📸 تصویری از قلک های زمان جنگ جهت کمک به جبهه ها
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
تاریخ بدانیم
✍ الکسی سولینکوف شاهزاده روسی که حدود صد و پنج سال قبل به ایرانی مسافرتی کرده در سیاحت نامه ی خود د
✍ مقصود فراستخواه (جامعهشناس) یک پیمایش آزمایشی در سطح ملی،که پرسشهایی دربارۀ خلقیات اجتماعی ایرانیان به شکل الکترونیکی با کمک تعدادی از اعضای هئیت علمی دانشگاه های سراسر کشور انجام داده است و یکی از سؤالات آن پیمایش این بود که اگر روحیات و خلقیات ایرانی بحث انگیز است، بیشتر به کدام مؤلفهها از خلقیات ایرانی مربوط میشود؟
🔹نتایج برحسب رتبه،به شرح زیر است:
➕بالاترین جوابی که در بحث انگیز بودن خلقیات ایرانی داده بودند، «ضعف فرهنگ کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی» بود.
➕ در رتبه بعد «انتقاد پذیری» را بحثانگیز دیدند. این که ایرانیان از انتقاد آزرده و ناراحت میشوند و وقتی کسی از آن ها انتقاد کند، به دل میگیرند.
➕ در رتبۀ سوّم به رودربایستی زیاد، تعریف و تمجید در حضور یکدیگر و قضاوتهای منفی در غیاب یکدیگر اشاره کردند. گفتند، تعارف ایرانیان در حد واقعیت و رفتارشان نیست.
➕در رتبۀ چهارم گفتند، ایرانیان معمولا ً پنهانکاری میکنند و غالباً شفاف نیستند.
➕ در رتبۀ پنجم گفتند، ایرانیها خودمدارند؛ بیشتر خواستههای خود را مبنا قرار میدهند. بیش از این که به خواستههای جمعی و گروه و منافع عمومی فکر کنند، میخواهند خود را نجات دهند.
➕ در رتبۀ ششم معتقد بودند، احساسات در ایران بیشتر بر خردورزی چیره میشود.
➕ در رتبۀ هفتم گفتند، «دروغ» بین ایرانیان رواج دارد.
➕ سرانجام معتقد بودند ایرانیها به سختی میتوانند گفتوگو و توافق پایداری انجام دهند.
📗کتاب ما ایرانیان / ص ۲۰
🔘کارکاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍ باورهای خرافی ایرانیان در دوره قاجار
🔹کلارا کولیور رایس که در دوره قاجار به ایران آمده بود مینویسد:
🔸ایرانیها دلیل واقعی بسیاری از اتفاقات روزمره را درک نمیکنند و در باب علت هرچیزی، باورهای عجیبی دارند! مثلاً آبسهای در پا را باد شیطانی میگویند ، عوارض بعد از آبله را باد سر و آبله مینامند ، تپش قلب را صدای بال زدن فاخته میدانند و معتقدند فاخته پرنده بهشتی است و خداوند هرکس را دوست بدارد فاختهای وارد بدن او میکند تا لحظاتی در بدن او بال بزند!
برخی بیماریها نظیر صرع را به جن و ارواح شریر نسبت میدهند و معتقدند نخست باید افسون آنها شکسته شود تا بیمار بتواند بهبود یابد.
🔹خلاصه اینکه خرافات در سطح گستردهای در بین ایرانیان رایج است و کمتر ایرانی پیدا میشود که به خرافات مبتلا نباشد.
📗زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان ص ۱۸۹ / کلارا کولیور رایس/ ترجمه اسدالله آزاد/ انتشارات کتابدار/ تهران ۱۳۸۳
✍مهدیقلی هدایت نیز در اینباره مینویسد:
🔹روزی به اتفاق ظهیرالدوله به دیدن سید ابوطالب صدرالذاكرین رفتیم. وارد شدیم و نشستیم. ابداً اعتنا و خوشباشی نكرد. چرا که متوجه زنی بود كه آمده بود آقا جِنَّش را بگیرند! آقا نیز چند نوبت دست در سینه آن زن كرد و میگفت جن تو خیلی حرامزاده است و دَرمیرود و مستمر سینه آن زن را فشار میداد و مدام این کار را تکرار میکرد.
تا آخر که مثلاً جن را از بغل آن زن گرفت و در شیشهای كرد، درش را محكم بست، آن زن یک اشرفی روی آستانه گذارد و رفت، آنگاه آقا رو به ما كرد برخاست تواضع كرد. ظهیرالدوله گفت این دیگر چه بازی است؟ سید گفت این مردم جن دارند بعضی را شما میگیرید بعضی را هم من، پس بگذارم همه جنها را شما بگیرید!
📗خاطرات و خطرات ص ۸۸ / مهدی قلی هدایت / انتشارات زوار/ تهران ۱۳۸۸
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍ زن و عشق در شاهنامه
🔹شاهنامه کتابی است که زن در سراسر آن حضور دارد؛ برعکس ایلیاد هُمر که در آن سیمای زن پریدهرنگ و گذراست. زن در ایلیاد آتش فاجعه را برمیافروزد و خود کنار مینشیند. هلن که زیبایی شوم و تباهکنندهاش موجد جنگ است. اینگونه است کریزئیس که ناخواسته نزاع بین آگاممنون و اشیل را باعث میشود.
در دوران پهلوانی شاهنامه حضور زن لطف و گرمی و نازکی و رنگارنگی به ماجراها میبخشد و با آنکه قسمت عمدهٔ داستانها شامل جنگ و کشتار و نزاع و خرابی است، وجود او موجب میشود که این کتاب در ردیف لطیفترین آثار فکری بشر قرار گیرد.
این زنها هستند که به داستان تراژیک آب و رنگ بخشیدهاند. اگر تهمینه نبود مرگ سهراب آنقدر مؤثر و غمانگیز جلوه نمیکرد. همینگونه است مرگ فرود اگر جریره نبود، و مرگ سیاوش اگر فرنگیس نبود، و مرگ اسفندیار اگر کتایون نبود، و مرگ رستم و تراژدی زال، اگر رودابه نبود. سیمای تراژیک زن در شاهنامه به نجیبترین و پاکیزهترین نحو یعنی به عنوان مادر و همسر جلوه میکند، نه به عنوان معشوق.
در تمام داستانهای شاهنامه حضور زن را میبینیم. در داستان ضحّاک خواهران جمشید هستند. در داستان فریدون باز خواهران جمشید را میبینیم که به همسری او درمیآیند، و نیز مادرش فرانک و دختران سرو که همسر پسران او میگردند. در داستان سام و زال سیندخت و رودابه هستند، و در داستان سهراب تهمینه و گردآفرید؛ در داستان کاووس سودابه و مادر سیاوش، و در داستان سیاوش سودابه و فرنگیس و جریره و گلشهر زن پیران؛ و در داستان بیژن، منیژه؛ و در داستان گشتاسب و اسفندیار، کتایون دختر قیصر.
شاهنامه بر خلاف آنچه در نزد اشخاص ناآشنا معروف شده یک کتاب ضدّ زن نیست. در تمام دوران پهلوانی، از سودابه که بگذریم، یک زن پتیاره دیده نمیشود. اکثر زنان در شاهنامه نمونهٔ بارز زن تمامعیار هستند. در عین برخورداری از فرزانگی و بزرگمنشی، از جوهر زنانگی و زیبایی نیز به نحو سرشار بهرهمندند. حتی زنانی که خارجی هستند چون با ایران میپیوندند، از صمیم قلب ایرانی میشوند و جانب نیکی را که جانب ایران است میگیرند.
عشق در شاهنامه در عین برهنگی پاک و نجیب است. رابطه زن و مرد بیآنکه به تکلّف و تصنّع گراییده باشد از تمدّن و فرهنگ برخوردار است.
ما تنها یک مورد میبینیم که عشق به کام نمیرسد و آن عشق ناگهانی سهراب به گُردآفرید است.
تنها یک مورد عشق ناپاک و نارواست و آن عشق سودابه به سیاوش است. در چهار مورد از شش مورد، اظهار دلدادگی نخست از طرف زن میشود.
زن در شاهنامه برای ابراز عشق جسارت بیشتری دارد. این بیپروایی به استثنای سودابه بههیچ وجه مانع پاکدلی و پاکدامنی نیست.
چهار زنی که در اظهار عشق پیشقدم هستند:
تهمینه به رستم، سودابه به سیاوش، منیژه به بیژن و کتایون به گشتاسب. عشق زال و رودابه در یک زمان ابراز میشود. در یک مورد مرد در ابراز عشق پیشقدم میشود و آن سهراب است.
