eitaa logo
طریقت زندگی
832 دنبال‌کننده
321 عکس
1.1هزار ویدیو
6 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌏 اگر یک انسانی از شما سوال کرد پاسخش را به درستی بدهید ! اگر یک انسانی از شما درخواست کرد که حقیقت را برایش روشن کنید و شما هم عالم به آن هستید دست او را بگیرید و او را در رسیدن به حقیقت و خدا کمک کنید ! یک وقت است که شخص به جهت حق طلبی و حق جویی قصد فهمیدن دارد و سوال می پرسد ، این سوال او از سوال کننده به جهت یاری گرفتن و دستگیر شدن است و اگر شنونده واقعا مسلمان باشد و قلبش لبریز از خدا باشد ، او را با مهربانی با تمام توان کمک می کند و با زبان پر لطف و کرمش دست او را می گیرد و با صبر و حوصله و دلایل متقن او را یاری می دهد ! و اما اگر کسی سوال کننده را به چشم بد و بی دین و بی خدا و ناشایست و منافق بودن نگاه کند و به گونه ای او را از خودش به ناراحتی برهاند در حالیکه سوال کننده تنها هدفش رسیدن به حقیقت است ، او به دلیل نبود خدا در قلبش به خدا و حقیقت خائن است ! ... دست گیری از انسان ها به سوی خدا بر هر مسلمانی واجب است ! چه در زمینه های اخلاقی و اعتقادی و چه در زمینه های مادی و معنوی ... آیا خدا انسان نیازمند و گرفتار را از خودش می رهاند ؟ من و تو اگر واقعا ادعای بنده بودن خدا را داریم باید بدانیم ، به عنوان یک عبد ، مامور به کمک کردن به انسان ها در جهت رسیدن به خدا هستیم و نباید آنها را که خاضعانه در جستجوی حقیقت هستند را به تندی و تلخی از خودمان برهانیم و از مسیر خدا باز بداریم و راه را بر آنها ببندیم ! ... @tarighatezendegi
🌏 ابزار کار شیطان و طریقه غلبه بر آن تمام ظالمان دنیا به خاطر خودخواهی و دنیا پرستی به خود و دیگران ظلم می کنند ! انسان های خودخواه با بت سازی و بزرگنمایی گوشه ای از دنیا برای خودشان و دیگران ، از خدا و حقوق دیگران غافل و آن را به فراموشی می سپارند ! ... آنچه که مانع ظلم و ستم روی زمین است تسلیم شدن در برابر خداوند و عقل و حقیقت است . با بزرگ شدن خدا نزد انسان ، او از عشق و ترس به خدا از اموری که او را از جهل و گمراهی و ظلم و ستم می کشاند دوری می کند و در مقابل ظالمان می ایستد ... اما شیطان کارش فراموشی خداست ، تا با نشان دادن دنیا و بزرگنمایی شهوات و امیال انسان او را از دیدن حقیقت باز دارد و او را از سمت عقل دور نماید . اگر کارهای شیطان زیبا و جذاب و دلربا و پر از احساس و هیجانات لذت بخش نبود کسی در کنارش صف نمی کشید ! اگر شیطان اسلام و مومن را به عنوان دشمن خود زشت نما نمی داد ، کسی در مقابل اسلام و مومنین نمی ایستاد ! ابزار شیطان دنیاست و بعد حیوانی انسان به دنیا محتاج است ! ... تنها با عشق به خداوند و توجه مداوم به او و معنویات و روحانیات است که انسان می تواند به کمی و ضروریات دنیا قناعت کند و مابقی را رها سازد تا از بندگی آن و ظلم و ستم به خود و دیگران نجات یابد و بر هوی و هوس و اغراض و امیال و احساساتش غلبه پیدا کند ... . ما باید بتوانیم علی رغم خواسته شیطان با رفتارو کردار و زندگی درست و زیبا به عالمیان نشان دهیم که مکتب اسلام چه قدر انسان ساز و ثمر بخش و پر از عدالت و مهر و محبت است ! @tarighatezendegi
🌏 چون در سرزمین اسلامی دزدی و فساد وجود دارد و هر کس مسلمان تر است دزد تر است پس من به خدای اسلام و دینش ایمانی ندارم و به آن کافرم ! اگر دیدید یک عده در جواب چرایی دین گریزیشان یک سری اباطیل را که ظاهر اسلامی دارند به اسلام و جامعه مسلمانان نسبت می دهند و آنها را ثمره مکتب اسلام می دانند این یعنی آنها کار با اشخاص ندارند با اسلام جنگ دارند که هر چه منفی و پلیدی در عالم وجود دارد را به اسلام و مسلمانان نسبت می دهند و از آنها می بینند ! و الا چرا اسلام دوستان با دیدن این ظواهر باطل از اسلام فرار نمی کنند ؟ و اینکه آیا در بین نامسلمانان ، دزد و فاسد و متجاوز وجود ندارد ، پس چرا آنها از نامسلمانان و راهشان فراری نیستند و از آن اعلام بیزاری نمی کنند ؟ چرا در جواب می گویند آنها درست است که بی دین هستند اما خاص و مریض هستند و ما مثل آن افراد خاص و مریض نیستیم و راهمان از آنها جداست و نباید هر بی دینی را به کل بی دینان نسبت داد ! خب دقیقا در اسلام هم همین است ، یک عده مریض و انسان های خاص که به ظاهر مسلمانند ، از باطن کثیفی برخوردار هستند و آنها از دایره اسلام جدا هستند و نباید هر به ظاهر دینداری را به کل دیندار ها تعمیم دهیم ! اما به واقع آن خدا و اسلامی که به صورت تخصصی و علمی از حوزه علمیه بیرون می آید و روحانیت انقلابی ولایی آن را تبلیغ می کند چه می گوید که آنها دشمن آن شده اند و اینگونه با بهانه های واهی و کذایی بر صدد انکار آن هستند ؟ چگونه میشود که یک عده ای تمام خیر دنیا و آخرت را نماز و روزه و جهاد فی سبیل الله می بینند و عده دیگر دقیقا به عکس این قضیه معتقدند ! ... قرآن از تعبیر کور و بینا استفاده می کند ! ... یا مثلا به جاهل و عالم ... یا مثلا نفهم و با فهم .... و راه و حزب شیطان را با راه و حزب خدا جدا می خواند ... قرآن صحبت از قلب می کند که با گناه و لقمه حرام و شراکت شیطان در اموال و جان هایشان ، مریض و تاریک و سیاه میشود و حق را باطل و باطل را حق می پندارد ... . ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌏 چگونه انسان ، خودخواه (ظالم) می شود ؟ خودخواهی تنها پاسخ چرایی ظلم است ! اما به واقع چه عاملی باعث خودخواهی در وجود انسان می شود ؟ بزرگ کردن خواسته های نفسانی و در نتیجه توجه زیاد به ارضای امیال حیوانی انسان ، باعث ندیدن حقوق دیگران و در نتیجه نبود عدالت می شود ! ... سوال بعدی اینجاست که چه عامل داخلی در وجود انسان باعث بزرگ تر شدن نیاز های حیوانی او و در نتیجه توجه مداوم انسان به سمت ارضای نیاز های بی حد و مرز نفس می شود ؟ لذت گرایی ، تنوع طلبی ، راحت طلبی و در نتیجه تن پروری ، باعث این میشود که انسان تمام توجهاتش تنها خودش باشد و فقط به خود و منافع خود فکر کند ! سوال آخر این است که این تمایلات داخلی انسان در چه صورتی بزرگ تر می شود و انسان را خودخواه تر می کند ؟ دنیا و مادیات وسیله ارضای امیال حیوانی انسان است که هر چه انسان رفاه بیشتری داشته باشد و تنوعات مختلفی در دسترسش باشد او بیشتر درگیر پاسخ دادن به نیاز های خود می شود و در این حین او از عدالت و حقیقت دورتر می شود ! مثلا اگر زمان شاه تنها یک غذای اشکنه با نان می توانست بخورد ، امروز غذاهای متنوع و خوشمزه تری وجود دارد که به او بجهت لذت بیشتر خوشمزه ترین را انتخاب می کند و در نتیجه پاسخ مداوم به خواسته های نفسانی سبب بزرگی امیال حیوانی و در نهایت پدیده خودخواهی را در وجود انسان به ارمغان می آورد ! ... وقتی من جای تفکر و عقل گرایی و علم خواهی و حقیقت طلبی و حق جویی و نگاه به حقوق اطراف خودم ، با این دنیای بزرگی که مدرنیته و تکنولوژی برایم درست کرده است ، مدام به سمت تنوع طلبی و لذت جویی و ارضای امیال حیوانی خودم حرکت می کنم نتیجه ای جز خودخواه شدنم و در نهایت ظالم بودنم ندارم ... . انسانی که هر کاری می کنم به خاطر دلش و احساسش و تمایلاتش ، انسانی که به او می گوییم چرا کار و تلاش می کنی ، می گوید چون پول دربیاورم و زندگیم را سامان بخشم ، انسانی که تمام توجهش به خودش است و حتی اگر بگوید نه درست نیست من به فکر دیگران هم هستم و در واقع دروغ می گوید ، تا منفعتی حتی احساس قشنگ در وجودش نبیند کاری که باید انجام دهد را انجام نمی دهد ، این انسان بدون هیچ رودربایستی ، خودخواه و بالفطره ظالم است ... . حال چه کنیم که از خودخواهی و ظلم فاصله بگیریم ، باید امیالمان را کنترل کنیم و از این دنیا در تمام ابعاد ، معقولانه و در حد نیاز با توجه مداوم به حقوق بر گردنمان به کم قناعت کنیم و با چشم پوشی و ندیدن خیلی از لذت های دنیا برای رضای خدا ایثار و از خودگذشتگی نماییم ‌. ۳ امر مهم ، توحید و نبوت و معاد و مباحث خداشناسی و اعتقادی و همچنین فروع دین و انجام واجبات و ترک محرمات ، انسان را بیش از پیش به سمت عدالت ، روحانیت و عقلانیت سوق می دهد . یعنی به عبارت کاملتر ، تنها مکتب اسلام است ، که تمام هدفش انسان سازی و عبور انسان از سمت ظلم به سمت نور و عدالت و رحمت است . تنها اسلام است که با تعالیم و سبک زندگی اسلامی باعث ورزیدگی روح انسان میشود و از زمینی شدن و خاکی شدن او جلوگیری می کند ! وقتی اسلام می گوید ، نکن ، یا بکن ! قصد آزار کسی را ندارد ، تنها می خواهد او از بند حیوانیت و خودخواهی آزاد شود و کمی هم توجهش به خدا که همان حق و حقیقت و عدالت است جلب شود ... ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی معنادار یک شهید فقط ۳۰ ثانیه به این مطلب فکر کنيد ✍ وقتی من با لذت گرایی و تنوع طلبی ، خواسته ها و تمایلات زیادی از این دنیا داشته باشم و مدام با پاسخ دادن به آن و توجه عمیق به نیازات خودم و دید زدن مداوم دنیا در حال بزرگ کردن خواهش های نفسم و دنیای اطرافم باشم ، مطمئنا دنیا خیلی برایم بزرگ و مهم می شود ! شاید در حرف ، من نیز کشک بودنش را تایید کنم و حرف شهید را بپذیرم ، اما در عمل زیر سایه امتحانات الهی ، در مقایسه اعمالم با خادمین اصحاب سیدالشهدا ع وضعم خیلی خراب است ! شاید حتی خودم با غرور بگویم که من نیز برای خودم انسانی هستم ، شاید مدام خودم را با خوبان مقایسه کنم اما زندگی و رفاهی به برکت این عصر تکنولوژی در این دنیا دارم که یزید و معاویه آن را نداشتند و حسرتش را می خوردند ... آخر با این وضع و تفسیر ، دل کندن از این دنیای بزرگ و پیچیده ای که برای خودم درست کرده ام چگونه ممکن می شود ، که من نیز به مانند شهدا و علما ، از احساسات و هیجانات و لذت ها و راحتی های دنیا بزنم و در مواقع سخت و طاقت فرسا ، اهل ایثار و گذشت و از خودگذشتگی باشم ؟ @tarighatezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحمدلله علی کل نعمة همین آقا فردا جایش در بهترین مکان بهشت است آن وقت منو شما باید در جهنم حسرت جایگاه او را بکشیم ، چرا ؟ چون او دست و پا و بدن سالم نداشت و خدا می داند چه قدر شکر گذار و دارای روح پاک و بزرگیست ولی منو شما این نعمت را داشتیم و شکر نعمتش را با اعمال صالحمان و دوری از گناهان به درستی بجا نیاوردیم و شب اول قبر اول سوال و جواب ما است ... . @tarighatezendegi
🌏 از ظلم ظالم به خود نگیرید ، جنگ ظالم با حق است نه شخص شما ، به عنوان بنده حق ، در حد توان و عدالت از حق دفاع کنید ، اما اگر ناحقان حق را به ناحق دادند و از آن دفاع کردند و شما به خاطر حق ناچار به سکوت شدید ، الباقی را به خود حق بسپارید و تنها دعا کنید و فراموشش کنید و به ادامه زندگی بپردازید ... هر چه قدر قلب انسان از حق پرتر شود ، عملکرد و خروجی اش هم به درستی مطابق با حق انجام می شود ، اما هر چه قدر قلب انسان خالی از حق شد و باطل جای او را بگیرد ، به همان میزان عملکرد او هم جز باطل چیز دیگری را در پی نخواهد داشت ! کاملا طبیعی است که انسان های مملو از باطل ، انتخاب ها و نظراتشان هم باطل باشد ! ... از انسان باطل ، جز رفتار باطل و عملکرد نادرست انتظار نداشته باشید ! قلب های سیاه و خالی از خدا ، جز ظلم و ستم و قضاوت های بیجا در حق انسان های خوب کار دیگری انجام نمی دهند ! حیوانی که از سر عشق به باطل و فرار از حق از سیاهی پر شد خود باطلش را حق و کردارش را درست می پندارد ! شما بگویید ، کسی که باطل را حق دید و دوست دار باطل شد و خود باطلش را حق پنداشت آیا اگر حق واقعی را در وجود کسی ببیند و یا عملکرد درست دیگران مشاهده کند ، نگاه و نظرش نسبت به حقیقت واقعی چه خواهد بود ؟ آیا حق واقع را جز از نگاه باطلش ، باطل نمی پندارد ؟ آیا عین نگاه سیاه و کثیف و منفورش ، حق را زشت و تاریک و ظلمانی نمی بیند ؟ پس اگر به واقع حق بودید و دیدید یکسری حیوان شما را زشت می پندارند و از شما تنفر دارند ، ناراحت نشوید ، شما بد نیستید ، آنها خبیثند که حق را در وجود شما می بینند و از آن نفرت دارند ! آنها در حقیقت با شخص شما دشمن نیستند ! دشمنی آنها به خاطر همراهی شما با حق است ، آنها از حق متنفرند و چون شما حق دار هستید شما را مدام تحقیر و ناراحت می کنند ! دوستانتان را از قضاوت هایشان از خیرخواهی هایشان و از چگونه همراهی کردن هایشان بشناسید ! مومنین و مومنات چرا برادر و خواهرند ! چون در معیت و همراهیشان با حق با شما برابرند ! لذا همگی دوستدار هم و خواهان احقاق حقوق همدیگر هستند ! حتی اگر او را ندیده باشند حتی اگر زبانشان با هم متفاوت باشد یا آن سر کره زمین زندگی کنند و یا مال سال های دراز و دور باشند و دیگر در این دنیا زندگی نکنند ! آنها همه با همند و همه پشت سر حق در یک خط اند و همیشه در حق هم دعا می کنند و همیشه نمی خواهند جز خیر و برکت چیزی به یکدیگر برسد ! تنها کافران اند که با آنان نامحرمند و با نگاهشان و زبانشان و با انتخاب هایشان و قضاوت هایی که می کنند جز ظلم و ستم به آنان کاری انجام نمی دهند و مدام در حال حق خوری و دزدی و سلب آسایش آنان هستند ! اما مومنین برای ریشه کن شدن ظلم و ظالم یکصدا تلاش می کنند و همدیگر را در این امر یاری می کنند ! اللهم اغفر للمومنین و المومنات للمسلمین و المسلمات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ... ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلی زن و مرد و بچه رو شوهر همین خانم فرح به کشتن دادن کلی شکنجه کردن ، کلی همین خانم سالومه باعث اغتشاش و کشت و کشتار در ایران شدند ، عین خیالشونم نبود ! اون وقت خانم ملکه به خانم سالومه زنگ میزنن و سر یک سگ با هم میگن و گریه می کنند و به هم تسلیت می گن و انسانیت کثیفشونو به هم نشون میدن ! اینکه خدا در قرآن می فرماید یک عده واقعا کور و کر و نفهم میشوند و دقیقا یعنی همین ! این همه انسان بمیرد و شکنجه شود عین خیالشون نیست ، سر یک سگ !؟ اَی خدا لعنتتون کنه با این نگاه مزخرف و احساسات شیطانی و دل بهم زنتان ... . @tarighatezendegi
🌏 مردی که نتواند ، خویشتن دار باشد و خیلی زود تحریک می شود ، مریض است و باید برود بمیرد . شاید شنیده باشید که بانوانی که در خودنمایی پیشتازند و تمایل به حجاب و عفاف ندارند ، زیاد می گویند که مردی که نتواند خویشتن دار باشد و خیلی زود تحریک میشود ، مریض است و باید برود بمیرد ! این جمله یعنی درست است که ما زیبایی هایمان را نشان می دهیم ولی مرد هم نباید انقدر بی جنبه باشد و این بی جنبه بودن مشکل ما نیست مشکل خود او است ! در حالیکه فطرت مردانه در جریان کشش و میل به جنس مخالف بسیار حساس و فعال است و برای همین است که عمدتاً مرد ها برای ارتباط با زنان پیش قدم می شوند ! ... اینکه ما نمی خواهیم جنس مردانه را بشناسیم ، نشان از خودخواهی ما است ! ... فطرت مردانه که بسیار تحریک پذیر است مریض نیست کاملا سالم است ! اینکه بعضی از مرد ها مریض می شوند به خاطر دیدن زنانی همچون شماست که خودتان را به نمایش گذاشته اید و آنها با دیدن شما مریض شده اند و مرض بر مرضشان افزوده شده است ... . آن نوجوانی که در سن بلوغ است و در مسائل جنسی بسیار حساس و فعال و لبریز از هیجان است ، وقتی خودنمایی های شما را می بیند ، چگونه خودش را می تواند کنترل کند و البته شما را می بیند و باز هم می خواهد ببیند و بیشتر از قبل ببیند و این داستان تا به کجا کشیده شود خدا بداند ... بله شاید این پسر بعد از دیدن شما از بس بیشتر دیده باشد ، دیگر از دیدنتان به ظاهر سیر شده باشد و گاه و بی وقت همه چیز برایش عادی شود اما این عادی شدن تا وقتیست که دوباره تشنه نشود و پس از آن دیگر هیچ چیز عادی نخواهد بود ! ... بله این عادی شدن گذرا از کثرت دیدن ، نشان از سلامت فطرت مردانه اشان نیست ، نشان از سیری بعد از طوفان است . اگر تا دیروز این پسر نوجوان با نبودن و ندیدن خودنمایی های هیجان برانگیز شما ، می توانست به این قضیه حساس نشود و تا مرز اعتیاد جنون آمیز پیش نرود که همه فکر و روانش مسائل جنسی شود ، شاید با ذهن آرام بدون زاویه به درس و مشقش می رسید و در آخر تا سن ازدواج صبر می کرد و با یک دختر وصلت می نمود و تمام خواسته هایش را در همسرش جستجو می نمود ، و دیگر قلب مریض و چشم کثیفی هم نمی داشت . اما شما با نوع پوشش و حجابتان او را مریض کردید و انقدر ، دید و دید ، که دیگر هیچ دختری نتوانست او را سیراب کند و دائم به فکر تنوع طلبی و مدل های مختلف می رفت ، اگر هم ازدواج کرد ، ازدواج او جز با خیانت به همسرش و مشکلات زناشویی و ناکامی های پدید آمده چیزی برایش به همراه نداشت ... . شما او را به یک انسان تشنه ای تبدیل کردید که هیچ گاه سیر نمی شود و مدام خسته و آزرده و با روان ناراحت و درگیر با چشم و فکر مریض در حال افکار کثیف است .... . بانوی محترم چرا دوست داری ، در کثیف شدن قلب و چشم مردان ، در خیانت زوجین و خراب شدن خانواده ها ، در ایجاد فساد و فحشا و تجاوز به عنف و غیر عنف و روابط غیر مشروع ، در نحسی و نکبت جامعه ، در خودخواه شدن مردم و ... نقش اول را داشته باشی ؟ وقتی من این نوع خودنمایی را می پسندم و تایید می کنم ، یعنی من در جرم تمام مجرمان و مروجان فساد و فحشا در جامعه شریک هستم ! به خدا آن پا آن دست ، آن صورت ، آن مو ، آن لباس و شلوار که تو می پوشی ، آن صدا ، آن برخورد ، که تا به تو می گویند اینگونه رفتار نکن می گویی آیا شما واقعا با اینها تحریک می شوید ؟ که این سوال کنایه از مریض بودن و بی جنبه شدن طرف دارد ، باور کن آن یک پا و دست و لباس و شلوار و پوشش و صدا و طرز رفتار ، معمولی نیست ! آن که تو انجام می دهی ، همه اش تحریک کننده است که زنان برای همسرشان در خانه هم انجام نمی دهند ! ... مگر زنان ما چه قدر می توانند در منزل مدام با انواع و اقسام آرایش های مختلف برای مردانشان چنانکه بعضی از بانوان بیرون رفتار می کنند ، انجام دهند که آخر هم نتوانند همسرانشان را راضی کنند !؟ ما با خود خواهی هایمان نمی خواهیم مشکلات و معضلات خودمان ، خانواده، فرزندان و جامعه امان را ببینیم! از همه شما افراد جامعه ، خواهشمندم، ابزار تحریک نوجوان و جوانانمان و حتی افراد متاهل را نه تنها برایشان فراهم نکنیم بلکه در نابودی آن کوشا باشیم! فیلم،عکس،موسیقی،بازی،گوشی های هوشمند ، ماهواره ، اینترنت،فضای مجازی ، همه را حساب شده هم برای خودمان و هم برای دیگران تدبیر کنیم و از فرستادن پست های تحریک آمیز از قبیل رقص و آواز و ترانه و ... جداً خودداری کنیم و مدام با کم ارزش دانستن این مسائل برای سلامت جامعه امان هم که شده گناه را بی ارزش نشان ندهیم و نگوییم اینکه اتفاقی به وجود نمی آورد، آن که طوری نمی شود!