دوتا از کتابهای بسیار خوب و مبتنی بر رفرنسهای معتبر در ارتباط با جنگهای دوره امام علی ع.
باسلام
معاویه برای رسیدن به خلافت و وارونه کردن اسلام و اجرای منویات شیطانی و به واقعیت رساندن تمام آرزوهای اجدادیاش ، یک جنگ ترکیبی را بر علیه علی ع آغاز کرد. از جملهء این اقدامات عبارت بودند از : فعالیت نظامی ، ایجاد چند دستگی و اختلاف در سپاه علی ع ، ترور یاران نزدیک علی ع ، شبیخون زدن به قبایل مختلف ، قتلعام مردمِ تحت حکومت علی ع ، کشتن فرمانداران علی ع و بالاخره ایجاد جنگ روانی بر علیه علی ع.
این مورد آخر خودش شامل چند مورد است از جمله جعل روایات مختلف از پیامبر در مورد کافر بودن علی ع ، جعل روایات در مورد لزوم لعن علی ع در نمازها ، جاانداختن این موضوع که علی ع قاتل عثمان بوده و عثمان ، مظلوم کشته شده و من خونخواه عثمان هستم.
مردم شام ، همه اینها را باور میکردند و به راحتی میپذیرفتند. چرا که اینها همه به دست معاویه مسلمان شده بودند و عزت و امنیت خودشان را در گرو اطاعت از معاویه میدانستند. شاید اگر اینها به خودشان زحمت میدادند و به کوفه میآمدند و در مورد علی ع تحقیق میکردند ، قضیه فرق میکرد.
حیلههای شیطان همیشه همینهاست و در طول تاریخ تفاوتی نکرده و کارهایی که معاویه در مورد علی ع میکرد، مسبوق به سابقه بوده و هنوز هم اجرا میشود و صدالبته باز هم خیلیها به خودشان زحمت نمیدهند که در مورد این شایعات ، تحقیق کنند و کورکورانه آنها را میپذیرند و به دیگران هم منتقل میکنند و به اشتراک میگذارند و نامه اعمال خودشان را سیاه و سیاهتر میکنند.
این بود که در تاریخ میخوانیم که وقتی به مردم شام خبر رسید که علی ع در محراب عبادت و در مسجد ، شهید شد ، مردم شام میگفتند مگر علی ع نماز میخواند؟
بعدها وقتی یزید ، امام حسین ع را متهم به خروج از دین کرد ، باز همین دسته آدمها پذیرفتند و به جنگ با این خارجی رفتند و این کار خودشان را جهاد در راه خدا تلقی کردند.
در تاریخ ذکر شده که معاویه به توصیه عمروعاص ، تعداد زیادی بره(نوزاد گوسفند) تهیه کرد و به فرزندان پسر اهل دمشق هدیه داد.
مدتی بعد که برهها رشد کردند و بزرگ شدند ، یک شب مخفیانه ، مامورین معاویه به منازل شبیخون زدند و گوسفندها را دزدیدند.
فردا چو انداختند که علی و سربازانش به دمشق حمله کرده و گوسفندها را دزدیدند.
بااینکار نفرت از علی ع را در دل کودکان دمشقی الیالابد ماندگار کرد.
معاویه از این کارها زیاد میکرد. طوری که اگر یک شامی در نماز خود ، یادش میرفت که علی ع را لعن کند ، نمازش را اعاده میکرد.
کف پای بچههای خودشان اسم علی ع را مینوشتند تا وقتی که راه میروند، کلمه علی ع را لگدکوب کنند. اینها از اساس و به شکل ریشهای با اسلام و اهلبیت ع ، خصومت داشتند و کینه بنیهاشم در وجود اینها لانه کرده بود.
فکر نکنید که این کارها و این جنگهای ترکیبی ، مختص آن دوره بوده. همین الان هم شیطان بیکار ننشسته و مرتب و با روشهای مختلف و متنوع در مورد بزرگان دین و اولیاءالله از این کارها میکند. تمام این کارهایی هم که برخی افراد بعنوان شیاطینالانس انجام میدهند القائات است که از نزد شیاطینالجن به آنها داده میشود.
القصه ، علی ع در ظاهر در مقابل معاویه شکست خورد و معاویه با استفاده از جهالت یک مشت احمق و جاهل متنسک و پیرو هوای نفس ، خلیفه شد.
اما تاریخ مشخص کرد که علی در باطن و به معنای واقعی کلمه ، پیروز بوده و نام او و افکار او و مرام او و سیره زندگی او جاودانه و جهانی شد. مدفن او زیارتگاه بینالمللی شد. اسم او ، مقدس شد . افکار او هزاران بار تدریس شد. نسل او تقدیس شد و برکت از او و نسل او به جهان ساری و جاری شد. اما افکار معاویه ، مذمت شد . قبرش مزبل شد و خودش در جهان ، گمنام و لجنمال گردید.
این است فرق بین کسی که الهی زندگی کرده با کسی که شیطانی زندگی کرده است.
انشالله فرداشب در مورد شهادت علی ع برای شما خواهم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
قبر معاویه در دمشق.
اینجا زبالهدان شده بود و از بس مردم زباله میریختند دور آن را نرده کشیده و قفل زدند تا محفوظ باشد.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
عرض شد که مناطق تحت حکومت علی ع مرتب توسط عوامل معاویه غارت و تاراج میشد . این عوامل کثیف ، در انجام قتل و غارت و خونریزی ، خشونت زیادی به خرج میدادند تا مردم از آنها بترسند و اطراف علی ع را خالی کنند. این دقیقا همان سناریویی است که الان داعش اجرا میکند و از همان منبع الگو گرفته.
علی ع افراد زیادی را برای مقابله با اینها میفرستاد اما تعداد این گروهکها و سرعت عمل آنها و وسعت میدان فعالیت آنها اینقدر زیاد و وسیع بود که فقط یک راه برای مقابله با آنها وجود داشت و آن هم خشکاندن ریشه این هرج و مرج یعنی جنگ با معاویه و عمروعاص که حالا از طرف معاویه ، حاکم مصر شده بود.
علی ع خیلی در مسجد کوفه خطبه میخواند و مرتب مردم را به جنگ دعوت میکرد. اما کوفیان توجهی نمیکردند. آیندهای که معاویه برای کوفیان و عراقیان ترسیم کرده بود را با ذکر جزئیات برای آنها توضیح میداد اما باز هم توجهی نمیکردند. این آینده، بعدها دقیقا و با جزئیات کامل بر سر عراقیان هوار شد و دیدند که پیشگوییهای پیامبرگونه علی ع ، دقیق بوده اما باز هم عبرت نگرفتند.
در یکی از همین روزها بود که داستان شبیخون حرامیان معاویه به گوش علی ع رسید که در آن در مورد تعرض به یک زن یهودی هم صحبت شده بود و علی ع در خطبهشأن فرمودند اگر خلخال از زن یهودی به ستم گرفته شود و مرد مسلمانی از این مسئله دق کند و بمیرد ، جا دارد.
علی ع نمایندگانی هم برای اطراف میفرستاد که نیرو جمع کنند اما فایده نداشت.
در همین گیر و دار بود که معاویه ، شخصی را به نام ابنملجم مرادی به کوفه فرستاد تا علی ع را ترور کند که موفق هم شد.
منابع تاریخی ذکر میکنند که سه نفر از خوارج نهروان که به قتل نرسیده و موفق به فرار شده بودند ، طی جلسهای مشکلات جهان اسلام را بررسی میکنند و به این نتیجه میرسند که تمام این مشکلات زیر سر سه نفر است : علی ع و معاویه و عمروعاص.
لذا فیسبیلالله و قربهالیالله با هم قرار میگذارند که این سه نفر را در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان به قتل برسانند تا جهان اسلام از دست اینها خلاص شود و آرامش پیدا کند.
برای اینکه قتل اینها کاملا محرز باشد قرار گذاشتند که شمشیرهایشان را زهرآلود کنند که اگر زخم ، کاری نبود باز هم مضروب به واسطه زهر ، به قتل برسد.
اینها روانه شدند. یکی به دمشق رفت که معاویه را در مسجد دمشق و در حین نماز صبح به قتل برساند.
یکی به مصر رفت تا عمروعاص را در نماز صبح به قتل برساند و یکی هم به کوفه آمد که همینکار را با علی ع بکند.
علی ع ، شد سهم عبدالرحمن بن ملجم مرادی.
عبدالرحمن از تیره بنیمراد و از قبیله کِنده بود که به کوفه آمد و در خانه اشعثبن قیس کندی سکنی گزید.
خب تا اینجا در خیلی از تواریخ قدیمی آمده است اما اینکه آیا واقعا قصهء قرار گذاشتن این سه نفر واقعیت دارد یا نه؟ در هالهای از ابهام است.
برخی مورخین جدید که در این زمینه تحقیق کردهاند معتقدند که این داستان ساخته و پرداخته خود معاویه بوده و در این قرار سه نفره ، نه عمروعاص آسیب دیده و نه معاویه. اگر به جز عبدالرحمن ، دو نفر دیگر هم بودهاند پس چرا عمرو و معاویه کشته نشدند؟
مگر شمشیر زهرآلود نبوده؟
میگویند ، عمرو در آن شب مریض بود و به مسجد نیامد ، معاویه هم زخمی شد و بعدها از این زخم جان سالم به در برد.
این قصه بیشتر در تواریخ شامی و سنّی آمده و بعدها از روی آنها اقتباس شده و بعید نیست که ساخته و پرداخته بنیامیه باشد.
براین اساس برخی مورخین جدید ، معتقدند که عبدالرحمن را شخص معاویه فرستاده بود که قاتل علی ع بشود.
القصه ، عبدالرحمن بن ملجم ، به کوفه آمد و در خانه اشعث منزل کرد. مدتی در آنجا بود و چندبار نزدیک بود که در تصمیم خود تجدید نظر کند که با دختری به نام قطّام آشنا شد.
قطام یا قطامه که پدر و برادرانش را در نهروان از دست داده بود ، محرّک این آقا در قتل علی ع میشود و بدین ترتیب ابن ملجم مردای در شب ۱۹ ماه مبارک رمضان دست به قتل مردی میزند که مصداق انسان کامل بود و مرادی با اینکار نام خود را به عنوان شقیترین مردم روی زمین ثبت کرد.
انشالله جزئیات این جنایت را فرداشب خدمت شما خواهم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
در طول تاریخ ، چه در جبهه حق و چه در جبهه باطل ، افرادی بوده و هستند که وجود آنها نقطه عطف تاریخ است.
مثلا اگر شخصیتی مثل چنگیز به دنیا نیامده بود و غائله حمله مغول به بسیاری از قسمتهای کره زمین را راه نینداخته بود ، مسیر تاریخ جور دیگری میشد.
و یا اگر پیامبر اسلام ظهور نکرده بود و جهان را تحت تاثیر خودش قرار نداده بود قطعا وضعیت الان طور دیگری بود.
یکی از افرادی که در تاریخ تشیع خیلی منشأ اثر بوده ، اشعث بن قیس کندی است.
ایشون یکی از فرماندهان فتوحات در دوره خلفا ثلاثه بوده و در دوره عثمان مدتی فرماندار آذربایجان بود. علی ع وقتی به خلافت رسید اشعث را فراخواند و او را در جنگ جمل فرمانده قبیله کنده کرد. این آقا در جنگ صفین اولین کسی بود که در لیلهالهریر ، حرف از مصلحت اسلام و صلح بین مسلمانان زد . این حرفها به گوش معاویه رسید و دستور به نیزه کرده قرآنها را داد.
بعد شد رهبر شورشیان و کسانی که دور علی ع را گرفتند و گفتند لاحکم الا لله و حکمیت را بر علی ع تحمیل کردند.
