امروز خیلی ها دلشان میخواهد، از زبان هانی بن عروه و طوعه روضه بخوانند و اشک بریزند.
ما از همان کودکی که ریزهخوار آستان حسین علیه السلام شدیم ادب و آداب مهمانی را یاد گرفتیم. روی مهمان حساسیم آنقدر که لقمه از دهان فرزند و عیال میگیریم و به مهمان تعارف میکنیم.
حق دهید که این روزها بر ما سخت بگذرد. حق دهید هق هق گریه امانمان را ببرد. حق دهید نگاه شرمسارمان را پنهان کنیم.
ما خاطرات خوشی از دعوت مهمان و حرمت نگه نداشتن مهمان بر ذهن نداریم. عجیب سخت است این روزها که بر ما میگذرد.
گویا خدا دفتری از تمام نقطه ضعف های ما روبرویش گذاشته و هربار ما را با همان امتحان میکند مثلا میبیند ما به روضهی علمدار حسین (ع) حساسیم برایمان از علمدار ایرانمان یک دست سالم نگه میدارد.
میبیند ما حرمت مهمان را نگهمیداریم و نور چشممان است. ما را شرمندهی میزبانی میکند، و هربار امتحاناتش را سخت تر میکند انگار که میخواهد لشکری آبدیده از حوادث آخرالزمان بسازد.
اینکه چقدر تاب آوریم این عطش را و ننوشیم آب بی صبری و کم طاقتی و ناامیدی را فقط خدا عالم است و میزان این صبوری و امید به ارتباط ما به تکیهگاه محکم و کوه پراستقامت ولایت بستگی دارد.
اینکه در چنین روزها، در پیچ و خم و سراشیبیهای تند نزدیک به قله چشم از نور پر تابش سید عزیزمان امام خامنهای برنداریم، و بیشتر از هر زمان گوش به فرمانش باشیم.
✍ #ز_شریفی
🌹@tarigh3