با فرستنده این موارد به نحو احسن برخورد کنید و هیچ گاه امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنیم . به امید جامعه سالم و پر از مهر و محبت و سرشار ایثار و از خودگذشتگی ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌏 هر دو جنس مرد و زن به عنوان دو سر نخ در جریان سلامت و عفاف جامعه به مساوات مسئول هستند . تو وقتی در جامعه با طرز پوشش و رفتارت تبلیغ می کنی ، که مرا ببینید ، چگونه انتظار داری که کسی تو را نبیند که آنها را مریض هم بخوانی ! کسی می تواند ادعا کند که نمی خواهم جلب توجه کنم ، که خلاف این پوشش و رفتار را داشته باشد ... باید بپذیریم در جامعه بین هر دو جنس زن و مرد با کشش و تمایل شدیدی که بین این دو وجود دارد ، هر دو در سلامت و عفاف جامعه مسئولند ! هر کدام از این دو جنسیت سر یک نخ را دارند و در امر فساد و فحشا بالاخره حضور هر دو جنس نقش اساسی دارد و چیز دیگری بینشان قرار ندارد که تقصیر ها را گردن شخص ثالثی بیاندازیم ! با خودنمایی نکردن یکدیگر مخصوصا بانوان و طرز رفتار و پوشش سالم و عفیفانه ، و نگاه کردن نکردن مردان و زنان مخصوصا آقایان می توانیم از جامعه سالمی بهره ببریم . هر دو باید در این قضیه به هم کمک کنند ! و این خودخواهی هر دو طرف است که مسئولیت خودش را فراموش کند و در ترویج فساد کوشا باشد و دست آخر تمام مشکلات را بر سر دیگری بیاندازد و او را از جنس مریض و هیزی بپندارد که فقط باید برود بمیرد ! گاهی اوقات انقدر غرق در خودمان و نیازاتمان و امیالمان می شویم که به ما خودخواه می گویند چنانکه اصلا نمی خواهیم حقیقت ماجرا را متوجه بشویم و آن را اصلاح کنیم ! ... البته این را من قبول دارم که بعضی ها دیگر انقدر غرق خود شده اند که به هیچ صراطی مستقیم نیستند و هیچ حرف حقی را نمی پذیرند و دیگر هیچ امیدی به سمت آنها نیست ... اما این نکته را باید بدانیم که اگر ما به هر طریقی از وظایف خود در این راستا کوتاهی کنیم و آن را نادیده بگیریم در دستگاه الهی مجرم هستیم و در امر ترویج فساد و فحشا شریک هستیم و تا زمان توبه در دایره مفسدین قرار داریم . ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌏 چرا بر خداست که انسان را روی زمین هدایت کند ؟ بر خلاف حیوان که تنها غرایز حیوانی بر او حاکم است ، انسان علاوه بر غرایز حیوانی موجودی حق جو و حق طلب است ، یعنی دارای یک بُعد عقلانی و روحانی است که قابلیت نزدیکی به عقل مجرد یا نفس حقیقت و یا همان خدا را دارد ! ... اگر انسان روی زمین بدون راهنما و معلم حقیقی رها شود غرایز مادی بر فطرت روحانی او غلبه می کند و دیگر فرقی با حیوان نخواهد داشت ، حال آنکه خداوند قابلیت رشد فطرت روحانی را در او قرار داده است و او می تواند از طریق تربیت و سبک زندگی درست از زندگی یک حیوان مادی به یک انسان عادل و عاقل تبدیل شود . او می تواند به جایگاهی برسد که دیگر نه به خودش و نه به هیچ دیگری ظلم نکند ! ... او می تواند در مقابل امیال حیوانی خودش بایستد و طریق راستی و درستی را بپیماید ! اما آیا با آزاد گذاشتن انسان روی زمین و چیره شدن حیوانات دو پا روی آن انسان می تواند به این سعادت برسد ؟ نه ظلم بکند و نه بگذارد به خودش و دیگران ظلم بشود ؟ یا خداوند بدون هدف انسان را آفریده است و یا هدف و حکمتی پشت این داستان است ؟ یا العیاذ بالله خداوند بیکار و ظالم و سهل انگار است و یا به هدفی این خلقت را انجام داده است ؟ مسلما بر خداوند حکیم و عادل و بینیاز این حرف های پوچ و بی اساس نمی چسبد ! اما به واقع هدف و حکمت آفرینش انسان چه بود ؟ آیا هدف این است که مانند دیگر حیوانات بخورد و بخوابد و بجنگد و مقدار عمری بکند و بمیرد و تمام شود ؟ یا هدف این است که با مبارزه با نفس و شیطان به خدا یا همان عقل و حقیقت نزدیک شود و به عدالت برسد ؟ انسان دارای فطرت عقلانی و خدا جو است و اگر خدا بگذارد که در اثر سیاهی و ظلمات و تاریکی انسان همچون حیوان زندگی کند و بمیرد ، در حقیقت بر خلاف آفرینش خود عمل کرده است و پاسخ نیازات روحانی و عقلانی انسان را نداده و او را در زمینه رسیدن به عدالت و انسانیت کمک نکرده است ! پس خدایا تو چرا آفریده ای ؟ مشتی حیوان چهارپا که هیچ چیز نمی فهمند و دست آخر به فنا می روند و دیگری حیوان دو پا که می توانستی پاسخگوی نیازات روحانی آنان باشی اما آنان را رها کردی و آنان با کلی پرسش از وجود تو مردند و آنها را به حال خودشان واگذاشتی ! شما ای خدا اگر بهر لذت بردن هم می آفریدی این دنیا رسمش نبود که جز ظلم و درد ، این انسان دوپای عاقل چیز دیگری ندید ! براستی نه لذت و بهشتی دیدیم و نه آدم شدیم ... اصلا نمی دانستیم ابدی هستیم یا خاکی ... آیا بعد از مردنمان خبری هست یا همه چیز به پایان می رسد ! آیا بهشتی هست یا جهنمی ؟ اصلا کدام امتحان و پاداش و جزا ؟ که بخواهی حالا ما را بهشت ببری و جهنم ... و اینجاست که اگر روی زمین خداوند انسان را هدایت نکند و به بعد روحانی و عقلانی و مجرد او توجه ننماید ، براستی در حق او ظلم کرده است ! اگر حیوان نمی فهمید و زندگی می کرد ، اینبار این انسان می فهمد و درد می کشد و با کلی عقده های ذهنی و روانی زندگی می کند ! خداوندی که برای نیازات حیوانی انسان کوتاهی نکرده است ، نیازات خداجویانه اش را هم نادیده نگرفته است و به آن بهای زیادی داده است . آری بر خداست که یا انسان را نبای بر فطرت خداطلب می آفرید و حال که او را حق طلب آفریده است ، دست او را بگیرد و او را در مسیر هدایت قرار دهد ! که اگر غیر از این کند این به این معناست که خلقت خدا بدون حکمت و تدبیر است و از خدای حکیم و علیم و بینیاز جز لطف و رحمت و حکمت بیرون نمی آید ... و اگر خدا حکیم و علیم و بی نیاز نباشد پس او باید جاهل و نادان و نیازمند باشد و در واقع خدای واقعی را بالکل انکار کنیم ... . تنها با انکار خدای واقعی می توانیم بساط حکمت و تدبیر خلقت را جمع کنیم و همه چیز را تصادفی و انرژی و ماده را در راس امه چیز قرار دهیم ! یعنی کسی که می گوید هدایت خدا کجا بود ، پیامبران یعنی چه ، بهشت و جهنم سیخی چند و جمع کنید این حرفا را ، در واقع به خدای حکیم و علیم و مجرد و عقلانی هیچ اعتقاد و باوری ندارد ! ... و الا کسی که به خدای روحانی و مجرد و غیر مادی ایمان داشت ، هیچ گاه نمی تواند خلقت خدا را بدون حکمت و علم و عدالت در نظر بگیرد و حتماً حتماً دست هدایت خدا روی زمین را بالاتر از هر دستی می پذیرد ! ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌏 جنود و لشکر عقل و جهل قسمت اول سماعۀ مهران گوید: نزد امام صادق علیه السّلام بودم و گروهی از دوستانش نیز در حضورش بودند که سخن از خرد و نادانی به میان آمد، حضرت علیه السّلام فرمود: خرد را با لشکرش و نادانی را با لشکرش بشناسید تا از هدایت یافتگان باشد. [سماعه گوید: ]عرض کردم: قربانت گردم! جز آنچه به ما یاد داده اید، چیزی نمی دانیم. امام علیه السّلام فرمود: همانا خدای بزرگ و والا خرد را آفرید و آن نخستین آفریده از روحانیّین است که خدا آن را از سمت راست عرش از نور خویش بیافرید، پس به او فرمود: برگرد پس برگشت، سپس فرمود: پیش آی، پس پیش رو آمد. خدای پرخیر و والا فرمود: تو را مخلوقی بزرگ آفریدم و بر تمام آفریدگانم تو را ارجمند داشتم. سپس نادانی را از دریایی تلخ و تیره آفرید و به او فرمود: برگرد، پس برگشت و سپس فرمود: پیش آی، پس پیش نیامد. فرمود: خویش را بزرگ داشتی. آن گاه او را لعنت نمود و سپس برای خرد، هفتاد و پنج لشکر قرار داد. پس چون نادانی دید که خدا چگونه بر خرد ارج می‌نهد و چه به او بخشیده است، دشمنی او را به دل گرفت و عرض کرد: پروردگارا، او آفریده ای همانند من است. او را آفریدی و ارج نهادی و توانایش ساختی؛ من ضدّ اویم و توان و نیرویی ندارم، پس همانند لشکری که به او ارزانی داشته ای به من نیز ارزانی نما. پس خدای فرازمند فرمود: آری، می‌دهم؛ ولی اگر از این پس از فرمانم سر باز زنی، تو و لشکرت را از پیشگاه رحمتم بیرون رانم. عرض کرد: به راستی که پذیرفتم. پس خدا هفتاد و پنج لشکر به او داد پس آنچه را که خدا به خرد ارزانی فرمود هفتاد و پنج لشکر بود (و آنها) ؛١-نیکی و آن وزیر خرد است و ضدّ آن را بدی قرار داد که وزیر نادانی است؛٢-ایمان و ضدّ آن کفر؛ ٣-باورداری و ضدّ آن ناباوری حقّ؛ ۴-امیدواری [به پاداش الهی]و ضدّ آن ناامیدی؛۵-دادگری و ضدّ آن بیدادگری؛ ۶-خشنودی [به قضای الهی]و ضدّ آن ناخشنودی [به قضای الهی]؛٧-سپاسداری و ضدّ آن ناسپاسی؛٨-چشم داشت [از رحمت خدا] و ضدّ آن، ناامیدی از رحمتش؛٩-توکّل (به خدا) و ضدّ آن آز؛ ١٠-نرم دلی و ضدّ آن سخت دلی؛ ١١-مهربانی و ضدّ آن کینه توزی؛١٢-دانش و ضدّ آن نادانی؛ ١٣-شعور و ضدّ آن کودنی؛١۴-پاکدامنی و ضدّ آن پرده دری؛ ١۵-پارسایی (خداترسی) ضدّ آن دنیاپرستی؛١۶-نرم رفتاری و ضدّ آن بدرفتاری؛١٧-بیم و ضدّ آن گستاخی؛ ١٨-فروتنی و ضدّ آن بزرگی؛ ١٩-آرامی و ضدّ آن شتاب زدگی؛ ٢٠-خردمندی و ضدّ آن بی خردی؛ ٢١-خاموشی و ضدّ آن پرگوییی؛ ٢٢-پذیرفتن حقّ و ضدّ آن گردن کشی؛ ٢٣-فرمانبری و ضدّ آن تردید کردن؛ ٢۴-شکیبایی و ضدّ آن بی قراری؛ ٢۵-چشم پوشی و ضدّ آن انتقام جویی؛ ٢۶-بی نیازی و ضدّ آن نیازمندی؛٢٧-به یاد داشتن و ضدّ آن بی خبر بودن؛٢٨-در خاطر نگه داشتن و ضدّ آن فراموشی؛ ٢٩-مهرورزی و ضدّ آن کناره گیری؛ ادامه دارد...👇 @tarighatezendegi
🌏 جنود و لشکر عقل و جهل قسمت دوم ٣٠-قناعت و ضدّ آن حرص و آز؛٣١-گشاده دستی و ضدّ آن مضایقه؛٣٢-دوستی و ضدّ آن دشمنی؛٣٣-پیمان داری و ضدّ آن پیمان شکنی؛ ٣۴-فرمان بری و ضدّ آن نافرمانی؛٣۵-فروتنی و ضدّ آن گردن فرازی؛ ٣۶-سلامتی و ضدّ آن ناگواری؛٣٧-دوست داری و ضدّ آن دشمن داری؛٣٨-راست گویی و ضدّ آن دروغ گویی؛٣٩-حق (درستی) و ضدّ آن باطل (نادرستی) ؛ ۴٠-امانت و ضدّ آن خیانت؛۴١-پاکدلی و ضدّ آن ناپاکدلی؛۴٢-شجاعت و پردلی و ضدّ آن گستاخی و بی شرمی؛ [زیرکی و ضدّ آن نفهمیدن؛ شناختن و ضدّ آن انکار کردن]۴٣-مدارا و ضدّ آن تندی؛۴۴-پاک درونی و ضدّ آن حیله گری به همدیگر؛ ۴۵-رازداری و ضدّ آن افشاگری؛ ۴۶-نمازگزاری و ضدّ آن تباه گری (نماز) ؛ ۴٧-روزه داری و ضدّ آن روزه خوری؛ ۴٨-جهادگری و ضدّ آن جهادگریزی؛ ۴٩-حجّ گزاری و ضدّ آن پیمان حجّ شکستن؛۵٠-نگاهداری [سخن مردم]و ضدّ آن سخن چینی؛ ۵١-نیکی به پدر و مادر و ضدّ آن سرپیچی از آنها؛۵٢-حقیقت ورزی و ضدّ آن ریاکاری؛۵٣-پسند و ضدّ آن ناپسند؛۵۴-خودپوشی و ضدّ آن خودآرایی؛ ۵۵-مخفی کاری و ضدّ آن آشکارنمایی؛ ۵۶-انصاف ورزی و ضدّ آن تعصّب ورزی؛ ۵٧-سازگاری و ضدّ آن تجاوزگری؛ ۵٨-پاکیزگی و ضدّ آن آلودگی؛ ۵٩-حیا و ضدّ آن بی حیایی؛۶٠-میانه روی و ضدّ آن زیاده روی؛۶١-آسودگی و ضدّ آن سختی؛ ۶٢-آسان گیری و ضدّ آن سخت گیری؛ ۶٣-برکت داشتن و ضدّ آن بی برکتی؛ [تندرستی و ضدّ آن گرفتاری؛]۶۴-اعتدال و ضدّ آن فزون طلبی؛ ۶۵-حکمت جویی و ضدّ آن هوسبازی؛۶۶-متانت (سنگینی) و ضدّ آن سبکی؛۶٧-نیک بختی و ضدّ آن بدبختی؛ ۶٨-توبه (بازگشت به خدا) و ضدّ آن پافشاری بر گناه؛ ۶٩-آمرزش جویی و ضدّ آن فریفتگی [به نعمت‌ها و فراموشی گناهان خویش]؛ ٧٠-مراقبت و ضدّ آن سهل انگاری؛٧١-دعا کردن و ضدّ آن تکبّرورزی و سر باز زدن از دعا؛٧٢-خرّمی و شادابی و ضدّ آن تنبلی و کسالت؛ ٧٣-خوشحالی [از فرمانبری خدا]و ضدّ آن غمگینی [از فرمانبری خدا]؛٧۴-الفت گیری [با نیکان] و ضدّ آن کناره گیری [از نیکان]؛٧۵-بخشندگی و ضدّ آن تنگ نظری. تمام این صفت‌ها که لشکریان خردند، جز در پیغمبر یا جانشین او یا مؤمنی که خدا دلش را با ایمان آزموده است، جمع نشود و اما دوستان دیگر ما برخی از اینها را دارند تا اینکه به تدریج لشکریان خرد در آنان کامل شود و از لشکریان جهل پاک گردند. پس در آن هنگام با پیغمبران و جانشینان در بلندترین مرتبه همراه شوند که این مقام تنها با شناختن خرد و لشکریانش و دوری از نادانی و لشکریانش به دست آید. خداوند ما و شما را به فرمانبری و خشنودی توفیق دهد. ترجمه اصول کافی جلد ۱ . صفحه ۵۳ . کتاب عقل و جهل @tarighatezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجوری در خدمت شیعیانش باش خود امام میاد به دیدنت... ✍ انقدر به فکر سود خودمان هستیم که جز خودمان همه را فراموش کرده ایم @tarighatezendegi
🌏 علم از نگاه پیامبر چیست ؟ امام کاظم علیه السّلام فرمود: رسول خدا به مسجد وارد شد و ناگاه گروهی را دید گرد مردی را گرفته اند. فرمود: چه خبر است؟ گفتند: علاّمه است. فرمود: علاّمه یعنی چه؟ گفتند: دربارۀ دودمان عرب و رویدادهای ایشان و روزگار جاهلیّت و اشعار عرب و عربی فصیح، داناترین مردم است. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: اینها دانشی است که نادان به آن دانش‌ها را زیانی نرساند و دانایش را هم سودی نبخشد ؛ سپس پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: همانا دانش سه چیز است آیۀ محکم (اصول عقاید)، فریضۀ دادگرانه (اخلاق) و سنّت استوار (سبک و روش و سیره زندگی) و غیر اینها، فضیلت است. ترجمه اصول کافی جلد ۱ ص ۶۸۶ @tarighatezendegi
🌏 با چه کسی همنشین باشیم ؟ رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: حواریّون به عیسی علیه السّلام گفتند: ای روح اللّه، با چه کسی بنشینیم؟ فرمود: با آنکه دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش دانشتان را بیفزاید و کردارش شما را مشتاق سرای واپسین سازد. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: همنشینی با دینداران، ارجمندی دنیا و آخرت است. امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا نشستن نزد کسی که به او اطمینان دارم از عبادت یک سال برایم اطمینان بخش تر است. @tarighatezendegi
شهادت دلخراش شهدای سانحه سقوط بالگرد ریاست جمهوری الالخصوص سید ابراهیم رئیسی را به همه مسلمانان و دوست داران ایشان تسلیت می گویم و از خداوند منان ضمن نهایت اجر اخروی برای این عزیزان ، عاقبت و آینده ای درخشان خالی از دست های کثیف کافران ، مستکبران و طاغوتیان ، برای عموم جامعه مسلمانان در سطح جهان خواستارم 🖤🌹 ... @tarighatezendegi
🌏 حق پرستان و دنیا پرستان زیر ذره بین انسان ها از نگاه عقلی در معیار بندگی به دو دسته کلی تقسیم می شوند ! یک دسته ، دنیا پرستان ... و دسته دیگر حق پرستان ... دسته دنیا پرستان ، تنها امور مادی ، دنیایی ، حیوانی و زمینی را قبول دارند و در دنیا در جستجو و تلاش برای هر چیزی هستند جز حقیقت و واقعیت ! آنها یا برای حقیقت و واقعیت ارزشی قائل نیستند یا اگر هم از حقیقت و واقعیت و خدا دم می زنند در واقع تنها منظورشان ، امیال ، شهوات و غرایز و خودخواهی های خودشان است . آنها درگیر مسائل دنیا هستند و هدفشان تنها رسیدن به مقصود شخصی و رسیدن به سود و دفع ضرر های مادی است . اما دسته دوم یعنی حق پرستان ... آنها در دنیا تنها برای رسیدن به حقیقت تلاش می کنند ... آنها اولا به دنبال درک درست از نظام هستی هستند و دوما در جستجوی درست زیستن زیر محور خداشناسی می روند ... هدف آنها در دنیا خداست و دائم جوری زندگی می کنند که مورد رضایت خداوند قرار بگیرد . فرق خداپرستان با مادی گراها در سبک زندگی و چگونه زیستن آنها معلوم می شود و الا در حرف و سخن همه به دنبال حق هستند ! ماده پرستان هدفشان راحتی جسم ، لذت طلبی، رفاه ، تن پروری و انواع و اقسام شهوات و هیجانات و کیف و حال های مادی است . و هر حقی را در حد توان فدای خواسته های جسمانی خود می کنند . اما حق پرستان هدفشان درستی و پاکی است و این وسط هر لذت ، راحتی و هر شهوت و میل دنیایی را اگر مقابل حق ببینند آن را فدای حقیقت می کنند و تنها تسلیم حقیقت می شوند ... . آنها برای اینکه بتوانند بر پیمانشان با حق ، استوار بمانند و از هر حیله و مکر دنیا در امان باشند ، با توجه زیاد به اطاعت از اوامر و نواهی خداوند به اندک دنیا از هر نظر در حد نیاز قناعت می کنند و به جای لهو و لعب و بطالت وقت تمام هم و غمشان را بر خداشناسی و بر خودسازی بر اساس پایه بندگی می گذارند ! آنان با فرار از بازی های فریبنده دنیا به سوی خدا از هر تلاشی کوتاهی نمی کنند و دائم به یاد خداوند هستند . ✍ حقیقت ... @tarighatezendegi
طبیعی است وقتی نظام فکری انسان ها متفاوت باشد نگاه به ارزش ها هم متفاوت می شود و در انتخاب این دو نفر هم تفاوت به وجود می آید . از نگاه انسان های دنیا پرست ملاک و میزان ارزش و عزت انسان ها ، به اندازه دنیاداری ، دنیا طلبی و استعداد های مادی و حیوانی در کسب هر چه بیشتر هرگونه مادیات برای رسیدن به رفاه و آسایش بیشتر است ... آنها چون تمام هم و غمشان دنیا و مادیات است ، مسلما الگو ها و اسوه هایشان هم کسانی اند که از هر جهت در دنیا داری و دنیا طلبی پیشتاز از دیگران هستند . از آن طرف خدا پرستان و حق پرستانند ، که تنها حقیقت و درستی و صداقت برایشان اهمیت دارد و هدف و محور آنها در زندگی فقط خداست . آنها امور عقلانی ، معنوی و روحانی را بر غرایز مادی و حیوانی خود حاکم می کنند و تسلیم اوامر خداوند می شوند . برای نزدیکی به خدا و خارج نشدن از عدالت و انسانیت به دنیای کم قناعت می کنند و از بازی های آن کناره می گیرند . الگو ها و اسوه های آنها بر خلاف دنیا پرستان ، افراد حکیم و عاقل ، اهل معنا و روحانی است . آنها به دنبال حقیقتند و تنها خدا را در وجود افراد بررسی می کنند ... . و به میزان با خدا بودن و خدا ترسی افراد به آنها بها می دهند ... ارزش انسان ها نزد آنها با عیار خدا محاسبه می گردد ... . ایثار و از خودگذشتگی و سختی دیدن و رنج کشیدن و مجاهدت و ایستادگی در راه حق و انسان سازی در مسیر بندگی خدا ، آخرت خواهی و توجه زیاد به بعد روحانی انسان ، از ارزش های والا در نزد خدا پرستان محسوب است . @tarighatezendegi
🌏 ثمره و میوه خداشناسی اخلاق الهی است انسان حق جو ، حق طلب و حق خواه در واقع عاشق حقیقت است ! او برای شناخت حقیقت و راه باطل تلاش می کند و در صدد احقاق حق و نابودی باطل کوتاهی نمی کند ! وقتی انسان هایی را دید که چه قدر در اعمال و رفتار و کردارشان به حق نزدیکند و خودش را با آنان مقایسه نمود و دید چه قدر وجودش از باطل لبریز است ، به خاطر عشق به حق و نفرتش از باطل در راه نزدیک شدن به اوصاف نیک بندگان خوب خدا و تمرین سبک زندگی آنها و کنار گذاشتن عادت های بد قبلی ، همه نوع فعالیتی انجام می دهد . مگر میشود عاشق و طالب خدا در درونش ، باطل و شرک و جهالت ببیند و بتواند آن را تحمل کند و آن را به حال خودش بگذارد ؟ انسان هایی که تا دیروز در اندیشه هایشان برای فرار از باطل ، تمام وقت در طلب حقیقت ، به جستجو و تحقیق و پژوهش و کنکاش و مجاهدت های عقلی می پرداختند ، امروز بعد از شناخت حق ، با نگاه به انسان هایی که از سردمداران حقیقت بودند ، ذلیلانه و خاشعانه خودشان را خالی از هر گونه حقیقتی یافتند و در طلب قرب و نزدیکی به احوالات آنها روز و شب در حال تلاش و کوشش شدند ... . حق جویی که همه را ببیند و حق را در همه کس جستجو کند ، اما خودش را نخواهد ببیند و بی آنکه خودش و راهش را در ترازوی بندگان خاص خدا درآورد ، خود را حق بشمارد به این انسان حق جو و حق طلب نمی گویند ! چون خودش نیز بخشی از این حقیقت است ، چگونه طالب حق همه را می بیند اما خودش و راهش را نمی خواهد ببیند تا میزان حق و باطلش را بسنجد تا بتواند کاستی ها را در خود جبران کند و به خدا نزدیک تر بگردد ؟ @tarighatezendegi
🌏 چه عاملی انسان را از معرفت و شناخت به خدا دور می کند ؟ ثمره و میوه خداشناسی و نظام فکری مبتنی بر لا اله الا الله ، اخلاق الهی است . چگونگی اخلاق الهی را باید در پیامبر و اهل بیتش که از همه خداشناس ترند جستجو کرد پس هر کس که ادعای خداشناسی داشت باید او را با پیامبر و اهل بیتش مقایسه نمود، که چه قدر در کردار و اخلاق به ایشان نزدیک است و به آنها شباهت دارد . خیلی فرق است بین انسانی که بزرگ ترین هدفش در زندگی حقیقت و راستی باشد با انسانی که هدفش هر خواسته دنیایی و مادی باشد جز خواست و مشیت خداوند ... . امیال ، غرایز و احساسات و نیازمندی های مادی ، حیوانی ، جسمانی و زمینی ما ، که راحت طلبی ، تن پروری و لذت گرایی و رفاه و آسایش را از ما مطالبه می کنند ، اگر به خودی خود و بدون تربیت اسلامی رها شوند ، نمی گذارند و نمی خواهند که ما در صورت تداخل بین منافع شخصی ، مادی و دنیایی با حقوق الهی ، ایثار و از خودگذشتگی را سرلوحه کارمان قرار دهیم و خواست خدا را بر همه چیز مقدم بداریم . یعنی به عبارت روشنتر ، مانع درست اندیشیدن مبتنی بر خداشناسی ، امیال حیوانی ماست ! و تا حکومت امیال و غرایز در انسانی که راه خداشناسی را آغاز کرده است باشد ، این انسان در وقتی که باید خودش و علمش را نشان دهد ، نمی تواند و بر خلاف موازین الهی عمل می کند . پس عاملی که جهالت را در ما تثبیت می کند حتی اگر به زبان و عقل هم بگوییم که هیچ معبودی بالاتر از خداوند یکتا نیست ، فرمانبری و اطاعت از خواسته های نفس و تسلیم بودن نزد اوامر دنیاست . بله علم و عقل و محوریت خدا در وجود انسان وقتی سالم می ماند ،که نفس اماره تحت کنترل عقل باشد و بدون تربیت و بدون سبک زندگی درست اسلامی این امر امکان پذیر نیست ! ... پس به صرف دانستن و بدون تربیت و کنترل نفس انسان خداشناس نمی شود . کسی می تواند به یقین بگوید که من لا اله الا الله را شناختم که در عمل لا اله الا الله را به جریان بیاندازد . چگونه کسی که در عمل تسلیم هوای نفس و بازی های دنیاست و خدا را فراموش می کند و از یاد می برد و ارزشی برای او قائل نیست می تواند بگوید که من یگانگی و بزرگی خدا را شناختم ؟ اگر تو واقعا می دانی که خدا از همه بزرگ تر است پس چرا با دنیا زدگی و بندگی دنیا جوری عمل می کنی که او را از همه کوچک تر می بینی ؟ اگر هیچ کس جز خدا نزد تو بزرگ نیست پس تو باید بنده او باشی و خواست او را اجرا کنی ، چرا اطاعت از هر کس و هر چیز می کنی جز خدا ؟ تو که ادعای توحید و خداشناسی می کنی ؟ پس شناخت واقعی لا اله الا الله در اخلاق ، رفتار و کردار انسان خودش را نشان می دهد . @tarighatezendegi
🌏 علت وجوب امام در بین مردم با مهر تایید امام صادق (ع) جمعى از اصحاب که حمران و ابن نعمان و ابن سالم و طیار در میانشان بودند خدمت امام صادق علیه السلام بودند و جمع دیگرى در اطراف هشام بن حکم که تازه جوانى بود، نیز حضور داشتند، امام صادق علیه السلام فرمود: اى هشام: گزارش نمى‏دهى که (در مباحثه) با عمروبن عبید چه کردى و چگونه از او سؤال نمودى؟ عرض کرد: جلالت شما مرا مى‏گیرد و شرم مى‏دارم و زبانم نزد شما بکار نمى‏افتد، امام صادق علیه السلام فرمود: چون بشما امرى نمودم بجاى آرید. هشام عرض کرد: وضع عمروبن عبید و مجلس مسجد بصره او بمن خبر رسید، بر من گران آمد، بسویش رهسپار شدم، روز جمعه‏اى وارد بصره شدم و به مسجد آنجا در آمدم، جماعت بسیارى را دیدم که حلقه زده و عمروبن عبید در میان آنهاست، جامه پشمینه سیاهى بکمر بسته و عبائى بدوش انداخته و مردم از او سؤال مى‏کردند، از مردم راه خواستم، بمن راه دادند تا در آخر مردم بزانو نشستم: آنگاه گفتم: اى مرد دانشمند من مردى غریبم، اجازه دارم مسأله‏اى بپرسم؟ گفت: آرى. گفتم: شما چشم دارید گفت: پسر جانم این چه سؤالى است، چیزى را که مى‏بینى چگونه از آن مى‏پرسى؟!! گفتم: سؤال من همین طور است.گفتم: بپرسم، گفتم شما چشم دارید؟ گفت: آرى، گفتم: با آن چکار مى‏کنید؟ گفت: با آن رنگها و اشخاص را مى‏بینم، گفتم بینى دارید؟ گفت: آرى گفتم: با آن چه مى‏کنى گفت: با آن مى‏بویم، گفتم: دهن دارید؟ گفت آرى گفتم: با آن چه مى‏کنید؟ گفت: با آن مزه را مى‏چشم گفتم: گوش دارید؟ گفت آرى گفتم: با آن چه مى‏کنید؟ گفت: با آن صدا را مى‏شنوم گفتم: شما دل دارید گفت آرى گفتم: با آن چه مى‏کنید گفت: با آن هر چه بر اعضاء و حواسم در آید، تشخیص مى‏دهم، گفتم مگر با وجود این اعضاء از دل بى‏نیازى نیست؟ گفت، نه، گفتم چگونه؟ با آنکه اعضاء صحیح و سالم باشد (چه نیازى بدل دارى)؟ گفت پسر جانم هر گاه اعضاء بدن در چیزیکه ببوید یا ببیند یا بچشد یا بشنود تردید کند، آنرا بدل ارجاع دهد تا تردیدش برود و یقین حاصل کند، من گفتم: پس خدا دل را براى رفع تردید اعضاء گذاشته است؟ گفت: آرى، گفتم: دل لازمست و گرنه براى اعضاء یقینى نباشد گفت: آرى گفتم، اى ابا مروان (عمروبن عبید) خداى تبارک و تعالى که اعضاء ترا بدون امامى که صحیح را تشخیص دهد و تردید را متیقن کند وانگذاشته، این همه مخلوق را در سر گردانى و تردید و اختلاف واگذارد و براى ایشان امامى که در تردید و سرگردانى خود به او رجوع کنند قرار نداده. در صورتیکه براى اعضاء تو امامى قرار داده که حیرت و تردیدت را باو ارجاع دهى؟ او ساکت شد و بمن جوابى نداد، سپس بمن متوجه شد و گفت: تو هشام بن حکمى؟ گفتم: نه گفت: از همنشین‏هاى او هستى؟ گفتم: نه گفت: اهل کجائى؟ گفتم: اهل کوفه، گفت: تو همان هشامى. سپس مرا در آغوش گرفت و بجاى خود نشانید و خودش از آنجا بر خاست و تا من آنجا بودم سخن نگفت، حضرت صادق علیه السلام خندید و فرمود: این را کى بتو آموخت؟ عرضکردم: آنچه از شما شنیده بودم منظم کردم، فرمود بخدا سوگند این مطلب در صحف ابراهیم و موسى مى‏باشد. اصول کافى جلد 1 صفحه: 238 روایة: 3 ✍ قبل از این حدیث متوجه حدیث دیگری شدم که در همان قسمت آمده بود که قرآن به تنهایی نمی تواند حجت باشد ، چون خیلی از مذاهب که دارای عقاید گوناگونند به قرآن استناد می کنند و از این قرآن معانی متفاوتی را می توان به ذائقه های مختلف بیرون آورد ، پس باید حجتی در کنار قرآن باشد که تفسیر و فهم درست از آن را به ما بدهد ، و اگر هر کسی بخواهد بگوید من خودم با عقل خودم می گویم حرف قران چه هست و نیازی به مرجع هدایت ندارم که نمی شود ! براستی کدام عقل و سر ، راست می گوید و خداوند همان را تایید می کند !؟ پس می بینید که نیاز به تایید خدا داریم و خداوند هم با انتصاب امامان از قبل و بیان تعدادشان و اسامی اشان و مشخصاتشان ، آنان و راهشان و سخنانشان را کاملا تایید کرده است . و این گونه است که بدون تمسک به امام ، داعش ، اسلام رحمانی ، اسلام انگلیسی ، اسلام سلطنتی و اسلامی که همه چیز در آن آزاد است و هر چه می خواهی بکن فقط دلت پاک باشد و انواع و اقسام اسلام های متفاوت به عدد انسان ها و هرچیزی که فکر کنید یا نتوانید درک کنید ساخته می شود . @tarighatezendegi
