eitaa logo
تاریخ و سیاست
614 دنبال‌کننده
984 عکس
23 ویدیو
11 فایل
دور هم تاریخ بخوانیم.... در این کانال ، مطالب تاریخی با تم سیاسی به ساده ترین زبان ممکن و با پیش مایه ی طنز خدمت شما ارائه میگردد. کپی برداری از مطالب ، کاملا آزاد می باشد. آی دی پژوهشگر مطالب؛ @arefaneh53 ادمین ارتباط؛ @Youzarsif_Admin
مشاهده در ایتا
دانلود
باسلام بعد از سقوط طاهریان ، دولت صفاریان روی کار اومد. خدمت شما عرض شد که موسس دولت صفاریان ،یعقوب لیث صفار بود. احتمالا شنیده اید که این آقا یک رویگرزاده فقیر اهل خاش در سیستان بود که در جوانی عیاری میکرد. یعنی به قول خودشون از ثروتمندان میدزدیدند و به فقرا میدادند. این رسم عیاری و فتوت هم خودش یکی از بحثهای دامنه‌دار تاریخه که انشالله اگه عمری بود خدمت شما میگم. این آقایعقوب ، در طی عیاری و راهزنی ، کم‌کم قدرتمند شد و یه لشکر کوچکی فراهم کرد و در اواخر دوره طاهریان که دیگه ضعیف شده بودند اومد به جنگ محمد بن طاهربن عبدالله بن طاهربن حسین . یعنی نتیجهء موسس طاهریان😳 خلاصه یعقوب اون را شکست داد و در سال ۲۵۱ هجری قمری دولت صفاریان را در همون سیستان راه‌اندازی کرد و در سال ۲۶۵ هم فوت کرد. بعضی‌ها شروع دولت صفاریان را سال ۲۴۷ ميدونند که حالا اینم یه قوله و دلیل داره .حالا در طی این مدت تا اومد به حکومت برسه با خیلی‌ها جنگید از جمله با خوارج سیستان که اینها از نسل همون خوارجی هستند که زمان حضرت علی ع بوجود اومده بودند. این اندیشهء خوارج هنوز هم هست و اینها در عمان برای خودشون فرقه دارند و فعالیت می‌کنند. القصه ، یعقوب با شکست طاهریان ، حاکم خراسان و سیستان و بعدش هم کرمان و فارس شد . یعنی قلمرو حکومت خودش را خیلی گسترش داد و بعد از یه مدتی باد به دماغش افتاد که به جنگ خلیفه بغداد بره. حالا چرا؟ چون عباسیان خودشون را مدیون طاهر میدونستند و از طاهریان حمایت می‌کردند و زیربار نمی‌رفتند که کس دیگه‌ای جانشین اونا بشه. البته یعقوب در اوائل کار خطبه به نام خلیفه خوند و مرتب برای خلیفه هدایای گرانبها میفرستاد . اما خلیفه خیلی از اون خوشش نمیومد و محلش نمی‌داد. آخرش هم یعقوب تصمیم گرفت بره به جنگ خلیفه و خلیفه که معتمدعباسی بود ، برادر خودش، موفق که آدم شجاعی بود را به جنگ اون فرستاد. این خلیفه که اسمش معتمد عباسی بود همونیه که درصدد قتل امام زمان عج براومده بود و چندبار خانه امام عسکری ع را زیرو رو کرد تا امام زمان عج را پیدا کنه و در نهایت همین حملهء یعقوب لیث صفار باعث شد یه مدتی ، خلیفه دست از سر امام عسکری ع برداره. خلاصه ، موفق که آدم شجاع و لایقی بود در محل دیرالعاقول د نزدیکی دجله، لشکر یعقوب را شکست داد و یعقوب عقب‌نشینی کرد و در محل جندی‌شاپور بیمار شد و بالاخره فوت کرد و این همون سال ۲۶۵ هست . بیماری یعقوب را رنال‌کولیک گفته‌اند. احتمالا سنگ کلیه شدیدی داشته که مرده😳😄 بعد از مرگ یعقوب ،برادرش عمرو بن لیث جانشین اون شد. عمرو بلافاصله یه نامه برای خلیفه نوشت و کاملا اظهار سرسپردگی کرد. خلیفه هم حکومت اون را به رسمیت شناخت و براش خلعت فرستاد و دولت صفاریان ادامه پیدا کرد . بعدها این عمرو با سامانیان که تازه سربرآورده بودند درافتاد و اسیر شد و در نهایت ، قدقُتل. بعد از عمرو ، ۴ نفر دیگه هم به ترتیب به حکومت رسیدند ولی حکومتشون خیلی ضعیف و کوچیک بود و در یه منطقه کوچک از سیستان اینقدر موندگار شدند که دوره غزنویان شد و آخرین امیر صفاری که خلف بن احمد بود به دست سلطان محمود غزنوی برافتاد و دیگه تمام. انشالله فرداشب بازم راجع به صفاریان خدمت شما میگم. @tarikhbekhanim
