🌷سعی کنید یه جوری زندگی کنید که خدا عاشقت بشه ، اگه خدا عاشقت بشه، خوب توراخریداری میکنه🌷
«در استان اصفهان حسینیهای وجود دارد که ۴۰ شب #روضه برگزار میکرد، #شهید به مدت دو سال جزو خادمان این حسینیه بود👌. او از نجفآباد حدود ۵۰ کیلومتر را طی میکرد تا به اینجا بیاید، وقتی برای پذیرش آمد دو نکته گفت، یکی اینکه من را پشت قضایا بگذارید که جلوی چشم نباشم و دوم هر چه کار سخت در این حسنیه هست را به من بگویید انجام دهم🌹. بعضی از شبها آنقدر خسته میشد که وقتی عذرخواهی میکردیم، میگفت برای امام حسین باید فقط #سر داد.» 🕊
#شهیدمحسن_حججی🥀
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲
🏴 #بعد_از_حسین(ع)
🔘ورود کاروان به شهر #دمشق
▪️زمان ورود را #اول_صفر سال61 هجری نوشتهاند:
🔻#ابوریحان_بیرونی(440 ه.ق) در آثارالباقیه مینویسد:
شهرُ صفر فیالیوم الاول اُدخِلَ رأس الحسین مدینة دمشق.
🔻زکریابن محمدبن محمود قزوینی(م682) مینویسد: الیوم الاول منهُ عید بنی امیه اُدخلت فیه رأس الحسین بدمشق و العشرون منهه رُدّت رأس الحسین الی جثته: روز اول ماه صفر عید #بنی_امیه است. در این روز #سر _امام_حسین(ع) را به دمشق وارد کردند و در روز بیستم همان ماه، سر را به بدن بازگرداندند.
🔻در مقتل الحسین خوارزمی، و در نفس المهموم به نقل از شیخ کفعمی، شیخ بهایی و محدث کاشانی، همین روز ذکر شده است.
▪️برخی نوشتهاند سه روز و برخی سه ساعت آنان را در کنار دروازه شهر نگاه داشتند تا شهر را بیارایند.
▪️هنگام ورود هزاران نفر به تماشا آمده بودند.
اسیران را در حالی وارد کردند که ریسمان بر بازو و گردنشان بسته بود و بر شترها سوار بودند. برخی نیز بر استر سوار بودند.
▪️هلهله و پایکوبی و کف زدن و هیاهو شهر را پر کرده بود.
صدای موسیقی در شهر پیچیده بود و زنان میرقصیدند در حالی که دستها را خضاب کرده و سرمه به چشمها کشیده بودند و زیور آلات بر دست و گردن داشتند و مردان نیز لباس فاخر پوشیده بودند. آن روز در شام جشن اعلام شده بود.
▪️اسرا را از #باب_الساعات – منطقهی پرجمعیت و شلوغ- وارد دمشق کردند. درخواست #ام_کلثوم از #شمر این بود که از دری وارد شوند که جمعیت کمتر باشد اما #شمر بر خلاف آن عمل کرد. شمر دستور داد سرها را میان کجاوهها بر نیزه کنند.
❌ نوشتهاند باب الساعات دورترین فاصله را تا دارالامارهی یزید داشت. #اُسرا را از این ورودگاه به سمت مسجد جامع که بازداشتگاه اسیران بود حرکت دادند.