با پاک دستی، ساده زیستی، تدین و فساد ستیزی جلیلی هم ندارند.
سلام کی گفته که در مورد آقای پزشکیان نمیشه حرف زد؟ شما اگر نکته مثبتی از ایشون راجه به بحث ریاست‌جمهوری دارید حتماً به اشتراک بگذارید من مطلبی را دارم که به اشتراک میگذارم👇👇👇👇👇 آنچه باعث شد مردم به پزشکیان(دولت سوم روحانی ) در دور اول تقریبا ۴۲ درصد رأی دهند... ۱_فراموش کردن فتنه بنزین و صبح جمعه ای که روحانی از خواب بیدار شد و از تلویزیون خبر گرانی بنزین را شنید... ۲_ فراموش کردن صف طویل مرغ و برنج و شکر... ۳_فراموش کردن نایاب شدن روغن خوراکی طی چند ماه... ۴_ فراموش کردن تبدیل دلار سه هزار تومنی به دلار سی هزار تومنی... ۵_ فراموش کردن تعطیل شدن مدارس و بسته شدن جاده ها و لغو سفرها و فوت روزانه ۶۰۰ تا ۸۰۰ نفر به علت کرونا ۶_ فراموش کردن عدم فروش نفت و رسیدن فروش نفت به ۲۰۰هزار بشکه ۷_ فراموش کردن دختر بدبخت و بیکار نعمت زاده وزیر روحانی ۸_ فراموش کردن افتخار آخوندی وزیر مسکن دولت روحانی به مسکن نساختن ۹_ فراموش کردن بیکار شدن کارگران هپکو و هفت تپه و ارج و... ۱۰_فراموش کردن مدیریت سیل و زلزله توسط روحانی از اتاقش در تهران ۱۱_ فراموش کردن زانو زدن ظریف وزیر امور خارجه روحانی مقابل امیر کویت ۱۱_ فراموش کردن سوخت ندادن به هواپیمای ظریف در مونیخ ۱۲_ فراموش کردن ۸ سال از جوانی جوانان ایران و وصل کردن آب و نان مردم به برجام سیاه ۱۳_ فراموش کردن حادثه قطار تبریز و اظهار بی شرمانه آخوندی وزیر روحانی که گفت نگران نیستیم مسافران همگی بیمه هستند... ۱۴_فراموش کردن بی ثباتی قیمت ها به صورت ساعتی و روزانه ۱۵_ فراموش کردن تعطیلی نانوایی‌ها به خاطر کمبود و یا عدم مدیریت توزیع آرد ۱۶_ فراموش کردن قطعی مکرر برق و سوختن وسایل الکترونیکی مردم... ۱۷_ فراموش کردن تضییع ۶۰ تن طلا طی ۲ سال توسط دولت روحانی ۱۸_ فراموش کردن عجز دولت روحانی از آزادسازی پول های بلوکه شده ایران ۱۹_ فراموش کردن قطعی مکرر آب مردم خوزستان ۲۰_ فراموش کردن خشک کردن آب دریاچه ارومیه توسط دولت بی عرضه روحانی ۲۱_ فراموش کردن بی شناسنامه خواندن منتقدان دولت توسط روحانی ۲۲_فراموش کردن اهداء ۷۵۰ سکه بهار آزادی به ظریف و صالحی و عراقچی و... به خاطر برجام نافرجام ۲۳_ فراموش کردن توهین بی سابقه ظریف به سردار سلیمانی ۲۴_ فراموش کردن قیمت ۱۷ میلیونی پراید در سال تحویل گرفتن دولت توسط روحانی و پراید با قیمت بیش از ده برابری در پایان دولت ۲۵_ فراموش کردن دستگیری برادر روحانی و جهانگیری و دختر وزیر دولت روحانی به دلیل فساد و اختلاس ۲۶_ فراموش کردن حضور روحانی در بین کارگران خودروسازی با لندکروزر و پیاده نشدن و نشنیدن صحبت های آنها ۲۷_فراموش کردن تخریب حدود ۱۰۰۰ متر بنای غیر مجاز دختر وزیر دولت روحانی ۲۸_ فراموش کردن صدها بی تدبیری و ناکارآمدی دیگر دولت روحانی و ندیدن عملکرد مثبت و کارآمدی شهید رییسی چقدر فراموش کار شدیم!!! اکنون همان روحانی بی تدبیر و ظریف و جهانگیری و آخوندی و زنگنه و...که تنها عملکردشان انتظار ۸ ساله از قرار داد نافرجام برجام بود به حمایت از پزشکیان برخاسته اند... پزشکیان همان روحانی بدون عمامه با تفکر اصلاح طلبی است...
