وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَي بِهِ النَّاس..
خوشبخت آن دلی
که فقط مبتلای توست..
#فاطمیه
.
الـــــهی دریــــای
زنـــدگـیتـون
پــراز امواج زیبای سلامتی
آسمون دلتون خالی از
ابرای غم و ناراحتی
و ساحل عمرتون پراز
ماسه های برکت باشه
شــبتون بخیر 🌙
#شب_بخیر
یااباعبدالله
توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
این دل توبهشکن با غمِ عشقت چه کند؟
#دلتنگ_آغوش_حرمتم 💔
صلی الله علیک یا مولای
یااباعبدالله الحسین (ع)
و صلیاللهعلیکیا مولاتی
یا فاطمه الزهرا(س)🖤
✨شبتون در پناه حضرت مادر ✨
🌹@tarigh3
هر عاشقی گریست، به یادت گریستم
چشمان من چکیدهی غمهای عالمند..💔
#ماروبرگردونپیشخودت
#امام_حسین_قلبم
.
🍂به دست خالی خود زُل زدم میان قنوت
🍂چقدر روزی ما انتظار شد؟ کافیست...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌷
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْر
شبتونمهدوی
التماس دعا
.
🌟 🔹
در این پایان هیاهوی روز،
در شب خلوت من و تو،
بارها و بارها خواستهام:
الهی العفو!
الهی العفو!
مرا ببخش، مرا که حتی فراموش میکنم که این تویی که رهایم نمیکنی و به من نعمت استغفار میبخشی!
🌹@tarigh3
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتن که عاشقی جگر می خواهد
جان برکف و مشتاق خطر می خواهد
هرچند صف مدعیان بسیار است
او سیصد و سیزده نفر می خواهد
صبحتون مهدوی 💚💫
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
سلام داده ام
و یک جواب می خواهم
جواب ، از لبِ عالیجناب می خواهم
سرِ دوراهی"جنت"
وَ "دیدن تو حسین"
من اختیار ، در این انتخاب می خواهم
💚اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْـنِ
💚وَ عَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْـنِ
صبحتون حسینی ♥️🌤
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹@tarigh3
27.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی زیبا توضیح میده ... تا حالا اینجور (جایگاه )مادر رو کسی توضیح نداده بود.
🌹@tarigh3
داستان همسر آیت الله صدر
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم
تاجری با همسرش خدمت مرحوم آیت الله صدر رفته بود. خانم رفت منزل اندرونی و این تاجر رفت قسمت بیرونی پیش مرحوم صدر کار داشت.
این خانم آمد در زد زن مرحوم صدر آمد پشت در، در را باز کرد، زن تاجر دید لباسهای او خیلی معمولی است خیال کرد کلفت است گفت خانم کجاست؟ من با خانم کار دارم.
او خجالت کشید بگوید من خانم هستم گفت: خانم نیستند! زن تاجر رفت. مرحوم صدر(ره) آمدند خانه دیدند خانم خیلی گرفته است، گفتند چرا شما ناراحت و گرفته هستید.
گفت: این زن تاجر آمد خیال کرد من کلفتم و به من گفت خانم کجاست من گفتم خانم نیست. این جمله مرحوم صدر جمله عالی و محتوای وسیعی دارد. کام یک مرجع تقلید و دانشمند دین می باشد. ایشان فرمودند:« راست گفتی برای اینکه تو خانم نیستی خانم آن است که چادرش دو وصله داشت اما فدکش مال فقرا و ضعفا و بیچاره ها بود(منظور فاطمه (ع) است)
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پزشکیان:
پرده ها رو کنار بزنید تا خونتون روشن بشه به جای لامپ روشن کردن.
میترسم چند وقت دیگه بگه به جای مای بیبی خریدن برید به روش قدیم با پارچه بچههاتون رو تر و خشک کنید و به جای گرم کردن با گاز به هیزم روی بیارید.
بیچاره شهید رئیسی گفت فقط نهار خوردید ؟ براش کاریکاتور ساختند
به راستی داریم به عصر یخبندان برمیگردیم
پرده ها را بزنید کنار😏
🌹@tarigh3
✊ حکم بازداشت نتانیاهو درپی جنایت جنگی در #غزه و #لبنان کافی نیست، باید حکم اعدام اینها صادر شود
🔹️رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار بسیجیان: این کاری که رژیم صهیونی در غزه و لبنان کرده، پیروزی نیست، جنایت جنگی است. حالا حکم بازداشت اینها را صادر کردهاند؛ این کافی نیست! #حکم_اعدام_نتانیاهو و سران جنایتکار این رژیم باید صادر شود. ۱۴۰۳/۹/۵
🌹@tarigh3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میدونی چرا به شهدا توسل میکنیم❓
👆کلیپ ۶ دقیقه هست ولی راه ۶۰ ساله رو بهت نشون میده...
