اگه فقط خدا رو داری نگران هیچی نباش
جوری ازت مراقبت میکنه و مسیرایی رو بهت نشون میده که هیچکس نمیتونه
باورش داشته باش...
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
یا رَب تو مَرا به نَفْسِ طناز مَده با هر چه به جز تُسْت مَرا ساز مَده من در تو گُریزان شدم از فِت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤🍃
آنچه خدا برای تو کنار گذاشته سهم هیچکس دیگر نخواهد شد!
🌹@tarigh3
♦️اگر آنگونه که با تلفن همراهتان برخورد میکنید با همسرتان برخورد میکردید، اکنون خوشبختترین فردِ دنیا بودید
🔹🔵🔹🔵🔹🔵🔹🔵
١_ اگر هر روز شارژش میکردید،
٢_ هر روز از همه بیشتر با او صحبت میکردید، پایِ صحبتهایش مینشستید،
٣_ پیغامهایش را دریافت میکردید،
۴_ پول خرجش میکردید
۵_ دورش یک محافظ محکم میکشیدید،
۶_ در نبودش احساسِ کمبود میکردید،
٧_ حاضر نبودید کسی نزدیکش شود،
٨_ حتی مطالبِ خصوصیتان را به حافظهاش میسپردید،
٩_ همیشه و همهجا همراهتان بود حتی در اوج تنهایی،
١٠_ اگر همانقدر که گوشیتان را لمس میکنید همسرتان را نوازش میکردید؛ خوشبختترین بودید و همیشه جای تلفن همراه، همسرتان همراهِ اولتان بود!
💓❣💓💕❤️💕💓❣💓
مداحی آنلاین - نماهنگ دورت بگردم - پویانفر.mp3
5.6M
🍃دورت بگردم
این عشق جای دیگه
تجربه نکردم
🍃غیر از تو هیچکسی
نمیخوره به دردم
دورت بگردم
مداح #محمد_حسین_پویانفر
🌹@tarigh3
مداحی_آنلاین_قیام_میکنم_سجاد_محمدی.mp3
4.83M
🍃قیام میکنم
قیام میکنم
🍃برسم شام
کارو تمام میکنم
مداح #سجاد_محمدی
🌹@tarigh3
.
باید پذیرفت که زندگی کردن،
پر از رنج و سختی است.
باید دانست که انسان بدون رنج،
انسان مرده است.
باید باور داشت که این سختیها
باعث قوی تر شدنت میشوند
🌹@tarigh3
♥️🍃
فردی به خدا گفت
اگر سرنوشت مرا تو نوشتی پس چرا آرزو کنم ؟!
خدا پاسخ داد تو چه می دانی ؟!
شاید نوشته باشم ، هرچه آرزو کند...!
🥀🍃به چی مشغولیم؟
حتما از مردم زمان #امام_حسین سؤال میشه
که روز عاشورا که امامتون رو شهید کردن
شما کجا بودین؟
به نظرتون از ما سؤال نمیشه که
وقتی امام زمانتون تنـها، غریب،
آواره و طــــرد شــده بــــود،
شما به چی مشغول بودین؟!💔
#امام_زمان_عج
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
☆بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ☆ #روز_سی_و_چهارم #چله_زیارت_عاشورا🌱 🏴 ۱۹مرداد ماه ۱۴
💠زندگینامه شهیدشاهرخ ضرغام
سنگینوزن بود. از بلندقامت ترین ها هم یک سر و گردن بلندتر میزد. لاتها با دیدنش قالب تهی میکردند. در هر گذر و معبری که صدای کشیده شدن کفشهای پاشنهخوابیده شاهرخ میآمد آنهایی که زورشان به بقیه میچربید برای چندساعتی هم که شده دور سروصدا بلند کردن را قلم میگرفتند. خیلی زود جذب ورزش کشتی شد. به چشم بر هم زدنی فنون کشتی فرنگی را از برمیکرد. باهوش بود و کسی یارای تنبهتن شدن با قد و قامت پرزورش را نداشت. همین شد که در جوانی قهرمان استان تهران شد وتا سال ۵۵ در تشکهای کشتی خوش درخشید.
