eitaa logo
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
680 دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
6.2هزار ویدیو
46 فایل
🌹می ترسم از خودم ▪زمانی که عکس شهدارابه دیواراتاقم چسبوندم، ولی به دیواردلم نه! 🌷منتظرنظرات خوب شما همسنگران هستیم: 🌴ارتباط با خادم الشهدا کانال: 🌹 @yazahrar 🌻لینک کانال: 🌹http://eitaa.com/joinchat/381026320Cb5fdfee742
مشاهده در ایتا
دانلود
"فضیلت‌های‌نماز‌ماه‌ذی‌القعده. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دوستان در آخرین یکشنبه ماه ذی القعده فرصت بهره از فضائل این نماز باارزش را از دست ندین! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
شهید گوشه ی چشمت تلف نخواهد شد.. بهشت هم ببرندم نجف نخواهد شد.. جانم امیرالمؤمنین 💚 یکشنبه های علوی🌱 ❣ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
من شیعه‌ام و باٰ تو شرف می‌گیرم بر درگه تو كاسه به کف می‌گیرم آن قدر به لب ، علی علی می‌گویم آخر ، به خدا از تو نجف می‌گیرم السلام‌علیک‌یاولی‌الله💚
حرف_خییییلی_قشنگ‌🌸 علی و اولاد علی بدهکار هیچ کس نمیشن! دوست و دشمن!
هــرگز برای کسی که آزارتون داده اشک نریزید فقط لبخند بزنید و بگید ممنون از اینکه فرصت یافتن انسان بهتری رو بهم دادی 🤔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌ 💢یک پزشک با پوشیدن لباس پزشکی و علمش نشون میده که من پزشکم ! 💢یک پلیس با پوشیدن لباس نظامی و رفتارش نشون میده من یک پلیسم ! 💢یک خانم با با پوشیدن چادر یا حجاب درست همراه با وقار و متانت و حجب و حیا ، نشون میده من بارزش و پاکم و تو حق نداری هر طور که می خوای باهام رفتار کنی ! ⭕️و یک خانم بی حجاب با نپوشیدن روسری و داشتن لباس نامناسب و اخلاق ناپسندیده غیر انسانی میگه میتونی از زیبایی های من رایگان و خیلی راحت استفاده کنی ! یعنی من یه شیء مفت و مجانی و بی ارزشم و هر آدمی حق دیدنمو داره :) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
°•🌱 🌿°•📲 حضرت‌رسول‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم: ای‌علی‌توبرادرمن‌ووزیر‌منی‌ودردنیاو آخرت‌پرچم‌من‌به‌دست‌توسـت‌وتویی صـــاحب‌حوض‌کوثر‌من. 🌿 .
خدایــــــــــ°♡°ـــــــــــا من چیزی نمی‌بینم آینده پنهان است ولی آسوده‌ام چون تو را می‌بینم و تو همه چیز را.
🌿🔶 با آدمی که نقاط منفی خودش را مثبت می‌بینه، چه می‌شه کرد؟ هر چی بهش بگی، نمی‌فهمه. راهنمایی کردن این‌ها اون‌قدر سخته که خدا به پیامبرش می‌گه: یه وقت از غصه نمیری. ✨«أَفَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ» (سوره فاطر/۸) 🌿🔶
ابراهیم میگفت : خوشگلترین شهادت رامیخواهم!؟ اگرجایی بمانی که دست احدی به تو نرسد.کسی هم تو را نشناسد.🦋 مولا هم بیاید سرت را به دامن بگیرد. این خوشگل ترین شهادت است...♡ 🌱 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سئوال عجیب و غریبی بود! ولی می‌دانستم بدون حکمت نیست گفتم: شما فرمانده‌ی نیروی هوایی سپاه هستین سردار.به صندلی‌اش اشاره کرد گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما می‌گم که این جا خبری نیست!  آن وقت‌ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود.با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی ، این برات می‌مونه؛ از این پست‌ها و درجه‌ها چیزی در نمیاد! شهید_حاج_احمد_کاظمی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه زندگیمو از کَرم تو دارم یاجوادالائمه🥀 ببینید کلیپ زیبای «دلم اسیر کاظمینه» با صدای کربلایی سیدرضا 🏴 فرا رسیدن شهادت امام جوادالائمه تسلیت باد 🖤🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😔 هزارشکر تَنَش زیرِ آفتاب‌ نرفت به پیکرش پَروبالِ کبوتر افتاده💔 جدیدترین اثرِ هنرمند ولایی حسن روح الامین 🏴 به‌مناسبتِ 🥀 نامِ اثر: جواد الشهید(ع) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
سلام ما به رخ انور امام جواد درود ما، به تن اطهر امام جواد غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود کسى به وادى غم، یاور امام جواد ‌به شما امام جواد میوه دل امام رضا از دور سلام اقا🤚 الهم صل علی محمد و آل محمد
_میگفت تفکر...تفکر... تفکر..! بالاترین نعمته... بالاترین ثوابه... یه ساعت فکر کن؛ببین هدف خلقتت چیه؟! با خودت چند چندی؟! بعد ببین آثارشو تو زندگیت... اسلام دین تفکره!
ازم پرسید : بالاتر از دوستت دارم چی میشه گفت ؟! گفتم بالاتر از اون " نگاهه" دیگه کلمه نیست .. یه نگاه عمیق و آرام . . .
حالا فکرشو بکن ؛ اینکه خدا همیشه نگامون میکنه بخاطر وارسی و تفتیش نیست ! واسه اینه که دوسمون داره . . . لحن هر نگاهش می ارزه به هزار تا دوستت دارم ...