اینها کارگروه های دولت سایه است که آقای جلیلی 11 سال پیش تشکیل داده و این همه سال برای مشکلات و مسائل هر کدوم داره طرح و برنامه میچینه با مشورت هزاران کارشناسی که آقای پزشکیان تازه میخواد بره نظرشون رو بپرسه
اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَ يَرْحَمُنَا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ‌ خدایا کسیکه بر ما رحم نمیکند بر ما مسلط نکن...
سال دوم یک استاد داشتیم که گیر داده بود همه باید کراوات بزنند؛ سر امتحان چمران کراوات نزد استاد دو نمره ازش کم کرد شد هجده بالاترین نمره... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@tarigh3 .
پس از اعلام آراء و نتایج انتخابات از مشهد و رأی بالای "شهید دیالمه"، به محض دیدار در اولین برخورد، بی اختیار به او گفتم:«تبریك می گویم.» یادم نمی رود كه چهره اش درهم رفت و گفت:«مسئولیت كه تبریك ندارد!» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@tarigh3 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل چهارم: گردان سوارزرهی و شغل آزاد 🔻قسمت: ۹۳ همرزم شهید: محمد مطهری روزی پیش من آمد و گفت «مؤمن، برات یه زحمتی دارم.» گفتم«حسین جون، کارهای شما همیشه رحمته.». گفت «اومده ام ضامنم بشی با اداره ی کل بیمه ارتباط بر قرار کنم.» نگاهش کردم و گفتم «حسین، خدایی کی می خواهی دست از این جنب و جوش برداری؟! قدیمی ها خوب می گن که بازنشسته یعنی با زن نشسته. برو پیر مرد، کمی استراحت کن!» خندید و گفت «خودت پیر مردی. تازه اول جوونی منه. می خوام اگه خدا قابلم بدونه، برای مردم یه خدمتی کنم. دفتری راه بندازم، دست چند تا جوون تر ازخودم رو بگیرم، مشغول به کارشون کنم.» در این مدت شناخته بودمش؛ یا کاری را نمی کرد، یا تمام تلاش خودش را می کرد تا کار به بهترین نحو انجام شود. ضامنش شدم. توانست اولین دفتر خدمات الکترونیکی را افتتاح کند. کارش از صدور دفترچه های بیمه ی روستایی شروع کرد. تقریبا تو کل استان فعال بود. 🔻قسمت : ۹۴ همرزم شهید: مهدی صفری زاده یک روز شنیدم حسین در خیابان شریعتی دفتری تأسیس کرده. مشغله های کاری باعث شده بود دیر به دیر همدیگر را ببینیم. دل تنگش شده بودم. سرزده رفتم آنجا. وارد دفتر شدم. حسین سرش پایین بود و چیزی یادداشت می کرد. سلام کردم. نگاهش که بهم افتاد، از پشت میزش بلند شد. آمد سمت من. محکم همدیگر را بغل کردیم. گفت«چه عجب، مهدی! راه گم کرده ای؟!» گفتم «خودت بهتر می دونی وضعیت کاری من رو.» نشستیم رو به روی هم. شروع کردیم به حرف زدن؛ از بچه ها، از مشغله های کاری... ادامه دارد... 🌹@tarigh3
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل: پنجم 🔻 قسمت: ۹۴ حجت الاسلام والمسلمین علی شیرازی حاج حسین مجروح شده بود و برای ادامه ی مداوا، در یکی از بیمارستان های کرمان بستری شده و بعد از بهبود، دوباره عازم سوریه شده بود. در آن مدت، از حالش بی خبر بودم تا سردارسلیمانی خبر مجروحیت اش را بهم داد. حاج حسین را در سوریه دیدم. روزی با آقای حمیدی نیا آمد پیشم. دو سه ساعتی با هم بودیم. شام را با هم خوردیم. آنجا از مجروحیت اش گفت و این که این تیر بسیار شیرین بود. کاملا مشخص بود که ظواهر را نمی بیند و در عالم دیگری است. مشخص بود