فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 فیلمی دیده نشده از ماشین اقتصاد کشور که جهانگیری راهش انداخت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کسانی که از تاریخ درس نگیرند،
محکوم به تکرار آن هستند!
🔹️در ۸ سال دولت روحانی فاجعه اقتصادی نبود که بر سر ملت بیاید، آیا مردم قصد دارند ۴ سال دیگر مزه تلخ دولت اصلاحات را بچشند.؟
🔻شهید حاج حسین خرازی
✍رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف می زدند. پیرمرد می گفت « جوون ! دستت چی شده ؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه ؟» حاج حسین خندید. آن یکی دستش را آورد بالا. گفت « این جای اون یکی رو هم پر می کنه.
🔸یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »پیرمرد ساکت بود. حوصله ام سر رفت. پرسیدم « پدر جان ! تازه اومده ای لشکر؟ » حواسش نبود. گفت « این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد ؟ اسمش چیه این ؟» گفتم «حاج حسین خرازی» راست نشست. گفت « حسین خرازی ؟ فرمانده لشکر؟»
📚منبع : کتاب یادگاران،
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل پنجم:روایات سوریه
🔻قسمت:۹۶
همرزمشهید :علیرضا فداکار
بعد از این که در سوریه زخمی شده بود ،رفتم عیادتش. خیلی وقت بود که همدیگر را ندیده بودیم. از هم گلایه کردیم. گفتم«حسین ،برای این که مطمئن بشم ازم دلخور نیستی ،قبل از این که برگردی سوریه ،بیا خونه مون» گفت «باشه»
یک شب قبل از رفتنش آمد تهران. با هم کلی حرف زدیم؛از گذشته ها،از دل خوری ها،از دل تنگی هایمان؛ ولی بیشتر حرف های حسین، درباره ی شهادت بود.
برایش مهم بود که حتماً قبل از رفتن حلالیت بگیرد. خیلی به زیارت حضرت عبدالعظیم علاقه داشت. برنامه ریزی کردیم؛ فرداصبح، من و حسین و آقای موسوی رفتیم حرم شاه عبدالعظیم. زیارت کردیم و ناهار خوردیم. بعد سر قبر رجبعلی خیاط رفتیم. کنار قبر رجبعلی خیاط بودیم که زنگ زدند ساعت سه فرودگاه امام خمینی باشید. آمدیم بیرون. چندتا عکس گرفتیم. بعد حسین را رساندیم فرودگاه.
قسمت:۹۷
هم رزم شهید :شیخ عباس حسینی
تقریباًکمتر از یک ماه،حاج حسین دوباره برگشت منطقه. همین که آمد ،شیرینی گرفت. رفت پیش بچّه های اسکورت. دوباره بابت زحماتی که در آن مدّت برایش کشیده بودند ،از آن ها تشکر کرد.
با هم خیلی رفیق شده بودند. با هم رفت و آمد می کردند و به هم زنگ می زدند. همین موضوع هم سبب رفاقت من با مجموعه ی اسکورت شده بود ؛مجموعه ای که این طوری بزرگ شده بودند که با دین و نماز زیاد ارتباطی نداشتند.
بعضی وقت ها،مذهب شان ،آن ها را از دین دور می کرد ،و بعضی وقت ها،کارشان.
بعضی هم شاید به کسی دسترسی نداشتند که به آن ها این چیزها را یاد بدهد. باآن ظاهر خشن ،کم کم قلب سختی پیدا کرده بودند و از عواطف و احساسات در وجودشان خبری نبود. رفتار حاج حسین باعث شده بود که خیلی نرم شوند و معنی زندگی حقیقی را بفهمند. در کلِ مجموعه دگرگونی و تغییر و تحولی صورت گرفته بود. کلام و رفتار حاج حسین ،در قلب شان طوری نفوذ کرده بود که حتّی دو سه نفرشان متدیّن محض شدند.
فرمانده ی این ها،متدیّن و خیلی آدم رئوف و با محبّتی شده بود. بعد از آشنایی با حاج حسین،۱۸۰درجه فرق کرده بود.
همه ی این اتفاقات ،به برکت نفس حاج حسین افتاده بود.
بعد ها که من خبر شهادت حاج حسین را بهشان دادم، به قدری گریه کردند که انگار برادرشان را از دست داده اند.
