● *بسم رب الشهدا*
*۵ مرداد سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد علیه منافقین کوردل و لعین به فرماندهی امیرسپهبد شهید حاج علی صیاد شیرازی فرمانده ی وقتِ دلاور و محبوب نیرو زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران گرامی باد.*🌹🇮🇷
⭕شادی ارواح طیبه شهدا، به ویژه شهدای گرانقدر عملیات مرصاد فاتحه و صلواتی عنایت فرمایید.🙏
*روحشان شاد ، راهشان نورانی و ادامه دار انشالله .*
صلی الله علیک یا ابا عبدالله ❤
اَزهَمِهدَستبُریدَمکِهتُوباشی
هَمِهام
باتُوبُودَن زِهَمِهدَست کِشیدَن دارَد
🗓 ۱ روز مانده تا ماه محرم
برگ برگ گلستان را چون صبا گردیده ام
راستی از هیچ گل نشنیده ام بوی تو را
گاهی خدا انقدر صدات رو دوست داره که سکوت میکنه تا تو بارها بگی #خدای_من...!!
منزل چهاردهم: ثعلبیه
ثعلبه، مردی از بنی اسد، در آن جا قناتی ساخته بود به همین سبب به آن ثعلبیه می گفتند. کاروان امام قبل از ظهر روز سه شنبه 22 ذی الحجه معادل اول مهرماه 59 شمسی به این منزل وارد شد. امام توقف کوتاهی داشتند.
برخی از وقایع مهم این منزل:
-ملاقات اباهره ازدی که علت خروج امام را پرسید و بنی امیه را ستایش کرد. امام فرمود: اگر در مدینه بودی جای پای جبرئیل را در خانه مان نشانت می دادم.
-دیدار وهب بن عبدالله (عبدالله بن عمیر کلبی) و همسرش و مادرش با امام و همراهی تا کربلا برخی گفته اند ابتدا مسیحی بودند.
- بار دیگر خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید.
- امام ماجرای حضرت یحیی و شباهت فرجام خود را به این پیامبر( شهادت و قرار گرفتن سر در تشت) بیان کرد.
- ملاقات بجیر، پیرمردی از اهالی ثعلبیه با امام. وی می گوید امام با لباسی زرد رنگ با جیبی در قسمت بالای آن دیده شد.
- امام در این محل خواب دید که منادی می گوید: شما شتابانید و مرگ نیز با شتاب در پی شماست. تا به بهشتتان برساند و علی اکبر در باب این خواب با پدر گفت و گو کرد (این خواب را به منزلگاه های دیگر نیز نسبت داده اند) .
منزل پانزدهم : منزل زباله
يكي از آبگاههاي مهم و حادثه ساز در مسير اباعبدالله الحسين(ع)منزل زباله است. زباله به معناي محلي است كه آب رادر خود نگه ميدارد .در اين روستاي پرآب طوايفي از بني اسد، زندگي ميكردند تقريبا تمام اين مناطق تا كربلا محل استقرار بني اسد بوده است. مسائل مهم اين منزل:
1-امام خبر شهادت عبدالله بن يقطر را در اين منزلگاه شنيد. در تاريخ طبري آمده است: بكر بن مصعب مزني گويد: حسين به هر آبگاهي ميرسيد، مردم آن جا به دنبال وي ميآمدند تا به زباله رسيد و از كشته شدن برادر شيري خود، عبدالله بن يقطر خبر يافت.
مصعب گويد: حسين به زباله بود كه خبر بدو رسيد و نوشته اي برون آورد و بر مردم فرو خواند:
"به نام خداي رحمان رحيم
اما بعد، خبری فجيع آمده، كشته شدن مسلم بن عقيل وهاني بن عروه و عبد الله بن يقطر.شيعيانمان ما را بيياور گذاشتند. هر كس از شما ميخواهد باز گردد، باز گردد كه حقي بر او نداريم ."