که ماندنی نیست. با حرف هایی که می زد، به یاد غزل حافظ افتادم: درد عشقی کشیده ام که مپرس/ زهر هجری چشیده ام که مپرس. حسین، مرتبه به مرتبه امتحان شد. از عزیزترین افراد زندگی و زن و فرزند دل کند و مال دنیا را ندید گرفت. به مرتبه ای رسید که فقط خدا و رضای خدا را می دید. حسینی که در تمام مراحلی که در سوریه بود، در کنار صدر زاده و بچه های فاطمیون، نه به عنوان فرمانده، بلکه به عنوان یک دوست و برادر ماند و به آن‌ها درس و مشق بندگی و شهادت داد. تقدیری که با صبر برای حسین رقم خورده بود، چیزی جز شهادت و گمنامی نبود. 🔻قسمت:۹۵ هم رزمان شهید: رضا سلیمانی، محمدرضا حسنی حسین می گفت: - روز جمعه بود. توی یکی از مناطق سنی نشین سوریه خیلی هوس کرده بودم که بروم نماز جمعه. پیش خودم گفتم: گیرم بروم جایی رو هم که نماز جمعه برگزار می شه، پیدا کنم. چه فایده؟ من که نمی فهمم چی می گن! با وجود این تصمیم گرفتم بروم. گفتم درست است که چیزی نمی فهمم؛ ولی ثواب صف نماز جماعت را می برم. پاشدم و رفتم. سرانجام جایی را که نماز برگزار می شد، پیدا کردم. سلام کردم. نشستم آخر های صف. در مدت سخنرانی، فقط به خطیب نگاه می کردم. جملاتش برایم نامفهوم بود. خطیب، خیلی زود متوجه شد که من سوری نیستم. با همان لحن عربی، به آن ها گفته بود که این بنده خدا که توی صف کنار شما نشسته، سوری نیست. خطیب، کمی زبون فارسی بلد بود. من رو صدا زد. گفت بیا کنار من. رفتم کنارش. سلام کردم. گفت حاجی، برای مردم این روستا صحبت کن. گفتم شما که متوجه شدین من ایرانی هستم و عربی بلد نیستم؛ چی بگم؟! خندید و گفت هر چی یاد گرفته ای. هر چی به ذهنم فشار آوردم، دیدم چیزی بلد نیستم جز سلام علیکم. چند دعا کردم؛ اون ها آمین گفتند. رو کردم به خطیب، و عذرخواهی کردم. خطیب گفت شما که اومده اید اینجا، در کنار بچه های سوری می جنگید، ثواب تون، چندین برابر این بچه هاست. اگه این ها مجاهد هستند، کشور خودشونه؛ فقط ثواب مجاهدت رو می برند؛ ولی شما ثواب مجاهدت و مهاجرت را می برین؛ چون هم از وطن و هم از خانواده تون دورین. خم شد پای مرا جلوی مردم بوسید. طوری شد که من با این خطیب دوست شدم. ادامه دارد..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@tarigh3
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات ‌‌و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «» 🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا 🔹فصل چهارم: گردان سوارزرهی و شغل آزاد 🔻ادامه قسمت: ۹۵ البته بازهم حسین به این ها قانع نبود. بعد از جنگ و گردان سوارزرهی و بعد از فعالیت های اقتصادی هم او دنبال چیز دیگری می گشت. مشخص بود گم شده ای دارد که پیدایش نمی کند. به هر طرفی رو می کرد ،به مقصودش نمی رسید. آرام و قرار نداشت. می دانستم که روزی گم شده اش را پیدا می کند. قسمت: ۹۶ دوست شهید: محمد جعفری سال ۱۳۸۴، سیستم بیمه ی سلامت، مناقصه ای را در استان کرمان برگزار کرد. قرار شده بود برای یک میلیون نفر در استان کرمان، طی سه چهار ماه، دفترچه ی بیمه صادر شود. حاج حسین، از طریق شرکت خدمات الکترونیکی که داشت، دراین مناقصه شرکت کرده بود. توانست در این مناقصه برنده شود. دویست اُپراتور ماهر را در دو نوبت صبح و عصر مشغول