eitaa logo
گذرگاه «انجمن علمی‌پژوهشی تاریخ‌جامعةالزهرا(س): قم»
1هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
138 ویدیو
307 فایل
گذرگاه «کانال‌انجمن‌علمی‌پژوهشی‌تاریخ‌جامعةالزهرا(س)؛ قم» 📜پل ارتباطی @tarikh_jz مالکیت فکری و محتوایی کانال، متعلق به انجمن علمی تاریخ جامعةالزهرا(س) است. انتشار فایل‌های صوتی، تصویری، عکس نوشته‌ها و پست‌ها صرفا با ذکر منبع بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀انا لله و انا الیه راجعون🥀 صبر کرد،صبر کرد و خودش را به رساند. تا گریه‌های فرزندانش بوی بگیرد. باخبر شدیم استاد محترم حجه الاسلام والمسلمین دکتر ابوالفضل هادی منش مشاور انجمن تاریخ معاونت پژوهش جامعه الزهرا سلام الله علیها، سوگوار غم از دست دادن شدند. خداوند به ایشان و خانواده محترم صبر دهاد و آن مرحوم را از غفران و رضوان و رحمت بی منتهای خویش متنعم کناد. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
روایت پنجم: مادر از میدان که برگشت از مادرش سؤال کرد: «آیا از من راضی هستید؟» مادر سر تا پای پسر را برانداز کرد، چقدر مسلمانی به پسرش می‌آمد. نگاهش گره خورد به چشم‌های پسر و تمام رشته‌های تعلّق مادرانه را پاره کرد. چشم‌هایش را بست و به سؤال او پاسخ داد: «به‌ خداوند سوگند که از تو راضی نخواهم شد، تا آن‌که جانت را فدای امامت کنی.» مادر وهب، تو در آن چند روزی که از مسلمان شدنت می‌گذشت، از حسین چه دیده بودی؟! به کجا متصل شده بودی که وقتی این حرف‌ها را می‌زدی؟ در دریای مهر مادرانه‌ات موج‌های تعلق تکان نمی‌خورد؟! تو از کدامین سرزمین آمده بودی که وقتی سر پسرت را به سمت دشمن پرتاب کردی، خطاب به آن‌ها گفتی ما چیزی را که در راهِ خدا داده‌ایم پس نمی‌گیریم؟! *** سلام مادرِ وهب! سلام بر تو از ایران قرن‌ها پس از عاشورا، بر رشته‌ی محبت مادرانه‌ات که با حسین پیوند زده بودی. منبع: ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد أبوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۳۸۷ق/۱۹۶۷م. ناظم‌زاده قمی، سید اصغر، اصحاب امام حسین از مدینه تا کربلا، قم، بوستان کتاب، ۱۳۹۰. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
روایت نهم: مادرِ علیِ بزرگتر چه خوب شد که شما در کربلا نبودید. چه خوب شد زمانی که می‌خواست راهی میدان شود، نبودید ببینید قبل از رفتن چگونه چند قدم مقابل چشم‌های پدرش راه رفت. چه خوب شد که نبودید و حال همسرتان را در آن لحظه ندیدید. شما نبودید اما همه دیدند وقتی علی‌اکبر چند قدم که راه رفت، سیدالشهداء(ع) دست‌هایش را به سمت آسمان بلند کرد و از خدا شهادت گرفت که شاهد باشد، چه جوانی را به میدان می‌فرستد. جوانی که شبیه‌ترین مردم است به پیامبر(ص). چه خوب شد که شما نبودید و آن لحظات دل‌کندن اهلِ حرم از علی اکبر را ندیدید. چه خوب که شما نبودید آن هنگام که صدای «یا ابتاه علیکَ منّی السّلامِ» علی اکبر بلند شد. نبودید و ندیدید که وقتی میان‌ هلهله‌های دشمن، حسین با زانو روی زمین افتاد، صورت روی صورتِ علی اکبر گذاشت و گفت: «بعد از تو خاک بر سرِ دنیا.» چه خوب شد که شما نبودید وقتی حسین مانده بود که این جسم ارباً اربا را، چه‌طور به خیمه برساند. شما نبودید مادر علی اکبر و چه خوب که نبودید و صدای جوانان بنی‌هاشم بیایید مولا را نشنیدید. **** سلام مادر علی اکبر؛ سلام بر دامانِ پاکِ شما که شبیه‌ترینِ مردم به پیامبر خدا را در خود پرورش داد. سلام بر آن جگر سوخته هنگام شنیدن روضه‌ی پسرش از زبان زینب. ✍️زهرا کبیری پور **** منبع: طبرى، محمد بن جديد، تاريخ الامم و الملوك و تاريخ الطبرى، چاپ پنجم، بيروت، مؤسسه اعلمى اللمطبوعات، ۱۴٠۹، ج۴، ص۳۴٠. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j
روایت سیزدهم: مادرِ علیِ کوچک‌تر این روزهایِ آخر، علی اصغر شبیه ماهی شده بود. دهان کوچکش مدام باز و بسته می‌شد و آتش به جگر رباب می‌زد و برای یک مادر چه چیزی می‌توانست سخت‌تر و دردناک‌تر از دست و پا زدن شیرخوارش باشد. ما را ببخشید بانوجان اگر اباعبدالله(علیه‌السلام) خودشان وصفِ «یتلذّی عطشاً» را برای علی اصغر به کار نبرده بودند، ما چطور جرأت می‌کردیم، اینگونه حالتِ عطش جگر گوشه‌ی شما را روایت کنیم؟! چطور می‌توانستیم بگوییم خبرِ افتادنِ مشک سقا و شهادتش، بیش از همه بندِ دلِ شما را پاره کرده بود. لابد همان لحظه که این خبر را شنیدید، یقین کردید که لب‌هایِ کوچک علی‌تان که به سختی باز و بسته می‌شوند، دیگر به آب نخواهند رسید. فدایتان شویم بانو، آن لحظه‌ای که علی اصغر را به آقا سپردید، از دلِ شما چه گذشت؟! بعد از گذشت قرن‌ها ما همچنان مبهوتِ این رازیم که چگونه تاب آوردید این داغ را؟! وقتی سرگردانی آقا را در بازگشت به خیمه دیدید، آن هنگامی که علی را زیر عبایش پنهان کرده بود چه بر دل شما گذشت؟! بیایید اصلا خیال کنیم که شما اصغر نداشتید! 😔 *** سلام مادرِ علیِ کوچک‌تر؛ سلام مادرِ سربازِ شش ماهه‌ی کربلا؛ سلام ربابِ حسین؛ ✍️ زهراکبیری‌پور منبع: سید بن طاووس، اللهوف فی قتلی الطوف، قم، انوارالهدی، چاپ اول، ۱۴۱۷، ص۵٠. -----------❀❀✿❀❀--------- @tarikh_j