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#در
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل چهارم: گردان سوارزرهی و شغل آزاد
🔻ادامه قسمت: ۹۷-۹۸
همرزم شهید: مرتضی حاج باقری
برای یک لحظه ندیدم که حسین، دوست و هم رزم دوران جنگش، یوسف الهی، را فراموش کند. هرروز که می گذشت، دل تنگی وارادتش به یوسف الهی بیشتر می شد.
عکس شهید یوسف الهی، هم بر دیوار منزل، هم روی میز کار وهم در کاور جا سوئیچی ماشینش بود.
می خواست جمله ی دوست شهیدش را که گفته بود «تو در این جنگ شهید نمی شوی!» یادش نرود.
دوست داشت این جمله را هر روز در ذهن خود تداعی وراهش را پیدا کند.
یوسف الهی، برایش سرمشق، مشاور و همراه شده بود.
هر وقت به مشکلی بر می خورد، با او در میان می گذاشت.
هر وقت دل تنگ می شد، به او سر می زد.
کارش از دوستی گذشته بود؛ ارتباط حسین با یوسف الهی، به مرید و مرادی رسیده بود.
بعضی روزها، تا آخر های شب، کنار دوستش می نشست و نماز شب می خواند.
برنامه ی هر روز صبحش این بود که قبل از نماز با او دیدار کند.
برایش فرقی نمی کرد زمستان یا تابستان ،سرما یا گرما، شب یا روز باشد.
هیچ چیزی، از ارادت او به یوسف الهی کم نمی کرد.
🔻قسمت: ۹۸
همرزم شهید: مرتضی حاج باقری
حسین، روزی آمد پیش من.
گفت «حاج مرتضی، نمی دونی قیمت حج تمتع چنده؟» گفتم«به سلامتی راهی خونه ی خدایی؟!». لبخندی زد و گفت «اول، قیمتش را بگو.»
سال ۱۳۸۰بود. گفتم« تقریبا یک میلیون.».
گفت «حاج مرتضی دور و برت کسی رو می شناسی امسال بتونه به جای کسی بره حج تمتع؟ هر چی هزینه اش بشه، با من.»
پنج دقیقه ای فکر کردم. چند نفری را تو ذهنم بالا و پایین کردم.
گفتم«اره».
پول حج تمتع را داد به من. گفت «بهش بگو به نیابت شهید حسین یوسف الهی حج واجب بکنه.»
گفتم «چشم»
بعد گفت «حاج مرتضی، هیچ کس نمی خوام بدونه».
آن روز، من به حال خودش و ارادتش به حسین یوسف الهی غبطه خوردم.
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
✨📚✨﷽✨📚✨ 📚✨📚✨ ✨📚✨ 📚✨ ✨ صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان 📖روایت «#درد
✨📚✨﷽✨📚✨
📚✨📚✨
✨📚✨
📚✨
✨
صلوات و سلام خداوند برارواح طیبه ی شهیدان
📖روایت «#دردانه_کرمان»
🔸خاطراتی از سردارشهید حسین بادپا
🔹فصل : چهارم
🔻قسمت ۹۹_۱۰۰_۱۰۱
هم رزم شهید: عباس کرمانی
ارادت ویژهای به شهید حسین یوسف الهی داشت. یادم هست روزی برام گفت که دیروز رفتم به خانواده ی شهید یوسف الهی سر زدم و سر پدر شهید را بوسیدم. امروز، یکی از دوستان [نامش را نگفت] بهم زنگ زد و گفت: حسین، تو چه کار کردی؟! دیشب خواب دیدم بر گنبد حرم پیامبر بوسه زده ای. ارتباطش با شهید یوسف الهی، تا حدی بود که برای من عجیب بود.
فایل صوتی: حاج حسین بادپا
اتفاقی، با یکی از هم شهری هایم که هم رزم دوران جنگم بود، از کرمان تا رفسنجان هم سفر شدم. بعد از جنگ، وارد کار تجارت شده و حالا یکی از تاجران مهم شهرمان بود. وسط مسیر، از خاطرات دوران جنگ صحبت کردیم؛ از وضعیت اقتصادی و ... گفت: حسین، من الان بهترین وضعیت مالی را دارم؛ ولی هرچی فکر می کنم، باز یه حسرتی توی زندگی ام هست! چند تا خونه در تهران، کرمان و رفسنجان دارم. خدا رو شکر، همه چی دارم؛ ولی وقتی تنها می شم و با خودم خلوت می کنم، می گم حیف شد که قدر اون زمان رو ندونستیم! زمان جنگ، محمدرضا کاظمی، پیش نماز ما بود. اگه اون روزها یه خورده بیشتر پشت سر محمدرضا کاظمی گریه می کردیم، ما هم رفته بودیم.