🗣 محمد علی اسلامی ندوشن
👈 ۸ مارس روز جهانی زن
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍ بابا داشت روزنامه می خوند
بچه گفت : بابا بیا بازی!
بابا که حوصله بازی نداشت
ی تیکه از روزنامه رو ک نقشه دنیا بود
رو تیکه تیکه کرد و گفت :
فرض کن این پازله…! درستش کن!
چند دقیقه بعد بچه درستش کرد.
بابا، باتعجب پرسید:
توکه نقشه دنیا رو بلد نیستی چطور درستش کردی؟!
بچه گفت : آدمای پشت روزنامه رو درست کردم …
دنیا خودش درست شد
آدمای دنیا که درست بشه
دنیا هم درست میشه
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍ حکایت !
🔹دزدی از نردبان خانه ای بالا رفت.
از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید: خدا کجاست؟
صدای مادرانه ای پاسخ داد: خدا در جنگل است، عزیزم.
کودک دوباره پرسید: چه کار می کند؟
مادر گفت: دارد نردبان می سازد!
ناگهان دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد!
🔸سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت. از شیار پنجره شنید که کودکی پرسید: خدا چرا نردبان می سازد؟
حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد، به نردبانی که سالها پیش، از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت: برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا ببرد.
نردبان این جهان ما و منیست
عاقبت این نردبان افتادنیست
لاجرم آن کس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍ تاریخپه ی چهارشنبه سوری
👈حسام الدین مهدوی در کتاب جشن ها و آیین های ایرانی در مورد چهارشنبه سوری مینویسد :
👈بر روی چهار و چهارشنبه پژوهش هایی انجام گرفته چه آن که عدد ۴ اصل و ریشه حیات تلقی میشود. چهار نمایانگر چهار عنصر باد، خاک، آب و آتش که عوامل ایجاد طبیعت هستند ، می باشد. پس نخستین چهارشنبه اسفند به باد تعلق دارد، دومین چهارشنبه به خاک، سومین چهارشنبه به آب و بالاخره چهارمین چهارشنبه را مخصوص آتش دانسته اند. با توجه به اهمیت چهار عنصر و همچنین اهمیت آتش در واقع چهارشنبه سوری میتواند تداخل اهمیت عدد چهار و عنصر آتش باشد.
👈 برخی رسوم این جشن در ایران معاصر عبارتند از : خالی کردن حوضچهها ، خریدن کوزه نو ، آب دباغخانه ، قلیاب سرکه ، بته و بته افروزی ، آتش افروز ، غول بیابان ،آجیل شب چهارشنبه سوری ، توپ مروراید ، فال گوش ، آتش بازی (از صدو پنجاه سال پیش رسم شده است.)
👈از دیگر کارهای این شب، قاشق زنی دختران جوان بود. هنگامیکه دو سه ساعتی از تاریکی میگذشت و تردد در کوچهها کم می شد، دختران چادر بر سر کرده و همراه پیاله مسی و قاشق چوبی که صدای بم داشت، به پشت در خانهها میرفتند و به زدن قاشق به لب پیالهها می پرداختند ، منتظر می ماندند که ساکنان آن خانه چیزی در پیالههایش بگذارند، مانند سکه، قند، نبات، شیرینی. در این قاشق زنیها دل بسیاری از مردان در گرو دل دخترکانی باقی میماند و چه بسا که قاشق زنی سبب شروع و تجدید دیدار و در نهایت خواستگاری و ازدواج می شد.
👈در مناطق مختلف ایران نامهای مختلفی همچون گول گوله چهارشنبه (گیلان)، چوارشمه کوله (کردستان)، چارشمبه_سُرخی (اصفهان)، كوله چهارشنبه (قزوین) و... دارد و با وجود وجه اشتراک بین آنها، هر منطقه چهارشنبه سوری را با آدابورسوم خاص خود برگزار میکند.
🔹از آنجا که ایرانیان قبل از اسلام، روزهای ماه را با یک نام میخواندند و هفته و اساسا چهارشنبه نداشتند و همین طور پریدن از روی آتش و بیاحترامی به آن با آیین زرتشتیان همخوانی ندارد، برخی معتقدند که نمیتوان چهارشنبه سوری را جشنی متعلق به دوران پیش از اسلام دانست.
🔸قدیمیترین منبعی که به چهارشنبه سوری اشاره کرده، کتاب تاریخ بخارا از ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است که میگوید:
👈چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال ۳۵۰، به جوی مولیان فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند.
👈این طور به نظر میرسد که در متون قديمی، بهخصوص قبل از اسلام، هیچ اشارهای به چهارشنبه سوری نشده است و از همین رو گفته میشود كه بعد از اسلام این جشن در ايران رواج پیدا میکند. يكی از دلايل این موضوع، برگزاری آن در شب چهارشنبه آخر سال است ، در واقع بر اساس تقويم قمری ، روز چهارشنبه از غروب سهشنبه شروع میشود.
👈علاوه بر این، اعراب روز چهارشنبه را روزی نحس میدانستند و آن روز را برای مراسم عروسی، مسافرت و... انتخاب نمیکردند. همان طور که منوچهری دامغانی در این بیت شعر گفته است:
چهارشنبه که روز بلاست باده بخور
به ساتکین میخور تا به عافیت گذرد
🔸احتمال دارد که ايرانیها نیز برای دور کردن نحسی آخرين چهارشنبه سال، جشن و مراسمی در آن روز به پا میکردهاند.
با این اوصاف میتوان گفت که تا قبل از اسلام، آيين چهارشنبه سوری امروزی برگزار نمیشد ، هرچند از آنجا که شکل آغازین چهارشنبهسوری بهشکل روشنکردن آتش بر بامها در برخی نقاط ایران نظیر خراسان جنوبی هنوز هم برگزار میشود، احتمال دارد که این جشن در ایران باستان هم ریشه داشته باشد.
🔘 کارگاه آموزشی / تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍ جهان گشای شرق
🔹نادر فرزند امام قلی پوستین پوشی ساده بود ، او در ۱۱۰۰ ق در حوالی دره گز بدنیا آمد ، از تیره و طایفه ترکمان افشار قرقلو بود که از عهد صفویه به نواحی شمالی خراسان کوچ داده شده بود . او در ۱۷ سالگی یکبار به اسارت ازبک ها در میاد و مدتی بین آنها به زندان می افته ، بعد از آزادی به خدمت حاکم ابیورد در میاد و با دخترش ازدواج میکنه و صاحب املاک و اموال او میشه ، چند وقتی هم در خراسان به عیاری می پردازه و از شجاعت و سخاوتش تعدادی مریدش میشن.
🔸 نادر در حدود ۳۰ سالگی مدتی در مشهد به خدمت ملک محمود سیستانی در آمد اما زیاد طول نکشید و به لشگر خود در کلات دره گز بازگشت وحاکم نسا و ابیورد شد و شاه طهمساب دوم که در آن زمان از دست محمود افغان شکست خورده بود و در دامغان بود حکومتش را تایید کرد و از نادر خواست که به وی خدمت کند.
🔹شاه طهمساب با کمک نادر بر ملک محمود غلبه کرد و نادر را طهمساب قلی نامید و کار ها را همه به او سپرد.
نادر بر کردان خراسان تاخت و همین باعث اختلاف نظر او با شاه شد.
👈شاه عجله داشت که اصفهان را بگیره ولی نادر برای تامبن پشت جبهه می خواست که شورش افاغنه ی ابدالی را سرکوب کنه .
👈 نادر سفیری نزد روس ها فرستاد و از آنها خواست ولایات شمالی ایران را تخلیه کنند و روس ها با این شرط که آنجا بدست عثمانی نیفتد بعد از ۱۲ سال و تلفات زیاد سپاه خود بخاطر بیماری های واگیر دار آنجا را تخلیه کردند.
📎 نادر با استفاده از اختلاف طوایف افغان موفق شد عبدالی ها رو به اطاعت از خود وادار کند و به فرمان شاه الله یار خان فرمانده ی عبدالی ها را حکمران هرات کرد(۱۱۴۱ ه) از آن پس نوبت ترد افاغنه قلزایی در اصفهان و استرداد اراضی غرب ایران از عثمانی ها فرا رسید.