در قابوس نامه عنصرالمعالی داستانی است که: متوکل ، خلیفه عباسی غلامی به نام فتح داشت و به او انواع فنون آموخته بود. روزی که شنا می آموخت, فتح دور از چشم مربیان خود در دجله مشغول شنا شد که آب طغیان کرد و او را با خود برد. متوکل وقتی خبر را شنید بسیار غمگین شد و اعلام کرد تا او را نیابید غذا نخواهم خورد😳. شناگران ماهر جستجو آغاز کردند ولی اثری از او نیافتند. پس از یک هفته ملاحی او را زنده در یکی از شکاف های کنار دجله به سلامت یافتند. ملاحان، فتح را گرفتند و پیش خلیفه آوردند. خلیفه بسیار خوشحال شد و دستور داد غذا آماده کنند زیرا می پنداشت که فتح هفت شبانه روز غذا نخورده است. فتح گفت: ای خلیفه من سیرم. متوکل گفت : مگر از آب دجله سیری؟ فتح گفت: نه من این هفت روز گرسنه نبودم که هر روز نانی بر طبقی نهاده ،بر روی آب فرود آمدی و من جهد کردمی و بگرفتمی و زندگانی من از آن نان بود و بر هر نانی نبشته بود: محمد بن الحسین الاسکاف. متوکل گفت که: در شهر منادی کنید که آن مرد که نان در دجله می افکند کیست؟ روز دیگر مردی بیامد و گفت: منم. متوکل گفت:به چه نشان ؟ مرد گفت: بدان نشان که نام من بر روی هر نانی نبشته بود: محمدبن الحسین الاسکاف. خلیفه گفت این نشان درست آمد اما چند گاهیست تو نان در دجله می افکنی؟ گفت: یک سال است. گفت: غرض تو از این چه بوده است؟ گفت: شنیده بودم که نیکی کن و به رود انداز که روزی بر دهد. به دست من نیکی دیگر نبود آنچه توانستم کردم. متوکل گفت: آن چه شنیدی کردی و بدانچه کردی ثمرت یافتی . وی را بر در بغداد دهی داد و مرد بر سر مِلک رفت و محتشم گشت. جالب اینکه عنصرالمعالی در پایان داستان اضافه می کند در سفری که به حج مشرف شدم فرزندزادگان این مرد را دیدم… تو نیکی می‌کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز @tarikhbekhanim
"بسم خالق المعشوق" سلام و نوࢪ.💛 ڪتاب (رنج‌نارنج) بہ قلم {صبا ساداٺ میرزائے(ناࢪنج)} بہ فࢪوش مے‌رسد.🍊 ضمن استقبال و محبٺ شما یاران ادب‌دوست و باتوجھ بہ آنڪہ متاسفانہ تیراژ این ڪتاب انبوھ نیسٺ ، اجباراً در صدد آن برآمدیم ڪہ "رنج‌نارنج‌" را بہ صورٺ فایل ‌"PDF" در اختیاࢪ شما دوستداران ادب قرار دهیم.🍃 فلذا خواهشمندیم ضمن بہ خاطࢪ داشتن آنڪہ این فایل در نزد شما دوست گرانقدر امانٺ خواهد بود ، در نگہدارے آن ڪوشا بودھ و بہ یاد داشتہ باشید ڪہ خداے‌ناڪردھ هرگونہ سواستفادہء غیرقانونے از این فایل پیگࢪد قانونے خواهد داشت!💛 سپاس فراوان از شما دوست خردمند. لطفا براے خرید فایل مشخصاٺ زیر را بہ شمارہء {09053188533} ارسال نمودھ و فایل ڪتاب را دریافٺ ڪنید. -نام و نامِ خانوادگے شما خوش‌خِرد؟ -شھرے ڪہ در آن زیسٺ مے‌ڪنید؟!
تندیس یعقوب لیث صفاری ورودی شهر زابل
کتاب قدیمی و بسیار خوب در ارتباط با عیاران نسخه PDF این کتاب را برای شما میگذارم
سکه‌های دوره یعقوب
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهره احتمالی یعقوب لیث صفاری
باسلام در دوره صفاریان و خصوصا دوره خود یعقوب ، آثار شکوه ایرانیان قبل از اسلام ، نمود پیدا کرد و شخص یعقوب با تکلم به زبان عربی مخالف بود. بر همین اساس ، زبان فارسی در دوره این آقا رونق گرفت و مکاتبات دیوانی که همه به عربی بود ، به فارسی نوشته شد و شعرای ایرانی که عادت کرده بودند به عربی شعر بگویند دیگه به فارسی سرودند . از جمله شعرای این دوره که در حقیقت قرن ۳ هجری بوده، یکی محمدبن وصیف سیستانی و یکی هم ابوسیلک گرگانی هست. یکی از خصوصیات بارز یعقوب که عامل موفقیت اون بود ، حضور میدانی در سیاست و اجتماع بود. این حضور میدانی در طول تاریخ ، عامل موفقیت و محبوبیت رهبران و مدیران بوده و هر مدیری در هرجایی دیدید که در بدنه اجتماع ، حضور میدانی نداره ،قطعا محکوم به فناست. یعقوب لیث صفار از اون دسته آدمایی نبود که گوشه خونه بشینه و دستور صادر کنه. اون آقایی که میخواد رئیس جمهور باشه باید کارهای کشور را خودش انجام بده. مردم یا حتی مدیران یا حتی وزرا ، نوکر رئیس جمهور نیستند که اونا کار کنند تا حضرت آقا ریاست کنه. متاسفانه در دوره دولت عبرت ، مهمترین نقطه ضعف کشور ما همین بود که امرای جامعه حضور میدانی نداشتند. یعقوب لیث ، علیرغم اینکه بیسواد بود و خیلی هم دیندار نبود در زمینه شعر و ادبیات ، در زمینه مبارزه با فرقه‌های ضاله از جمله خوارج ، در زمینه نظامی و انتظامی ، در زمینه تلاش برای احیای زبان و فرهنگ ایرانی ، در زمینه کسب محبوبیت و... تلاش زیادی کرد و البته آدم موفقی هم بود. یک ایرادی که به یعقوب و اغلب امرای ایرانی هست اینه که اینها به فکر تربیت جانشین صالح برای خودشون نبودند.صفاریان هم به همین دلیل ساقط شدند و بعد از اونها هم غزنویان و سلجوقیان و حتی صفویان و زندیان و قاجاریان به همین دلیل برافتادند. القصه در دوره صفاریان با حمایت یعقوب و تا حدودی هم جانشینان اون ، کشاورزی خیلی توسعه پیدا کرد. در دوره اونا ، تجارت و احداث راههای تجاری جدید هم خیلی توسعه پیدا کرد.یعقوب برای اولین بار بعد از اسلام ، سازمان جاسوسی معتبری تاسیس کرد که حتی در دل دشمنان هم نفوذ و کسب اطلاع می‌کردند. همزمان که صفاریان در منطقه خودشون رو به افول بودند در جای دیگری از کشور ایران ، سلسله سامانیان و بعد هم غزنویان در حال تشکیل بود که انشالله از فرداشب خدمت شما میگم. @tarikhbekhanim
📚دور هم تاریخ بخوانیم... 📍دانستن تاریخ و سیاست، روشنگری را افزایش می دهد و چراغ راه آینده خواهد بود☝️ ✍ملّتی که تاریخ خود را نداند، محکوم به تکرار آن خواهد بود. تاریخ ایران تاریخ اروپا تاریخ انقلاب تاریخ جنگها تاریخ اسلام تاریخ تشیع تاریخ فرق و مذاهب تاریخ علم همراه با تحلیل‌های سیاسی از وقایع https://eitaa.com/joinchat/4076339405Cfc875bb1eb @tarikhbekhanim
باسلام خدمت شما عرض کردم که تقریبا همزمان با صفاریان ، چند سلسله در جاهای مختلف کشور شروع به تشکیل و ایجاد قلمرو کردند. قبلا هم چندبار گفتم که این سلسله‌ها ، حکومت‌های مستقل نبودند بلکه همگی زیر نظر خلیفه عباسی بغداد ، امارت می‌کردند و خطبه به نام اونها میخوندند و هرسال ، خراج هنگفتی برای خلیفه می‌فرستادند و اصطلاحا خراج‌گزار خلیفه بودند. به‌هرحال ، تقریبا همزمان با صفاریان ، عده‌ای از سادات حسنی(از نسل امام حسن مجتبی ع) هم در سواحل دریای خزر و جنگل‌های شمال ایران ابراز وجود کردند و دولت علویان طبرستان را تشکیل دادند. اینها مذهب زیدی داشتند یعنی به اصطلاح ، بعد از شهادت امام سجاد ع، امامت حضرت امام محمدباقر ع را قبول نداشتند و به امامت زید پسر امام سجاد ع معتقد بودند. فقه اینها شافعی هست و الان هم در یمن زیاد هستند. در شمال ایران از سادات حسنی ، خیلی امام‌زاده مدفون داریم و برخی از مجروحین و رزمندگان جنگ یمن که طی این چندسال جهت درمان به ایران اومدند و به شهادت رسیدند را در همین مناطق دفن کردند. القصه ، علویان طبرستان ، حکومت مستقلی تشکیل دادند و زیر بار خلیفه بغداد نرفتند و بعدها ، هارون‌الرشید ، برای دفع اونها نیرو فرستاد که کار به توافق و خراج‌گزاری رسید. از دل همین‌ها بعدها دولت آل بویه که مقتدرترین دولت شیعی اثنی‌عشری در آن دوره بود تشکیل شد که توضیح خواهیم داد. خلاصه اینکه دولت علویان طبرستان در سال ۲۵۰ هجری تشکیل شد و در سال ۳۱۶ هم از بین رفت. معروفترین حاکم این سلسله ، ناصر کبیر است که در عین حال یکی از بزرگترین دانشمندان و فقها و متکلمین و شعرای دوره خودش بوده و به نقلی از شاگردان امام هادی بوده. این آقا که در جنگ ، گوشش بریده شده بود به ناصر اطروش هم معروف بود و نسب تعدادی از سادات حسنی ایران به این آقا میرسه. حاکمان علوی طبرستان ، خیلی آدمهای زاهد و پرهیزکاری بودند و در مسلمان شدن خطه طبرستان که اعراب تا سالها نتونسته بودند اونجاها را فتح کنند ، خیلی موفق بودند. علویان طبرستان مرتب با دولت طاهریان و دولت سامانیان که تازه تشکیل شده بود ، درگیر بودند و در نهایت هم ضعیف شدند و از دل اونها دولت آل بویه بیرون اومد که شیعه اثنی‌عشری بودند. اما علویان طبرستان بازم دولت‌های محلی خیلی کوچیک داشتند و به سادات کیا معروف بودند و تا زمان صفویه ادامه نسل دادند . تااینجا سه دولت طاهریان و صفاریان و علویان طبرستان را خدمت شما گفتم . انشالله فرداشب دولت سامانیان را تشریح خواهم کرد. @tarikhbekhanim