فایل صوتی: حاج حسین بادپا
یک روز صبح رفتم سرکار. گرفتاری مالی داشتم. حال و حوصله ی سر کار ماندن را نداشتم. تصمیم گرفتم برگردم خانه. همیشه در اوضاع سخت، وقتی برام مشکل یا گرفتاری ای پیش می آمد، متوسل می شدم به شهید یوسف الهی. آن روز هم بدجور دلم هوایش را کرده بود. سوار ماشین شدم. فکر می کردم حسین یوسف الهی، انگار بغل دستم نشسته؛ شروع کردم با او درد دل کردن. با همان وضع روحی رسیدم خانه. بعد از نماز، تا ساعت چهار عصر خوابیدم. با صدای خانمم از خواب بیدار شدم. دیدم توی خواب با خودش حرف میزند. بیدارش کردم. گفتم خواب می دیدی؟!گفت: آره. خواب شهید یوسف الهی را دیدم. از در اومد تو. یه نامه تو دستش بود. پایین نامه را امضا کرده بود. نامه رو داد به من. گفت این رو بده به حسین. بهش بگو نگران نباش. مشکلت حل می شه!
🌹@tarigh3
ان شاءالله جمعه ۱۵تیرماه پاسخ توهین را لرهای عزیزخواهند داد لرهایکه قومی اصیل هستندومردم دار وخون گرم
همسر خاتمی : خانه دار
همسر روحانی : خانه دار
همسر دوم نجفی : کشته شده توسط خود نجفی
پزشکیان ۳۰ ساله همسر دائمی ندارد...
همسر شهید رئیسی : استاد دانشگاه
همسر قالیباف : استاد دانشگاه
همسر جلیلی : پزشک
✔️ جالب اینکه اصلاح طلبان مدعی حامی حقوق زنان هستند و انقلابی ها رو متحجر معرفی میکنند!
#انتخابات
#حضور_حداکثری
#نه_به_دولت_سوم_روحانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم جونم دل نگرونم
الهی تا محرمت زنده بمونم ...
#حسین_جـآنم
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله
مهربون اربابم ♥️حسین(ع)
💫شبتون و عاقبتتون حسینی 💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤ @BandeParvaz
مولایمن
🌱بگیر دست گرفتارهای راهت را
مگیر از دلِ دلدادگان، نگاهت را
🌱شکسته ایم در این عصر سخت وانفسا
بیا که با تو ببینیم روز راحت را
🌱دلم گرفته کجایی به هر کسی گفتم...
خبر نداشت نشانی خیمه گاهت را
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
شبتونمهدوی💚
🌹@tarigh3
.
#قرار_شبانه
به نیت تعجیل در فرج امام زمان عج
هدیه محضر مادر بزرگوارشون
حضرت سیده نرجس خاتون سلام الله علیها ۵ شاخه گل صلوات 🌷🌷🌷🌷🌷
.#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
این هفته
صلوات های شبانه را نذر پیروزی آقای جلیلی در انتخابات
محضر مادر امام زمان عج تقدیم می کنیم 🤲
.
سلام امام زمانم 💚
🌾 السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ...
🍃 سلام بر مولایی که با طلوع شمس وجودش، مجالی برای ظلم و ظلمت باقی نخواهد ماند.
🍃 سلام بر او و بر لحظهای که با دیدن روی ماهش، زمین و زمان غرق سرور خواهد شد.
صبحتون مهدوی 💚
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
جُزحُـسِينکیستکہدَرسـٰایِہ؎مِھرَشبِرَویم
رَحمَتِاوستکہهَرلَحظہپنـٰاھِمَنوتوستシ!
السلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین 🌱
لحظه هاتون در پناه امام حسین ♥️
🌹@tarigh3
روحانی و ظریف برای پزشکیان شهر به شهر میرند و تبلیغ میکنند
به مسجد اهل سنت رفتند و برای جمع آرا حتی حاضر شدند نماز بدون مهر بخوانند
این چه مسلمانی هست 😡😡
آنوقت من و تو خونه نشستیم مدام برای خودمون پیام های تکراری میفرستیم کاری نمی کنیم
فقط تبلیغ چهره به چهره 👌👌
🌹@tarigh3