#شهید_شاهرخ_ضرغام
🌹@tarigh3
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
💠زندگینامه شهیدشاهرخ ضرغام سنگینوزن بود. از بلندقامت ترین ها هم یک سر و گردن بلندتر میزد. لاتها
همه می گفتند شاهرخ کجا ؟امام زمان (عج ) کجا؟
چهار طرف تشک کشتی را که بوسید و ورزش را کنار گذاشت رفقای نااهل قدیمی دوباره دورهاش کردند. مدام آتش زیر خاکستر میشدند و توی گوشش میخواندند که اگر میخواهد حرفش برو داشته باشد باید صدایش را بلند کند و زورش را به رخ دروهمسایه بکشاند. شاهرخ آن روزها پای ثابت قشونکشیهای محلهای و زدوخوردهای شبانه پای میزهای کاباره بود. چیزی به صبح نمانده با عربدهکشی و دهانی که بوی زننده مشروب میداد به خانه میآمد. خوابش که سنگین میشد مادر پیرش با چادر پرگل نماز بالای سرش میرفت. کله عقب میکشید که بوی الکل به مشامش نرسد. همینطور که اشک میریخت، امام زمان (عج) را صدا میکرد. دکمههای یکی در میانبسته پیراهنی که خون به آن شتک زده بود را آرام باز میکرد. پسر سنگینوزنش را بهزور به طرفی یله میداد و لباس را از تنش درمیآورد. همینطور که در تشت پاییندست حیاط لباس شاهرخ را چنگ میزد اشک میریخت. انگار دست آشوبی هم به دل او چنگ میزد.همسایهها صدای گریه و نجواهایش را میشنیدند. زیر لب همینطور که طعم شور اشکها را میچشید با امامش حرف میزد و از او میخواست پسرش را سربهراه کند و او تبدیل به یکی از سربازانش شود. همسایهها که این دعاها میشنیدند نیششان به خندهای تمسخرآمیز باز میشد. از گیسسفید پیرزن خجالت میکشیدند که همانجا به رویش نمیآوردند پسرش گنده لات محله و پای ثابت کاباره و قائلههای قمهکشی است. اما همهشان بیبروبرگرد زیر لب میگفتند شاهرخ کجا؟ آقا امام زمان کجا؟
از پای پیک تا پای منبر
دعای مادر سرانجام کارگر افتاد.بحبوحه انقلاب بود. آن روزها حتی قاب تلویزیونهای ۱۴ اینچ کافهها و کابارهها هم مسّخر چهره و اخبار حضرت امام در نوفللوشاتو شده بودند. رفقای شاهرخ میگویند اولین بار که صورت باصلابت امام خمینی (ره) را که دید پیک تازه لبالب شدهاش را روی میز گذاشت. با آن قامت بلند و شانههای پهنش جلوی تلویزیون ایستاده به صحبتهای آقا گوش کرد و از آن روزبه بعد بهجای قمار کردن و قشونکشی از این محله به محلهای دیگر پای ثابت تظاهرات و منبر مساجد انقلابیها شد.
تظاهرات در حلقه نوچه ها
شاهرخی که کار یومیهاش شاخوشانه کشیدن برای کوچک و بزرگ محله بود حالا مرید آقا خمینی شده بود. خیلی ساده هر چه پای منبر یاد میگرفت را به دوستان و نوچههایش منتقل میکرد. تظاهرات که پا میگرفت جزو اولین کسانی بود که خودش را به خانه آیتالله طالقانی درگذر پیچ شمیران میرساند و با آن هیکل و قد و قامتش پیش پای آقای محله با تواضع و ادب راه میافتاد. آیت الله طالقانی برای همه جوانها دعای خیر میکردند و بعد آن صدای شعار مرگ بر شاه همان جوان ها لرزه به زمین و زمان میانداخت.