🔻اينچنين است رسم انسانيت و مردانگى ✍ابن سیرین كسی را گفت: چگونه‏ ای؟ گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟ ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن ،تا من باشم که دیگر حال کسی نپرسم. گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی. گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ‏ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی منافق باشی... @tarikhbekhanim
باسلام همانطور که عرض شد به موازات دولت صفاریان ، چنددولت دیگه هم در حال تشکیل بود که یکی از اونها علویان طبرستان بود که شیعه زیدی بودند یعنی چهار امامی و اینها در سواحل دریای خزر دولت تشکیل دادند. یکی دیگه از اونها دولت سامانیان بود که در ماوراءالنهر ، قدرت به هم رسوندند و گفتیم که تمام سرزمین‌های ماوراءالنهر مثل تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان و شمال پاکستان و قزاقستان ،اینها همه جزئی از خراسان بزرگ بودند و تا همین اواخر یعنی تا اوائل قاجاریه اینها مال ایران بودند. القصه سامانیان از مناطق شمال شرق خراسان بزرگ به پاخاستند و با طاهریان درافتادند و قلمرو خودشون را به سمت مرکز ایران گسترش دادند و بعد هم با تشکیل دولت صفاریان باآنها درافتادن و مخصوصا عمروبن لیث که جانشین یعقوب بود به دست همین‌ها اسیرشد و اسماعیل سامانی ، سر عمرو را جدا کرد و به بغداد نزد خلیفه فرستاد. خلیفه هم که دل خوشی از صفاریان نداشت ، حکومت سامانیان را به رسمیت شناخت و قلمرو صفاریان خیلی محدود و کوچیک شد و بعد هم دیگه منقرض شدند و تمام مملکت اونها را سامانیان گرفتند. همه این سلسله‌ها سنی مذهب بودند. اما اولا نسب خودشون را به پادشاهان قبلی ایران می‌رساندند ثانیا در جهت گسترش زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی خیلی تلاش می‌کردند ثالثا خودشون را تابع خلیفه اعلام می‌کردند. بااین کارها هم دل ایرانیها را بدست می‌آوردند و هم دل خلیفه و مسلمونهای دیگه. در این بین ، سامانیان خیلی تلاش داشتند که هویت ایرانی را زنده کنند و خودشون را از نسل بهرام چوبین جا میزدند یکی مرد بُد بخرد و نامور ز بهرام چوبینه بودش کمر که سامان بُدش نام و فرزانه بود ز مردی در آن دور افسانه بود بنیانگذار دولت سامانی ، نصربن احمد سامانی بود که در سال ۲۵۰ هجری قمری دولت سامانیان را بنیان گذاشت. بعدش داداشش اومد روی کار یعنی اسماعیل بن احمد و بعد احمدبن اسماعیل و بعد نصربن احمد و بعد نوح بن نصر و بعد عبدالملک بن نوح و بعد ......