کرد و توانست در این زمان، کار راتمام کند‌‌. این اوّلین آشنایی و اوّلین کار ما با حسین بود. چون سه ماهه توانسته بود یک میلیون دفترچه را با کیفیت و سرعت لازم در سطح روستاها پخش کند و قیمت شان نسبت به کل کشور پایین تر بود، از طرف سازمان مرکزی استان کرمان، از وی تقدیر و تشکر شد. بعد از این مناقصه، سازمان بیمه، فازهای دیگری از کارهای تعویض دفترچه ی بیمه را در سطح استان به شرکت ها و اشخاص واگذار کرد؛ که باز حسین در شهر کرمان برنده شد. این بار، کار را به او ندادیم. گفتیم «ما درقلعه گنج، رودبار، فهرج، رستم آباد ، نرماشیر، ریگان و درمناطق محروم استان، کسی متقاضی نداریم. به شرطی این کار رو در شهر کرمان به شما می دیم که اوّل اونجا را فعّال کنید. » حاج حسین گفت «من این شرط رو قبول می کنم. ». احتمال می دادیم که نتواند و انصراف بدهد و ما کار را به کس دیگری واگذار کنیم. حاج حسین رفت و بعد از دوسه روز برگشت. گفت «این جاهایی که اسم بردین، نیروهاش را آماده کرده ام! اگه قطعیه، برم مکان هم براشون جور کنم و تجهیزاتش را مستقر کنم!». خیلی از پشت کارش خوشم آمده بود. با مدیر سیستم آن موقع مشورت کردم. ایشان گفت «باشه. بذارین بروند و مکان رو هم انتخاب کنند تابعد. ». حاج حسین رفت. مکان و تجهیزات هم در همین مناطق جور کردند. شهر کرمان را هم به ایشان محول کردیم. 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصویر# شهید_فرهاد_جلیل و که توسط اشرار مسلح هنگام حمله به صندوق آرا در سیستان‌وبلوچستان به شهادت رسیدند.🕊🥀🕊🥀 شادی روح مطهرشون صلوات 🌷 ⭕️جمهوری اسلامی با خون سربازان جان برکف خود از آرای تک تک شهروندانش محافظت می‌کند. 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. انتخابات برای خودش کلاس درسی شده برای یاد گرفتن آداب انتظار.. نشسته‌ایم به ختم و دعا برای این که انتخابِ امروزمان را تعیین سرنوشت فردای خویش می‌دانیم. به این و آن التماس می‌کنیم به کسی رأی دهند که توان رقم زدن خیر و صلاحمان را داشته باشد اما چقدر به ختم و دعا نشسته‌ایم برای آمدن تو؟! مگر آمدنت تعیین سرنوشت ما نیست؟! چقدر فرق می‌کند سرنوشت ما در غیبت تو با وقتی که تو می‌آیی و حاکم دنیای ما می‌شوی! چقدر به این و آن التماس کردیم که برای آمدنت دعا کنند؟ مگر کسی بیشتر از تو توان رقم زدن خیر و صلاحمان را دارد؟ آقا! کاش این قدر سستی ما برای آمدن خودت را به دل نگیری! خدا نکند از بی‌وفایی ما حتی یک بار آهی از سینه برآوری که دودومان مان را بر باد خواهد داد. شبت بخیر امام غریب!💔 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟 🌿 خدایا! ما رو محتاج کسی جز خودت نکن. 🌹@tarigh3
‌سلام امام زمانم ❣‌خوشا آن دل که دلدارش تو باشی ❣‌خوشا جانی که جانانش تو باشی ❣‌خوشی و خرمی و کامرانی ❣‌کسی دارد که خواهانش تو باشی ❣‌چه خوش باشد دل امیدواری ❣‌که امید دل و جانش تو باشی صبحتون مهدوی 💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلامِ صبح من از دل به بارگاه شما خوشم همیشه به یک جرعه نگاه شما به غربتم نظری کن که دورم از حرمت🥀 تو وعطا و عنایت ،من و پناه شما السلام علیک یا اباعبدالله الحسین صبح تون حسینی♥️ 🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا