🍃رمان #تنها_میان_داعش
📚این داستان برگرفته از حوادث حقیقی که باگلچین از خاطرات رزمندگان و مردم دلاور شهر آمرلی عراق ، در غالب داستانی #عاشقانه منتشر شده
🌸ان شاءالله روزی 2 قسمت تقدیم حضورتون میشه🌷
همســـرشمیگـــفت:
توۍوصیــــتنامہاش برایمنوشـــتہبود:
- اگربھـــشت نصیبـــــمشد؛
منتظرتمــۍمانــم باهـــمبرویـــم
همینــــقدر ؏ـٰآشقانھ . . .!(:
#شھیـــــداسمـــــائیلدقایقـــۍ•
#عاشقانه باشهدا
نماز شب🌌 همسرم زندگی مرا نجات داد...
دوماه از ازدواج💞 من و همسرم نگذشته بود که اختلافات ما شروع شد، کم کم فهمیدیم که سلایق ما با هم خیلی تفاوت دارد، زندگی ما روز به روز بدتر و بدتر می شد تا جائیکه دیگر در هیچ جا با هم نبودیم، با هم برای یک جای مشترک تفاهم نداشتیم،👎
من دیگر از زندگی با او دلزده شده بودم، مدتی گذشت و همسرم حا.مله شد، 💓
حام.لگی او تأثیری در روابطمان نداشت حتی زمانیکه بچه بدنیا آمد ..👶.
کم کم بچه دوم نیز به دنیا آمد و ما هنوز همان بودیم که بودیم ...
دیگر اصلا هر چیزی که او می گفت من چیز دیگری می گفتم با هم همیشه دعواهای بی حساب داشتیم فقط همدیگر را به خاطر بچه ها تحمل می کردیم، از میان همه کارهایش تنها نماز خواندنش بود که به آن ایراد نمی گرفتم ..
به همین شیوه زندگی نامطلوب خود را ادامه دادیم تا پانزده سال از زندگیمان گذشت .
دوستی در محل کارم داشتم که از روابط من و همسرم با خبر بود و دختری را به من پیشنهاد داد واز من خواست با او حرف بزنم، و من نیز مدتی بود با او تلفنی📞 حرف می زدم، منتظر هر چیزی بودم که زنم را طلاق دهم و با او ازدواج کنم ...
دعواهایمان🗣 شدید تر شد روزگار را به کامش تلخ کرده بودم😩 و حتی بچه ها را کتک می زدم ...👊
تا اینکه چند شبی بود که برای نماز شب🌌 بیدار می شد و نماز می خواند ..
یک شب صدای او را شنیدم که بعد از نمازش برای اصلاح من و زندگیمان دعا می کرد و می گریست ...😭
یک لحظه به خود آمدم وخیلی متأثر شدم که من با خودم و زندگی ام و همسرم چه کرده ام، از خودم خجالت😓 کشیدم،
متوجه شدم که در طول این چند سال هرگز حتی یک بار جایی را که او بخواهد نرفته ام و هیچ چیزی را مطابق میل او انجام نداده ام. نشستم، چشمانم😢 پر از اشک شد، چقدر با او بد بودم ...😔
سپس از جایم برخاستم و کنارش رفتم پیشانی او را بوسیدم 😚و از او معذرت خواهی کردم ...💐
از آن موقع به بعد زندگی 😍خوب ما شروع شد، هر جا که می گفت می رفتم و او هم همینطور، از هیچ یک ازحرفهای او سر باز نمی زدم و او نیز برای من چنین بود.
او دیگر فرشته🌹 زندگی من شد و بچه هایم بعد از چندها سال لذت آرامش 👌در کنار پدر و مادر را درک کردند و همه اینها را مدیون نماز شب🌌 همسرم هستم.
پس هر مشکلی که پیش میاید با دو رکعت نماز حاجت مشکلاتت آنرا به الله بسپارید😊😊
#عاشقانه
7.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عاشقانه💞
گوشی یکی از زائرای کربلا توی شارژ بود گویا خانمش تماس میگیرن و یکی از خادمین میرسونه به دست صاحب گوشی خادم با لبخند میگه اسم خانمش رو خیلی قشنگ نوشته بود! 🙃🌱
پرسیدن چی نوشته بود گفت که:
#امانت_خدا 💗
شرحی ز شرح حال نیست🙂
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا