eitaa logo
تاریخ و سیاست
1.9هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
23 ویدیو
11 فایل
دور هم تاریخ بخوانیم.... در این کانال ، مطالب تاریخی با تم سیاسی به ساده ترین زبان ممکن و با پیش مایه ی طنز خدمت شما ارائه میگردد. کپی برداری از مطالب ، کاملا آزاد می باشد. آی دی پژوهشگر مطالب؛ @arefaneh53 ادمین ارتباط؛ @Youzarsif_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام خدمت شما عرض کردم که اولین دولت ایرانی که پس از فتح ایران تشکیل شد دولت طاهریان بود. بعد از این دولت هم ، دولت‌های ایرانی چه از نژاد فارس و چه از نژاد ترک تشکیل شدند اما همه اونها زیر نظر خلیفه بغداد حکومت می‌کردند. یعنی باید خطبه بنام خلیفه میخوندند و سکه بنام خلیفه می‌زدند و سالیانه یه خراجی برای خلیفه می‌فرستادند. دولت‌ها اغلب سنی مذهب بودند ولی دولت‌های شیعی هم که تشکیل می‌شدند بازم باید تایید خلیفه را می‌گرفتند. البته بعضی از خلفای بنی عباس هم خودشون شیعه بودند یااینکه وزیرهاشون شیعه بودند ولی هیچوقت اتفاق نیفتاد که اینها حکومت را به صاحب اصلی اون یعنی بنی‌هاشم بسپارند. حتی دولت آل بویه که شیعه اصیلی بود و در کل ایران و عراق نفوذ عمیقی پیدا کرد و خیلی هم محبوب مردم ایران بود و خلیفه بغداد هم خیلی ازشون حساب می‌برد و کار به‌جایی رسیده بود که خلیفه عوض می‌کردند و خلیفه بدون اجازه اونها آب نمیخورد، حاضر نشدند خلافت را به سادات بنی‌هاشم یا مراجع وقت واگذار کنند و با همون خلیفه سنی تعامل کردند. القصه طاهریان در سال ۲۰۵ هجری به حکومت رسیدند و از زمان حمله اعراب در سال ۱۲ هجری حدود ۲۰۰ سال گذشته بود که برخی مورخین نام اون دوره را دوقرن سکوت گذاشتند. آقای عبدالحسین زرین‌کوب از اساتید مبرز تاریخ با تألیف کتاب دو قرن سکوت ، این دوره را یک دوره بسیار تاریک و ظالمانه ، توصیف کرده . به طوریکه خواننده همه این مصیبت‌ها را ناشی از تقابل اسلام و زرتشتی‌گری برداشت می‌کند. هم ایشان بعدا با تألیف کتاب کارنامه اسلام ، اشتباهات کتاب خود را جبران و به نوعی خدمات اسلام به ایران را ذکر نمود. واقعیت از نظر بنده ، آن استکه دوره بنی‌امیه برای ایرانیان واقعا یک دوره سیاه و ظالمانه بود اما از دوره بنی‌عباس ، اوضاع فرق کرد و ایران ، شکوه و عظمت علمی فرهنگی و تمدنی خود را بازیافت و همانطور که قبلا عرض کردم اگر اعراب مسلمان این نوع فرهنگ و تمدن باشکوه را بر کشور ، تحمیل نمی‌کردند هرآن بیم تسلط رومی‌ها و یا اقوام بیابانگرد و بی‌تمدن شرق ایران میرفت. طاهریان ، بیشتر در مناطق خراسان قدیم و ماوراءالنهر و قسمتی از سیستان ، حکومت تشکیل دادند و این منطقه ، خیلی بزرگ بود چرا که خراسان قدیم ، منطقه بسیار بزرگی شامل خراسان فعلی و افغانستان و تاجیکستان و ترکمنستان و ازبکستان و حتی بخشی از قرقیزستان بود. سایر مناطق ایران ، هنوز حاکم عرب داشت. طاهربن حسین ، بنیانگذار طاهریان از سرداران لشکر مأمون بود و مأمون هم خیلی به او مدیون بود. این آقا بعد از شهادت امام رضا ع که مأمون، خراسان را ترک کرد ، در خراسان ماندگار شد و از سوی مأمون، حاکم خراسان شد و این امارت در نسل وی منتقل شد. طاهر دوسال بعد یعنی در سال ۲۰۷ فوت کرد و پسرش طلحه بن طاهر ، حاکم خراسان و سیستان شد. بعدش هم پسر دیگر طاهر یعنی عبدالله بن طاهر و بعد طاهربن عبدالله و بعد محمد بن طاهر سرکار اومدند. محمد آخرین اونها بود که به دست یعقوب لیث صفار برافتاد. انشالله فرداشب باز هم راجع به طاهریان میگم. @tarikhbekhanim
زشت رویی در آینه به چهره ی خود می نگریست و می گفت:سپاس خدای را که مرا صورتی نیکو بداد. غلامش ایستاده بود و این سخن می شنید.چون از نزد او به در آمد،کسی بر در خانه،او را از حال صاحبش پرسید؛گفت:در خانه نشسته و بر خدا دروغ می بندد! "عبيد زاكانى" @tarikhbekhanim
باسلام خدمت شما عرض شد که طاهریان اولین سلسله ایرانی بودند که در قسمتی از ایران که البته سرزمین بزرگی بود ، حکومت نیمه مستقل تشکیل دادند و قبل از اونها ، حکام عرب از طرف خلیفه ، برای حکمرانی فرستاده میشد. این کار از زمان مأمون آغاز شد و این مأمون همون پسر هارون‌الرشیده که قاتل امام رضا ع هم هست. البته برخی مورخین سنی مذهب اعتقادی به شهادت امام رضا ع هم ندارند و شهادت ایشون را یه مرگ عادی ميدونند و از اونجایی که مأمون، امام رضا ع را جانشین خودش کرد و لباس سیاه عباسیان را هم به لباس سبز بنی‌هاشم تبدیل کرد ، و از اونجایی که مأمون از نظر کلامی ، اعتقادات معتزلی داشت و لذا مأمون را شیعه می‌دونند و میگن که مأمون شیعه بوده که البته این نظریه ، بسیار سطحی و کودکانه است و این قبیل مورخین به عمق اهداف مأمون واقف نبودند. القصه مادر این مأمون ، ایرانی بود و لذا ایرانیها در دربار این آقا خیلی نفوذ داشتند. قبل از اون هم در دوره هارون الرشید ، یه مدتی ایرانیها همه کارهء حکومت عباسی بودند و خاندان برمکی که از اصیل زادگان زرتشتی بودند ، مقام وزارت هارون الرشید را در اختیار گرفتند. داستان برافتادن سلسله برمکی و قتل‌عام اونها توسط همین هارون‌الرشید در تاریخ خیلی مشهوره. بعد از هارون ، امین خلیفه شد که ۵ سال خلافت کرد و آدم خل و چلی بود و حکومت را به بازی گرفته بود . اون موقع مأمون در خراسان ، حکومت می‌کرد و یه لشکر به فرماندهی همین طاهربن حسین فرستاد بغداد و در جنگ با لشکر امین ، طاهر پیروز شد و امین ، قدقُتل. بعدش مأمون خلیفه شد و مرکز خلافت را مرو اعلام کرد و وزیر خودش را فضل بن سهل انتخاب کرد که ایرانی و اهل سرخس(حدفاصل مشهد و مرو) بود. این فضل هم آدم فاضل و دانشمندی بود و هم فرمانده لشکر و یه آدم نظامی بود و لذا به اون ذوالریاستین می‌گفتند یعنی هم اهل کشورداری و هم اهل کشورگشایی. خب ، اگر تااینجا دقت کرده باشید ، ابومسلم خراسانی و ابوسلمه خلال ، که اونها را به عنوان پایه‌گذاران خلافت عباسی می‌شناسیم ایرانی بودند. خاندان برمکی هم ایرانی بود . آل سهل هم ایرانی بودند بعدها خاندان نوبختی و خیلی از خاندانهای دیگه که دولت عباسی را اداره می‌کردند ایرانی بودند. در حقیقت با ورود اسلام به ایران، میشه گفت ایرانیها بدون جنگ و خونریزی بر کشور بسیار بزرگتری به نام کشور بزرگ اسلامی حاکم شدند و آداب و رسوم ایرانی در منطقه بزرگتری گسترش یافت. یکی از مهمترین مسائلی که ایرانیها سفت و سخت در دست داشتند ، تجارت و مخصوصا تجارت ابریشم بود که همیشه دست ایرانیهابوده و در دوره عباسیان ، راه‌های تجاری و کاروان‌های تجاری را ایرانیها کنترل می‌کردند. آداب ایرانی هیچوقت فراموش نشد اما بحث ما نفوذ آداب ایرانی در دولت بود که در دوره عباسیان این نفوذ خیلی زیاد شد. با مهاجرت دانشمندان و اساتید دانشگاه جندی‌شاپور به بغداد و رونق دادن به دارالحکمه بغداد ، علوم ایرانیها هم در کشور بزرگ اسلامی تدریس شد و بعدها با ساخت دانشگاه‌های بزرگی به اسم نظامیه که خواجه نظام‌الملک در سرتاسر ایران و عراق ساخت ، ایران یکی از مراکز علم جهان شد و از کشورهای دور برای تحصیل به ایران می‌آمدند. این دوره دقیقا اوج قرون وسطی در اروپا بود و آقایون اروپایی به شدت با تحصیل و گسترش علم مخالفت می‌کردند. در دوره طاهریان که ذکر اون را کردیم ، مدارس و حمام و کارخانجات نساجی و پوشاک و نوغانداری و روغن‌کشی و حشاشی و مساجد و کاروانسراهای زیادی در ایران ساخته شد و رفاه مردم خیلی زیاد شد و اون ظلم و ستم دوره بنی امیه به معنی واقعی کلمه از روی دوش اونها برداشته شد. بعد از ضعیف شدن طاهریان ، یعقوب لیث صفار در سیستان ، برعلیه طاهریان قیام کرد و اونها را برانداخت و در سال ۲۴۷ هجری سلسله صفاریان را پایه‌گذاری کرد که انشالله داستان اون را فرداشب خدمت شما میگم. @tarikhbekhanim
بیت الحکمه یا دارالحکمه بغداد که به مدت ۵ قرن مرکز علمی جهان بود. عمده توسعه این مرکز در دوره مأمون بوده است. در بدو تاسیس ، مهمترین کار بیت الحکمه ، ترجمه کتب پارسی ، یونانی،سریانی(سوریه‌ای) ، رومی ، هندی و عبری بود. اشتیاق مسلمانان و مخصوصا ایرانیان به فراگیری علم ، مهمترین علت توسعه این نوع از مکان‌ها بوده است. بیت الحکمه بغداد در حمله مغولان به بغداد در قرن ۷ ویران شد.
خاندان بُختیشوع که از مسیحیان نسطوری ساکن ایران بودند با مهاجرت از دانشگاه جندی شاپور به بیت‌الحکمه بغداد ، تحول عظیمی در علوم آن روز ، مخصوصا پزشکی ایجاد کردند.
فضل بن سهل سرخسی ، وزیر مأمون. مأمون قبل از مهاجرت از مرو به بغداد که به پیشنهاد امام رضا ع صورت گرفت ، به فضل مشکوک شد و فکر کرد که فضل ، خواستار خلافت امام رضا ع است و لذا او را راهی دیار باقی کرد.
animation.gif
312K
کاخ شادیاخ ، از آثار معروف دوره طاهریان در نیشابور
مزار اصلی حضرت امام رضا ع از آثار دوره طاهریان. هارون الرشید ، پدر مأمون هم در همین مکان دفن شده. تحقیق کنید که هارون در مشهد چکار داشته و چرا در بغداد فوت نکرده؟😳
در تاریخ ذکر شده که یزید ، قاتل حضرت اباعبدالله ع ، پسری به نام خالد داشت که بسیار طالب علم و مخصوصا علم شیمی بود و اولین ترجمه کتب یونانی و سریانی به عربی را اون انجام داد. والله اعلم.
باسلام بعد از سقوط طاهریان ، دولت صفاریان روی کار اومد. خدمت شما عرض شد که موسس دولت صفاریان ،یعقوب لیث صفار بود. احتمالا شنیده اید که این آقا یک رویگرزاده فقیر اهل خاش در سیستان بود که در جوانی عیاری میکرد. یعنی به قول خودشون از ثروتمندان میدزدیدند و به فقرا میدادند. این رسم عیاری و فتوت هم خودش یکی از بحثهای دامنه‌دار تاریخه که انشالله اگه عمری بود خدمت شما میگم. این آقایعقوب ، در طی عیاری و راهزنی ، کم‌کم قدرتمند شد و یه لشکر کوچکی فراهم کرد و در اواخر دوره طاهریان که دیگه ضعیف شده بودند اومد به جنگ محمد بن طاهربن عبدالله بن طاهربن حسین . یعنی نتیجهء موسس طاهریان😳 خلاصه یعقوب اون را شکست داد و در سال ۲۵۱ هجری قمری دولت صفاریان را در همون سیستان راه‌اندازی کرد و در سال ۲۶۵ هم فوت کرد. بعضی‌ها شروع دولت صفاریان را سال ۲۴۷ ميدونند که حالا اینم یه قوله و دلیل داره .حالا در طی این مدت تا اومد به حکومت برسه با خیلی‌ها جنگید از جمله با خوارج سیستان که اینها از نسل همون خوارجی هستند که زمان حضرت علی ع بوجود اومده بودند. این اندیشهء خوارج هنوز هم هست و اینها در عمان برای خودشون فرقه دارند و فعالیت می‌کنند. القصه ، یعقوب با شکست طاهریان ، حاکم خراسان و سیستان و بعدش هم کرمان و فارس شد . یعنی قلمرو حکومت خودش را خیلی گسترش داد و بعد از یه مدتی باد به دماغش افتاد که به جنگ خلیفه بغداد بره. حالا چرا؟ چون عباسیان خودشون را مدیون طاهر میدونستند و از طاهریان حمایت می‌کردند و زیربار نمی‌رفتند که کس دیگه‌ای جانشین اونا بشه. البته یعقوب در اوائل کار خطبه به نام خلیفه خوند و مرتب برای خلیفه هدایای گرانبها میفرستاد . اما خلیفه خیلی از اون خوشش نمیومد و محلش نمی‌داد. آخرش هم یعقوب تصمیم گرفت بره به جنگ خلیفه و خلیفه که معتمدعباسی بود ، برادر خودش، موفق که آدم شجاعی بود را به جنگ اون فرستاد. این خلیفه که اسمش معتمد عباسی بود همونیه که درصدد قتل امام زمان عج براومده بود و چندبار خانه امام عسکری ع را زیرو رو کرد تا امام زمان عج را پیدا کنه و در نهایت همین حملهء یعقوب لیث صفار باعث شد یه مدتی ، خلیفه دست از سر امام عسکری ع برداره. خلاصه ، موفق که آدم شجاع و لایقی بود در محل دیرالعاقول د نزدیکی دجله، لشکر یعقوب را شکست داد و یعقوب عقب‌نشینی کرد و در محل جندی‌شاپور بیمار شد و بالاخره فوت کرد و این همون سال ۲۶۵ هست . بیماری یعقوب را رنال‌کولیک گفته‌اند. احتمالا سنگ کلیه شدیدی داشته که مرده😳😄 بعد از مرگ یعقوب ،برادرش عمرو بن لیث جانشین اون شد. عمرو بلافاصله یه نامه برای خلیفه نوشت و کاملا اظهار سرسپردگی کرد. خلیفه هم حکومت اون را به رسمیت شناخت و براش خلعت فرستاد و دولت صفاریان ادامه پیدا کرد . بعدها این عمرو با سامانیان که تازه سربرآورده بودند درافتاد و اسیر شد و در نهایت ، قدقُتل. بعد از عمرو ، ۴ نفر دیگه هم به ترتیب به حکومت رسیدند ولی حکومتشون خیلی ضعیف و کوچیک بود و در یه منطقه کوچک از سیستان اینقدر موندگار شدند که دوره غزنویان شد و آخرین امیر صفاری که خلف بن احمد بود به دست سلطان محمود غزنوی برافتاد و دیگه تمام. انشالله فرداشب بازم راجع به صفاریان خدمت شما میگم. @tarikhbekhanim
در قابوس نامه عنصرالمعالی داستانی است که: متوکل ، خلیفه عباسی غلامی به نام فتح داشت و به او انواع فنون آموخته بود. روزی که شنا می آموخت, فتح دور از چشم مربیان خود در دجله مشغول شنا شد که آب طغیان کرد و او را با خود برد. متوکل وقتی خبر را شنید بسیار غمگین شد و اعلام کرد تا او را نیابید غذا نخواهم خورد😳. شناگران ماهر جستجو آغاز کردند ولی اثری از او نیافتند. پس از یک هفته ملاحی او را زنده در یکی از شکاف های کنار دجله به سلامت یافتند. ملاحان، فتح را گرفتند و پیش خلیفه آوردند. خلیفه بسیار خوشحال شد و دستور داد غذا آماده کنند زیرا می پنداشت که فتح هفت شبانه روز غذا نخورده است. فتح گفت: ای خلیفه من سیرم. متوکل گفت : مگر از آب دجله سیری؟ فتح گفت: نه من این هفت روز گرسنه نبودم که هر روز نانی بر طبقی نهاده ،بر روی آب فرود آمدی و من جهد کردمی و بگرفتمی و زندگانی من از آن نان بود و بر هر نانی نبشته بود: محمد بن الحسین الاسکاف. متوکل گفت که: در شهر منادی کنید که آن مرد که نان در دجله می افکند کیست؟ روز دیگر مردی بیامد و گفت: منم. متوکل گفت:به چه نشان ؟ مرد گفت: بدان نشان که نام من بر روی هر نانی نبشته بود: محمدبن الحسین الاسکاف. خلیفه گفت این نشان درست آمد اما چند گاهیست تو نان در دجله می افکنی؟ گفت: یک سال است. گفت: غرض تو از این چه بوده است؟ گفت: شنیده بودم که نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد. به دست من نیکی دیگر نبود آنچه توانستم کردم. متوکل گفت: آن چه شنیدی کردی و بدانچه کردی ثمرت یافتی . وی را بر در بغداد دهی داد و مرد بر سر مِلک رفت و محتشم گشت. جالب اینکه عنصرالمعالی در پایان داستان اضافه می کند در سفری که به حج مشرف شدم فرزندزادگان این مرد را دیدم… تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز @tarikhbekhanim
"بسم خالق المعشوق" سلام و نوࢪ.💛 ڪتاب (رنج‌نارنج) بہ قلم {صبا ساداٺ میرزائے(ناࢪنج)} بہ فࢪوش مے‌رسد.🍊 ضمن استقبال و محبٺ شما یاران ادب‌دوست و باتوجھ بہ آنڪہ متاسفانہ تیراژ این ڪتاب انبوھ نیسٺ ، اجباراً در صدد آن برآمدیم ڪہ "رنج‌نارنج‌" را بہ صورٺ فایل ‌"PDF" در اختیاࢪ شما دوستداران ادب قرار دهیم.🍃 فلذا خواهشمندیم ضمن بہ خاطࢪ داشتن آنڪہ این فایل در نزد شما دوست گرانقدر امانٺ خواهد بود ، در نگہدارے آن ڪوشا بودھ و بہ یاد داشتہ باشید ڪہ خداے‌ناڪردھ هرگونہ سواستفادہء غیرقانونے از این فایل پیگࢪد قانونے خواهد داشت!💛 سپاس فراوان از شما دوست خردمند. لطفا براے خرید فایل مشخصاٺ زیر را بہ شمارہء {09053188533} ارسال نمودھ و فایل ڪتاب را دریافٺ ڪنید. -نام و نامِ خانوادگے شما خوش‌خِرد؟ -شھرے ڪہ در آن زیسٺ مے‌ڪنید؟!
تندیس یعقوب لیث صفاری ورودی شهر زابل
کتاب قدیمی و بسیار خوب در ارتباط با عیاران نسخه PDF این کتاب را برای شما میگذارم
سکه‌های دوره یعقوب
animation.gif
265.1K
چهره احتمالی یعقوب لیث صفاری
باسلام در دوره صفاریان و خصوصا دوره خود یعقوب ، آثار شکوه ایرانیان قبل از اسلام ، نمود پیدا کرد و شخص یعقوب با تکلم به زبان عربی مخالف بود. بر همین اساس ، زبان فارسی در دوره این آقا رونق گرفت و مکاتبات دیوانی که همه به عربی بود ، به فارسی نوشته شد و شعرای ایرانی که عادت کرده بودند به عربی شعر بگویند دیگه به فارسی سرودند . از جمله شعرای این دوره که در حقیقت قرن ۳ هجری بوده، یکی محمدبن وصیف سیستانی و یکی هم ابوسیلک گرگانی هست. یکی از خصوصیات بارز یعقوب که عامل موفقیت اون بود ، حضور میدانی در سیاست و اجتماع بود. این حضور میدانی در طول تاریخ ، عامل موفقیت و محبوبیت رهبران و مدیران بوده و هر مدیری در هرجایی دیدید که در بدنه اجتماع ، حضور میدانی نداره ،قطعا محکوم به فناست. یعقوب لیث صفار از اون دسته آدمایی نبود که گوشه خونه بشینه و دستور صادر کنه. اون آقایی که میخواد رئیس جمهور باشه باید کارهای کشور را خودش انجام بده. مردم یا حتی مدیران یا حتی وزرا ، نوکر رئیس جمهور نیستند که اونا کار کنند تا حضرت آقا ریاست کنه. متاسفانه در دوره دولت عبرت ، مهمترین نقطه ضعف کشور ما همین بود که امرای جامعه حضور میدانی نداشتند. یعقوب لیث ، علیرغم اینکه بیسواد بود و خیلی هم دیندار نبود در زمینه شعر و ادبیات ، در زمینه مبارزه با فرقه‌های ضاله از جمله خوارج ، در زمینه نظامی و انتظامی ، در زمینه تلاش برای احیای زبان و فرهنگ ایرانی ، در زمینه کسب محبوبیت و... تلاش زیادی کرد و البته آدم موفقی هم بود. یک ایرادی که به یعقوب و اغلب امرای ایرانی هست اینه که اینها به فکر تربیت جانشین صالح برای خودشون نبودند.صفاریان هم به همین دلیل ساقط شدند و بعد از اونها هم غزنویان و سلجوقیان و حتی صفویان و زندیان و قاجاریان به همین دلیل برافتادند. القصه در دوره صفاریان با حمایت یعقوب و تا حدودی هم جانشینان اون ، کشاورزی خیلی توسعه پیدا کرد. در دوره اونا ، تجارت و احداث راههای تجاری جدید هم خیلی توسعه پیدا کرد.یعقوب برای اولین بار بعد از اسلام ، سازمان جاسوسی معتبری تاسیس کرد که حتی در دل دشمنان هم نفوذ و کسب اطلاع می‌کردند. همزمان که صفاریان در منطقه خودشون رو به افول بودند در جای دیگری از کشور ایران ، سلسله سامانیان و بعد هم غزنویان در حال تشکیل بود که انشالله از فرداشب خدمت شما میگم. @tarikhbekhanim
📚دور هم تاریخ بخوانیم... 📍دانستن تاریخ و سیاست، روشنگری را افزایش می دهد و چراغ راه آینده خواهد بود☝️ ✍ملّتی که تاریخ خود را نداند، محکوم به تکرار آن خواهد بود. تاریخ ایران تاریخ اروپا تاریخ انقلاب تاریخ جنگها تاریخ اسلام تاریخ تشیع تاریخ فرق و مذاهب تاریخ علم همراه با تحلیل‌های سیاسی از وقایع https://eitaa.com/joinchat/4076339405Cfc875bb1eb @tarikhbekhanim
باسلام خدمت شما عرض کردم که تقریبا همزمان با صفاریان ، چند سلسله در جاهای مختلف کشور شروع به تشکیل و ایجاد قلمرو کردند. قبلا هم چندبار گفتم که این سلسله‌ها ، حکومت‌های مستقل نبودند بلکه همگی زیر نظر خلیفه عباسی بغداد ، امارت می‌کردند و خطبه به نام اونها میخوندند و هرسال ، خراج هنگفتی برای خلیفه می‌فرستادند و اصطلاحا خراج‌گزار خلیفه بودند. به‌هرحال ، تقریبا همزمان با صفاریان ، عده‌ای از سادات حسنی(از نسل امام حسن مجتبی ع) هم در سواحل دریای خزر و جنگل‌های شمال ایران ابراز وجود کردند و دولت علویان طبرستان را تشکیل دادند. اینها مذهب زیدی داشتند یعنی به اصطلاح ، بعد از شهادت امام سجاد ع، امامت حضرت امام محمدباقر ع را قبول نداشتند و به امامت زید پسر امام سجاد ع معتقد بودند. فقه اینها شافعی هست و الان هم در یمن زیاد هستند. در شمال ایران از سادات حسنی ، خیلی امام‌زاده مدفون داریم و برخی از مجروحین و رزمندگان جنگ یمن که طی این چندسال جهت درمان به ایران اومدند و به شهادت رسیدند را در همین مناطق دفن کردند. القصه ، علویان طبرستان ، حکومت مستقلی تشکیل دادند و زیر بار خلیفه بغداد نرفتند و بعدها ، هارون‌الرشید ، برای دفع اونها نیرو فرستاد که کار به توافق و خراج‌گزاری رسید. از دل همین‌ها بعدها دولت آل بویه که مقتدرترین دولت شیعی اثنی‌عشری در آن دوره بود تشکیل شد که توضیح خواهیم داد. خلاصه اینکه دولت علویان طبرستان در سال ۲۵۰ هجری تشکیل شد و در سال ۳۱۶ هم از بین رفت. معروفترین حاکم این سلسله ، ناصر کبیر است که در عین حال یکی از بزرگترین دانشمندان و فقها و متکلمین و شعرای دوره خودش بوده و به نقلی از شاگردان امام هادی بوده. این آقا که در جنگ ، گوشش بریده شده بود به ناصر اطروش هم معروف بود و نسب تعدادی از سادات حسنی ایران به این آقا میرسه. حاکمان علوی طبرستان ، خیلی آدمهای زاهد و پرهیزکاری بودند و در مسلمان شدن خطه طبرستان که اعراب تا سالها نتونسته بودند اونجاها را فتح کنند ، خیلی موفق بودند. علویان طبرستان مرتب با دولت طاهریان و دولت سامانیان که تازه تشکیل شده بود ، درگیر بودند و در نهایت هم ضعیف شدند و از دل اونها دولت آل بویه بیرون اومد که شیعه اثنی‌عشری بودند. اما علویان طبرستان بازم دولت‌های محلی خیلی کوچیک داشتند و به سادات کیا معروف بودند و تا زمان صفویه ادامه نسل دادند . تااینجا سه دولت طاهریان و صفاریان و علویان طبرستان را خدمت شما گفتم . انشالله فرداشب دولت سامانیان را تشریح خواهم کرد. @tarikhbekhanim
🔻اينچنين است رسم انسانيت و مردانگى ✍ابن سیرین كسی را گفت: چگونه‏ ای؟ گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟ ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن ،تا من باشم که دیگر حال کسی نپرسم. گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی. گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ‏ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی... @tarikhbekhanim
باسلام همانطور که عرض شد به موازات دولت صفاریان ، چنددولت دیگه هم در حال تشکیل بود که یکی از اونها علویان طبرستان بود که شیعه زیدی بودند یعنی چهار امامی و اینها در سواحل دریای خزر دولت تشکیل دادند. یکی دیگه از اونها دولت سامانیان بود که در ماوراءالنهر ، قدرت به هم رسوندند و گفتیم که تمام سرزمین‌های ماوراءالنهر مثل تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان و شمال پاکستان و قزاقستان ،اینها همه جزئی از خراسان بزرگ بودند و تا همین اواخر یعنی تا اوائل قاجاریه اینها مال ایران بودند. القصه سامانیان از مناطق شمال شرق خراسان بزرگ به پاخاستند و با طاهریان درافتادند و قلمرو خودشون را به سمت مرکز ایران گسترش دادند و بعد هم با تشکیل دولت صفاریان باآنها درافتادن و مخصوصا عمروبن لیث که جانشین یعقوب بود به دست همین‌ها اسیرشد و اسماعیل سامانی ، سر عمرو را جدا کرد و به بغداد نزد خلیفه فرستاد. خلیفه هم که دل خوشی از صفاریان نداشت ، حکومت سامانیان را به رسمیت شناخت و قلمرو صفاریان خیلی محدود و کوچیک شد و بعد هم دیگه منقرض شدند و تمام مملکت اونها را سامانیان گرفتند. همه این سلسله‌ها سنی مذهب بودند. اما اولا نسب خودشون را به پادشاهان قبلی ایران می‌رساندند ثانیا در جهت گسترش زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی خیلی تلاش می‌کردند ثالثا خودشون را تابع خلیفه اعلام می‌کردند. بااین کارها هم دل ایرانیها را بدست می‌آوردند و هم دل خلیفه و مسلمونهای دیگه. در این بین ، سامانیان خیلی تلاش داشتند که هویت ایرانی را زنده کنند و خودشون را از نسل بهرام چوبین جا میزدند یکی مرد بُد بخرد و نامور ز بهرام چوبینه بودش کمر که سامان بُدش نام و فرزانه بود ز مردی در آن دور افسانه بود بنیانگذار دولت سامانی ، نصربن احمد سامانی بود که در سال ۲۵۰ هجری قمری دولت سامانیان را بنیان گذاشت. بعدش داداشش اومد روی کار یعنی اسماعیل بن احمد و بعد احمدبن اسماعیل و بعد نصربن احمد و بعد نوح بن نصر و بعد عبدالملک بن نوح و بعد ......و در نهایت اسماعیل بن نوح. در دولت سامانی ، شعر فارسی در اولویت قرار گرفت و خیلی تغییرات اساسی کرد و تقویت شد. یک نکته در مورد شعر که خیلی خوبه بدونید اینه که زبان عربی در تقویت شعر فارسی خیلی نقش داشت. اصولا عربها در زمینه شعر خیلی جلوتر از ایرانیها بودند و به فنون ادبی و شعر و علوم بلاغي اهمیت زیادی میدادند. کاربرد نظم در زبان محاوره‌ای اونها بیشتر از نثر بود و لذا شما می‌بینید که در وسط معرکه جنگ ،مثلا در روز عاشورا ، با شعر ، رجز میخوندند و در همون وضعیت به راحتی شعر می‌گفتند و سرودن شعر برای اونها آسونتر از حرف زدن عادی بود. می‌گویند که واضع نثر عربی ، عبدالله بن مقفع بود که ایرانی بود و با ترجمه کتب پهلوی به عربی ، واضع نثر عربی شد. یعنی ایرانیها برای عربها ، نثر ساختند و عربها برای ایرانیها نظم و لذا هنوز هم بحور عروضی زبان فارسی بر وزنهای عربی است. البته من این را قبول ندارم و اگر نهج‌البلاغه حضرت علی ع را که خطبه‌ها و حکمت‌های اون حدود ۱۰۰ سال قبل از ابن مقفع ایراد شده در نظر بگیریم متوجه میشیم که واضع نثر عربی هم خود علی ع بوده است. القصه سامانیان به شعرای پارسی‌گو پروبال دادند و در دوره اونها شعرای بزرگی مثل رودکی و دقیقی و در نهایت ، فردوسی ظهور کردند. سامانیان در زمینه دیوانی و دم و دستگاه اداری هم خیلی کارها کردند که ماندگار شد. در دوره سامانیان ، رشد تفکرات اسماعیلی در ایران و مخصوصا خراسان زیاد شد و حتی بعضی از حکام سامانی ، اسماعیلی شدند. اینکه تفکرات مذهب اسماعیلی چی بوده بعدها در تاریخ مذاهب خدمت شما میگم. اما همینقدر بدونید که اینها شیعه ۷ امامی هستند و بعد از امام جعفر صادق ع به پسر بزرگ ایشون ، اسماعیل ، گرویدند و امامت امام موسی کاظم ع را قبول نکردند. فقه اینها مثل ما جعفری است چونکه امام صادق ع را قبول دارند. در دوره سامانیان ابن سینا و ابوریحان بیرونی ظهور کردند. پدر ابن سینا اسماعیلی بود ولی اینکه خود ابن سینا ، شیعه بوده یا سنی یا اسماعیلی ، اختلاف نظر هست. چون بحث ابن سینا خیلی مهم هست، بحث فرداشب را اختصاص به تاریخ دوره ابن سینا می‌دهیم انشالله. @tarikhbekhanim
تندیس امیر اسماعیل سامانی در شهر دوشنبه تاجیکستان در دوره تسلط شوروی سابق بر این مناطق ، مجسمه لنین در همین محل نصب شده بود.
سکه‌های دوره سامانی
ابوعلی بلعمی ، دانشمند ، ادیب ، مورخ و وزیر دوره سامانیان