بعد که علی ع خواست ، حَکَم انتخاب کند این آقا زور کرد و گفت الّا و بلّا اشعری باشد.
بعدش در جنگ نهروان ، آمد کنار علی ع ایستاد.
بعد از جنگ نهروان ، هرچه علی ع مردم را به جنگ فرامیخواند، این اشعث ، بهانه میآورد و مردم را هم به مخالفت با علی ع ، تشویق میکرد.
این آقا با امفروه ، خواهر ابوبکر ازدواج کرده بود و حاصل این ازدواج ، دختری شد به نام جُعده یا جَعده که قبل از جنگ صفین با امام حسن ع ازدواج کرد و بعدها شد قاتل امام حسن ع. معاویه ، جعده را فریب داد و به او قول داد اگر امام حسن ع را مسموم کند فلان قدر پول به او میدهد و همسر یزید هم میشود. این ملعون هم زهر در غذای امام کرد و امام را به شهادت رساند . بعد از اون معاویه خلف وعده کرد و این جعده ، شد خسرالدنیا و الاخره.
القصه این اشعث وقتی عبدالرحمن ابن ملجم را دید که او هم از قبیله کنده بود ، به او جا و مکان داد و او را با قطام آشنا کرد و شد آنچه که دیشب عرض کردم. یعنی این اشعث مستقیما در قتل امام علی ع شرکت داشت. دخترش هم که قاتل امان حسن ع شد.
یک پسری هم داشت به نام محمدبن اشعث که این آقا از حامیان و پروپا قرصهای زیادبن ابیه و بعدش هم عبیدالله بن زیاد بود. این محمدبن اشعث ، در دوره امام حسن ع و بعدش هم واقعه کربلا ،قاتل حجربن عدی و هانی بن عروه و مسلم بن عقیل شد. به طور غیر مستقیم هم از قاتلان امام حسین ع شمرده میشود.
بعد از واقعه عاشورا ، در قیام مختار ، به سپاه مصعب پیوست و در جنگ با مختار به دست خود مختار کشته شد.
این محمد ، یک پسری هم داشت به نام عبدالرحمن که همواره دوست و یاور بنیامیه بود ولی بعدها بعلت اختلاف با حجاج بن یوسف ثقفی و قیام بر علیه او کشته شد.
خب این داستان شجره ملعونهء اشعث بود که خدمت شما عرض کردم و اما خود اشعث هم اندکی بعد از شهادت امام علی ع ، بیمار شد و فوت کرد .
یکی از سوالات دیگری هم که دوستان پرسیده بودند در مورد سرنوشت ابوموسی اشعری بود که باید عرض کنم که این آقا بعد از جریان حکمیت ، مزد خیانتش را گرفت و جذب معاویه شد و به شام رفت و از هواداران او بود تا اینکه در سال ۴۴ هجری قمری یعنی ۶ سال بعد از جریان حکمیت فوت کرد.
ابوموسی پسری به نام بَرَده داشت که در زمان حجاجبن یوسف ثقفی ، قاضی بصره شد و آدم باسوادی بود.
از نسل ابوموسی اشعری ، بعدها ، ابوالحسن اشعری آمد که موسس مکتب اشاعره در علم کلام بود که اینها را بعدها در تاریخ فقه و کلام خدمت شما میگویم.
لازم به ذکر است که قبیله اشعری اغلب شیعه و از هواداران علی ع بودند و در زمان حجاج ، تعداد زیادی از آنها به خاطر ظلم حجاج به قم هجرت کردند و شیعهگری را با خودشان به قم آوردند.
انشالله بقیه داستان بماند برای فرداشب.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
یکی دیگر از شخصیتهای دخیل در قتل امام علی ع ، زنی بنام قُطام یا قطامه بوده است. برخی از مورخین بر اساس تحقیقات خود ، اساسا منکر وجود چنین زنی هستند و معتقدند اینها داستانپردازی برای این است که بگویند علی ع قربانی یک داستان عاشقانه بوده است. از جمله این محققین، جناب آقای دکتر سیدجعفر شهیدی است که تحقیقات بسیار جامعی در تاریخ دارند.
اما اکثریت مورخین ، معتقدند که زنی به این نام بوده و موتور محرکه ابنملجم برای قتل علی ع شده است.
القصه ، اینکه قطام دختر بوده یا زن در آن اختلاف هست و برخی معتقدند که ابنملجم ، عاشق دختر قطام شد و قطام ، مهریه دخترش را قتل علی ع قرار داد.
اما باز هم اکثریت معتقدند که قطام ، دختری از قبیله تیمالرباب و از خوارج بود که پدر و دو برادرش در جنگ نهروان کشته شده بودند و خودش هم خارجی بود و علی ع را کافر میدانست.
این خانم ، زیبایی قابل توجهی داشته و ابنملجم را تحت تاثیر قرارداده.
در مورد زیبایی زنان که در تاریخ ، خیلی عامل فساد بوده و خیلی قتلها و جنایتها بر سر این مسئله رخ داده ، جا دارد که مطلب مختصری عرض کنم.
به طور کلی خیلی از اساتید خود بنده هم معتقد بودهاند که این زیباییها به تناسب زمانه بوده و مثلا در دوران فراعنه که معتقدند نفرتیتی یکی از زنان زیبای دوران خود بوده ، اصلا اینطور نبوده بلکه برای مردمان آن دوره زیبا بوده و اگر امروز ظهور کند در بین زنان امروزی جایگاهی ندارد.
بنده در این مورد نظر خودم را عرض میکنم که معتقدم اینطور نیست و دلیل این اظهارنظر اساتید این استکه ، نگاه آنها به زیبایی زنان ، بیشتر به زنان قاجار بوده و معیار زیبایی زنان برای آنها ، زنان چاق و پُرسبیل دوره قاجار بوده است.