و در نهایت اسماعیل بن نوح. در دولت سامانی ، شعر فارسی در اولویت قرار گرفت و خیلی تغییرات اساسی کرد و تقویت شد. یک نکته در مورد شعر که خیلی خوبه بدونید اینه که زبان عربی در تقویت شعر فارسی خیلی نقش داشت. اصولا عربها در زمینه شعر خیلی جلوتر از ایرانیها بودند و به فنون ادبی و شعر و علوم بلاغي اهمیت زیادی میدادند. کاربرد نظم در زبان محاوره‌ای اونها بیشتر از نثر بود و لذا شما می‌بینید که در وسط معرکه جنگ ،مثلا در روز عاشورا ، با شعر ، رجز میخوندند و در همون وضعیت به راحتی شعر می‌گفتند و سرودن شعر برای اونها آسونتر از حرف زدن عادی بود. می‌گویند که واضع نثر عربی ، عبدالله بن مقفع بود که ایرانی بود و با ترجمه کتب پهلوی به عربی ، واضع نثر عربی شد. یعنی ایرانیها برای عربها ، نثر ساختند و عربها برای ایرانیها نظم و لذا هنوز هم بحور عروضی زبان فارسی بر وزنهای عربی است. البته من این را قبول ندارم و اگر نهج‌البلاغه حضرت علی ع را که خطبه‌ها و حکمت‌های اون حدود ۱۰۰ سال قبل از ابن مقفع ایراد شده در نظر بگیریم متوجه میشیم که واضع نثر عربی هم خود علی ع بوده است. القصه سامانیان به شعرای پارسی‌گو پروبال دادند و در دوره اونها شعرای بزرگی مثل رودکی و دقیقی و در نهایت ، فردوسی ظهور کردند. سامانیان در زمینه دیوانی و دم و دستگاه اداری هم خیلی کارها کردند که ماندگار شد. در دوره سامانیان ، رشد تفکرات اسماعیلی در ایران و مخصوصا خراسان زیاد شد و حتی بعضی از حکام سامانی ، اسماعیلی شدند. اینکه تفکرات مذهب اسماعیلی چی بوده بعدها در تاریخ مذاهب خدمت شما میگم. اما همینقدر بدونید که اینها شیعه ۷ امامی هستند و بعد از امام جعفر صادق ع به پسر بزرگ ایشون ، اسماعیل ، گرویدند و امامت امام موسی کاظم ع را قبول نکردند. فقه اینها مثل ما جعفری است چونکه امام صادق ع را قبول دارند. در دوره سامانیان ابن سینا و ابوریحان بیرونی ظهور کردند. پدر ابن سینا اسماعیلی بود ولی اینکه خود ابن سینا ، شیعه بوده یا سنی یا اسماعیلی ، اختلاف نظر هست. چون بحث ابن سینا خیلی مهم هست، بحث فرداشب را اختصاص به تاریخ دوره ابن سینا می‌دهیم انشالله. @tarikhbekhanim
تندیس امیر اسماعیل سامانی در شهر دوشنبه تاجیکستان در دوره تسلط شوروی سابق بر این مناطق ، مجسمه لنین در همین محل نصب شده بود.
سکه‌های دوره سامانی
ابوعلی بلعمی ، دانشمند ، ادیب ، مورخ و وزیر دوره سامانیان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حداکثر قلمرو سامانیان
رفرنس اصلی ارشد در مورد تاریخ سامانیان و بقیه. در دورهء ارشد تقریبا همه رفرنسها از انتشارات دانشگاه کمبریج هستند.
این هم کتاب خوبی در این رابطه است.
