با سلام
خب حالا اگر بخواهیم نقش یهود را بعد از وفات پیامبر بررسی کنیم خیلی طولانی میشه همینقدر خدمت شما بگم که حضور علمای یهودی که مسلمان شدند و به دستگاه خلافت راه یافتند خیلی ضربه بزرگی بود. امثال کعب الاحبار و وهب ابن منبه و ابوهریره و عبدالله بن سلام و....
کعب الاحبار همونیه که در زمان عمر اسلام آورد و همدم و ندیمه عمر و عثمان و معاویه شد
این آقا که اصلا پیامبر را ندیده بود ، شد راوی احادیث پیامبر . عمر که خودش نقل حدیث را ممنوع کرده بود مینشست و به روایت این آقا گوش میکرد و حظ میبرد . اما بقیه صحابه و تابعین از نقل حدیث نهی میشدند به این بهانه که هنوز قرآن تدوین نشده و ممکنه احادیث با قرآن قاطی بشه و همون بلایی سر اسلام و قرآن بیاد که سر کتب آسمانی قبلی اومد.
آخرش هم عمر مزدش را گرفت و به نقلی عامل تحریک ابولولو به قتل عمر همین کعب الاحبار بود.
این آقا خودش یک منبع برای تولید اسرائیلیات و ورود داستانهای یهودی به داخل اسلام بود . الان بسیاری از روایات اهل سنت و بعضا حتی شیعه از این نوع هستند.
وهب بن منبه یا به نقلی وهب بن منیه هم یکی از اونها بود که احادیث زیادی جعل کرد
واما ابوهریره دوسی یمنی که البته در یهودی بودن اون شک و تردید هست ، این آقا در اواخر عمر پیامبر ایمان آورد و جالبه حدود دوسال ، پیامبر را درک کرد.
اونوقت این آقا به قدری حدیث سازی کرد که اغلب احادیث صحاح سته اهل سنت از این ملعون است.
جالبه که ما در صحاح سته در حدود انگشتان دست از امام علی ع که از کودکی در دامان پیامبر بزرگ شده ، حدیث داریم اما تا بخواهید از این ملعون که دوسال با پیامبر بوده اونم در حدزیارت ، حدیث هست .
روایت معروف خوردن پیاز عکه در مکه از همین آقاس و به راحتی پول میگرفته و حدیث جعل میکرده.
این انحرافات را نباید ساده گرفت. ما اینجا زیر سایه اهل بیت راحت نشستیم و به معارف ناب که از طریق ائمه به دست مون رسیده میبالیم. اما اهل سنت خیلی مشکل دارند و اینقدر راههای انحرافی جلو پاشون گذاشتند که بیچاره ها نمیدونن چکار کنند.
بعضی روایات تاریخی معتقدند شهادت امام علی ع هم به دستور معاویه و به تحریک یهودیها بود. اینکه علی ع به دست یکی از خوارج شهید شد اولین بار در تاریخ طبری اومده ولی خیلی از منابع معتبر نقشه خوارج برای قتل سه نفر را رد میکنند و معتقدند اینا روایته وگر نه برای معاویه و عمروعاص هیچ اتفاقی نیفتاد و مجروح شدن معاویه یه روایت جعلیه.
علی ایحال واقعه عاشورا و بعد از اون برخورد با اسرا و .... حتی روی کار آمدن بنی عباس و نهایتا حمله مغول به کشورهای اسلامی را هم نقشه مغولها میدانند.
اما یک مسئله که خیلی گفتنش واجبه و به مبحث نقش یهود در اضمحلال تمدنها ارتباط داره ، مربوط به دخالت یهودیها در سقوط دولت عثمانی است. قبلا خدمت شما گفتم که ما هرچی ترک توی دنیا داریم اینها از شمال شرق ایران رفتند و نه شمال غرب.
تقریبا تمام سلاطین ۵ قرن اول بعد از اسلام در ایران هم ترک بودند مثل سامانیان و غزنویان و غوریان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان و.... که اینها همه تحت نظر خلیفه عباسی بغداد سلطنت میکردند.
بعد در قرن ۵ که سلجوقیها همه ایران را گرفتند یه سریهاشون حمله کردن به روم شرقی یا همون بیزانس و در جنگ ملازگرد ، قیصر روم شرقی را شکست دادند و قسمتی از روم را گرفتندو دولت سلاجقه روم را تشکیل دادند . بعدش حدود ۲۰۰ بعد که یه کم اختلاف بینشون افتاده بود یه شخصی به نام عثمان غازی اونها را متحد کرد و خلافت عثمانی راه انداخت و خودش شد اولین خلیفه عثمانی.
اینها شروع به تصرف بقیه سرزمین روم شرقی کردند و بالاخره قسطنطنیه را هم فتح کردند و اسمش را گذاشتند اسلامبول یعنی اسلامشهر که بعدها شد استانبول.
اینها حملات خودشون را به سمت اروپا متوقف نکردند و ادامه دادند و تجارت مدیترانه که دست اروپاییها و مخصوصا ونیزیها بود را در دست گرفتند و از اینجا به بعد وضعیت دنیا عوض شد.
چون اروپاییها مجبور شدند آفریقا را دور بزنند تا به اقیانوس هند و شرق آسیا برسند.
از اینجا بود که کشف مناطق جدید برای اروپاییها در اولویت قرار گرفت و دوره ثروت اندوزی یا مرکانتلیسم آغاز شد.
خلافت عثمانی که خودش را جایگزین خلافت عباسی میدونست خیلی قوی بود و حتی در مواردی دولت صفوی را هم شکست میداد . البته بعدها ضعیف شد و صفویه جوابشون را دادند.
خلاصه این دولت خیلی دوام آورد.
در زمان سلطان عبدالحمید دوم که تا سال ۱۹۰۹ میلادی ، خلیفه بود یهودیها از خلیفه عثمانی درخواست فروش فلسطین را کردند
اون موقع تازه هرتزل پیشنهاد تشکیل دولت یهودی را داده بود و در کنگره یهودیان قرار شد که دولت جدید را در فلسطین که ارض موعودشون بود تشکیل بدهند. لذا پیش سلطان عبدالحمید اومدند و درخواست خودشون را مطرح کردند . چونکه شامات و فلسطین جزئی از سرزمین عثمانی بود. سلطان هم نپذیرفت و مخالفت کرد
یهودیها که خیلی خیلی ثروتمند بودند ، پیشنهاد خرید فلسطین را دادند. و قرار شد در ازای سرزمین فلسطین یک کشتی پر از طلا بدهند.
هرتزل مستقیما به دیدار سلطان رفت و پیشنهادش را مطرح کرد و جواب سلطان عبدالحمید دوم( که بسیار دلسوز و مقتدر و بالیاقت بود و تنها گناه او این بود که دولت عثمانی را در حالت فروپاشی تحویل گرفته بود) ، این بود که
من نمیتوانم به فروش یک وجب از این خاک نیز ، رضایت دهم ، زیرا این سرزمین ملک شخصی بنده نیست که بتوانم از آن صرف نظر کنم ، بلکه این زمین ملک تمام امت اسلام می باشد و اگر لاشه ام را تکه تکه کنید هرگز یک وجب از خاک فلسطین را نیز به هیچ احدی واگذار نخواهم کرد !
القصه از این لحظه به بعد بود که یهودیها تصمیم گرفتند فلسطین را به رایگان بدست بیارن.
خلاصه اینکه طبق روال همیشگی یهودیها تصمیم گرفتند از روش نفوذ استفاده کنند که بعدا براتون میگم.
اما چیزی که فعلا میخوام بگم همینه که مهمترین و اصلیترین روش کار یهودیها همین نفوذ بوده یعنی یه سری شون میومدن به ظاهر مسلمون میشدند و بین مسلمونها نفوذ میکردند و ضرباتی میزدند که قویترین دشمنان در جنگ مستقیم نمیتونستند بزنند. شما در دولت عبرت دقیقا این مسئله را دیدید که اگر دشمن میخواست با جنگ مستقیم اینقدر به کشور ما آسیب بزنه نمیتونست. اما در دوره دولت عبرت به تمان اهداف خودش رسید و کشور را ۸ سال عقب انداخت و تمام کارها و کارخانه ها را تعطیل کرد و در آخر هم به بهانه کرونا سه سال مدارس را تعطیل کرد و قصد داشتند که کشور را دو دستی تحویل اسراییل بدهند چونکه خودشون هم اسراییلی بودند.
ودر تیم مذاکره کننده شون چندتا اسرائیلی پیداشد که خط قرمزشون بود و میگفتند اگر اینها دستگیر بشن کشور را چکار میکنیم و جالبه دستگیر شدند و اینها هیچ غلطی نتونستند بکنند.
جالبه که یکی از سخنرانان مطرح، اومد و ادعا کرد که ظریف یک نفوذیه و اجدادش یهودی بودند و بعد ظریف از اون سخنران شکایت کرد و اون سخنران تبرئه شد😄😄😄
الان فکر نکنید داستان نفوذ تمام شده. خیییلی از کارمندان وزارتخانه ها هنوز نفوذی هستند اما خب شناسایی اونها کار سختیه . در صنایع خصوصا مافیای خودرو ، در وزارت اطلاعات در وزارتهای مختلف و مخصوصا در وزارت آموزش و پرورش تا دلتان بخواهد نفوذ دارند . هم یهودیها و هم بهایی ها . که رابطه این دو باهم را یکروز براتون خواهم گفت.
اگر خواستید به عمق نفوذ اینها در کشور پی ببرید کتاب کامبوزیا را بخونید متوجه میشید.
انشالله تا بعد....
خب اینم یه خبر خوب در ارتباط با متنی که قبلا خدمت شما ارسال کرده بودم:
🌏 فعالان نخجوانی جنبشی مردمی برای پیوستن به جمهوری اسلامی ایران راه اندازی کردند
🔹شبکه تلویزیونی یوتیوبی «کانال سیزده» جمهوری آذربایجان از تأسیس گروهی به نام «جنبش مردمی نخجوانی ایران» و فعالیت رسانه ای آن در تلگرام خبر داد.
🔹حیدر اوغوز یکی از خبرنگاران جمهوری آذربایجان در این برنامه گفت: مردم از ظلم و ستم واصف طالبوف رئیس مجلس اعلای نخجوان بر مردم این جمهوری خودمختار به ستوه آمده اند و ادغام این جمهوری خودمختار در ایران را مطالبه می کنند
🔹گروه "جنبش مردمی نخجوان ایران" به صورت داوطلبانه فعالیت می کند.
باسلام
بحثمون در ارتباط با نقش یهود در سقوط خلافت عثمانی بود.
خدمت شما عرض کردم که بعد از براندازی خلافت عباسی بغداد ، توسط هلاکو خان مغول یه دوره فترت در کشور پهناور اسلامی بوجود اومد تااینکه دولت تازه تاسیس عثمانی ادعای خلافت کرد و حاکم عثمانی ، شد خلیفه عثمانی.
این خلیفه تمام متصرفات خلافت عباسی به جز ایران و شرق ایران را صاحب شد و دولت بسیار قدرتمندی تشکیل داد و شروع به حمله به اروپا کرد و بسیاری از کشورهای اروپایی را ضمیمه خودش کرد. کشورهای حوزه بالکان در وهله اول و بعدش اروپای شرقی مثل رومانی و لهستان و بلغارستان و بعضی کشورهای غربی و حتی یونان که مهد تمدن اروپا بود.
القصه این غول جنگی اگر همینطور ادامه میداد کل اروپا را میگرفت . اما حساسیت یهودی ها از وقتی شروع شد که سلطان عبدالحمید دوم حاضر نشد که فلسطین را به هیچ وجه تحویل یهودیها بدهد که داستانش را گفتیم.
یهودیها هم چندتا کار کردند و با نفوذ در کادر رهبری خلافت عثمانی ، شروع به تضعیف این دولت کرده و قراردادهای ننگینی از طرف روس و مخصوصا انگلیس بر اون تحمیل کردند.
این اتفاقات، دقیقا در ایران هم به طور همزمان در حال انجام بود.
خلاصه سلطان عبدالحمید دوم در نهایت برای نجات کشور خود متمایل به آلمان شد که سابقه استعمارگری نداشت. بلافاصله بعد از این قضیه جنگ جهانی اول شروع شد و عثمانی به عنوان متحد آلمان وارد جنگ شد.
در این جنگ آلمان به رهبری ویلهلم دوم ( ویلیام دوم) شکست خورد اما غرامت اصلی را عثمانی داد.
به این شکل که متفقین که پیروز جنگ بودند خلافت را برانداختند و دولت جمهوری راه انداختند. حالا اینهایی که دولت جمهوری راه انداختند کیا بودند؟
یه سری از سران ارتش از نوع دونمه . یعنی یهودی های مسلمان شده که حزب اتحاد و ترقی را در سال ۱۸۸۹ تاسیس کرده بودند و شعارهای فریبنده میدادند و جوانها را به سمت خودشون جذب میکردن. اینها در زمان سلطان عبدالحمید خیلی سرکوب شدند اما با فوت سلطان در سال ۱۹۰۹ فعالیت خودشون را شروع کردند و با شکست دولت عثمانی در جنگ جهانی اول تمام تلاش خودشون را برای برقراری دولت جمهوری کردند و موفق شدند. و مجلس مشروطه دولت عثمانی که زودتر از مجلس مشروطه ما تشکیل شده بود سلطان محمد پنجم آخرین خلیفه عثمانی را برکنار و مصطفی کمال پاشا که بعدها معروف به آتاتورک شد را بعنوان اولین رییس جمهور ترکیه انتخاب کردند.
بلافاصله فلسطین به یهودیهای انگلیسی داده شد . نام کشور عوض شد و شد ترکیه. قسمتهای بسیار زیادی از این سرزمین اعلام استقلال کردند ، ترکیه کشور خیلی کوچیکی شد.زبان اونها ترکی و زبان دوم شون که عربی بود ، انگلیسی شد. تدریس زبان عربی ممنوع شد. حجاب آزاد شد. دین رسمی ملغی و مکتب لاییک جایگزین اون شد. سیاست اسلام زدایی در اولویت قرار گرفت و نهایتا از آن دولت بزرگ و قدرتمند ، یک کشور کوچک و فقیر و توسری خور و نیمه مستعمره ساختند و اسم سازندهء اون را هم بزرگ کردند و گذاشتند آتاتورک . یعنی پدر ترکیه. یعنی همون موقع هم جنگ ادراکی و رسانه ای بوده و همون کسی که بیشترین خیانت را به کشور کرد شد پدر و موسس ترکیه جدید.
یعنی اگه این آقا نیومده بود مردم از بی پدری ، میمردند.
حالا دوستانِ این آقا که در کودتا برعلیه خلیفه عثمانی موفق شد چه کسانی بودند؟ یک سری یهودی دونمه. یعنی یهودی مخفی. مثل عزت پاشا.
یعنی یهودی مسلمان شده و نفوذی. خود آتاتورک و دوستانش که از سران ارتش عثمانی بودند همه دونمه بودند.
این هم داستان براندازی دولت عثمانی توسط یهودیان
انشالله در قسمت بعدی براندازی دولت تزاری روسیه و بعد هم فروپاشی شوروی را خدمت شما میگم
باسلام
خب ما بحث اصلی مون را از سیر تحول قدرتها شروع کردیم و خدمت شما گفتیم که تغییر قدرتها چه از نظر سیاسی و چه از نظر اقتصادی کار یهودیها بود. هر گناهی هم در جوامع مختلف شایع میشه از یهود آغاز میشه . حالا اینکه چرا اینجوریه برمیگرده به فرهنگ مصری که اینها وارث اون فرهنگ بودند .
خداوند میفرماید
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَٰٓؤُلَآءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا
آیا درباره كسانی كه بهرهای اندك از [دانش] كتابِ [تورات و انجیل] به آنان داده شده تأمل و اندیشه نكردی كه به هر معبودی غیر خدا، و هر طغیان گری ایمان میآورند؟! و درباره كسانی كه كافر شدهاند، میگویند: آنان از كسانی كه ایمان [به قرآن و پیامبر] آوردهاند راه یافتهترند.
نساء - 51
اینها عاشق فرهنگ مصری بودند و فرهنگ مصری هم خیلی به شیطان پرستی نزدیکه. خیلی دوست دارم انشالله یه روزی هم مبحث شیطان شناسی را خدمت شما بگم ولی چونکه بحث ما صرفا تاریخیه فعلا ، تا بعد....
بعضی مفسرین از جمله آقای عبدالحسین شبستری در اعلام القرآن میگویند که منظور از جبت همون کلمه Egypt انگلیسی است به معنی مصر . اصل اون عبری بوده و هم وارد انگلیسی شده و هم وارد عربی.
بنده هر چی گشتم منبع معتبرتری برای این مسئله پیدا نکردم. اما از نظر ظاهری میتونه درست باشه و در قرآن کلمات غیر عربی و مخصوصا عبری زیاد داریم.
علی ایحال اگر این مسئله درست باشه باید گفت که منظور از یومنون بالجبت ، غربزدگی است.
اینها عاشق فرهنگ مصری بودند و مصر برای اونها حکم غرب برای غربزده های فعلی را داشت.
علیرغم اینکه فراعنه مصر اونها را برده خودشون کرده بودند و ازشون بیگاری میکشیدند و پسرهاشون را میکشتند و زنان شون را به اسارت میبردند ولی کبکبه و شوکت تمدن مصری و اون ساختمانهای مجلل و خیابانهای وسیع و مشجر ، دل اونها را به سمت خودش جلب کرده بود.
این بود که فرهنگ شیطان پرستی و پرستش خیلی چیزهای دیگه که در مصر متداول بود در بین یهودیها رسوخ داشت و دیدیم که با کوچکترین وسوسه سامری ، سریع گوساله پرست شدند.
خلاصه اینکه شیطان افکار خودش را همیشه از طریق یهودیها منتشر میکرد . و نمونه هایی از اون را گفتیم.
حالا یه نمونه عبرت انگیز دیگه خدمت شما میگم و اون هم ظهور کومونیسم و لنینسم بود .
بنده این ها را در تاریخ روسیه و شوروی ، کامل گفتم .
اما اون چیزی که قول داده بودم بگم این بود که ثابت کنم بنیانگذاران این مکاتب غربی همه یهودی بودند.
خود لنین ، یهودی بود و بر اون موج مطالبات کارگری و کشاورزی و خلاقه صنفی سوار شد و مصادره به مطلوب نمود.
این دقیقا کاری بود که یهودیها همیشه میکردند.
ریشه کومونیسم و به اصطلاح برابری در دستمزد و کار و .... که قبلا خدمت شما گفتیم ، کارگرها و کشاورزها بودند. اینها همه بعد از برچیده شدن فئودالیسم بردهء سرمایه دار و نظام کاپیتالیسم شده بودن و حالا با قیام خودشون میخواستند که حقوق برابر نسبت به بقیه داشته باشن.
لذا سران نظام سرمایه داری اومدن و کومونیسم را اختراع کردند و حرف از اقتصاد مشترک زدند که همه برای یک صندوق دولتی کار کنند و اون صندوق هم همه را به میزان تقریبا مساوی تامین کند.
ما داستان کاملش را توی اقتصاد شوروی و چین توضیح دادیم. اینجا فقط قصدمون اثبات این بود که لنین ، بی دین نبود . اینها همه یهودی بودند.
جسارتا بنده قصد تعریف از خود ندارم اما در فتنه ۸۸ که شروع به مطالعه بر روی علل فروپاشی شوروی و توسل به همان راه برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی کردم به این نتیجه رسیدم. و بعدها اسناد اون منتشر شد که الان در اینترنت زیاده و در اینجا میتونید ببینید
https://www.borna.news/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1-3/55945-%D8%A7%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%AF-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%86-%D9%84%D9%86%DB%8C%D9%86
حالا یه چیز جالبتری که میخوام خدمت شما بگم اینه که عوامل فروپاشی شوروی هم یهودی بودند.
یعنی گورباچف و یلتسین و گروههای اصلاحطلب که در دهه ۱۹۸۰ در شوروی روی کار اومدند هم یهودی بودند و با سوار شدن بر موج اصلاحطلبی که در شوروی راه افتاده بود باز هم مصادره به مطلوب کردند.
حدس من اینه که اصلا هرچی اصلاحطلب توی دنیا هست ، یهودی هستند😄😄😄
القصه ، داستان فروپاشی شوروی را قبلا خدمت شما گفتم و همونجا بهتون قول دادم که دلایل خودم برای اثبات یهودی بودن آقایون اصلاحطلب روسی بیان کنم .
دلایل در این رابطه زیاده و میتونید توی اینترنت سرچ کنید و آدرسش را میگذارم.
ولی یه چیزی که باید خدمت شما بگم ازدواج گورباچف با یک یهودیه به نام رایسا است.
اصولا یهودیها به هیچ وجه با یک غیر یهودی ازدواج نمیکنند و در این رابطه خیلی مقید هستند.
حالا اینکه چرا اینها به فکر فروپاشی شوروی افتادند را باید در منافع یهودیها جستجو کرد.
مردم شوروی از کومونیسم هیچ خیری ندیدند و خیلی در دوران حکومت بلشوویکها آسیب دیدند. حالا برای اینکه در دام کاپیتالیسم یا همون سرمایه داری بیفتند یه انقلاب لازم بود که یهودیها براحتی این کار را کردند و کشور تجزیه شد. امام ( ره) هم در نامه معروفشون به گورباچف این تذکر را دادند و گفتیم که گورباچف اهمیتی به اون نامه نداد یا اینکه نخواست اهمیت بده و بعدها که دوستان تندرو ترش کشور را تجزیه کردند فهمید که چه غلطی کرد که به اون نامه اهمیت نداد.
این چند آدرس را بخونید جالبه. تا بعد....👇👇
این جمله از مقاله آقای مسعود فهمیمی در سایت بالا خیلی جالبه که میگه
کمونیست ها و هیتلر رفتند و سرمایه داری ماند. یا بهتر بگویم یهودی ها ماندند. همان تاجرهای نابغه که سرمایه داری فرمول حیاتشان است. همان هایی که ماندند تا عدالت، همچنان رویای دست نیافتنی بشر باقی بماند…!
با سلام
خب بحث ما از ابتدای کار با مبحث تحول قدرتها شروع شد و دیدیم که به اصطلاح دنیا مرتب دست به دست میشه و قدرت ، هرروزی دست یکیه.
و خدمت شما گفتیم که تمام این وقایعی که الان توی جهان و مخصوصا کشور خودمون میبینید را من تعبیر به درد زایمان قدرتهای جدید میکنم.
برای اینکه قدرتهای قبلی مثل آمریکا و اروپا در لابلای تاریخ دفن شوند و قدرتهای جدیدی مثل ایران و چین و روسیه متولد بشوند درد زایمان شدید و طولانی خواهیم داشت که این درد از اواسط دوران بیل کلینتون شروع شده یعنی حدودا ۲۰ ساله که شروع شده و توی این ۲۰ سال آمریکا و اروپا به قهقرا رفتند و چین و ایران و روسیه صعود کردن. این نوع زایمانها معمولا ۳۰ یا ۴۰ سال طول میکشن.
خب ممکنه حالا این سوال پیش بیاد که بنده گفتم این زایمانها را همیشه یهودیها انجام میدادن. و این را ثابت کردیم و داستانش را گفتیم که یهودیها بنا به مصالحشون هرچند ده سال یکبار سرمایه خودشون را از یه کشور که دیگه عمر خودش را کرده به یه کشور جدید منتقل میکنند و اون کشور جدید را دچار نظام سرمایه داری کرده و مردم اون کشور را برده خودشون میکنن و با نیروی کار اونها و سرمایه خودشون دنیا را اداره میکنن.
خب پس آیا ابرقدرت شدن چین و روسیه و ایران هم زیر سر یهودیهاست؟
در مورد چین دقیقا درسته و الان یهودیها دارن سرمایه خودشون را از جاهای دیگه علی الخصوص آمریکا و اروپا ، به چین منتقل میکنند و الان چینیها دقیقا در پازل یهود بازی میکنند و مردمش بردهء اونها هستن
شما فکر نکنید چین که الان قدرت برتر اقتصادی جهانه ، مردمش در رفاه هستن و خیلی ثروتمندن.
نه . بلکه کشور بسیار آباد و قدرتمند شده ولی بانکها و سرمایه ها همه دست یهودیهاست. و بقیه مردم با حقوق ناچیز برای اونها بردگی میکنند. برای همین هست که میگن نیروی کار چین خیلی ارزونه.
من خودم افرادی از چین را دیدم که ۵ سال پیش که مثلا حقوق یک کارگر ساده ایرانی یک میلیون تومان بود، اون چینیه اومده بود برای یه شرکت ایرانی در ذوب آهن اصفهان کار میکرد ماهی ۴۰۰ هزار تومن.
اون قضیه برونسپاری هم که قبلا گفتیم توسط یهودیها صورت میگیره.این مقاله دنیای اقتصاد را بخونید تا متوجه بشید
https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-62/3607836-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%DA%86%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D8%B1%D8%B3%D8%AF
اما در مورد ایران و روسیه اینطور نیست.
روسیه از اول به یهودیها روی خوش نشون نداد. این مسئله بیشتر برمیگرده به فعالیتهای فیلسوف معروف روسی و مشاور بسیار مورد اطمینان پوتین یعنی الکساندر دوگین که تا جایی که تونسته از افتادن روسیه به دام یهودیها جلوگیری کرده. البته نظام اقتصادی روسیه بعد از فروپاشی شوروی ، نظام سرمایه داری شد و یهودیها جولان خوبی دادند ولی بعدش خیلی تغییر کرد و الان سرمایه و بانکها بیشتر، ملی شده و خود روسها سرمایه را تامین میکنند. مخصوصا بعد از سفر سردار سلیمانی و بعدش هم سفر آقای رییسی به روسیه این روند دافعه ، برای یهودیها خیلی بیشتر شد و بعد از ورود روسیه به جنگ اوکراین در حقیقت دشمنی روسیه و یهودیها که زلنسکی خودش یکی از اونهاست بسیار عمیق شد.
این مقاله روزنامه مشرق هم با بحث دیشب ارتباط دارد و هم با بحث امشب.
مطالعه بفرمایید
https://www.mashreghnews.ir/news/577917/%D8%BA%D9%88%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%D8%AF-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1
خب حالا میاییم سراغ ایران.
آیا بانکها و سرمایهء ایران هم دست یهودیهاست؟ و آیا سیاست های اقتصادی را یهودیها تعیین میکنند؟
جواب بنده این استکه مستقیما نه. ولی به طور غیر مستقیم چرا.
یعنی چه؟
یعنی اینکه در کشور ما اقتصاد براساس بانکداری اسلامی نیست. بی تعارف باید بگویم اقتصادمان براساس نظریات اقتصاددانهای یهودی قرون ۱۸ و ۱۹ مثل آدام اسمیت ( نویسنده کتاب معروف ثروت ملل) و دیوید ریکاردو و مخصوصا جان مینارد کینز اداره میشود که توسط یک سری غرب زده در دانشگاهها تدریس میشود. خود بنده هم در زمانی که اقتصاد میخواندم نظرات همین عالیجنابان را در کلهء ما میکردند و هنوز یک نفر پیدا نشده که وزارت علوم را موظف کند دروس اقتصاد اسلامی درس بدهند و در بحث پول و جدا کردن ارزش پول از طلا خدمت شما توضیح دادم که اینها چقدر ثروت کشورها را به یغما بردند.
همه این مکاتب اقتصادی مثل مکتب کینز و نئوکینز برای چپاول ملتهاست و متاسفانه در کشور ما هم این بلیه ، هست
علی ایحال درست است که ما در کشورمان نفوذ یهود را نداریم ولی یادمان باشد که در کشور ما تعداد زیادی بهایی زندگی میکنند که در اصول و روش فرقی با یهودیت نمیکنند. و اینها در دانشگاهها و ادارات دولتی و بانکها و .... متاسفانه نفوذ زیادی دارند و البته مخفیانه.
خب حالا که بحث به اینجا کشید بد نیست یک تاریخچه ای هم از بابیت و بهاییت و وهابیت خدمت شما بگم.
انشالله جلسات آینده.....
باسلام
اگر بخواهم راجع به مذاهب ابداعی در این قسمت برای شما مطلب بگذارم باید عرض کنم که مذاهب خودساخته چه در بین اهل سنت و چه در بین شیعیان چندان هم ابداعی نیستند و از قدیم چنین تفکراتی بین برخی عالمان دینی بوده است . بالاخره نمیتوان گفت علمای دین همگی پاک و منزه هستند. مثلا جایگاه شهاب الدین زهری یا شریح قاضی یا ابن تیمیه و..... در بین علما چگونه است؟
این است که باید گفت انحرافات دینی هم اغلب از درون خود حوزه های دینی به پا خاسته و به قول بزرگان وای به حال وقتی که یک هدایتگر دینی منحرف شود.
اگر بخوام وارد این بحث بشم نیازه که یک مقدمهء کلامی خدمت شما بگم.
علم کلام ، علمیه که در مورد عقاید صحبت میکنه . حالا خیلی خلاصه و ساده بخوام بگم باید بگم که موضوع علم کلام اصول دینه و موضوع علم فقه فروع دین.
کلام در بین اهل سنت به دو بخش تقسیم میشه اشعری گری که پیروان ابوالحسن اشعری بودند و معتزله که پیروان واصل بن عطا. البته یه سری فرق فرعی مثل ماتریدی هم داریم که مهم نیستند. از نظر فقهی هم ۴ فرقهء حنفی ، حنبلی ،مالکی و شافعی.
اوائل اهل سنت برای استنباط احکام یا صحبت راجع به عقاید ، به احادیث مراجعه میکردند و بعد که علوم عقلی از زبان یونانی ترجمه شد و اصول استنباط را یاد گرفتند شروع به استفاده از این اصول کردند.
شق اول شدند پیروان ابوالحسن خان و لذا اشعری شدند. اوائل به اونها اهل حدیث هم میگفتند.
شق دوم شدند پیروان واصل خان. پسر عطا. و معتزلی شدن.
تا سالها ، معتزلیها خیلی غالب بودند و علوم عقلی بین اهل سنت رواج داشت ولی بعدها اشعریگری رواج پیدا کرد و مخصوصا از زمان ابن تیمیه در قرن ۷ هجری اینا خیلی فعال شدند. الان هم تقریبا تمام اهل سنت از نظر کلامی ، اشعری مذهب هستند.
در ضمن عقاید معتزلیها به شیعه نزدیکتر بود.
اما در شیعه ، تا سالها بعد از وفات پیامبر ص ، مااصلا نیاز به علوم عقلی و استنباط نداشتیم چون که ائمه ع در قید حیات بودند و هر سوالی داشتیم از اونها میپرسیدیم و اگر یه حدیث جعلی هم میدیدیم صحت و سقم اون را از ائمه میپرسیدیم اما اهل سنت ، بیچاره ها ، رها بودند و کسی را نداشتند که کمکشون کنه😳
در ضمن ، ائمه برای بعد خودشون هم یه راهکارهایی برای شناخت حق از باطل برای ما تعیین کرده بودند که به اخبار علاجیه معروف بود.