در همان دوره قاجار اسناد آرشیوی و عکسهای زیادی هست که نشان میدهد زنان جوانِ خارج از دربار و دختران ساکن در خانهها ، با زنان دربار متفاوت بوده و اندام متناسب و زیبا با چهرههای زنانه و بدون مو داشتهاند. یک نمونه مشهور از اینها ، طاهره قرهالعین است که از سران بابیت بوده و راجع به او در اینجا مطالبی عرض کردم. این زن ملعون ، چهره امروزی داشته و قابل رقابت با زنان زیبای امروزی است.
اما آن چیزی که از نظر طبی قابل توجه است و یک عیب برای سنین بالاتر زنان و البته مردان آن دوره محسوب میشده این بوده که میانگین عمر افراد ، بسیار کمتر از امروز بوده و مثلا یک زن ۵۰ ساله ، یک پیرزن محسوب میشده ، با تعداد زیادی دندان از دست رفته و پوست چروکیده و اندام نامتناسب و صورت آفتابخورده و احتمالا سر طاس بیماریهایی ناشی از زایمانهای مکرر و پوکی استخوان.
این مسئله در زنان مرفه و یا در زنان جوان و باکره و یا فاقد فرزند ، خیلی کمتر بوده و زیبایی خودشان را حفظ کرده بودند.
خلاصه اینکه ، زیبایی قطام هرچه بوده، در حدی بوده که هوش و حواس از مرادی برده و حاضر شده بخاطر او ، عالمترین ، شجاعترین ، فصیحترین ، باتقواترین ، پهلوانترین ، زاهدترین و انسانترین انسان روی زمین را به شهادت برساند.
ملاقات قطام و مرادی در منزل اشعث انجام شد و مرادی در آنجا عاشق قطام شده از او خواستگاری کرد . قطام که کینه علی ع را داشته ، قتل علی ع را کابین خود قرار میدهد. شاید هم اشعث او را راهنمایی به این کار کرده است.
مرادی که قبلا در کار خود مردّد شده بود ، با این پیشنهاد ، مصمّم میشود که علی ع را به قتل برساند و به قطام میگوید که من از اول به همین نیت به کوفه آمدم.
قطام ، پسر عموی خود، وردان را مامور به تهیه شمشیر و زهر مربوطه میکند. وردان شمشیر را تهیه میکند و در اختیار مرادی قرار میدهد.
در نهایت مرادی در شب ۱۹ ماه رمضان راهی مسجد میشود تا برای نماز صبح آماده قتل علی ع گردد.
چگونگی این مسئله را انشالله فرداشب خدمت شما خواهم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
اصولا در روایت و تالیف تاریخ ، صرفا به آنچه که اتفاق افتاده میپردازند و لذا پرداختن به جنبههای قدسی و ماورائی مسائل ، موضوع علم تاریخ نیست. هر علمی دارای یک موضوع ، یک هدف و یک روش است و شناخت این مسئله خیلی مهم است که این مسائل را باهم قاطی نکنیم.
اما روش بنده در این کانال یک روش تدریسی و بصیرتافزائی است و فرض را بر این گذاشتهام که در کلاس ، در حال تدریس تاریخ هستم و لذا در این کلاس باید جواب شبهات را هم بدهم و نگذارم که بصیرتجو با کولهای از شبهات از کلاس خارج شود. یکی از مهمترین معایب دانشگاهای ما این استکه دانشجو با ۱۰۰ شبهه وارد دانشگاه میشود و با ۱۰۰۰۰ شبهه از آن خارج میشود و لذا برای پاسخ به شبهات ، لازم است که بعضی اوقات به مباحث کلامی و فقهی و تفسیری هم پرداخت و از اول هم روش ما همین بوده است.
در ارتباط با اینکه ، اقدام به شهادت علی ع در چه زمانی بوده ، اختلاف نظر هست. بعضی منابع معتقدند ضربهء مرادی در هنگام ورود امام به مسجد بوده و برخی منابع معتقدند که چون امام در نماز سر از سجده برداشت ، مرادی ضربه خود را بر سر مبارک امام وارد کرد.
قول اول به نظر بنده ضعیف است و با هوشیاری و زیرکی که در امام سراغ داریم کسی نمیتوانسته او را غافلگیر کند.
قول دوم هم از نظر منابع ، قویتر است و هم از نظر عقلی. مشهور بود که امام در هنگام نماز از عالم مادی غافل میشود و داستان درآوردن تیغ از پای ایشان در هنگام نماز خیلی شهرت دارد.
و اما مسئله بعدی ، علم امام به قاتل و زمان و مکان قتل خود است. آیا امام ، قاتل خود را میشناخته ؟ آیا امام زمان و مکان شهادت خودش را میدانسته ؟ اگر چنین بوده آیا رفتن به محل قتل و جلوگیری نکردن از آن ، خودکشی محسوب نمیشده؟
ذکر چند نکته در ارتباط با این شبهه لازم است.
یکی اینکه متاسفانه بنابر دلایلی ، بسیاری از شیعیان معتقدند معصومین ع ، علم غیب دارند.
در حالیکه چنین نیست. علم غیب مخصوص خدا است و لاغیر.
آنچه معصومین ع ، اعم از پیامبر ص و دختر مکرمه ایشان و سایر ائمه داشتهاند علم لدنّی است یعنی علم دائمالاتصال به علم غیب.
علم لدنی قسمتی از علم غیب است که خداوند در هر زمان و هرمکان و بنابر مصالحی در اختیار معصوم قرار میدهد.
بارها خدمت پیامبر اسلام ص ، میرسیدند و سوالی را مطرح میکردند و پیامبر ص جواب آن را نمیدانست و میفرمود منتظر میمانم تا در جواب این سوال ، وحی بر من نازل شود.
و لذا میبینیم که در قرآن چندین جا ، عبارت یسئلونک و سئل و ... آمده و در ادامه میفرماید بگو که جواب این سوال چنین است.
مثلا میفرماید:
وَيَسْأَلُونَكَ عَنْ ذِي الْقَرْنَيْنِ ۖ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ ذِكْرًا
و از تو درباره ذوالقرنین میپرسند بگو: به زودی بخشی از سرگذشت او را [به وسیله آیاتی از قرآن] برای شما میخوانم.
كهف - 83
مهمترین معنای وحی ، القاء و به دل انداختن است که ما به آن الهام میگوییم. این القاء معانی راجع به هر کس و هرچیزی ممکن است. مثلا وحی به غیر معصوم هم داریم. خداوند به مادر حضرت موسی ع که معصوم هم نبود ، وحی کرد:
وَأَوْحَيْنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنْ أَرْضِعِيهِ ۖ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِيٓ ۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ
به مادر موسی الهام كردیم كه او را شیر بده، چون بر او بترسی به دریایش انداز، و مترس و غمگین مباش كه ما حتماً او را به تو باز میگردانیم، و او را از پیامبران قرار میدهیم.
قصص - 7
وحی به حیوان و به جماد هم داریم که همان مثل معروف وحی به زنبور و وحی به زمین است که خب قضیه آن جداست و در مقوله دیگری دسته بندی میشود و قرآن میفرماید
وَأَوْحَىٰ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ
و پروردگارت به زنبور عسل الهام كرد كه از كوهها و درختان و آنچه [از دار بستهایی] كه [مردم] بر میافرازند، برای خود خانههایی برگیر.
نحل - 68
و در سوره زلزال میفرماید
بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَىٰ لَهَا
چون پروردگارت به او(زمین) وحی كرده است.
زلزال - 5
بنابراین القاء معانی و الهام کردن و به دل انداختن در مورد هرکس ممکن است رخ بدهد و حتی قرآن میفرماید که شیاطین هم به یکدیگر وحی و القاء معانی میکنند یعنی شیاطین جن به شیاطین انس و بالعکس.
خب حالا اگر خداوند صلاح نداند که اطلاعات راجع به نحوه شهادت امام علی ع و سایر ائمه را در اختیار آنها بگذارد ، آیا این خللی در مقام معصوم ایجاد میکند؟
خیر اینطور نیست. اساسا معصومین علم غیب ندارند و لذا خداوند فقط قسمتی از آن را در اختیار آنها قرار میدهد، پس طبیعی است که قسمتی از آن هم در اختیار آنها قرار نمیگیرد و این مسئله نافی مقام و اختیارات امام و معصوم نیست.
خب حالا خیلی از متکلمین ، نظرات دیگری دارند و توجیهات زیادی میآورند مثلا میگویند ، نه امام علی ع و تمام معصومین ، آگاه به زمان و مکان شهادت خود هستند اما نباید برای جلوگیری از آن اقدامی بکنند. یعنی در این مورد تکلیف ندارند. اینها برای این نظر خود دلایل روایی محکمی هم دارند ولی بنده فکر میکنم پذیرش این نظر ، خیلی عجیبتر از این استکه بگوییم اصلا در این مورد ، معصومین هم عین آدمهای معمولی هستند.
البته باید گفت که ، به دل مهلکه رفتن و خود را در معرض مرگ قراردادن برای انجام امر الهی ، مسئله دیگری است که شامل این موضوع نمیشود و اسمش شهادت است. اگر دشمن به منزل شما یا وطن شما یا دین شما حمله کند آیا میتوانید بگویید که خیر ، من کاری نمیکنم ، احتمال فوت من در این درگیری زیاد است و لذا اگر اقدامی کنم و کشته شوم ، خودکشی حساب میشود. همین اسلام در اینجا میگوید باید بروی و بجنگی و اگر کشته شدی ، شهید محسوب میشوی. در جریان کربلا دقیقا همینطور بود و امام حسین ع ، در شب عاشورا میدانست که فردا ، حتما و حتما به شهادت میرسد و خانوادهاش هم اسیر میشوند. خب آیا بااین اوصاف ، امام حسین ع باید با یزید بیعت میکرد تا به شهادت نرسد ؟
روایتهایی هم داریم مبنی براینکه علی ع در مسجد کوفه ، ابنملجمِ مسلح به شمشیر را دید و روی شمشیر او را پوشانید که دیگران شمشیرش را نبینند و از او نگیرند. چون ورود با شمشیر به مسجد ممنوع بود.
این روایتها چندان صحیح و مستند نیستند.
مسئله اینجاست که منِ شیعه ، که علی ع را بعنوان امام و خلیفه بلافصل بعد از پیامبر ص ، قبول دارم و اهلبیت را هم حجت خدا بر روی زمین میدانم با این روایات غیرمستند ، یقینم نه بیشتر میشود و نه کمتر.
اینکه فلان مورخ اروپایی در مورد این واقعه ، تشکیک کرده و یا تایید ، از نظر بنده هیچ اهمیتی ندارد. مورخ اروپایی و به قول خودشان شرقشناس اروپایی برود هزار و یک مشکل که در کتابهای خودشان هست را رفع کند.
خب این هم یک بحث بصیرتی در مورد شهادت امام علی ع. انشالله بقیه مطلب بماند برای فرداشب.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
باسلام
مطلبی که امشب برای شما عرض میکنم ، برخلاف شبهای گذشته ، اغلب ، نقل قول و به اصطلاح کپی از منابع معتبر است . اغلب این مطالب نقل قول از کتاب منتهیالآمال ، شیخ عباس قمی میباشد.
نقل شده است امام علی (ع) در زمان شهادت، شصت و سه بهار از عمر پربرکت خویش را پشت سر گذاشته بود. در شب شهادت، امام علی (ع) همچون سالهای گذشته در خانه یکی از فرزندان یعنی دخترش ام کلثوم میهمان بود.
امکلثوم نقل میکند پس از آنکه امام از نماز مغرب فارغ شدند، سر سفره حاضر شدند، هنگامی که چشم ایشان به غذا افتاد و خوب آن را نگریستند، سر خود را با تأسف تکان داده و فرمودند که کاسه شیر را بردار و با اندکی قرص نان و نمک افطار کردند.
پدرم پس از سپاس به بارگاه خداوند برای نماز و نیایش برخاست. حضرت پیوسته مشغول رکوع، سجود، دعا و تضرع بودند. امام (ع) تمام شب را بیدار بودند و خداوند متعال را پیوسته عبادت میکردند.
پدر در آن شب گاه و بیگاه از اطاق خویش بیرون میرفتند و با نگاه به آسمان نیلگون میفرمود: «به خدا سوگند این همان شبی است که محبوبم و آموزگارم به من وعده داده است. به خداوند سوگند، هرگز دروغ نگفتهام و از رسول خدا دروغ نشنیدهام، همانا امشب آن شبی است که به من وعدۀ شهادت داده شده است.»
در آن شب، سوره "یس" را تا آخر تلاوت نمودند و بعد از آن اندکی به خواب رفتند. به ناگاه با دلهره از خواب بیدار شده و فرمودند: «خداوندا، ما را در لقای خود برکت ده». بسیار میفرمودند: «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
آن شب پدرم به فرزندانش فرمودند: «عزیزانم امشب خوابی دیدم؛ میخواهم آن را برایتان وصف کنم»
پدرم صحبتهایشان را اینطور ادامه دادند: «پیامبر را در عالم رؤیا دیدم. ایشان به من فرمودند: «یا اباالحسن! انک قادم الینا عن قریب»
"علی جان به زودی میهمان ما خواهی بود"
"شقاوت پیشهترین مردم به سوی تو خواهد آمد و محاسن شریف تو را به خون سرت رنگین خواهد ساخت"
«وانا والله مشتاق الیک، فهلم الینا فما عندنا خیر لک وابقی»
"به خدا سوگند که من در شور و شوق دیدار توأم و تو در سومین دهۀ ماه خدا به میهمانی ما خواهی شتافت، بیا که آنچه نزد ماست برای تو بهتر و پایندهتر است."
آن شب هنگامی که اهل خانه، این سخنان جان فرسای پدر را شنیدند، همه اشک ریختند و به سختی گریستند و فریاد و ضجه زدند و صدا به گریه بلند کردند. و آن حضرت، آنها را دعوت به سکوت کردند.
وقتی ساکت شدند، آنها را سفارش به خوبیها، کرده و از بدیها نهی فرمودند. هر قدر، وقت صبح طلوع فجر نزدیکتر میشد، بر اضطراب و تشویش امیرمؤمنان افزوده میگشت. ترس ایشان از شأن و جایگاه خداوندی بود، نه از مرگ و خروج روح از بدن!
امام علی (ع) بارها از پیامبر اسلام (ص) در مورد کیفیت و چگونگی شهادتش روایتها شنیده بود و رسول خدا با سخنانش خبر از آینده و رویدادهای تلخ و غمبار برای علی و امت اسلامی داده بود.
در منتهی الامال شیخ عباس قمی آمده است که در جنگ خندق هنگامی که امام علی (ع) مقابل جنگاور کفر "عمرو" قرار گرفت، شمشیر عمرو بر فرق نازنین علی (ع) اصابت کرد و همین موضوع باعث شد تا خون سر، تمام چهره و محاسن امام را رنگین سازد.
در حالی که پیامبر با دستان مبارک خود فرق سر علی (ع) را پانسمان میکرد و خون چهره گلگون او را پاک میکرد، فرمودند:
«این انا یوم یضربک اشقی الاخرین علی راسک ویخضب لحیتک من دم راسک»
«علی جان! آنگاه که شقاوت پیشهترین انسانها با شمشیر ستم و تجاوز فرق همایونت را هدف قرار میدهد و محاسن شریفت را به خون سرت رنگین میسازد من کجا هستم تا زخم سرت را ببندم.»
شب نوزدهم رمضان به پایان رسید، امام علی (ع)، رفته رفته آماده رفتن به مسجد برای اقامه نماز شدند. روایت است هنگام خروج حضرت از درب منزل، مرغابیها راه را بر امام بستند، تا امام به مسجد نرود و یا نقل شده که قلاب در به کمر ایشان گیر کرد؛ بالاخره امام راهی مسجد شد.
حضرت پس از ورود به مسجد کوفه، در تاریکی چند رکعت نماز خوانده مشغول تعقیبات نماز شدند. پس از آن به پشت بام مسجد رفته ، ندای اذان سر داد و خفتگان در مسجد را بیدار نمود. سپس آرام آرام نزدیک محراب شد و با حضور قلب مشغول نماز شد.
ابن ملجم مرادی" در نقشه خائنانهاش تصمیم گرفته بود تا آن حضرت را به هنگام برخاستن از رکوع و یا سر برداشتن از سجده هدف گیرد. به همین جهت پس از آغاز نماز دزدانه برخاست و به سرعت خود را کنار ستونی که امام در کنار آن به نماز ایستاده بود رساند تا در فرصت مناسب ، جنایتش را عملی کند.
هنگامی که امام علی (ع) سر از سجده نخست برداشت، آن ملعون با شمشیر زهرآلودش که با هزار دینار آن را آغشته به زهر ساخته بود، فرق مولایمان علی (ع) را شکافت.
بر طبق روایات ابن ملجم درست همان جای را هدف قرار داد که در جنگ خندق به وسیله شمشیر "عمرو" هدف قرار گرفته بود. فرق مبارک امام شکافت. خون سر و صورت امام را رنگین کرد.
امیرالمومنین علی (ع) با صورت به محراب افتاد در حالی که زمزمه کنان میفرمود: «بسم الله و بالله وعلی ملة رسول الله: فزت و رب الکعبه»
به پروردگار کعبه رستگار و کامیاب شدم.
امام علی (ع) در ادامه فرمود: "به پروردگار کعبه سوگند! ابن ملجم مرا کشت، آن ملعون، آن فرزند یهودیه مرا کشت، ای مردم ابن ملجم از دست شما مگریزد".
اینکه امام ع در نماز جماعت، به شهادت رسید یا در نماز فردای قبل از نماز صبح ، معلوم نیست.
ضربت ابن ملجم ملعون، فرق مبارک حضرت را تا پیشانی و محل سجده شکافته بود.
خبر این جنایت مانند تندبادی کوفه و اطراف آن را به لرزه درآورد. مردم از خانههای خویش بیرون آمدند و با شیون و فریاد راه مسجد و خانه علی (ع) را در پیش گرفتند.
از سوی دیگر «ابن ملجم مرادی» که تصمیم فرار داشت، به دست مردم اسیر شد و در حالی که قرمزی چشمانش از ترس عمیقش خبر میداد، وی را به مسجد آوردند.
امام علی (ع) وقتی چشمان خود را گشودند و به "ابن ملجم" نگاه کردند که دستان او را بسته بودند و شمشیرش بر گردش آویزان بود، با صدایی ضعیف و همراه با دلسوزی و مهربانی فرمودند:
"ای مرد؛ گناه بزرگی کردهای! مرتکب امری عظیم و فعلی بسیار بزرگ شدهای، آیا بد امامی برای تو بودم که پاداش مرا این گونه دادی؟ آیا با تو مهربان نبودم و تو را بر دیگران ترجیح ندادم و به تو احسان نکردم. آیا مردم نمیگفتند تو را به قتل برسانم و.... اما به تو آسیبی نرسانیدم و تو را آزاد گذاشتم، با اینکه میدانستم حتماً مرا خواهی کشت، اما میخواستم حجت خدا بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بگیرد. و نزد خدا بر تو غالب شوم، ای فرومایه، میخواستم که شاید از گمراهی خود برگردی ولی شقاوت بر تو غالب شد و مرا کشتی، ای شقیترین اشقیا" .
امام علی (ع) پس از صحبتهایی که با ابن ملجم کردند رو به فرزند خود کرد و در حق ابن ملجم سفارش نمودند:" ای فرزندم با اسیر خود مدارا کن و با او مهربان باش و نیکی و شفقت و رحمت را در پیش گیر. پس اگر من از دنیا رفتم او را قصاص کن و با یک ضربت بکش و او را با آتش نسوزان و او را مثله نکن".
حاذقترین پزشکان و جراحان کوفه جمع شده بودند به دستور یکی از برجستهترین اطبا کوفه گوسفندی را ذبح کردند، از میان شش آن رگی را بیرون کشیده و آن را بر زخم سر امام گذاشتند تا زهر آن گرفته شود.
طبیب پس از مدتی آن را بیرون آورد و به آن نگاهی کرد و گفت: زهر تا سفیدی مغز امام (علیهالسّلام) نفوذ کرده است. در آن وقت به امیرالمؤمنین عرض کرد؛ وصیت خود را بکن که ضربت این دشمن خدا، کار خود را کرده است و دیگر کاری از دست ما بر نمیآید.
خب انشالله بقیه بماند برای فرداشب.
#تاریخ
@tarikhbekhanim
🔹علی(ع) فرقهای زیادی با سایر حاکمان داشت، آنقدر زیاد که از شدت همین فرقها نهایتا فرقش شکافته شد. حالا با دقت در این تصاویر بنگرید که گذر تاریخ چطور فرقهای اساسی علی(ع) با دیگر حاکمان را ارج نهاده است. این تصاویر، بخش بسیار کوچکی از انعکاس نام مبارک علی(ع) در معماری جهان اسلام است که در تمامی اینها، این اسم مبارک با خط بنایی جلوهگری میکند. امروزه از شرق تا غرب جهان اسلام، گنجینه عظیمی از آثار معمارانه از قرون مختلف به جا مانده است که مفتخر به منقّش شدن به این نام مبارک و تجلیِ «ذكرُ عليٍ عباده» با ابزارهای معمارانه هستند.
🔹اما جالب آنکه حسب برخی پژوهشهای انجام شده، کهنترین نمونههای شناخته شده از نقوش تزئینیِ نام علی(ع)، نه متعلق به ایران، بلکه متعلق به حوزه جغرافیایی شام بوده است! یعنی همان جایی که سالها تلاش شد تا نام مبارک ایشان محو شود. نمونهای از این نقوش که در قلعه شهر حلب در شمال شامات به دست آمده را هرتسفلد (باستانشناس آلمانی) در کتاب خود که درباره کتیبههای اسلامی این سرزمین منتشر شده،معرفی کرده است. کدام حاکم دیگری را در جهان اسلام میشناسید که نام او پس از قرنها اینطور بر تارک آثار تمدنی کشورهای مختلف حتی در سرزمینی که سالها مشهور به دشمنی با او بوده، باقی مانده باشد و بدرخشد؟ "كذَٰلک يَضرِب اللَّه الْحَقَّ والْبَاطل فأَمَا الزَّبدُ فَيذهبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ الناس فَيمْكثُ فی الْأَرض:خدا براى حق و باطل چنين مثَل زند، اما كف به كنارى افتد و نابود شود و آنچه براى مردم سودمند است در زمين باقی بماند"(رعد/۱۷)
باسلام
عرض شد که شمشیر زهرآگین ابنملجم بالاخره باعث شهادت امیربیان ، امیرالمؤمنین علی ع گردید. از زمان ضربت خوردن تا زمان شهادت ، در طی این نزدیک به ۳ شبانه روز که علی ع زنده بود ، وصایای زیادی به اطرافیان خود و علیالخصوص امام حسن ع و امام حسین ع داشت که برخی از آنها در نهجالبلاغه آمده است..علی ع شخصیت یگانهای بود که بعد از او هیچگاه کسی به جامعیت او نیامد و تاریخ از وجود کسی همچون او خالی ماند.
از جمله سفارشهای علی ع ، سفارش به رفتار مناسب با ابن ملجم و تهیه آب و غذا برای اوست .