گويد : مردم يك باره از وي پراكنده شدند و راه راست و چپ گرفتند و او ماند و يارانش كه از مدينه با وي برون آمدهاند. اين كار را از آن رو كردند كه گمان داشت بدويان از پي او آمدهاند به اين پندار كه سوي شهري ميرود كه مردمش به اطاعت وي استوارند و نخواست با وي بيايند وندانند كجا ميروند كه ميدانست وقتي معلومشان كند، جز آنها كه ميخواهند جان بازي كنند و با وی بميرند همراهش نميروند. مصعب گويد: به وقت سحر، امام به غلامان خويش گفت كه آبگيري كردند .
به نظر ميرسد منزلگاه زباله، نخستين و از مهمترين پالايشگاههايي است كه امام به تصفيه ياران ميپردازد تا عناصر سست و متزلزل و مردد را از نهضت سترگ و شكوهمند خويش دور كند. چه بسيار در راه پيوستند كه گمان قدرت و ثروت و شهرت داشتند. حتي برخي گمان ميكردند كه ابا عبدالله فرزند پيامبر است و تير و شمشير بر او كارگر نيست. اما وقتي امام فرجام راه را ميگفت و عاقبتي چون يحيي را براي خويش ترسيم ميكرد به تدريج و گاه دسته دسته از امام گسستند و به عافيت خويش پيوستند.
اين نكته نيز گفتني است كه امام نيز نميخواست ، انگيزه پيوستن احساسات و عواطف برانگيخته باشد. امام عناصري را ميطلبيد كه بر اساس معرفت و بصيرت همراه شوندو همان گونه كه خوارزمي گفته است و انّما اراد ان لا يصحبُه انسانٌ الاّ علی بصيرة .آنان كه با ابا عبدالله ماندند دليل ماندن خويش را نيز همين ميگفتند : انا علي نياتنا و بصائرنا.
در ينابيع الموده آمده است كه امام فرمود : ايّها النّاس !فمن كان منكُم يَصْبِرُ علي حدّالسيّف، و طعن الاَسِنّه، فليقُم معنا و اِلّا فلينصرف عنّا.
اي مردم هر كس از شما بر برندگي شمشير و زخم نيزهها پايدار و مقاوم است بماند و الاّ برود.
2-خبر شهادت قيس بن مسهر صيداوي رادر همين محل شنيد و به روايتي قاصد عمر سعد خبر را آورد.
در مقتل الحسين همه آن چه پس از شنيدن خبر شهادت عبد الله بن يقطر آمده براي شهادت قيس بن مسهر ذكر شده است.
زمان ورود امام به زباله چهارشنبه 23 ذي الحجه گزارش داده شده است.
3-فرستاده محمد بن اشعث و عمر بن سعد كه به خواهش مسلم، او را با نامهاي حاكي از بيوفايي و پيمانشكني مردم كوفه گسيل داشته بودند رسيد و چون امام حسين (ع) آن نامه را خواند، به درستي خبر كشته شدن مسلم وهاني يقين پيدا كرد و سخت اندوهگين شد.آن مرد خبر كشته شدن قيس بن مسهر را هم داد.
گفتهاند امام پس از كسب خبر قطعي شهادت مسلم، به دختر يازده ساله يا سيزده ساله مسلم، محبت كرد و او دريافت. در ناسخ التواريخ آمده است: اعثم كوفي در كتاب خود مينويسد كه مسلم بن عقيل را دختري سيزده ساله بود كه با دختران حسين مي زيست و شبانه روز با ايشان مصاحبت داشت، چون امام حسين خبر مسلم بشنيد، به سراپردهي خويش درآمد و دختر مسلم را پيش خواست و نوازشي به زيادت و مراعات بيرون عادت با وي فرمود: دختر مسلم را از آن حال، صورتي در خيال مصور گشت، عرض كرد يابن رسول الله! با من ملاطفت بیپدران وعطوفت يتيمان مرعي ميداري، مگر مسلم را شهيد كرده باشند؟
حسين را نيروي شكيب برفت. پس بگريست و گفت: «اي دختر ! اندوهگين مباش! اگر مسلم نباشد من پدر تو باشم و خواهرم مادر تو باشد و پسرانم برادران تو باشند، دختر مسلم فرياد برآورد و زار زار بگريست و پسرهاي مسلم سرها از عمامه عريان ساختند و به هاي هاي بانگ گريه درانداختند و اهل بيت در اين مصيبت با ايشان موافقت كردند و به سوگواري پرداختند و حسين (ع) از شهادت مسلم، عظيم كوفته گشت .»
نام اين دختر را حميده ، مادرش را ام كلثوم دختر اميرالمومنين(ع) و برخي دختر رقيه بنت علي(ع) دانستهاند و نوشتهاند كه پس از شهادت ابا عبدالله و حملهي دشمن و آتش زدن خيمهها، اين دختر، كنار خيمهها به شهادت رسيد. او را هفت ساله نيز نوشتهاند .
منزل هجدهم: واقصه
به معنی شکستگی گردن و نیز پوشال و ریزه های چوب است. شاید این منزلگاه دارای گردنه یا دارای چوب ها و ریزه هایی بوده است که از آبرفت ها فراهم می آمده است. امام در این منزل توقفی نداشتند و از این محل عبور کردند. امام توصیه کردند که آب ها را نگه دارند چون تشنگانی در راه اند. آن حضرت سپس دستور حرکت به سمت ارتفاعات شُراف را دادند .
منزل بیستم: ذو حُسَم
حُسَم به معنی بازدارنده است و چون کوهی بزرگ مانند حصار بوده است به این نام گفته شده است. ورود به این منطقه احتمالاً روز یکشنبه 27 ذی الحجه، معادل ششم مهرماه بوده است. امام(ع) نیمروزی در این منزل توقف داشتند و سپس حرکت ادامه یافت. این منزل در نزدیکی کربلاست.
گفته شده زمانی که سپاه حر دیده شد امام دستور داد زنان و کودکان هراسان را در پناه کوه ذوحسم قرار دهند. همچنین عقبة بن ابی الغیرار می گوید امام در این نقطه خطبه خواند و به واژگونی روزگار (معروف منکر شده و منکر معروف) و بیدادگری بنی امیه و شایستگی خود برای رهبری امت اشاره کرد. و در بخشی از خطبه فرمود: در این روزگار شهادت را جز سعادت نمی بینم. پس از این خطبه بود که زهیر و بریر و هلال بن نافع اعلام وفاداری کردند .
رودخونه ها هرگز به عقب برنمیگردن
مثل رودخونه زندگی کن...
گذشته رو فراموش کن
و روی آینده ات تمرکز کن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حی علی العزا که محرم رسیده است
فرا رسیدن ماه سوگواری اشرف اولادآدم تسلیت باد🖤
منزل بیست و دوم: عذیب الهجانات
عذیب از عذب به معنی آب گواراست و هجانات جمع هجان یعنی شتر نجیب و گُزیده است. ورود امام را به این منزل در روز دوشنبه 28 ذی الحجه سال 60 معادل هشتم مهرماه سال 59 شمسی دانسته اند.
امام در این منزل از یاران پرسیدند: در میان شما کسی هست که سمت جاده را بداند؟ هرکس راهی را نشان داد که ناگهان هفت سوار پیدا شدند که راهنمای آنان، شتر سواری به نام طرماح بود. این هفت نفر عبارت بودند از: عمروبن خالد صیداوی، مجمع بن عبدالله العاذی، پسر مجمع بن عبدالله، جُنادة (جابر) بن حارث سلمان، سعد غلام عمروبن خالد، واضح غلام ترک، غلام حارث. برخی نافع بن هلال یا خدمتکار نافع را نوشته اند که اسب نافع به نام کامل را همراه آورده بود. برخی هم به جای سعد، سعید غلام عمروبن خالد را نوشته اند. این عده برای یاری اباعبدالله از کوفه آمده بودند.
طرماح آذوقه و خوار و بار به مکه می برد تا به خویشاوندانش برساند. او پیشاپیش قافله شعر می خواند که گواه شوق دیدار امام بود. طماح اجازه گرفت آذوقه را برساند و بازگردد اما زمانی بازگشت که در همین منزل خبر شهادت امام را شنید. او اهل کوفه را رشوت زدگان دل باخته ی دنیا معرفی کرد.