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 قسمت 43 بعد هم برای اینکه مثلا الکی قهر کرده باشم صورتم را برگرداندم، حمید گفت: آشتی کن عزیزم قهر زن و شوهر نباید بیشتر از ده ثانیه طول بکشه ،خدا خوشش نمیاد،گفتم: نه اون برای خونه است روی موتور فرق داره! حمید که فهمیده بود از روی شوخی قهر کردم سرت موتور را زیاد کرد من هم که حسابی ترسیده بودم گفتم: باشه عزيزم، اشتباه کردم،دوست دارم آشتی کردم! از نیمه راه رد نشده بودیم که وسط راه بدبیاری آوردیم و موتور پنجر شد،خدا خیلی رحم کرد نزدیک بود هر دو با موتور زیر ماشین برویم. وسط جاده مانده بودیم و دربه در دنبال کمک می گشتیم کنار موتور پنچر شده ایستاده بودم حمید کمی جلوتر دست بلند می کرد که یک نفر به کمک ما بیاید با مکافات یک وانت جور کردیم حمید موتور را به کمک راننده پشت وانت گذاشت اولین آپاراتی پنچری را گرفتیم و دوباره را افتادیم. خاله فرشته حسابی از ما پذیرایی کرد و مجبورمان کرد برای ناهار هم بمانیم وقتی سوار موتور شدیم که برگردیم غروب شده بود هر دو از شدت سردی هوا یخ زدیم دست و پاهای من خشک شده بود ،وقتی پیاده شدیم نمی توانستم قدم از قدم بردارم چشم هایم مثل دو تا کاسه خون سرخ شده بود، هر کسی می دید فکر می کرد یک فصل مفصل گریه کرده ام،تا حالا چنین مسیر طولانی را با موتور نرفته بودم با همه سختی این اتفاقات را دوست داشتم ،این بالا بلندی ها برایم جذاب بود. تعطيلات عید که تمام شد سیزده به در با خواهر و برادرهای حمید به امامزاده فلار رفتیم خیلی خوش گذشت. کنار چشمه آتش روشن کرده بودیم و کلی عکس انداختیم حمید با برادرهایش والیبال بازی می کرد اصلا خستگی نداشت ،بقیه می رفتند بازی می کردند و ده دقیقه بعد می نشستند تا استراحت کنند ولی حمید کلا سرپا بود، دیگر داشتم امیدوار می شوم این زندگی حالا حالا روی ناخوشی و دوری را نخواهد دید. ادامه‌ دارد....
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 قسمت44 هنوز چند روزی از فضای عید دور نشده بودیم که حمید گفت: امسال قسمت نشدبریم جنوب ،خیلی دوست دارم چند روزی جور بشه بریم خادمی شهدا گفتم: اگر جور بشه منم میام چون هنوز کلاسمون شروع نشده همان لحظه‌ گوشی را برداشت و با حاج محمد صباغیان معاون ستاد راهيان نور کشور تماس گرفت، حاجی از قبل حمید را می شناخت مثل همیشه گرم با حمید احوال پرسی کرد، وقتی حمید گفت: نامزد کرده و دوست دارد با من برای خادمی به جنوب بیاید حاجی خیلی خوشحال شد. هجدهم فروردین بود که طبق هماهنگی با حاج آقای صباغیان راهی جنوب شدیم چون داخل آمبولانسی که همراه کاروان ها به مناطق می رفت نیروی امدادگر نیاز بود من قبول کردم که خادم امدادگر باشم دوست داشتم هر کاری از دستم بر می آید در راه خدمت به شهدا و زائران راهيان نور انجام بدهم حمید هم در منطقه دهلاویه مقتل شهید دکتر مصطفی چمران به عنوان خادم مشغول شد. هر روز اول صبح سوار آمبولانس می شدم و همراه کاروان ها مناطق را دور می زدیم، این چند روز جور نشد حمید را ببینم با توجه به شرايط آب و هوا تعداد کسانی که مریض می شدند یا به کمک نیاز داشتند زیاد بود سخت تر از رسیدگی به این همه زائر تکان های آمبولانس بود که تحمل آن برای من خیلی دشوار بود. نزدیک به شانزده ساعت در طول روز از این منطقه به آن منطقه‌ در حال رفت و آمد بودیم، شب که می شد احساس می کردم استخوان بدنم در حال جدا شدن است. شب آخر با آمبولانس به اردوگاه شهید کلهر آمدیم اردوتقریبا روبروی دوکوهه ورودی شهر اندیمشک قرار داشت با حمید قرار گذاشته بودم که آنجا همدیگر را ببینیم، تا نیمه شب بیمار داشتیم و من درگیر رسیدگی به آن ها بودم اوصاف که کمی مساعد شد از خستگی سرم را روی در آمبولانس گذاشتم پاهای آویزان بود، آن قدر بدنم کوفته و خسته بود که متوجه نشدم چطور همان جا به خواب رفتم. ادامه دارد.....
🏴 ای شيعه بزن ناله و فرياد امشب از غربت آن غريب کن ياد امشب مسموم شد از زهر، جواد بن رضا در حجره ی در بسته ی بغداد امشب شهادت دردانه احمدی جوان رعنای امام رئوف حضرت امام محمد تقی صلوات الله علیه تسلیت باد🖤🥀
آقا قرار ما سر میدان کاظمین ای اولین زیارت ما بعد کربلا..😭💔 صلی‌الله‌علیک‌ یا جوادالائمه صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله الحسین 🖤🥀 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
مولای‌من 🥀گرفته قلبم و آه هم مدد مرا ندهد... برای درد فراقت کسی دوا ندهد... به‌راه مانده نگاهم بیا گل نرگس... کسی به جز تو پناهی به بینوا ندهد... 🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