eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
880 دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
8.8هزار ویدیو
49 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
┅┄「پسرک‌فلافل‌فروش. . .!🌭🍔⃟🍓」┅┄ فهمیدم چه چيزي ميخواهد بگويد ، تا آخرش را خواندم . از اين دقت نظر او خيلي خوشم آمد . اين برخورد اول سرآغاز آشنايي ما شد . بعد از آن بارها از هادی ذوالفقاری برای برگزاری يادواره‌ی شهدا و به خصوص يادواره‌ی شهيد ابراهيم هادی كمك گرفتيم . او بهتر از آن چيزی بود كه فكر ميكرديم ؛ جوانی فعال ، كاري ، پرتلاش اما بدون ادعا . هادی بسيار شوخ طبع و خنده رو و در عين حال زرنگ و قوی بود . ايده های خوبی در كارهاي فرهنگي داشت . با اين حال هميشه كارهايش را در گمنامي انجام ميداد . دوست نداشت اسم او مطرح شود . مدتی با چاپخانه های اطراف ميدان بهارستان همكاري ميكرد . پوسترها و برچسب های شهدا را چاپ ميكرد . زير بيشتر اين پوسترها به توصيه‌ی او نوشته بودند : جبهه‌ی فرهنگی ، عليه تهاجم فرهنگي ـ گمنام . رفاقت ما با هادی ادامه داشت. تا اينكه يک روز تماس گرفت . پشت تلفن فرياد ميزد و گريه ميكرد ! بعد هم خبر عروج ملكوتي سيد علی مصطفوی را به من داد . سال بعد همه‌ی دوستان را جمع كرد و تلاش نمود تا كتاب خاطرات سيد علی مصطفوی چاپ شود . او همه‌ی كارها را انجام ميداد اما ميگفت : راضی نيستم اسمي از من به ميان آيد . كتاب همسفر شهدا منتشر شد . بعد از سيد علی ، هادی بسيار غمگين بود . نزديكترين دوست خود را در مسجد از دست داده بود . هادی بعد از پایان خدمت چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن راهی حوزه علمیه شد . تابستان سال ۱۳۹۱ در نجف ، گوشه‌ی حرم حضورت علی ( ع ) او را دیدم . یک دشداشه‌ی عربی پوشیده بود و همراه چند طلبه‌ی دیگر مشغول مباحثه بود .