پیشنهاد طرماح این بود که امام به کوهستان سلمی و اَجاء برود تا به او نیرو برساند اما امام نپذیرفت. حرّ می خواست مانع پیوستن این عده به لشکر امام شود که امام فرمود اگر مانع شوی عهد ما شکسته خواهد شد(جنگ شروع می شود) و حُر آرام شد .
سید رضا نریمانی_شب دوم محرم 97 - هیئت فدائیان - واحد - سرِ کوچه پرچم میزنم از تو بازم من دم میزنم-1536842946.mp3
14.14M
❣سر کوچه پرچم میزنم...
🔹سید رضا نریمانی
منزل بیست و سوم: قطقطانیه
قطقطانیه نام یکی از چشمه های آن جاست. امام در روز سه شنبه بیست و نهم ذی الحجه، معادل نهم مهرماه به این منطقه وارد شدند. برخی ملاقات با عبیدالله حر جعفی را در این منزلگاه نوشته اند.
این قسمت دو راهی یا چندراهی بوده که کاروان ها پس از رسیدن راه خود را انتخاب می کردند، بنابراین امام درنگ بسیار کوتاهی در این منزل داشته اند .
چِهکُنَمحُبحُسیناَست
حَلاوَتدارَد
دِلِ تَنگَم بِه خُدا مِیـلِ
زیـارَت دارَد
صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام ❤
*🚨🔸تکرار حادثه مشهد اینبار در کرج:*
*(🚨🚨🚨👌👌رسانه های معاند و قلم به مزدهای داخلی آنها🏴☠️، پلیس و گشت ارشاد!؟! را متهم به خشونت ندااشته می کنند!!!، اما در اصل در حال تحریک و دو قطبی کردن جامعه با استفاده از مشکلات و فشارهای اقتصادی در کنار دروغ پردازی می باشند تا به هر بهانه موجب ایجاد خشونت علیه روحانیون، مذهبی ها و پلیس و بسیج و ... گردند و ضمن ایجاد ناامنی برای برنامههای مذهبی و امر به معروف و نهی از منکر زمینه را هر چه بیشتر برای پیشبرد اهداف خبیثانه خود و به هرج و مرج کشیدن اجتماع فراهم کنند!!)*
به گزارش یک شاهد عینی در امام زاده محمد کرج به خبرگزاری وستانیوز، دیشب فردی با حمله به مراسم زیارت عاشورا در گلزار شهدای امامزاده محمد حصارک کرج، با استفاده از سلاح سرد(چاقو) دو ضربه به پهلوی سخنران و مادح اهل بیت(ع) وارد کرد و پس از ایجاد رعب و وحشت بین خانواده های شهدا قصد داشت از محل متواری شود که با تعقیب و گریز برادران بسیج حاضر در مراسم دستگیر و تحویل مراجع قضایی گردید
روحانی محترم هم اکنون در بیمارستان شهید مدنی کرج بستری است و قرار است تا ساعات دیگر مورد عمل جراحی پزشکان قرار بگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی شهیدعباس بابایی....
سرگرم هستم به عفتی که از حجابم دارم🧕🏻💜
به معرفتی که از خون شهدا نصیبم شد😍❤️
و شاید خداوند به حرمت همین چند تار مویم که از نامحرم پوشاندم به من نگاه کند و توفیق شهادت را بدهد😭🖤
#اَلـلّٰـهُـمَّالـرزٌقْـنٰـاشَـهٰـادَة
محرم متفاوتی داشته باشیم .mp3
4.64M
♨️#پیشنهاد_ویژه
🍃اهل عالم دارد از ره ماه ماتم می رسد
هیئتی ها! یا علی دارد محرم می رسد
⁉️چه طوری امسال ماه محرم پربار تری داشته باشیم؟
🔴 توصیه های ویژه استاد #محسن_عباسی_ولدی به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم
🔴دو توصیۀ خیلی خیلی مهم دربارۀ کودکان و هیئت
📣📣 📣حتماً بشنوید و برا پدر و مادرا و مسئولین هیئت ها ارسال کنید.