باسلام در تاریخ سامانیان به مبحث شیرین ابن‌سینا رسیدیم و قرارشد که در مورد ایشان توضیح دهیم.مضافا براینکه ابوریحان بیرونی هم در همین دوره بوده و ذکر مناقب ایشان هم خالی از لطف نیست. به طورکلی عصر سامانیان یک عصر طلایی در زمینه گسترش علم و دانش بوده و در این دوره دانشمندان زیادی در زمینه های مختلف ریاضیات ، ادبیات، نجوم ، جغرافیا ، تاریخنگاری ، فلسفه و علوم عقلی ، فقه و علوم نقلی ، تفسیر و علوم قرآنی،پزشکی ، داروسازی و... ظاهر شدند. می‌شود گفت که از دورهء سامانیان مرکز علم و دانش مسلمانان از بیت‌الحکمه بغداد به خراسان بزرگ یعنی بلخ ،بخارا، سمرقند ، خوارزم ، مرو تا طوس و نیشابور منتقل شد و علاوه براین نهضت ترجمه تبدیل به نهضت شرح و بسط علوم شد. به طوریکه علوم یونانی ، هندی ، سریانی و ایرانی که به شکل ترجمه شده در اختیار علمای این منطقه قرار گرفته بود ، به شدت بازبینی و نقد و شرح و حاشیه نویسی شد و از دل این کار علومی بیرون آمد که چند برابر اصل آن بود. مثلا طبی که در این دوره توسط ابن سینا پایه گذاری شد ،مجموعه‌ای از طب هندی ، ایرانی و مخصوصا یونانی (جالینوسی) بود که توسط ابن‌سینا حجم و اطلاعات آن چندبرابر شد و از دل آن طب ابن‌سینا به دست آمد. آنچه مسلم است اگر اسلام وارد ایران نشده بود ، این نقد و شرح و گسترش علوم هم در هیچ جای ایران انجام نمیشد و شاید حتی سیر قهقرایی طی میکرد و یا به نقطه دیگری در جهان آن روز منتقل میشد. این احتمال در مورد روم و اروپا هم که مدتها بود وارد دورهء قرون وسطی شده بود،صادق است. این حجم از علوم که توسط مسلمانان در ایران و بعدها هم در آندلس، تولید شد در طی جنگهای صلیبی در اختیار اروپائیان قرار گرفت و بعدها در دوره رنسانس ، مرکز علم و دانش به اروپا منتقل شد. خراسان قدیم که شهرهای مهم آن را ذکر کردیم ، از دوره سامانیان یعنی اواسط قرن ۳ تا زمان حمله مغول در اواسط قرن ۷ ، مرکز علم و فرهنگ و تمدن جهان بود و شکوه و عظمت شهرهای آن معروف و دانشمندان آن زیاد بودند. حمله مغول باعث شد که این شهرها تقریبا با خاک یکسان شدند و علمای آن بعضا مقتول و یا متواری گشتند و مرکز علمی جهان به بغداد و ری و قزوین و تبریز و اصفهان منتقل شد. بعدها در زمان قاجاریه ، این مناطق که همگی فارسی زبان بودند ، از ایران جدا شده و به روسیه ملحق گردید و در زمان بلشویکها، زبان و فرهنگ آنها به مقدار زیادی عوض شد . فروپاشی شوروی سابق و تلاش ایران در این چندساله اخیر ، باعث تجدید و اعتلای زبان و ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی در این مناطق شده است. القصه، ابن‌سینا و ابوریحان بیرونی دوتن از دانشمندان دوره سامانیان بودند که در زمینه توسعه و افزودن بر علوم در زمینه‌های مختلف ،فعالیت کردند. هردوی این بزرگواران ، زاده قرن ۴ درخراسان بزرگ بودند و این مناطق در حال حاضر دیگر جزئی از ایران نیست و متعلق به ازبکستان است. ابوریحان حدود ۱۲ سال بزرگتر بوده و او را همه‌چیز دان جهان اسلام می‌دانند چرا که در زمینه‌های مختلف از جمله ریاضیات ، نجوم ، تقویم و گاهشماری ، نژادشناسی، زبان‌شناسی ، هند شناسی ، فلسفه ، فیزیک ، زیست‌شناسی ، ایران‌شناسی ، جغرافیا و..... تألیفات دارد. وی اولین کسی است که