به راحتی ازش نگذر
🔻دکتر سعید عزیزی
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━
🌹@tarigh3
🔴 #کرامات شهید سید رسول جلایی ابرکوهی
✅حتما بخونید
🌟 #معجزه شفای بیمار
من دقیقا چهار سال پیش، شب تولد امام علی بود خواب سید رسول رو دیدم
درحالی که اصلا نه ایشون رومیشناختم ونه اسمی ازشون شنیده بودم
خواب دیدم سید اومدن توخوابم گفتن توهرمشکل و گرفتاری تو زندگیت داری برو این جایی که بهت میگم هرچی بخوای اونجا میدنت 😔😔😔
گفتم کجا ؟
گفتن برو بهشت زهرا از سمتی که نماز برا اموات میخونن وارد شو بشمار سر قبر بیستم بشین اونجا هرچی بخوای میدنت😭😭😭
👈همون شب من خیلی ناراحت بودم
خوابیدم اینقدر گریه کردم گفتم خدایا خودت یه کاری کن یه راهنماییم کن خسته شدم بگو چکار کنم کلی گریه کردم دیگه نمیدونم کی خوابم برد که این خواب رو دیدم
فردای اون شب صبح زود زود بلند شدم و رفتن بهشت زهرا طبق چیزی که تو خواب بهم گفته بودن رفتم تا رسیدم به قبر شهید سید رسول جلایی
همونجا دو رکعتی نماز خواندم و یه زیارت عاشورا و هدیه کردم به شهید
با گریه و زاری افتادم رو قبر و گفتم خودت به من گفتی بیا اینجا و میدونی چی میخوام 😭😭😭😭
الان سال چهارمه که مرتب و وقت و بی وقت
میرم سر قبرش هر وقت از چیزی ناراحتم سریع میرم اونجا
هر پنج شنبه که میشه میرم سر قبرش همیشه براش یس و الرحمن میخونم
و بعضی شبا هم دو رکعت نماز هدیه براش میخونم
من آرزوی کربلا داشتم 😭😭😭فکر نمیکردم هیچ وقت برم کربلا ولی دوماه بعد این خواب به طور عجیبی رفتم کربلا که خودمم توش موندم و هزاران چیز دیگه که سید رسول بهم دادن و دارن میدن....
چندین بار هم که سر قبرش بودم دیدم افراد متعددی میان و شیرینی میزارن رو قبر میگن خوابشو دیدیم و خیلی حاجت میده ولی من نپرسیدم چه خوابی دیدن و چی ازش گرفتن
🌻🕊🌻🕊🌻🕊🌻
👈یکبار سر قبر سید نشسته بودم یه خانم اومد اونجا از بس گریه و زاری میکرد من فکر میکردم یکی از خانوادش هست
کلی گریه کرد
منم نشسته بودم سوره یس میخوندم وقتی حالش بهتر شد به من گفت این سید چکارت هست گفتم هیچکاره. گفتم چکاره شما هست گفت هیچی
گفتم پس از کجا میشناسیدش گفت شوهرم خوابشو دیده
خانمه تعریف کرد گفت من تهرانی هستم پسرم تصادف کرده بود رفته بود تو کما چند روزی کما بود تا اینکه دکترا جوابمون کردن
شوهرم همون شب کلی گریه و زاری کرد و میگفت خدایا بچمو از خودت میخوام در حین گریه خوابش برده بود
نزیکای نماز صبح بود که بیدار شدو خیلی سراسیمه بود گفت خانم یه خواب دیدم 😭😭😭
گفتم چی؟!
گفت باید برم ابرکوه
گفتم ابرکوه کجاست؟
گفت نمیدونم فقط باید برم ابرکوه سرقبر یک سید شفای بچمون رو از اونجا بگیرم
میگفت من و شوهرم اصلا اسم ابرکوه تو عمرمون نفهمیده بودیم شوهرم بلند شد و سریع حرکت کرد گفتم چرا با این عجله صبر کن صبح بشه
گفت نه باید برم
یه نفربهم گفت اگه بچتو میخوای بیا سرقبر سید رسول
میگفت شوهرم حرکت کرد به سمت ابرکوه
چند ساعتی شد زنگ بهش زدم گفتم کجایی گفت دوساعت دیگه میرسم ابرکوه
خانمه میگفت شوهرم تو جاده بود و منم از استرس نمیدونستم چکار کنم و همش گریه میکردم
چند ساعتی بعد از اینکه من به شوهرم زنگ زدم از بیمارستان بهم زنگ زدن که بیاین بیمارستان
ازشون پرسیدم چی شده پسرم حالش بده گفتن نه ما خودمون نمیدونیم چی شده
اومدم باعجله رفتم بیمارستان اصلا تو راه نمیدونستم چکارباید کنم گریه میکردم میگفتم یعنی پسرم چی شده که زنگ زدن
رسیدم بیمارستان با هول وهراس داشتم میدویدم رسیدم بهشون گفتم چی شده
گفتن خانم ماخودمونم نمیدونیم معجزه شده پسر شما که قراربود ما امروز دستگاه رو ازش برداریم معجزه شده به هوش اومده
زنگ شوهرم زدم گفتم کجایی گفت سر قبر سیدی که خوابش رو دیده بودم
میگفت من پشت گوشی هی گریه میکردم میگفتم پسرمون پسرمون😭😭😭
شوهرم میگفت چی شده تموم شده گفتم نه هوش اومده
بعد که فهمیدیم و اینجور که دکترا گفتن دقیقا همون ساعتی که شوهرم رسیده بود سرقبر همون ساعتی بود که دکترا گفتن پسرمون علامت نشون داده و تکون خورده😭😭😭
اون خانمه میگفت الان دو ساله که بچه مون دوباره به زندگی برگشته هر چند ماهی یکبار از تهران میایم فقط برای زیارت مزار این شهید و برمیگردیم😭😭
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━
🌹@tarigh3
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