اما بعد از ائمه ، تا سالها ، مااز احادیث اونها استفاده میکردیم و در مباحث کلامی هم از روش و سیره و گفتارشون که به جا مانده بود بهره مند میشدیم. توی این دوره کتابهای حدیثی اعم از فقهی و کلامی خیلی خوبی نوشته شد و در همین مدت صحاح اربعه شیعه نوشته شد که عبارتند از اصول کافی شیخ کلینی و من لایحضره الفقیه شیخ صدوق و تهذیب و استبصار از شیخ طوسی.
بعد از شیخ طوسی ره یعنی در قرن ۵ یه نهضتی ایجاد شد برای ورود علوم عقلی به داخل حوزه های شیعی. البته این افکار از قبل هم بود ولی غلبه نداشت.
القصه در شیعه این سیرهء عقلی معروف شد به اصولیگری و اون سیرهء روایی معروف شد به اخباریگری.
اینکه بگوییم کدام برحق هستند و کدام در گمراهی، اصلا سوال درستی نیست چون این دو ، دوتا مذهب جدا نیستند بلکه دو روش برداشت و استفاده از دین است و در بین هردو گروه ، علمای برجسته و خدوم و فرزانه زیاد بوده اند.
کم کم روش عقلی راه افراط پیمود و طوری شد که در دولت صفویه اخباریها برعلیه اصولیها قیام گردند و با حمایت سلاطین صفوی نهضت اخباریگری شایع شد. حالا داستانش خیلی طولانی و مفصله. فقط خدمت شما بگم این نهضت در اواخر صفویه کم کم منکوب شد و با ظهور علامه وحید بهبهانی و بعدها شیخ انصاری بساط اونها برچیده شد و الان جریان غالب حوزه ها ، جریان اصولیگری است که در زمان ما علامه طباطبایی و حضرت امام ره و علامه جعفری و.... از پرچمداران این نهضت بودند.
خب حالا این مقدمهء خیلی خیلی خلاصه و خودمونی گفته شد تا بریم سراغ اصل موضوع
اصل موضوع ، جریان فرقه سازی بین شیعه و سنی است.
اول از سنیها شروع میکنیم.
اینها احادیث جعلی و افکار انحرافی زیاد داشتند و میدونید که اسراییلیات که قبلا خدمت شما توضیح دادم بین اونا زیاد بود. البته معتزله بااحتیاط این احادیث را میپذیرفتن ولی اشعریون خیلی احتیاط نمیکردند و الانم همینطوره و خیلی احادیث بدون سند یاضعیف یا موضوع و مجعول دارن.
بعد یکی از این اشعریون اومد به زعم خودش این افکار را پالایش کنه. منتها افراط کرد و به جایی رسید که خودش را عقل کل حساب میکرد و بقیه را نفهم و به هرکسی هم باهاش مخالفت میکرد برچسب کفر میزد . این شد مذهب تکفیری ابن تیمیه ملعون در قرن ۷ هجری.
این ابن تیمیه اینقدر منفور بود که خود اهل سنت هم باهاش بد بودند و با شکایت علمای اهل سنت چندین سال زندان شد و آخرالامر هم به قولی در زندان خودکشی کرد.
چندتا شاگرد کودن هم از خودش به جا گذاشت که راه اون را ادامه میدادن مثل ابن قیم جوزی و شمس الدین ذهبی که اهل سنت خیلی قبولش دارن.
اما چندتا فتوای جنجالی از این ملعون هست که خیلی کشتار راه انداخت.
یکی اینکه برعلیه غازان خان مغول که مسلمان شده بود و با اتحاد یه سری مسلمان دیگه به شام حمله کرده بود فتوای جهاد داد. این اولین بار بود که فتوای جهاد برعلیه مسلمانان دیگه داده میشد.
البته قبلا فتوای بغی داشتیم ولی فتوای جهاد برعلیه مسلمان نداشتیم. این شد مبنای فکری گروههای تروریستی جدیدالتاسیس مثل داعش که با استناد این حکم، مسلمانکشی راه بیندازن.
بعدش توی همون قرن ۷ و ۸ حکم به تکفیر شیعیان داد که جهاد بااونها از جنگهای صلیبی و مغولها و کفار ، واجبتره.
اینم الان مستند گروههای تکفیری است و میبینید که مسلمان و شیعه میکشند اما بااسراییل کاری ندارند.
دیگه اینکه به شدت با زیارت قبور و شفاعت و شفاء خواستن و ...مخالفت میکرد و موجب کفر میدونست. و خیلی احکام محیرالعقول دیگه.
این اندیشه های باطل کمابیش بین علمای سنی بود و توی کتابهاشون میاوردند.
بعدها در قرن ۱۹میلادی که دولت انگلیس به تشویق و راهنمایی یهودیها تصمیم به مذهب سازی گرفت یه سری مطالعات اسلام شناسی عمیق انجام داد و در طی این مطالعات به اندیشه های این ملعون رسید و این افکار را بهترین افکار برای فرقه سازی و قتل عام مسلمانان تشخیص داد.
حالا این تفکرات نیاز به سه بازو داشت. یکی پول.
یکی رهبر مذهبی و یکی هم نیروی نظامی.
یه شخصی بنام محمدبن عبدالوهاب را پیدا کردند بیسواد و جاه طلب و از مریدان ابن تیمیه و اون را گنده کردند که تو چقدر خوبی و اصلا بهشت برای تو خلق شده و تو منجی بشریت هستی و اگر قیام کنی و مردم را مجبور کنی به اصل اسلام رجوع کنند خدمت بزرگی به اسلام و مسلمین کردی و خلاصه فقط تو آدمی و بقیه یه مشت خس و خاشاک. حالا یه داستان مستر همفر هم ساختند که خیلیها اعتقاد دارن این داستان جعلیه. ولی جعلی باشه یا نباشه اصل داستان درسته. و اسم مذهبشون بنام موسس اون شد وهابیت.
بعدش از یه دارو دسته یهودی که در عربستان زندگی میکردند و باقیمانده یهود خیبر و از نسل همونها بودند بنام قبیله عنزه پیدا کردند و پول و امکانات بهشون دادند تا برعلیه دولت شریف حسین که شیعه بود و تحت خلافت عثمانی در عربستان حکومت میکرد قیام کنند. اینا همون سعودیها بودند. خاندان آل سعود از قبیلهء عنزه.
حملات خودشون را با پول یهودیهای انگلیسی شروع کردند و پس از کش و قوسهای فراوان بالاخره شریف حسین شیعه فراری شد و رفت عثمانی و این سعودیها، حجاز را تحویل گرفتند و حکومت سعودی تشکیل دادند و چاههای نفتشون را هم در اختیار انگلیسیها گذاشتند. و از اون به بعد شروع به کشتار و تکفیر و اختلاف افکنی و سرکوب عربهای عربستان و تخریب مقابر و مشاهد کردند و هروقت منافع آمریکا و نظام سلطه جایی به خطر میفته اینا میرن کمک و خلاصه این فرقه سازی فقط در جهت تامین منافع یهود بود.
دور هم تاریخ بخوانیم...
دانستن تاریخ و سیاست روشنگری را افزایش می دهد و چراغ راه آینده خواهد بود☝️
ادمین؛
@arefaneh53
https://eitaa.com/joinchat/4076339405Cfc875bb1eb
@tarikhbekhanim
May 11
باسلام و عرض ادب
همانطور که بارها خدمت شما عزیزان اعلام نمودم هدف غایی از مطالعهء تاریخ ، عبرت گیری است و اهداف تبعی دیگر ، زیادند که از جملهء آنها ریشه یابی حوادث میباشد.
اگر ما تاریخ بدانیم آنوقت متوجه میشویم که مثلا ریشهء تفکرات تکفیری چه بوده و از کجا منشاء گرفته است. اگر بدانیم چنین تفکراتی در قرن ۷ هجری رایج و در یک مغز بیمار که در نهایت خودکشی کرده است تولید و بازپروری شده و یک برداشت و آنالیز اشتباه محض، از دین و روایات بوده است آنوقت تحلیل خیلی از مسائل برای ما آسان میشود.
اگر بدانیم که در زمان ابن تیمیه ملعون که شرق کشور اسلامی بوسیله مغولها تهدید میشد و غرب آن توسط صلیبیون ، آنوقت این حمار بالفطره جنگ با شیعه و به قول خودش روافض را مهمتر از جنگ با کفار میدانسته و اسم جهاد روی آن میگذاشته ، تحلیل وقایع امروز و اطلاعیهء داعش مبنی بر به عهده گرفتن این حوادث برای ما آسانتر میشود.
این استکه شنیدن اخبار گوناگون و عجیب برای یک تاریخدان اصلا تازگی ندارد چرا که میداند از روز خلقت انسان تا کنون هزاران بار این حوادث اتفاق افتاده و علت العلل همه البته یکی بوده و آن غلبه شیطان بر افکار مشتی فریب خوردهء نادان و صدالبته بی بصیرت و خیانت مشتی خواص و به اصطلاح مسئول بی لیاقت است که گناه آنها صدها بار سنگین تر از عوام بدون مسئولیت است.
آنچه توجه به آن خیلی لازم است آنستکه شیاطین چه از نوع انس و چه از نوع جن هیچگاه از کار خود خسته نمیشوند و این تفکرات را نسل به نسل منتقل میکنند همچنانکه افکار منحرف ابن تیمیه بعدها در اصلاحطلبان جهان اسلام همچون حسن البناء و رشیدرضا و دیگران هم ظهور یافت و به دلیل همین اندیشه های فاسد نه تنها نتوانستند جهان اسلام را به قول خودشان نجات دهند بلکه سد راه امثال سیدجمال الدین اسدآبادی نیز شدند.
علی ایحال این اندیشه ها در بین شیعیان نیز بوجود آمد و یک اندیشه و راه کج که همان مبارزه با عقلانیت در استنباط احکام دین بود در شیعه هم ظهور کرد و نهضت اخباریگری را بوجود آورد که هنوز هم حوزه های ما درگیر آن هستند و اینها همان کسانی بودند که حکم تکفیر حضرت امام خمینی را به دلیل تدریس فلسفه در حوزه قم صادر کردند و چون آقامصطفی ، فرزند ایشان ، در کاسه آب میخورد ،کاسه را آب میکشیدند که چون پدرش فلسفه درس میدهد او هم نجس است.
آقای رسول جعفریان ، مورخ مشهور، در یکی از آثارش اشاره میکند که هر وقت علمای اخباری بر حوزه ها مسلط شدند افول حوزه ها هم کلید خورد و بر عکس هروقت عقلانیت و اصولیگری حاکم شد ، اعتلای حوزه هم آغاز گردید.
داستان بابیت و بعدها بهاییت از همین جا آغاز شد که خدمت شما خواهم گفت.
داستان بابیت از اونجا شروع میشه که یک عالم اخباری بنام شیخ احمد احسایی اهل احساء که در عربستان و نزدیک بحرین امروزیه و ساکن نجف که البته عالمی زاهد و پرهیزکار بوده، در اوائل کار قاجاریه، نظریه ای میده موسوم به نظریه هورالقلیا.
این آقا اعتقاد به تناسخ داشته و منظور از تناسخ که مذهب شیعه اون را رد میکنه و اصلا با مسئله معاد در تضاده و جور درنمیاد به این معنیه که از روی آدما نسخه بردای بشه.
یعنی میگه خداوند به تعداد کل آدما روح، خلق نکرده، بلکه یه تعداد محدودی روح خلق کرده که از یه جسم به جسم دیگه میرن.
یعنی مثلا وقتی من بعد از ۱۲۰ سال فوت کردم😳
روح من از جسمم خارج میشه و میره در یه جسمی که قراره تازه به دنیا بیاد.
این آخوند متورع و اهل ریاضت خیلی هم روی این نظریه خود اصرار داشته. و با خیلی از علمای شیعه مناظره میکنه و چون قدرت بیان خوبی هم داشته حتی بعضی وقتها غلبه میکرده.
این نظریه را بعدها دانشمندان حس گرای غربی که اعتقاد دارن هرچیزی باید به بوته آزمایش سپرده بشه ، هم آزمایش کردند و اومدن به قول خودشون با احضار ارواح ثابت کردند که درسته.