اطلاعات دقیقی در مورد تاریخ ایران قبل از اسلام و دولت هخامنشیان و ساسانیان تهیه کرد. این آقا بر زبان‌های مختلفی از جمله عربی و سانسکریت و عبری و سریانی و یونانی تسلط داشته و اختراعات و کشفیات زیادی را به او نسبت می‌دهند. از جمله محاسبه ارتفاع کوهها با روش‌های ریاضی و بااستفاده از زاویه بین قله تا کف و همچنین محاسبه شعاع زمین و بواسطه آن محاسبه جرم و حجم و مساحت و محیط و .... زمین😳 که اینها را قبلا توضیح داده‌ایم. ابن سینا بیشتر در زمینه طب و منطق و فلسفه شهرت دارد اما در زمینه‌های مختلف هم تحقیقات و تالیفاتی داشته از جمله در ادبیات و نجوم و زیست شناسی و... وی ۴۵۰ کتاب در زمینه‌های گوناگون نوشته‌است که شمار زیادی از آن‌ها در مورد پزشکی و فلسفه است. جرج سارتن در کتاب تاریخ علم، وی را یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان و دانشمندان پزشکی می‌داند. همچنین وی در زمرهٔ فیلسوفان بزرگ جهان قرار دارد. دانشنامهٔ فلسفهٔ دانشگاه تنسی ابن سینا را تأثیرگذارترین فیلسوف جهان پیش از دوران مدرن معرفی می‌کند. انشالله در تاریخ علم این مطلب را توضیح بیشتری خواهم داد. تقریرهای فلسفی وی بسیار بر فلاسفه بزرگ بعدی از جمله ملاصدرا، توماس آکوئیناس و دکارت مؤثر بوده‌است . فلسفه ابن سینا را فلسفه مشّآئی می‌گویند. پایه‌گذار فلسفه مشاء ارسطو بوده. چرا که در حین تدریس این نوع فلسفه مرتب راه می‌رفته و عادت نداشته در حین تدریس بشینه😳 و لذا شد فلسفه مشاء. اما از آنجا که ابن سینا ، فلسفه ارسطو را بسط و گسترش و معرفی کرد ، خود خارجی‌ها هم ابن‌سینا را موسس فلسفه مشاء ميدونند.
بعدها با ظهور فلسفه اشراق که موسس اون شهاب‌الدین سهروردی بود و بعد هم با ظهور حکمت متعالیهء ملاصدرا ، انحصار فلسفه در نوع مشاء شکسته شد که همه اینها را انشالله در بحث تاریخ علم خدمت شما میگم. این آقای ابن‌سینا در اوائل جوانی ، پزشک مخصوص امیر نوح سامانی شد که مقارن اواخر دولت سامانیان بود. بعدش که محمود غزنوی به سامانیان حمله کرد و آنها را منقرض کرد ، ابن‌سینا هم به همدان فرار کرد و به خاطر شهرت و آوازه‌ای که داشت وزیر شمس‌الدوله دیلمی شد یعنی به دولت آل بویه که در قسمت بعدی توضیح میدیم پناهنده شد بعدش که شمس‌الدوله فوت کرد ، جانشینانش ، ابن‌سینا را زندانی کردند و یه مدتی آب خنک می‌خورد. بعدش که آزاد شد فرار کرد رفت اصفهان و بعدها دوباره اومد همدان و همانجا فوت کرد و الان هم قبرش همدانه. اینکه مذهب ابن‌سینا چی بوده درش اختلاف نظر هست. خیلی‌ها اون را شیعه اثنی‌عشری ميدونند بعضی هم شیعه اسماعیلی و بعضی هم سنی. ولی پدرش قطعا اسماعیلی بوده. در مورد ابوریحان بیرونی هم با توجه به تالیفاتش احتمالا سنی مذهب بوده. والله اعلم. @tarikhbekhanim
مقبره ابوریحان در شهر غزنی افغانستان😳😳
این مقبره باشکوه را این شرکت ساخته😳😳
تندیس ابوریحان در پارک لاله تهران
تمبر پستی شوروی سابق به مناسبت هزارهء ابوریحان. ابوریحان حدود ۱۳۰ تألیف دارد اما مهم‌ترین آثار او التنجیم در ریاضیات و نجوم، آثار الباقیه در تاریخ و جغرافیا، قانون مسعودی که نوعی دانشنامه‌است و کتاب تحقیق ماللهند دربارهٔ اوضاع این سرزمین از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن است.