👈 اشرف افغان پیش دستی کرد و با عجله در سال ۱۱۴۲ قمری لشکر قلزایی را به سوی خراسان حرکت داد ، او سمنان را محاصره کرد و تا بسطام پیش راند ، نادر در کنار رودخانه ی مهماندوست در سمنان در ربیع الاول ۱۱۴۲ شکست سختی به سپاه اشرف وارد کرد او در قزوین دوباره افغان ها رادشکست داد و سپاه افغان مجبور شد به اصفهان بگریزد که در دوباره نادر در دشت مورچه خورت ضربه محکم دیگری به آنها وارد می کنه و اصفهان به تصرف نادر در میاد و شاه طهمساب به آن وارد شد.
👈نادر در زرگان شیراز به روایت محمد علی حزین جنگی ۴ روزه با اشرف انجام میده و سپاه اشرف افغان را منهدم میکنه . اشرف فرار میکنه به لار ولی اونجا هم مردم به سپاه اندکش حمله میکنن و بالاخره هنگامی که از راه بلوچستان عازم قندهار بود توسط افغان های رقیب ( قلزایی ها) در ۱۱۴۲ کشته شد و قائله ی افغان پایان یافت.
📎نادر به شیراز بازگشت و از لرستان عازم اصفهان شد در بین راه در بروجرد خلعت و تشریف شاه همراه با تاج مرصع و عهد نامه ی تفیض حکومت خراسان ، مکران ، کرمان و سیستان به وی رسید و شاه ضمن ابراز خرستدی خواهرش رضی بیگام نام را به عقد وی درآورد و خواهر دیگرش فاطمه سلطان بیگم را به حواله ی پسر او رضا قلی میرزا درآورد.
👈 نادر از بروجرد به عثمانی هایی که نهاوند رو اشغال کرده بودند تاخت و ملایر و همدان و کرمانشاه را هم آزاد کرد و سپس به آذربایجان لشگر کشید و تبریز را هم از دست عثمانی ها آزاد کرد.
شورش افغانه ی ابدالی او را مجبور به برگشت به خراسان کرد و الله یار عبدالی را سر جای خود نشاند.
( رمضان ۱۱۴۴ )
👈 در این زمان شاه بدون همانگی اش لشگر به آذربایجان کشید و از عثمانی ها شکست خورد و هر چه را نادر آزاد کرده بود او به فنا داد و این نبرد باعث انعقاد معاهده ای بین شاه طهماسب و عثمانی ها شد که بواسطه ی آن نواحی زیادی از خاک ایران در اشغال عثمانی باقی می ماند و سرنوشت اسرای ایرانی در دست عثمانی ها هم تعیین تکلیف نشده بود ، نادر از این کار او ناخرسند بود او را دعوت کرد در تهران به سپاهش ملحق شود تا فکری بکنند ، شاه نپذیرفت و نادر به اصفهان برگشت و شاه را به مهمانی در باغ هزار جریب دعوت کرد ، شاه در آن مهمانی مست کرد و نادر با حمایت سران دربار و قوم همانجا او را از سلطنت خلع کرد و کودک خردسالش را بنام عباس سوم به جایش نشاند(ربیع الاول ۱۱۴۵)
شاه مخلوع به مشهد تبعید شد و نادر نایب السلطنه شد و به آذربایجان لشگر کشید و مجدد عثمانی ها را ۱۱۴۸ ق شکست داد.
👈 در برگشت در دشت مغان اردو زد و در یک لویی جلگه واقعی و به اصرار بزرگان در شوال ۱۱۴۸ ق تاجگذاری کرد که ماده ی تاریخی آنرا واژه ی الخیر فی ماوقع یافتند و نادر او را نقش سکه کرد و نادر شاه افشار شد.
📗جهانگشای نادری
📗نادر شاه / لارنس لکهارت
🔘کارگاه آموزشی / تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 پل تاریخی کِلَهُر واقع در شهرستان معمولان استان لرستان
🔹پل کِلَه هُر، یا کِلَهُر مربوط به سدهٔ ۴ ه.ق است و در شهرستان پلدختر، معمولان، روی رود کشکان واقع شده است. این پل در ادوار مختلف مورد استفاده قرار گرفته و به روایتی در زمان هخامنشیان ساخته شده و به عنوان راه شاهی در مسیر هگمتانه به شوش بنا شده و در دوران ساسانیان مرمت گردیده ولی بیشتر قسمت های آن در زمان بدر بن حسنویه (۳۷۴ هـ. ق) بازسازی شده است...