🌏 کسی که باور کند زمین هیچگاه خالی از هدایت خدا نمی شود ، امامت ۱۲ معصوم و حقانیت مرجعیت و ولایت فقیه را می پذیرد و خودش را خادم بی چون و چرای امت حزب الله قرار می دهد . انسانی که باور دارد بهر حکمتی آفریده شده است و دنیا نمی تواند به خودی خود پاسخ گوی آن حکمت باشد و انسان هم بدون هدایت و دست خداوند توانایی فهم آن را ندارد لذا زمین خالی از حجت و پرچم الهی را در هیچ زمان نمی تواند قبول کند ، چنین انسانی که دانست خداوند از طریق پیامبران خود یکی پس از دیگری این پرچم هدایت را روی زمین در دست گرفتند تا به پیامبر خاتم محمد مصطفی رسید و ایشان در کنار قرآن مفسر و هدایت کننده امت اسلام بودند، بعد از رحلت پیامبر نیز برای تفسیر درست از قرآن و هدایت و رهبری بشر ، همان طوری که قرآن آن روز بدون رهبر و امام نمی توانست حجت قرار بگیرد ، امروز نیز بدون امام منصوب از ناحیه خدا حجت قرار نمی گیرد ! و وقتی که دید و شنید که در روایت های متعدد از راویان حدیث امامیه ، تعداد و نام و مشخصات امامان بیان شده است ، به جای شک و تردید ، آن را حجت و برهانی بر صدقیت راه آنان بر خلاف اهل تسنن می خواند و می گوید جای شگفت آنجا بود که خداوند آنها را از قبل معرفی نمی کرد ! زیرا که اگر چنین نمی شد کج روی ها و انحرافات از سوی مسلمانان محتمل بود و این خودش برهانی بر اثبات راه امیرالمومنین است . آن انسان پس از آن وقتی خودش را در جامعه فعلی و در عصر غیبت می نگرد و با چشم هایش می بیند که به راستی چگونه مذهب تشیع علیه باطل و شیطان بزرگ می ایستد و مجاهدت می کند و علما و شهدایی که پای این مکتب بوده اند چگونه انسانیت توحیدی را به نمایش می گذارند ، این گونه می شود که می گوید اگر من توانستم در این عصر ، حق و باطل را بشناسم و آن را از هم تمییز دهم همه را مدیون این امت واحده و قدرت اسلام مهدوی هستم ! و برای این که بداند حرف و سخن امامان چه هست و نیست و تکلیف او در نزد خداوند چه هست ، رجوع به همان علمایی می کند که قبل از او ، با خدماتشان او را به سمت اسلام حق ، اسلام ۱۲ امامی کشیده اند ! راه همان شهدایی را می رود که به خاطر اینکه حق نابود نشود و قدرت کاملاً به دست طاغوت و استکبار نیفتد و پرچم خدا روی زمین باقی بماند چه خون ها داده اند و چه مجاهدت ها که نکرده اند ... . آخر او چه حرفی بالاتر از آنها دارد بزند ، اویی که هدایت شده همین دستگاه امام زمانی هست ... لذا خاضعانه راه آنها را راه امام غایبش می بیند ، که راهی روشن تر از آن ها نیست ، و در فروع دین و اصول دین با آنها هم پیمان می شود و سعی می کند که در همه حال فرمان پذیر آنها باشد ! اما در این بین می بیند که امروز پرچم ولایت در غیبت امامش ، بعد از امام خمینی که اکثریت بالاتفاق مراجع عظمای تقلید در داخل و خارج از ایران ایشان را ولی فقیه خود می دانند ، امروز امام خامنه ای ولی فقیه اوست ! و می بیند چگونه امت حزب الله که جز راستی و درستی قدمی بر نمی دارد ، در کل جهان همه گوش به فرمان او هستند ! و با این اوصاف چگونه می تواند راهی را برگزیند که با حزب الله متفاوت باشد و کسی را ولی خودش بداند که پرچم حق امروز ، او را به ولایت قبول ندارند ، آخر راهی که با راه حزب الله که راه حق است اگر باشد ، متفاوت است و راه متفاوت و جدای راه حق ، جز باطل چه می تواند باشد ؟ اگر آن راه حق است پس باید همراه و هم مسیر امت حزب الله باشد و آن راه هم چیزی جز تقلید و فرمان بری از ولایت فقیه نیست پس دیگر چه راهی باقی می ماند جز راه حزب الله ، که او در انتخابش در شک و تردید باشد ؟ و وقتی با چشمانش می بیند ، آنهایی که ادعای حق بودن کردند و چگونه در مقابل ولی فقیه ایستادند و چگونه راه بطلان و شقاوت را پیش گرفتند و چگونه با حزب الله دشمن شدند و سخن نگفتند و اقدامی انجام ندادند مگر به ضرر اسلام و به سود دشمنان اسلام ، چگونه راه آنها را به راه حق تشخیص دهد حال آنکه بطلانشان آشکار است ؟ پس همان طور که مشاهده کردید ، شیعه و پیرو واقعی امامت که پرچم خدا روی زمین را در هر زمانی پذیرفته است ، از تمسک به مرجعیت و ولایت فقیه و اطاعت پذیری شانه خالی نمی کند ، زیرا اگر غیر آن را انجام دهد باید با دشمنان حزب الله که خدا و دست هدایت خدا را روی زمین خالی می دانند و از اساس آن را انکار می کنند و راه ظلم و ستم را در پیش گرفته اند هم پیمان شود ! ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌏 پیامبر و امامان معصوم از اعمال نیک و بد ما با خبرند ! عَلِيٌّ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الزَّيَّاتِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّيَّاتِ وَ كَانَ مَكِیناً عِنْدَ الرِّضَا ع قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِأَهْلِ بَيْتِی فَقَالَ أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَكُمْ لَتُعْرَضُ عَلَيَّ فِی كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ قَالَ فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِكَ فَقَالَ لِی أَ مَا تَقْرَأُ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ((وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ)) [۱] قَالَ هُوَ وَ اللَّهِ عَلِيُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع‏ [۲] ترجمه : عبدالله بن ابان زیات که نزد حضرت رضا علیه‏السلام منزلى داشت، گوید به آنحضرت عرضکردم: براى من و خانواده‏ام بدرگاه خدا دعا بفرما. فرمود: مگر من دعا نمى‏کنم؟! بخدا که اعمال شما در هر صبح و شام بر من عرضه میشود، عبدالله گوید: من این مطلب را بزرگ شمردم، امام فرمود: مگر تو کتاب خداى عزوجل را نمى‏خوانى که فرماید؟ ((بگو (اى محمد) در عمل بکوشید که خدا و رسولش و مؤمنان کردار شما را مى‏بینند)) بخدا که آن مؤمن على بن ابیطالب است. [۱] توبه آیه ۱۰۵ [۲] اصول کافى جلد 1 صفحه: 319 روایه: 4 @tarighatezendegi