کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 67 اولین چیزی که بعد از هر ماموریت یا هر بار افسر نگهبانی د
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد
قسمت 68
بعد از غذا کمی استراحت کرد بیدار که شد گفت: این چند وقت نبودم دلم برای گلزار شهدا تنگ شده، گفتم: اگر خسته نیستی پاشو بریم منم این چند وقت نشده که برم لباس پوشیدیم راه افتادیم چون هوا سرد بود موتور نبردیم به گلزار شهدا که رسیدیم سر مزار شهید حسین پور چند تا خانم ایستاده بودند حمید جلوتر نیامد گفتم: ما که نمی دونیم اون خانمها کی هستن مثل بقیه بریم جلو فاتحه بخونیم گفت: نه خانم شاید اون خانما از اعضای شهید باشن بخوان چند دقیقه ای خلوت کنن، ما جلوتر بریم معذب میشن از همین در ورودی گلزار شما نیت بکنی اون شهید خودش ما رو می بینه، نیازی نیست حتما بریم سر مزار یا دست بذاریم روی سنگ مزار شهید. آن موقع حرف حمید را شیر فهم نشدم ولی بعد ها خیلی خوب معنای خلوت کنار سنگ مزار را فهمیدم!
از گلزار شهدا رفتیم خانه عمه ،دل تنگی ها و نگرانی های یک مادر هیچ وقت تمامی ندارد، حمید مثل همیشه مادرش را دید پیشانیش را بوسید به اصرار عمه شام را هم همان جا ماندیم تازه سفره شام را جمع کرده بودیم که شبکه یک سخنرانی آقا را پخش می کرد به مناسبت نوزده دی مردم قم به دیدار ایشان رفته بودند.
حمید سریع جلوی تلویزیون نشست مشغول گوش کردن سخنرانی شد، پدر حمید هم که از بسیجی های زمان جنگ بود مثل حمید از اول تا آخر سخنرانی را گوش کرد، حمید همه سخنرانی های آقا را کامل گوش می داد هر کدام را هم که نمی رسید بعداً از اینترنت می گرفت و نکات مهمش را یادداشت می کرد برای همه سخنرانی ها همین روال را داشت هر کجا پای سخنرانی می نشست یک دفترچه و خودکار همراه داشت وقت هایی که دفترچه همراهش نبود از کوچکترین کاغذ ممکن مثل فیش های خرید استفاده می کرد بعداً از همین مطالب در مباحث حلقه های صالحین، جمع رفقایش بعد از هیئت یا برای صحبت با سربازهایش استفاده می کرد.
ادامه دارد...
#شهیدحمیدسیاهکالی
کانال طریق الشهدا 🇮🇷🇵🇸
🌸🌱🌸🌱🌸 🌱🌸🌱🌸🌱 🌸🌱🌸 🌱🌸 🌸 #یادت_باشد قسمت 68 بعد از غذا کمی استراحت کرد بیدار که شد گفت: این چند وقت ن
🌸🌱🌸🌱🌸
🌱🌸🌱🌸🌱
🌸🌱🌸
🌱🌸
🌸
#یادت_باشد
قسمت 69
روزهایی که دانشگاه داشتم برنامه من این بود که از شب قبل ناهار را بار بگذارم خورشت را شب می گذاشتم برنج را هم اول صبح ،با این برنامه ریزی غذای ما هر روز حاضر بود،این طور نبود که چون دانشگاه داشتم بگویم امروز نرسیدم غذا درست کنم، ناهار و شام را حتما غذای خورشتی بار می گذاشتم، مثلا اگر ظهر کتلت یا ماکارانی داشتیم برای شب خورشت می گذاشتم یا برعکس، اگر خودم زودتر می رسیدم که غذا را گرم می کردم ،اگر حمید زودتر می آمد خودش غذا را گرم می کرد ولی هر دوی ما حداقل یکی دو ساعت منتظر یکدیگر می ماندیم تا هر جور شده با هم غذا بخوریم گاهی اوقات کار من طول می کشید حمید دو سه ساعت چیزی نمی خورد تا من برسم با هم سر یک سفره غذا بخوریم.
