#دلنوشته_رمضان
سحر بیست و سوم.....
✍ از لحظه ای که سیاهی... زمین را خلوت کرده است...
اذن "دعای فرج"... بر همه اهل زمین، وارد گشته است..
#لیلةالقدری که برترین اعمالش... دستان #منتظر رو به آسمان... است؛
تمام باطن قدر را رو می کند....
و این یعنی.... ؛
تو......راز همه تقدیرهای عظیم، در لیلةالقدری...یوسف
نشسته ام اینجا...
در لابلاي جمعیتی که، امتداد نگاهشان، به آغوش تو می رسد...
جمعیتی که قرآن بر سر می گذارند، تا شاید، باطن قرآن را، در میان خود، حاضر ببینند...
جمعیتی که بعد از علی... دلخوش به نفس های آخرین دردانه اش هستند، که همین حوالی... فضای زمین را معطر کرده است...
سالهاست که، بیست و سومین سحر رمضان را ... گوش به زنگ نشانه ای از تو...تا صبح، چشم انتظاری می کنیم...
اما...
گویی هنوز دلهای زنگار گرفته مان... برای دریافت اجابت آماده نشده اند...
خسته ايم... از آمد و رفت رمضان هايي که به ملاقات چشمان دلکش تو، ختم نمی شوند...
خسته ايم.. از رمضان هايي که نماز عيدش، همچنان بی حضور تو اقامه می شوند...
خسته ايم... از شلوغی های دنیایی که خالی از خواستن های صادقانه توست...
برای جانهای خسته از گناه مان، امن یجیب بخوان...یوسف
دعای تو.. حتما راه اجابت را باز خواهد کرد...
دعا کن... دعاهاي بی رمق مان، تا آسمان بالا روند...
دعا کن... شاید....اجابت...شویم... یوسف
#جامانده
🌹@tarigh3 🏴