السابقون السابقون ...
طعم شیرین پیروزی انقلاب هنوز دردهان ملت بود که خبری تلخکام پیر جماران را تلخ کرد. قائله جدایی کردستان کم زخمی نبود. مردم حاضر بودند جانشان را نثار شادی امام خمینی (ره) کنند. شاهرخ جزو اولین کسانی بود که مشق جنگهای تنبهتن و چریکی کرد و بیمقدمه وارد میدان شد. خودش را حرّ انقلاب میدانست. میگفت حر اولین کسی بود که در کربلا شهید شد و من هم باید جزو اولینها باشم. روی بدنش جابجا خالکوبیهای دوران جاهلی خودنمایی میکرد. در حضور کسی وضو نمیگرفت و دعای همیشگیاش این بود که درراه اسلام و امام زمان (عج) نیست و نابود شود و کسی جنازهاش را نبیند. خاطره دلاوریهای او در جنگهای نامنظم مناطق عملیاتی شاهنشین، سقز و سنندج هنوز در ذهن محلیها و همرزمانش باقیمانده است. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران امام از جوانان دعوت کرد به یاری پاسداران انقلاب در خط مقدم جبههها بروند. شاهرخ در چشم به هم زدنی هر چه از فنون نظامی و کار با اسلحه و تیراندازی میدانست را به جوانترها آموزش میداد. میگویند به سیّدها که میرسید یکپارچه ادب و تواضع میشد. حتی اگر این سیّد پسری بود که تازه پشت لبش سبز شده بود به پایش میافتاد. بلند که میشد شانهاش را میبوسید و در گوشش التماس میکرد آن جوان از جدهاش بخواهد شاهرخ که حالا نام ابوالفضل را برای خودش گذاشته بود شهید شود.
#شهید_شاهرخ_ضرغام
🌹@tarigh3
#خاطره
🍃نقل از همرزم شهید :
هفده آذر ۵۹ برای انجام عملیات به سمت جاده ی ماهشهر رفتیم.از کانال عبور کردیم و در سکوت به سنگرهای دشمن نزدیک شدیم ، عملیات موفق بود. سیصد کشته از نیروهای دشمن در منطقه افتاده بود.اما با روشن شدن هوا نیروهای تحت امر بنی صدر از ما پشتیبانی نکردند و با پاتک نیروهای دشمن مجبور به عقب نشینی شدیم.شاهرخ در سنگر ماند تا نیروها بتوانند به عقب بروند با شلیک های پیاپی گلوله های آر پی جی و هدف قرار دادن تانک های دشمن مانع پیشروی آنها می شد. چند تانک دشمن را منهدم کرد. ساعت ده صبح بود. فشار دشمن هر لحظه زیادتر می شد برای زدن ار پی جی بلند شد و بالای خاکریز رفت. یکدفعه صدایی آمد. برگشتم وناباورانه نگاه کردم. گلوله ای به سینه ی شاهرخ اصابت کرده بود. او روی خاکریز افتاده بود. عراقی ها نزدیک شدند. مجبور شدم برگردم. پیکر شاهرخ روی زمین مانده بود و هیچ وقت برنگشت.
#شهید_شاهرخ_ضرغام
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🕊
#زندگی_بهسبک_شهدا
فراموش نمیکنم یکبار زمستون
خیلی سردی بود و در حال برگشت
به سمت خونه بودیم.
پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما میلرزید. تا دیدش فورا کاپشن گرون قیمتشو درآورد
و به اون پیرمرد داد !
بعدم یه دسته اسکناس بهش داد!
پیرمرد که از خوشحالی نمیدونست چی بگه ، مرتب میگفت:
جوون خدا عاقبتت رو بخیر کنه.
آخرم عاقبت بخیرشد🥺
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#مثل_شهدا_باشیم
🌹@tarigh3
شادی روح "حر انقلاب"
شهید "شاهرخ ضرغام"
دسته گلی از فاتحه و صلوات نثار بفرمایید🌷🌷