eitaa logo
کانون فرهنگی اسلامی طریق‌النور
207 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
204 ویدیو
14 فایل
جمعی از فارغ‌التحصیلان و دانش‌آموزان مدارس سمپاد مشهد مشغول به انجام فعالیت‌های مذهبی، فرهنگی و اجتماعی مسیر(سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری): @masir_tn
مشاهده در ایتا
دانلود
| ایرانی‌ها امامزاده‌ها را با آغوش باز خود پذیرفتند ◽️ ما کسانی بودیم که اهل‌بیت را زودتر از خیلی‌های دیگر شناختیم؛ ما کسانی بودیم که در راه گسترش اسلام این همه تلاش کردیم؛ ما کسانی بودیم که مظلومان اهل‌بیت را که در خانه‌های خود یعنی مدینه و مکه و کوفه امان نداشتند، در آغوش خود پذیرفتیم. شما ببینید چقدر امامزاده در ایران هستند! این امامزاده‌ها کی هستند؟ این‌ها که ایرانی نبودند. این‌ها کسانی‌اند که به ایران آمدند و ایرانی‌ها با آغوش باز این‌ها را پذیرفتند؛ حتی گاهی برای این‌ها جنگیدند و در راه این‌ها تلاش کردند. 🔗 Telegram | Instagram | Eitaa | Bale | ‌Aparat
| ثَالِثُهُمَا الشَّیطَان! ▪️ ابوبصیر از مفسرین بزرگ زمان امام باقر عليه‌السلام بود. البته ابوبصیر زیاد در تاریخ دیده می‌شود؛ این روایتی که نقل می‌کنیم از ابوبصیر زمان امام باقر عليه‌السلام بود. خلاصه، یک روزی آمد خدمت امام باقر، آقا کمی با او نسبت به گذشته سرسنگین بودند، پرسید که چیزی شده‌است؟ گفتند: چرا با خانمی که به او درس قرآن می‌دهی، شوخی کردی؟ ▫️ اسلام به یک‌سری مرزها، خیلی جدی معتقد است که باید نگه داشته شوند، آن نیز به‌خاطر اطلاعی که خالق عالم و حکیم از انسان دارد، در روایات داریم که زن و مرد، هیچ‌وقت باهم خلوت نکنند، چرا؟ چون‌ که سومی آن‌ها شیطان است. 📋برگرفته از مورخ ۱۴۰۳/۰۲/۲۰ 🔗 Telegram | Instagram | Eitaa | Bale | ‌Aparat
| شاه! چراغ 🔸 تا زمان امیر عضدالدوله‌دیلمی کسی از مدفن حضرت اطلاعی نداشت و آن‌چه روی قبر را پوشانده بود تَل گلی بیش به نظر نمی‌رسید که در اطراف آن، خانه‌های متعدد ساخته شده بود. از جمله پیرزنی در پایین آن تل، خانه‏‌ای گلی داشت و در هرشب جمعه، ثلث آخر شب می‌دید چراغی در نهایت روشنایی در بالای تل خاک می‌درخشد و تا طلوع صبح روشن است، با خود اندیشید شاید اینجا، مقبره یکی از امامزادگان یا اولیاءالله باشد، بهتر است که امیر را از این امر آگاه کنم. 🔹 پیرزن به همین قصد به سرای امیر عضدالدوله رفت و آن‌چه را دیده بود به عرض رسانید. امیر و حاضرین از بیانش تعجب کردند. امیر گفت اولین شب جمعه شخصاً به خانه پیرزن می‏‌روم تا از موضوع آگاه شوم و چون شب جمعه فرا رسید شاه در خانه پیرزن خوابید و به پیرزن گفت هروقت چراغ روشن شد مرا بیدار کن، چون ثلث آخر شب شد پیرزن طبق معمول روشنایی پرنوری قوی‌تر از دیگر شب‌های جمعه مشاهده کرد و از شدت شعفی که به وی دست داده‌بود بر بالین امیر آمد و بی‌اختیار سه مرتبه فریاد زد: «شاه! چراغ» 🔗 Telegram | Instagram | Eitaa | Bale | ‌Aparat
| بسته‌بندی، آماده‌سازی و‌ توزیع بسته‌های معیشتی رزمایش همدلی ▫️با تشکر از استقبال شما خیرین گرامی، به اطلاع می‌رساند با توجه به تکمیل روند خرید، بسته‌بندی و توزیع؛ مرحله جمع‌آوری مالی این دوره به پایان رسیده‌است، ان‌شاءالله در طرح‌های بعدی میزبان کمک‌های شما هستیم. 🔗 Telegram | Instagram | Eitaa | Bale | ‌Aparat