رفقا
دوجلد کتاب بهشت ودوزخ
کتاب روایی است
سرفصل هایی تحت عنوان بهشت وجهنم
در مورد مباحث اخلاقی نزدیک به ۷۰ درصد آن
بداخلاقی ها
خودمان را ملزم به اخلاقیات نمی کنیم ....
شما ﺧﺎﻧﻢ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭙﯽﮐﻪ ﺗﻮ خیابون ﻣﻨﻮ ﭼﭗ ﭼﭗ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ!😊
ﺑﺒﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰﻡ ...
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﻣﻦ ﮐﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮَﻣﻪ ﻋﻘﻠﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻪ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﻭ ﺁﺯﺍﺩ ﺗﺮِ!😐
ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻦ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﮐﻮﻟﺮ ﮔﺎﺯﯼ ﺭﻭﺷﻦ ِ...
ﺧﯿﻠﯽ ﻫﻢ ﮔﺮﻣﻪ!
ﺍﺻﻦ ﺩﺍﻏﻪ !
ﻻﮎ ِﻗﺮﻣﺰ ﻧﻤﯿﺰﻧﻢ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﺳﺮ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻡ ﻻﮎ ﭼﯽ ﭼﯿﻪ ﻫﺎ!
ﺑﯿﺎ ﺧﻮﻧﻤﻮﻥ ﺑﺒﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻧﮕﯽ ﻻﮎ ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ ! ﺧﻮﺑﻢ، ﺑﻠﺪﻡ ﺑﺰﻧﻢ!
ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﻪ، ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﺳﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻮﻥ ﻣﺎﻧﺘﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﺗَﻨَﻤﻪ ﺯﺷﺘﻪ، ﻧﭻ!
ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﭘﻮﻝ ﻣﺎﻧﺘﻮﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ!
ﺍﻣﺎ ﺗﻮ ﻧﻤﯿﺑﯿﻨﯿﺶﺣﺎﻻ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﯿﭽﯽ...
ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﭼﻘﺪﺭ ﮔﺮﻭﻥ ﺷﺪﻩ؟؟
ﺑﺨﻮﺍﯼ ﺣﺴﺎﺏ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻨﯽ ﺳﺮ ﻧﮑﺮﺩﻧﺶ ﺑﻪ ﺻﺮﻓﻪ ﺗﺮﻩ
ﺍﮔﻪ ﺷﻤﺎ ﺷﺎﻝ ﻣﯿﺨﺮﯼ ۵ ﺗﻮﻣﻦ٬ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺷﺎﻝ ﺑﺨﺮﻡn ﺗﻮﻣﻦ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﭼﺎﺩﺭ ﻭﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﺎﺑﺴﺘﻮﻥ ﭼﺮﻭﮎ ﻧﺸﻪ!
ﮐﻪ ﺑﺎﻓﺘﺶ ﺟﻮﺭﯼ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﻟﺒﻪ ﺍﺵ ﺩﺭﺳﺖ ﻭﺍﯾﺴﻪ
ﺑﺒﯿﻦ ﻣﻨﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻭ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﻔﺶ ﻗﺮﻣﺰﻡُ ﺑﺎ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻭﺷﻠﻮﺍﺭ ﺳﻔﯿﺪ ﺳﺖ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﺎ ﻏﺭﻭﺭِ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﻗﺪﻡ ﺑﺮﺩﺍﺭﻡﻭ ...
ﺍﻣﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻦ ﺭﻭﯼ ﺩﻟﻢ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﻪ " ﺧﺎﻧﻢ ﭼﺎﺩﺭﯼ" ﺑﺎﺷﻢ ...
ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﺑﺎﺷﻢ
چون بهم ثابت شده ک هرچی تنگتر بپوشم بالاتر نیستم...
بلکه کالاترم....
چون یادگرفتم جنس ارزون مشتری زیادداره!!!