در حالیکه اصل پذیرش احضار ارواح خودش محل شک و تردیده و روش درستی برای اثبات این نظریه نیست.
به هرحال بعدها کتابهای زیادی در رد این نظریه نوشته شد و حضرت آیت الله مکارم شیرازی هم در دوران جوانی با تالیف کتاب عود ارواح غلط بودن این نظریه را ثابت کرده.
این شیخ احمداحسایی یه سری شاگرد هم داشت که بعدها نظریهء اون را بسط و گسترش دادن. از جمله سید کاظم رشتی.
این سید کاظم خان نظریهء شیخ احمد را به امام زمان ربط داد که بعععله امام زمان عج هم در همان سال ۳۲۹ که غیبت کبری کردند در حقیقت فوت کردند اما روحشون مرتب در اجسام مختلف حلول میکنه.
بعدها این سید کاظم یه شاگردی داشت بنام سید علی محمد شیرازی. البته شاگردهای دیگه ای هم مثل طاهره قره العین هم داشت که بعد داستانش را میگیم. این طاهره البته خیلی باهوش و درسخون بود اما سید علی محمد
یه کودن به تمام معنا.
که چندبار درس را رها کرد و از نظر دماغی هم مشکلاتی داشت.
بعدش این سید خل و چل اومد ادعا کرد که بععله اون امام زمانی که سال ۳۲۹ فوت کرده و روحش هی از یه جسم به جسم دیگه میره الان روحش در من حلول کرده و در این موقعیت کنونی ، من امام زمانم.
بلافاصله یه سری منگول و فریب خوردهء شیطان مثل همین طاهره و از جمله حاج محمد کریم خان کرمانی در حالیکه میدونستند این سید، دیوونس و هیچی حالیش نیست بهش ایمان آوردن. در حالیکه امثال طاهره و حاج محمد کریم خان و دیگران خودشون مجتهد بودن.
اونوقت شما انتظار دارید یه مرجع تقلید ، مثلا از سیدمهدی هاشمی تروریست و یا از اصلاحطلبان اسراییلی حمایت نکنه؟
القصه این طاهره که شوهر خیلی وجیه و آبرودار و روحانی هم داشته که پسرعموش بوده و البته عموش هم میرزا محمد تقی برغانی از مراجع بوده ، میشه مبلّغ سید علیمحمد. و اینطور میشه که یه امام زمان در زمان قاجاریه درست میشه.
حالا خربیار باقالی بارکن.
این طاهره که خودش مجتهد بوده و اهل ورع و از خانواده اصیل به جایی میرسه که برای تبلیغ نظریه اون احمق که میگه امام زمان در من حلول کرده، کشف حجاب میکنه و چون بسیار زیبا و شاعر توانمندی بوده خیلیها بهش گرایش پیدا میکنند. فتوا به جواز ازدواج زن همزمان با ۹ مرد میده و حتی کشف عورت کرده و در مجامع میگفته من مسنی لم یمسه النار یعنی هرکس مرا لمس کند آتش جهنم او را لمس نمیکند. ببینید آدم به کجاها میرسه. اینا همه عبرتهای تاریخه. اینا همه به خاطر اینه که یه بار فریب شیطان را میخوری و شیطان میاد رو کول آدم سوار میشه و دیگه محاله که پیاده بشه
شاید اگر این زن نبود ، کار آسد علیمحمد باب بجایی نمیرسید.
خلاصه خیلیها بدست این زن ، پیرو سید میشن.
سید ، اوائل میگفت من باب ارتباط شما با امام زمانم و لذا شد سید علیمحمد باب. بعدها گفت من خود امام زمانم و بعد حتی ادعای الوهیت کرد.
این نهضت ، اول با حمایت روسیه ، پا گرفت ، اما بلافاصله انگلستان ، اون را تصاحب کرد و در اختیار گرفت و خیلی خرج اون کرد.
طاهره خانم قره العین هم به جایی رسید که حکم قتل شوهر سابق و عموش که پدر شوهرش بود را صادر کرد.
بابیها ریختند در مسجد قزوین و این عموی پرهیزکار، معروف به ملا محمدتقی برغانی قزوینی را تکه تکه کردند و معروف شد به شهید ثالث.
بابیه توی ایران یه غائله ای شد و کم کم داشت تمام ایران را میگرفت و شورشهای زیادی راه افتاد.
این مسائل اواخر حکومت محمدشاه بود و امیرکبیر در اون دوره معروف به امیرنظام و در تبریز همراه و معلم و اتابک ولیعهد یعنی ناصرالدین میرزا بود
امیرکبیر تنها راه نجات کشور از این فتنه را اعدام سید دانست و اون را در تبریز زندان و بعد چند جلسه مناظره که بیسوادی سید بر همه مشخص شد اعدامش کردند.
بعد از اعدامش اما غائله خوابید ولی پیروانش بودند و به دوتا از شاگردها
ی باب گرویدند که این دو باهم برادر بودند.
یکی میرزا یحیی نوری معروف به صبح ازل
و یکی میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله
این دوتا برادر شروع به جذب فالوور کردند و باهم در رقابت افتادن. امان از این جذب فالوور که جامعه را به قهقرا میبره.
بعد همچین باهم اختلاف پیدا کردند که همدیگه را تکفیر کردند و بر ضد هم شورش راه انداختند.
حکومت ناصرالدین شاه که خیلی از اینها به ستوه اومده بود هردوشون را تبعید کرد به عثمانی.
اونجا هم این دوتا باهم غائله های زیادی درست کردند. و دولت عثمانی از دستشون به ستوه اومد و میرزا یحیی را به قبرس تبعید کرد و میرزا حسینعلی را به عکا.
پیروان میرزا یحیی صبح ازل معروف شدند به ازلی یا بیانی. اینها چندان پا نگرفتند و کم کم از بین رفتند
پیروان میرزا حسینعلی بهاءالله هم شدند بهایی که خیلی پا گرفتند. و چون قبر اون در عکا ، بعدها جزیی از کشور فلسطین شد که حالا شده اسراییل ، لذا کعبه آمال بهاییها اسراییله و از نقاط مختلف جهان میرن اونجا زیارت.
حالا چون قبر این پدرسوخته توی اسراییل خیلی زیبا و قشنگه چندتا عکس از قبر این احمق میذارم ببینید. الهی آتیش تو روحش بیفته