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍ پندهائی از قابوسنامه عنصرالمعالی باب هفتم
👈 از معروفترین پندنامه های تاریخ...
🔹 ای فرزند خویشتن را به راستگویی معروف کن، تا جایی که اگر به ضرورت دروغ گفتی از تو بپذیرند.
🔸ای فرزند سخن چهار نوع است: یکی نه دانستنی است و نه گفتنی (سودی به حالت ندارد ). دوم: هم دانستنی است و هم گفتنی ( کلام خدا و اولیا و پارسایان ). سوم: گفتنی است ولی نا دانستنی است ( صلاح تو در آن است )
و چهارم: دانستنی است و ناگفتنی ( عیب دوست و محتشمی بر تو معلوم شود و باید خموش ماند) و بهترین این چهار نوع همان دومی است. غیر این سخن مگو.
🔹 و اما ای پسر افراط را شوم دار.
🔸فرزندم آرام سخن بگو و به آهسته سخن گفتن عادت کن.
🔹ای پسر به دانستن رازی که سودی به تو نمیرساند و به تو ارتباط ندارد رغبت نکن.
🔸فرزندم جز با خود راز خویش مگو و اگر گفتی دیگر رازش مخوان.
🔹فرزندم سرد سخن مباش که سخن سرد تخمی است که از او دشمنی روید.
🔸فرزندم اگرچه دانایی, ولی خویش را نادان شمر تا دَر آموختن بر تو باز و گشاده بماند.
🔹فرزندم اگر چه سخن دان باشی ولی کمتر از آنچه می دانی سخن بگو تا به وقت گفتار وا نمانی.
🔸بسیار دان کم گو باش, نه کم دان بسیار گو.
🔹فرزندم خاموشی دوم سلامت است و بسیار گفتن دوم بی خردی.
🔸کسی که بسیار حرف میزند اگرچه خردمند باشد مردمان او را بی خرد شناسند، و نادان اگر خاموش بماند مردم سکوت او را نشانه ی خردش می دانند.
🔹هر چند پاک روَش و پارسا باشی، خود بین و خویشتن ستای مباش.
🔸فرزندم سعی کن تا مردم ستایشت کنند نه این که خویش ستایش گر خویش باشی.
🔹فرزندم با هرکه سخن میگویی، اول ببین که خریدار سخن تو هست یا نه؟ اگر خریدار نبود خوش زبانی کن تا خریدار شود.
🔸فرزندم تا می توانی از شنیدن سود ببر که مردم از سخن شنیدن سخن گوی می شوند.
🔹فرزندم شنیدن پند حکما دیده ی خرد را روشن می کند....
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
5.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"وقتی که صلاح مملکت در بین باشد بنده از همه چیز خودم میگذرم و ابداً علاقه به هیچ چیز ندارم"
امروز ۲۹ اسفند سالروز ملی شدن صنعت نفت ، توسط دلسوز وطن دکتر محمد مصدق است.
روحش شاد و یادش گرامی
🔘کارگاه آموزشی/تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3
✍نوروز در شاهنامه فردوسی
🔹این جشن در شاهنامه جلوه ی خاصی دارد. در حقیقت یکی از مهمترین منابعی که از نوروز و چگونگی بنیاد گزاری این جشن یاد می کند، شاهنامه است. در شاهنامه ۳۳ بار از نوروز و باز چند بار دیگر به گونه سر سال نو و ماه فروردین که مراد همانا نوروز است، ذکر رفته است.
👈فلسفه پدیدآیی نوروز در شاهنامه ضمن برتخت نشینی جمشید چنین است:
چو خورشید تابان میان هوا
نشسته بر او شاه فرمان روا
جهان انجمن شد بر آن تخت او
شگفتی فروماند از بخت او
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فوردین
برآسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شاهی بیاراستند
می ورود ورامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
به ما ماند از آن خسروان یادگار
👈استاد معینی کرمانشاهی هم شعر معروفی داره که اینگونه آغاز میشه 👇
عیـــدِتـــان عیـــدِتـــان مُبــارک بـاد
تـــازه خـورشـیـــدتـان مبـــارک بـاد
رو بـبــوســیــــد روز نوروز اســـت
جـشنِ جمـشـیــدتان مبـــارک بـاد
🔘کارگاه آموزشی / تاریخ بدانیم 👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/2976842002C42d75c84f3