روزهای دوشنبه هر هفته که هم صبح هم بعدازظهر کلاس داشتم برای ناهار به خانه بر می گشتم و بعد از خوردن غذا کنار هم دوباره به دانشگاه برای گشتم، آن روز دوشنبه ساعت یک کلاسم که تمام شد سریع سوار تاکسی شدم که زودتر به خانه بریم، غذا را گرم کردم و سفره را چیدم، همه چیز را آماده کردم تا وقتی حمید رسید زود ناهار را بخورم و برای ساعت سه دانشگاه باشم ، حمید خیلی دیر کرده بود، تماس که گرفتم خبر داد کمی با تأخیر میرسد، ناچار تنهایی سر سفره نشستم و چند لقمه ای به زور خوردم تا زودتر راه بیفتم و به کلاسم برسم.
ادامه دارد...
#شهیدحمیدسیاهکالی
♡••
حُسین ؏
بیشتر از آب تشنهی لبیڪ بود،
افسوس بھ جاے افڪارش
زخم هاے تنش را نشانمان دادند
و بزرگترین دردش را بۍآبی نامیدند..!
#دکترعلۍشریعتۍ
♡••
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺗﺮﺍنہ
مۍخوﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎمـِ ﺧﺎنہ
ﯾﺎﺩمـ ﺁﺭﺩ ڪﺮﺑﻼ ﺭﺍ...
ﺩﺷﺖِ پر ﺷﻮﺭ ﻭ ﺑﻼ ﺭﺍ
قصہ یڪ ﻇﻬﺮِ ﻏﻤﮕﯿﻦ،
ﮔﺮمـ ﻭﺧﻮﻧﯿﻦ...
ﻟﺮﺯﺵِ ﻃﻔﻼﻥِ ﻧﺎﻻﻥ،
ﺯﯾﺮِ ﺗﯿﻎ ﻭﻧﯿﺰﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ
ﺑﺎﺻﺪﺍے ﮔﺮیہﻫﺎے ڪﻮﺩڪانہ
ﻭﺍﻧﺪﺭﯾﻦ ﺻﺤﺮﺍے ﺳﻮﺯﺍﻥ
مۍدود طفلۍ سہ سالہ
ﺁﺥ “ﺑـﺎﺭﺍﻥ …
ﺁﺥ “ﺑـﺎﺭﺍﻥ...
یا رقیه ادرڪنۍ...💔
خاک، سردی با خودش میآورد اما چرا ..
خاک تو آتش به جان شیعیان انداخته ست!؟
آبروی دو جهان جویم و از آتش عشق
خاک سازم تن و در راه تو بر باد شوم
اشڪم چڪید و سنگ دلم را لطیف ڪرد
نام حسین شغل مرا هم شریف ڪرد
غفلٺ زده بہ ماه عزا آمدم ولے...
زهرا رسید و ڪار مرا هم ردیف ڪرد
صلیاللهعلیکیا اباعبدالله الحسین
شب تون حسینی 🏴
پلڪۍ بھمـ بزن ڪہ هِدایَت شود زَمین
حُــرّ با نِگاهِ تُـو سِپرش را زمین گذاشت..
عزیززم حسین 🖤
مولایمن
🥀بی فایده ست روضه و ماتم بدون شما
بی فایده ست اشک دمادم بدون شما...
🥀ای منتقم.... جان عمو جانتان بیا
بی فایده ست ماه محرم بدون شما...
چنگی به دل نمیزند آقای غصه دار
بیرق ،علم، سیاهی و پرچم بدون شما...
🌤اللهم عجل لولیک الفرج 🌤
#عبدالله_بن_الحسن_ع💚
طاقت ندارم لحظه ای تنها بمانی
من باشم و در حسرت سقا بمانی
من عبد تو بودم که عبدالله گشتم
نعم الامیری، عالی اعلا بمانی
فریاد هل من ناصرت بیچاره ام کرد
من مرده ام آقا مگر تنها بمانی؟!
#وای_عمو🥀
#شب_پنجم #محرم🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
شمس و ضحی در آتش نسوزد
نور خدا در آتش نسوزد
#قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹
سیدحسن نصرالله خواست: در پاسخ به اهانت مجدد به قرآن کریم در سوئد، تمامی مجالس محرم به صورت جمعی چند دقیقه #قرآن تلاوت کنند.