علی ع اکیدا سفارش میکرد که در قصاص قاتلش تنها یک ضربه به او بزنند و اگر در اثر این ضربه ، کشته نشد ، کاری با او نداشته باشند.
امام علی ع بالاخره در صبحگاه روز ۲۱ ماه مبارک رمضان سال ۴۰ هجری به شهادت رسید و قربانی جهل مردم و عدالت خودش شد.
ابن ملجم بعد از شهادت امام علی ع ، قصاص شد و برخی منابع معتقدند که مردم کوفه از شدت عصبانیت ، جسد او را سوزاندند.
پیکر مطهر امام علی(ع) توسط امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، محمد حنفیه و عبدالله بن جعفر غسل داده شد. امام حسن(ع) بر جنازه امام نماز میت خواند.
علی(ع) را شبانه دفن کردند و چند نقطه را برای دفن آن حضرت مهیا کردند تا مکان قبر مخفی بماند. محل دفن امام علی(ع) برای جلوگیری از نبشقبر توسط خوارج و دشمنی بنیامیه پنهان بود. تعداد اندکی از شیعیان محل دفن را میشناختند تا اینکه امام صادق(ع) در زمان حکومت بنیعباس، محل قبر را برای همگان آشکار کرد. محل دفن امام علی(ع)، در شهر نجف که در منابع با نامهای مختلفی از آن یاد شده، مورد اتفاقنظر میان شیعیان است.
بنابر روایتی از پیامبر اسلام ص ، فضایل علی(ع) قابل شمارش نیستند و بر پایه روایتی دیگر از آن حضرت بازگو کردن، نوشتن، نگاه کردن و گوش دادن به فضائل حضرت علی(ع)، نوعی عبادت است و باعث آمرزش گناهان میشود.
در دوره بنیامیه از نشر فضائل امام علی(ع) جلوگیری شد. در این دوره کسانی که فضایل او را نقل میکردند، کشته یا زندانی میشدند. همچنین بهدستور معاویه کسانی که در مقابل فضائل امام علی(ع)، برای خلفای سهگانه فضیلت جعل میکردند، تشویق میشدند. برخی همچون ابنتیمیه پیشوای سلفیه و شاگردانش ابنکثیر دمشقی و ابنقیم جوزی، که ادامه دهنده راه بنیامیه هستند ، تعدادی از آیات و احادیث در فضیلت امام علی(ع) را مخدوش یا مجعول دانستهاند و بعضا این آیات و روایات را در شأن خلفای بنیامیه ، مصادره میکنند😳
باوجود تلاشهای مخالفان در جلوگیری از نشر فضائل امام علی(ع)، در جوامع حدیثی شیعه و سنی فضایل بسیاری از علی بن ابیطالب(ع) نقل شده و عالمانِ دو مذهب، کتابهایی مستقل هم درباره فضائل او نوشتهاند. فضائل امیرالمؤمنین ابنحنبل، خصائص امیرالمؤمنین نسائی از جمله آنها است.
این ابن حنبل که خودش پیشوای حنبلیها هست ، ارادت ویژهای به علی ع داشته و اهل سنت تا زمان او که اوایل قرن ۳ باشد ، علی ع را بعنوان خلیفه قبول نداشتند و با تلاشهای همین ابنحنبل ، علی ع را بعنوان خلیفه چهارم قبول کردند.
قبلا خدمت شما عرض کردم که محمد بن ادریس شافعی که خودش پیشوای شافعیان است هم ارادت فوقالعادهای نسبت به علی ع داشته و اشعار زیادی در وصف او سرودهاست.
در جایی میگوید:
وَ مَاتَ الشَّافِعِی وَ لَیسَ یَدْرِی عَلِیٌّ رَبُّهُ اَمْ رَبُّهُ الله
یعنی شافعی مُرد و دست آخر نفهمید که خدایش ، الله است یا علی ع.😳
خیلی شعرهای عجیبی در وصف علی دارد که این اشعار مورد تایید اهل سنت هم هستند.
علی ع در سخنان دشمنانش هم ستوده شد . نقل است که وقتی خبر شهادت علی ع را به معاویه دادند، گریست و گفت خدا ابالحسن را رحمت کند، فقه و علم با مردن علی به خاک رفت.
داستانهای زیادی در ستایش علی ع از زبان معاویه نقل شده.
نقل شده است که روزی شخصی مهمان امام حسن ع شد. امام برای او طعام آورد. آن مرد مکدّر شد و گفت چگونه غذا بخورم در حالیکه لحظاتی قبل ، در مسجد ، مرد بینوایی را دیدم که نان خشک میخورد و مرا هم دعوت کرد که بخورم و من از شدت خشکی نانش نتوانستم.
امام حسن ع فرمود ، خدا میداند که آن مرد که میگفتی ، پدرم علی ع است و غذایش همیشه همین است.
ابن ابي الحديد نوشته است: روزي ، محفن بن ابي محفن ضبّي بر معاويه وارد شد. معاويه از او پرسيد از کجا آمده اي؟ گفت: از نزد کسي آمده ام که ناتوان ترين کس در اداء سخن و گفتگو باشد و مقصودش علي عليه السلام بود. پس معاويه گفت: «واي بر تو پسر گنده دهن، آيا درباره ي علي عليه السلام اين چنين سخن مي گويي؟ چگونه او ناتوان ترين شخص در ايراد سخن بود، در حالي که به خدا قسم جز علي کسي فصاحت و گويايي در سخن را در بين قريش رواج نداد و برقرار نکرد.
القصه ، فضائل علی ع و سفارشات پیامبر در مورد ایشان بسیار زیاد است که از عهده تایپ بنده هم خارج میباشد و انشالله خودتان میتوانید در سایتهای مختلف ، مطالعه بفرمایید. انشالله از فردا شب در مورد وقایع خلافت امام حسن ع مطالبی را خدمت شما خواهم گفت.
#تاریخ
@tarikhbekhanim