یه پیشنهاد خوب 👌
#فهمیدن_محرم
💢امام به گریه نیاز نداره!!!
عده ای با ژست #روشنفکر_دینی می گویند:
امام حسین(ع) شهید نشد که ما گریه کنیم و توی سر وکله بزنیم باید راه حسین را شناخت حسین به این عزاداریها نیاز نداره
#پاسخ
این حرف درستی است که امام حسین(ع) به #گریه ما نیاز ندارد.
خداوند هم به نماز و عبادت ما احتیاجی ندارد پس انجام ندهیم؟
اصلا اینجا حرف از #نیاز امام حسین(ع) به عزاداری ما نیست. این شبهات با حرفهای قشنگ دینی مخلوط میشود.
کسانی که ادعای #روشنفکر_دینی دارند.
به این سوال جواب دهند، چرا امام موسی کاظم(ع) که #خودشان امام معصوم هستند برای امام حسین(ع) عزا داری میکردند؟
امام رضا(ع): هر گاه ماه #محرم فرا می رسید، پدرم (موسی بن جعفر علیه السلام) دیگر خندان دیده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می یافت تا آن که ده روز از محرم می گذشت، روز دهم محرم که می شد، آن روز، روز مصیبت و اندوه و #گریه پدرم بود.
📚امالی صدوق، ص 111
یا چرا امام صادق(ع) از قول پدرشان میفرمان:
امام صادق(ع):
پدرم امام باقر(ع) به من فرمود: ای جعفر ! از مال خودم فلان مقدار #وقف نوحه خوانان کن که به مدت ده سال در «منا» در ایام حج، بر من نوحه خوانی و سوگواری کنند.
📚بحار الانوار، ج 46، ص .220
گریه بر حسین(ع)، گریه اعتراض به ظلم است.
گریه بر محبت حسین(ع)
مگر در زیارت #عاشورا نمی خوانیم که با محبت حسین(ع) به خدا نزدیک میشویم؟
با حرفهای به ظاهر قشنگ، دنبال تحریف و #تخریب روضه امام حسین(ع) هستند و تازه خود را اسلام شناس و امام شناس هم معرفی میکنند.
#سواد_رسانه
🍃 خیر ترین عاقبتم
چشم هایت را بده به من تا از پشت شیشهٔ اشک هایی که برای حسین می ریزم، دنیا را نگاه کنم؛ دنیایی که همه در دست قدرت خداست. می خواهم با چشم های تو ببینم خدای حسینی که جا در آغوش پیامبر داشت با خدای حسینی که سرش در تشت طلا بود یکی است و او همان خدای کربلایی است که تا قیام قیامت قلب تپنده زمین و آسمان است. می خواهم دلم را به خدای حسین بسپارم اما حال و روز ایمانم خوب نیست. باید چند لحظه ای با چشم های تو تدبیر خدا را ببینم.
آقا! تو که بهتر از من می دانی اگر تدبیرم را به دست او ندهم، جز شر، هیچ عاقبتی در انتظارم نیست. پس منت بگذار بر سرم و زودتر چشم هایت را چند لحظه ای به من بده.
شبت بخیر خیرترین عاقبتم
🌙✨✨
سلام امام زمانم 🥀
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا طَالِبَ ثَارِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ اَلْأَنْبِيَاءِ...
🌱سلام بر تو ای خونخواه فرستادگان خدا...
سلام بر تو و بر روزی که ذوالفقار تو بر گردن دشمنان خدا بنشیند و قلب مظلومان تاریخ را التیام بخشد!
صبــح اسٺ والسلام برشاه بےڪفن
روزم حسينے اسٺ از يُمن اين سلام
صلے علیڪَ يا مقطوعُ بالسُّيوف
صلے علے الحسين هرلحظہ صبح و شام
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
صبحتون حسینی 🏴
عُمریست مرامونسِجآن نامِـ حُـسیـن است
دِلخواست ڪہدر سایہے ایننام ـبمیــرمـ..🥀
جااااانم حسین 🖤